تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
پيش بيني مجازات سالب حيات در موارد خاص، حتي اگر زمينه اجراي آن کم و نادر باشد، به خاطر جنبه تهديدآميز بودن و بازدارندگي آن براي گناه کار بالفعل و بالقوه است. در نظامهاي کيفري هر مجازات داراي اهداف خاصي است. در نظام کيفري اسلام نيز مانند ساير نظامهاي کيفري يکي از اهداف مهم مجازات، بازداشتن انسانها از ارتکاب جرم است؛ امّا اين اثر لزوماً بر اجراي کيفر مترتب نيست، بلکه اين اثر عمدتاً بر وجود قوانين کيفري بازدارنده مترتب ميشود. قانون کيفري بايد به گونهاي باشد که قبل از اين که اجرا بشود تأثير خود را در بازداشتن افراد از ارتکاب جرم داشته باشد و به همين دليل قانون مجازات بايد بتواند بر انگيزههاي مجرمانة افراد غلبه کند و آنها را از ارتکاب جرم باز دارد اسلام به تبعيت از اين سياست کيفري، قوانين خود را به گونهاي تنظيم نموده است که مجرم را در حدّ امکان از ارتکاب جرايم سنگين پرهيز دهد و احتمال وقوع جرم را به حداقل ممکن کاهش دهد، نه اين که قوانين را به گونهاي وضع کرده باشد که مجرم به راحتي بتواند آنها را ناديده بگيرد بعد از ارتکاب جرم در صدد مجازات مجرم برآيد اصولاً از مجموع قوانين و مقررات کيفري اسلام ميتوان استنباط نمود که هدف اصلي از پيش بيني مجازاتهاي حدي که شرايط تحقق آن نادر است تأثيري است که اين قوانين در بازداشتن مجرم دارد. در مورد حکمت قصاص در روايتي از امام سجاد در تفسير آيه قصاص آمده است: «ولکم يا امه محمدِ في القصاص حياه لان من هم باالقتل فعرف انه يقتص منه فکف لذلک عن القتل کان حياه للذي کان هم بقتله و حياه للجاني الذي اراد ان يقتل و حياه لغير هما من الناس، اذا عملوا ان القصاص واجب لا يجسرون علي القتل مخافة القصاص «يا اولي الالباب» اولي العقول «لعلکم تتقون». امام در تفسير آيه شريفه ميفرمايد: براي شما اي امت محمد در قصاص، حيات و زندگي است؛ زيرا آن کسي که به قتل تصميم بگيرد و بداند که به سبب آن قصاص ميشود، از قتل صرف نظر ميکند و اين امر باعث زنده ماندن کسي ميشود که قرار بود کشته شود و از طرفي قاتل نيز که در نهايت گرفتار قصاص ميشد و با آگاهي از اين حکم الهي، مرتکب جنايت نشد و از مرگ نجات يافت و حيات است براي عموم مردم؛ زيرا ميدانند که به دنبال قتل، قصاص در انتظار آنهاست و با ترس از قصاص؛ جرئت اقدام بر جنايت را نخواهد داشت. همين مناط در مورد ديگر مجازاتهاي شديد و سالب حيات نيز جريان دارد. با پيش بيني مجازات سالب حيات، حيات و سعادت فردي و اجتماعي به گونه وسيعي تامين ميشود. حداقل نتيجه پيش بيني مجازات سالب حيات در موارد خاص، جنبه تهديدآميز بودن و بازدارندگي آن براي گناه کار بالفعل و بالقوه است. به هر تقدير کسي که وارد عرصه گناه يا مقدمات گناه ميگردد «همواره» اين تهديد را در جلوي خويش تصور ميکند که چه بسا پايان اين راهي که انتخاب نموده است به اعدام ختم شود. به عبارت ديگر، اگر چه در مقام تحقق، مجازات سنگسار بسيار به ندرت اتفاق ميافتد ولي تهديد ناشي از همين مصاديق نادر، امري فراگير است به گونهاي که هرکس (نستجير بالله) به فکر گناه زنا بيفتد بلافاصله مجازات سنگسار نيز از ذهنش خطور کرده و پررنگ ميشود. سياست اسلام در اين مجازات نيز در همين نکته است. تخريب جلوه احکام اسلام به وسيله تبليغات منفي و سوء استفاده از جهل و احساسات مردم عادي صورت ميپذيرد. وظيفه ما در قبال اسلام ستيزي، بالابردن سطح فهم و درک مردم نسبت به قوانين الهي است نه حذف احکام سرنوشت ساز اسلامي. ما بايد به مردم ياد بدهيم که با عقلانيت و استدلال نسبت به امور تصميمگيري کرده و عمل نمايند. شعر و قصه و داستان سرايي و ساختن فيلمهاي مهيج و احساسي و... رويهاي علمي و منطقي براي نقد مباحث علمي و ساختن زيربناهاي يک جامعه نيست. استفاده از اين ابزارهاي احساسي و عوام گرا، در حقيقت عقلانيت و شعور انسان را هدف قرار ميدهد. برنامههاي فردي و اجتماعي قبل از اينکه برپايه احساسات و عواطف سطحي بنا شود ضرورت دارد بر اساس عقلانيت و استحکام منطقي بنا گردد تا زمينه کمال و سعادت جامعه اسلامي ايجاد شود. اگر به موج ضد اسلامي در مورد احکامي مثل سنگسار دقت کنيد بيشترين تکيه منتقدين، بر مباحث عوام گرا و عبارات عاطفي، هيجاني و احساسي است. روشهاي تبليغاتي و سوء استفاده از عواطف و احساسات اين امکان را ايجاد ميکند که رذيلانهترين اعمال به عنوان رفتارهايي متمدنانه جلوگر شود و انسانيترين رفتارها به عنوان رفتارهاي غيرمتمدنانه و وحشيانه معرفي شود. روشهاي جنگ رواني، وحشيانهترين اعمال و فجيعترين کشتارها در قالب استفاده از سلاحهاي کشتار جمعي شيميايي، هستهاي و ميکروبي را اعمالي بشردوستانه و آزادي خواهانه معرفي مينمايد. کشتار ميليوني مردم مسلمان عراق و افغانستان و فلسطين را با عنوان «مداخله بشر دوستانه»، زيبا و انساني جلوهگر ميکند و در عين حال دفاع مشروع ملت فلسطين با سنگ و چوب را که ابتداييترين و بديهيترين حق بشر است را به عنوان تروريسم، خشونتطلبي و وحشيگري مسلمانان تبليغ مينمايد. کشورهاي تا دندان مسلح که فجايع ويتنام، ناکازاکي، هيروشيما، عراق، افغانستان، فلسطين و... را رقم زدهاند به عنوان مهد دموکراسي و تمدن معرفي ميشوند. اين نتيجه، قدرت تبليغات و سوء استفاده از عواطف و احساسات و جهل مردم است. علت اين دوگانگي در جهتگيري مردم، عقلانيت نيست بلکه سوء استفاده از عواطف و احساسات و جهل مردم است. وظيفه نيروي انتظامي و دستگاه قضايي اين نيست که به خاطر احتمال چنين سوء استفادههايي از عواطف و احساسات مردم، مبارزه با اوباش و متجاوزين به نواميس مردم را منتفي کند بلکه وظيفه، بخش فرهنگي و قشر فرهيخته، طلبه و دانشجوي اين مملکت است که به وظيفه خود در مورد بالا بردن سطح فرهنگي مردم فعاليت نمايد تا ياد بگيرند منطقي و عقلاني فکر کنند و تصميم بگيرند. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.