تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
سلفیه در لغت و اصطلاح: سلفیگری در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنهپرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما سُلَفیه (Salafiyye: اصحاب السف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام فرقهای است که تمسک به دین اسلام جسته، خود را پیرو سلف صالح میدانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام(ص)، صحابه و تابعین دارند. آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادلهای غیر از آنچه قرآن در اختیار میگذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیون، اسلوبهای عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.خاستگاه فکری سلفیهمحمد ابوزهره در بیان عقاید این نحله در کتاب تاریخ المذاهب الاسلامیة مینویسد: «هر عملی که در زمان پیامبر(ص) وجود نداشته و انجام نمیشده است، بعدا نیز نباید انجام شود» . ابنتیمیه (661-728.ق) - فقیه و متکلم حنبلی - از این اصل کلی سه قاعده دیگر استخراج و استنتاج کرد:1- هیچ فرد نیکوکاری یا دوستی از دوستان خدا را نباید وسیلهای برای نزدیک شدن به خدا قرار داد.2- به هیچ زنده یا مردهای پناه نباید برد و از هیچ کس نباید یاری خواست.3- به قبر هیچ پیغمبر یا فرد نیکوکاری نباید تبرک جست یا تعظیم کرد.معتقدان به سلف صالح، عقاید خود را به احمدبنحنبل (241-164.ق) نسبت میدادند، اما پاره ای از فضلای حنبلی در این خصوص، یعنی در نسبت آن سخنان به احمدبنحنبل، با آنان به مناقشه پرداختند. در آن زمان، میان این گروه و اشاعره جدالها و مناقشات شدیدی جریان داشت و هرکدام از آن دو فرقه ادعا میکرد که دعوت آنها براساس مذهب سلف صالح است. معتقدان به سلف صالح با روش معتزله شدیدا مخالفت میکردند؛ زیرا معتزله در تبیین عقاید اسلامی از فلاسفهای بهره میبردند که آنان نیز به نوبهخود افکارشان را از منطق یونان اقتباس میکردند. تصاویری که از احمدبنحنبل در منابع مختلف ارائه شده، وی را محدثی سنتگرا و ضد فقاهت و اجتهاد نشان میدهد که از تمسک به رای تبری میجسته و تنها به قرآن و حدیث استدلال میکرده است و چون در استناد به حدیث بسیار مبالغه مینموده، گروهی از بزرگان اسلام، مانند محمدبنجریر طبری و محمدبناسحاق الندیم، او را از بزرگان حدیث - و نه از مجتهدان اسلام - شمردهاند. درواقع ابنحنبل بهعنوان محدثی برجسته و پیرو طریقه اصحاب حدیث با هرگونه روش تاویلی و تفسیر متون مخالف بود و با بزرگان اصحاب رای، سر ناسازگاری داشت. وی مخالفت با سنت را بدعت میخواند و با «اهل الاهواء و البدع» موافق نبود.آنچه مسلم است، احمدبن حنبل بیش از صدوپنجاه سال پیشوای عقاید سنتی - سلفی بود، اما « بهطورکلی قشری بودن، متابعت از ظاهر کلام، جمود افکار، تعصب مفرط حنبلیان، دورافتادگی مکتب فقهی ایشان از واقعیت زنده تاریخی و مهجوری از هر آنچه در اجتماع و زندگی روزمره تازه بود، در مجموع، منجر به سقوط و انحطاط این مذهب و کمطرفداربودن این فرقه شد» .پس از مرگ احمدبنحنبل اندیشهها و افکار وی نزدیک به یک قرن ملاک سنت و بدعت بود، تا اینکه عقاید وی و نیز سلفیگری تحت تاثیر انتشار مذهب اشعری بهتدریج فراموش شد. در قرن چهارم هجری ابومحمدحسنبنعلیبنخلف بربهاری برای احیای سلفیگری تلاش کرد، اما در برابر شورش مردم کاری از پیش نبرد. در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم احمدبنتیمیه و سپس شاگردان ابنقیم الجوزیه عقاید حنابله را بهگونهای افراطیتر احیا کردند. ابنتیمیه بهعنوان متکلم و مدافع متعصب مذهب حنبلی، با آزاداندیشی و تأویل مخالف بود و لذا اقداماتش بیشازپیش باعث انحطاط و عقبماندگی مذهب حنبلی شد. عصر ابنتیمیه، دوره انحطاط و تنزل تفکر فلسفی و استدلال منطقی و همچنین قرن رویآوردن به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی عنوان شده است. درواقع، در این عصر «فقها و متکلمان قشری بعضی مذاهب -ـ مانند مذهب حنبلی - بهعنوان دفاع از دین و عقاید خاص مذهبی خود، به توجیه اصول و فروع مذهب خود پرداختند و احیانا در این راه بر ضد علم و فلسفه قیام کردند. ابنتیمیه یکی از این کسان بود که در مذهب حنبلی قیام کرد. وی بهعنوان دفاع از آن مذهب، مبارزاتی با مذاهب دیگر اسلامی میکرد و عقاید خود را بهعنوان زندهکردن عقاید مذهب حنبلی در بسیاری از کتابهای خود بیان کرد» .