تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
براهین عقلی و فلسفی به روشنی ثابت مینماید که ذات خدا جسم و جسمانی نیست و هرگز برای او در جهان آفرینش نظیر و مانند وجود ندارد.
قرآن مجید این حقیقت را با جمله لیس کمثله شیء: [برای او نظیر و مانندی نیست] بیان کرده و ما را به یکی از صفات خداوند که سرچشمه بسیاری از پیراستگیها است آشنا ساخته است و دلایل فلسفی و کلامی خدا را بالاتر از آن میداند که مرئی گردد و دیده شود، زیرا خداوند جسم نیست که در زاویهای قرار گیرد و نوری از وجود او بر دیدگان ما وارد شود. قرآن برای روشن ساختن راه عقیده صحیح چنین میفرماید: (لا تُدرِکُهُ الأبصارُ وَ هُوَ یُدرِکُ الأبصارِ) انعام/103: [دیدهگان، او را نمیبینند ولی او دیدگان را میبیند].
قرآن مجید سرگذشت اصرار سران بنی اسرائیل را نقل میکند و میفرماید: آنان به موسی گفتند که ما به تو ایمان نمیآوریم مگر این که خدا را به ما نشان بدهی موسی از روی ناچاری با سران قوم به (طور) آمده از خدا خواست که خود را نشان بدهد. خداوند در پاسخ گفت: (لَن تَرانی یا موسی): اعراف/139 و بقره/55 [هرگز نمیتوانی مرا ببینی].
خداوند در پاسخ موسی حرف (لن) که برای نفی ابد است به کار میبرد و این تعبیر حاکی است که رؤیت خدا آرزوی محالی است که هرگز جامه تحقق به خود نمیپوشد.
هر اندازه قرآن خدا را از صفات مادی تنزیه و پیراسته ساخته است تورات و انجیل کوشیدهاند که خدا را در ردیف موجودات جسمانی قرار داده او را به صورت یک موجود جسمانی معرفی کنند.
بد نیست افسانهای را که تورات درباره علل پیدایش زبانهای مختلف نقل میکند در این جا بشنوید علاوه بر این بدانیم که چگونه این کتاب به اصطلاح آسمانی، موضوع اختلاف زبانها را افسانهوار تجزیه و تحلیل میکند و متوجه شویم خدایی را که تورات معرفی میکند بسان یک موجود مادی است که گاهی برای سرکشی به اوضاع، به زمین فرود میآید. اینک متن تورات:
(در تمامی زمین زبان و تکلم یکی بود و واقع شد هنگامی که از طرف شرقی میکوچیدند تا اینکه وادی را در زمین شنعار (بابل) یافتند در آنجا ساکن شدند و به همدیگر گفتند که بیایید تا خشتها را بسازیم و آنها را به آتش بسوزانیم و ایشان را خشت به جای سنگ و گل و چوب به جای گچ بود و گفتند که بیایید به جهت خود شهری و برجی که سرش به آسمان بساید بنا کنیم و از برای خود پناهی پیدا کنیم مبادا که بر روی زمین پراکنده شویم و خداوند به جهت ملاحظه کردن شهر و برجی که بنی آدمیان میساختند به زیر آمده گفت: این قوم یکیاند و از برای همگی ایشان زبان یکی است به کردن این کار شروع نمودهاند و حال از هر چه که قصد ساختنش دارند چیزی از ایشان منع نمیشود، بیایید زیر آییم و در آنجا زبان ایشان را مخلوط نماییم تا آنکه زبان همدیگر را نفهمند و خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمامی زمین پراکنده نمود که در بنا کردن شهر باز ماندند). (تورات/فصل1/جملههای 8-1)
تنها همین کافی است که این کتاب را ساخته و پرداخته فکر بشر بدانیم زیرا عقل و خرد نمیپذیرد که بگوییم خداوند جسم است و روی زمین فرود میآید. درست است بگوییم که خداوند از ساختن برج بلند ناراحت بود و از عمران و آبادی و تفاهم مردم خوشحال نبود؟
آیا صحیح است بگوییم که سرچشمه اختلاف زبانها تفرقه اندازی خداوند در میان مردم جهان بود که همگی در سرزمین بابل زندگی میکردند، در صورتی که علت اختلاف زبانها جز فکر خلاق بشر و نیازمندیهای روزافزون انساناهای متفرق و پراکنده در روی زمین و تفهیم مقاصد، علت دیگری ندارد؟
آیا صحیح است بگوئیم که: در این کره پهناور فقط سرزمین بابل منطقه زندگی انسانها بود سپس از آنجا به نقاط دیگر متفرق شدند در صورتی که به گواهی فسیل های انسانی که از نقاط مختلف جهان بدست میآید بشر سالهای درازی قبل از آن در روی زمین زندگی میکرده؟
eporsesh.com .
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.