با مرگ ابنتیمیه، دعوت به سلفیگری و احیای مکتب احمدبنحنبل در عرصه اعتقادات عملا به فراموشی سپرده شد.ظهور وهابیتمسلک وهابیت، منسوب به محمد بن عبدالوهاب نجدی است .محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ق. در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. او از کودکی به کتاب های تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانی، اعمال مذهبی مردم «به خدا» را زشت می شمرد. وی به مدینه رفت و در آنجا توسل مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله را ناپسند شمرد!! محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افکار و عقاید خود را که قبلاً از سوی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پی ریزی شده بود، اظهار نمود و به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آنها همت گماشت.وهابیان معتقدند که هیچ انسانی، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر اینکه اموری را ترک کند. این امور عبارتند از:1. به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید! در صورت توسل، در راه شرک گام نهاده، مشرک می باشد!!2. زائران به قصد زیارت، به آرامگاه رسول خدا نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روی قبر نسازند. 3. از پیامبر صلی الله علیه وآله طلب شفاعت نکنند.4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه برای آنان، شرک است. 5. وهابیان بر این باورند که مسلمانان، در طی روزگار، از آیین اسلام منحرف شده اند.6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگواری حرام است.این منطق خشک و بی پایه، در تقابل با منطق وحی قرار دارد؛ زیرا قرآن در موارد یاد شده، نظراتی صریح و مخالف وهابیان دارد.در قرآن آمده است:1. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القُربی».1یکی از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذی القری، قبرهای آنان و تعمیر آنهاست و این راه و رسم، در میان ملت های مختلف جهان وجود دارد و یک نوع سنّت عرفی به حساب می آید.2. «... فقالوا ابنوا علیهم بنیانا... قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا».2هنگامی که واقعه اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان، دو نظر ابراز داشتند که آیه متذکر آن می شود و انتقاد یا لحن اعتراضی نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به این آیه، هرگز نمی توان تعمیر قبور اولیای الهی و صالحان را عملی حرام و یا حتی مکروه قلمداد کرد؛ بلکه این آیه، به نوعی تشویق می کند که برای بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهای آنان، باید کوشا بود.3. قرآن می فرماید: «و استغفر لذنبک و للمؤمنین»3 و «وصلّ علیهم ان صلاتک سکن لهم».4آیات فوق نیز بیان گر این است که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، کاملاً مؤثر و مفید می باشد و موضوع شفاعت پیامبر صلی الله علیه وآله و دعای آن حضرت، نه تنها در آیات صریح، بلکه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است.اندیشه های سیاسی و اجتماعی وهابیان وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقه ها و مذاهب اسلامی هستند و مدعی اند که یا باید به آیین وهابیت درآیند و یا جزیه دهند. آنان مخالفان خود را متهم به کفر و شرک می کنند و اموال، نفوس و ناموس دیگران را حلال می دانند و آیات مربوط به شرک و کفر را بر مسلمانان مخالف خود منطبق می کنند که این، بزرگ ترین ضربه به پیکر جامعه اسلامی و مسلمانان است.5 با این تفکر بسته و خشک وهابیت بود که وقتی سعودی ها (در سال 1344 ق.) بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلّط یافتند، مشاهده متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند.6 برای عملکرد و کارهایی که وهابیان در حوزه اجتماع و سیاست انجام داده اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعی، باید به کتاب های تاریخی مراجعه کرد. پی نوشت ها :1. شوری، آیه 23.2. کهف، آیه 21.3. محمد، آیه 19.4. توبه، آیه 103.5. مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب، ج 3، ص 1432.6. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 8، ص 261. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.