سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

تفاوت نظر حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله مصباح يزدي (حفظهما الله) در مورد نظريه ولايت فقيه چيست؟


ديدگاه حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله مصباح يزدي (حفظهما الله) در مورد ولايت فقيه و محورهاي اساسي و کلي آن مانند ادله، گستره و اختيارات ولي فقيه، ملاک مشروعيت و انتصابي بودن و جايگاه و نقش مردم و... تفاوتي با هم ندارند و تنها در برخي استدلال ها و نحوه آن با يکديگر تفاوت جزئي دارند در اينجا به نقاط اشتراک و افتراق اين دو ديدگاه باختصار اشاره مي کنيم. نقاط اشتراک دو ديدگاه 1. ادله ولايت فقيه: صرفنظر از اصل ولايت فقيه که مورد پذيرش هر دو بزرگوار است در اقامه ادله بر اثبات آن هر دو بزرگوار به ادله عقلي و نقلي استناد نموده و از آن بهره گرفته اند. 2. گستره و اختيارات: هر دو بزرگوار قائل به ولايت مطلقه فقيه مي باشند حضرت آيت الله جوادي آملي در اين باره مي فرمايند: ولي فقيه، همه اختيارات پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ در اداره جامعه را داراست زيرا او در غيبت امام عصر ـ عليه السلام ـ متولّي دين است و بايد اسلام را در همه ابعاد و احکام گوناگون اجتماعي اش اجرا نمايد. بايد براي اجراي تمام احکام اسلامي، حکومتي تشکيل دهد و در اجراي دستورهاي اسلام، تزاحم احکام را به وسيله تقديم اهم بر مهم رفع کند. حضرت آيت الله مصباح يزدي هم مي فرمايند: ادّله اقتضاي اطلاق ولايت فقيه را دارد و مقتضاي آن اين است که همه اختياراتي که براي امام معصوم ـ عليه السلام ـ به عنوان ولّي امر جامعه اسلامي ثابت است براي فقيه نيز ثابت باشد و ولّي فقيه از اين نظر هيچ حدّ و حصري ندارد مگر آن که دليلي اقامه شود که برخي از اختيارات امام معصوم به ولي فقيه داده نشده است. 3. ملاک مشروعيت و انتصابي بودن ولايت فقيه، حضرت آيت الله جوادي آملي در اين باره چنين استدلال نموده اند. برهان عقلي مي گويد تنها کسي که بالاصاله حق ولايت و سرپرستي انسان و جامعه بشري را دارد. خالق انسان و جهان است و از ميان انسان ها، آن کس مي تواند جانشين خداوند باشد و از سوي او بر مردم حکومت کند که در مقام علم و عمل عصمت داشته باشد ربوبيت، عبوديت و ولايت و حکومت همگي اختصاص به خالق و آفريننده انسان دارد و اگر انبياء و مرسلين و ائمه ـ عليهم السلام ـ ولايت تکويني و يا ولايت تشريعي و حکومت بر جامعه بشري دارند، اين ولايت ها ظهوري از ولايت خدا و به اذن و فرمان اوست و اگر در عصر غيبت نيز براي فقيه جامع الشرايط، ولايت و مديريتي در محدوده تشريع و قانون اسلام بر جامعه مسلمين وجود دارد آن نيز بايد به اذن و فرمان خداوند باشد «نصب به اين معناست که در عصر غيبت فقيهي که واجد شرايط علمي و عملي است از سوي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ به سمت افتاء، قضاء و ولاء رسيده است نصب به معناي تعيين صاحب عنوان براي مقام و سمت است و اين غير از اعلام شرايط است فقيه نائب امام معصوم است و لذا وليّ الافتاء و وليّ القضاء و وليّ الحکومه است. حضرت آيت الله مصباح يزدي نيز در مورد ملاک مشروعيت و انتصابي بودن ولايت فقيه شبيه اين نظر را دارند و مي فرمايند: مشروعيت ولايت و حکومت فقيه از ولايت تشريعي الهي سرچشمه مي گيرد و اساسا هيچ گونه ولايتي جز با انتساب به نصب و اذن الهي مشروعيت نمي يابد و هر گونه مشروع دانستن حکومتي جز از اين طريق، نوعي شرک در ربوبيت تشريعي الهي به شمار مي رود به ديگر سخن خداي متعال، مقام حکومت و ولايت بر مردم را به امام معصوم عطا فرموده و اوست که فقيه واجد شرايط را نصب کرده است و اطاعت از او در واقع، اطاعت از امام معصوم است چنان که مخالفت با او مخالفت با امام و به منزله انکار ولايت تشريعي الهي است. 4. جايگاه و نقش مردم در نظام ولايت فقيه، در اين مورد نيز هر دو بزرگوار معتقدند که مردم هيچ نقشي در مشروعيت بخشيدن به حکومت ولي فقيه ندارند و مشروعيت حکومت او از ناحيه خداوند است و نقش مردم تنها عينيت بخشيدن به حکومت او و فراهم نمودن زمينه تحقق آن است حضرت آيت الله جوادي آملي در اين باره مي فرمايند. خداوند واليان معصوم ـ عليهم السلام ـ را نصب فرمود و از آنجا که همه آن مبادي که براي ضرورت حکومت، حتمي بودن تداوم اسلام، تعطيل نشدن احکام و حدود الهي در عصر غيبت حضرت وليّ عصر ـ عليه السلام ـ وجود داشت و دارد زمينه ولايت اسلام را فراهم نموده است و جمهوريت نظام اسلام پشتوانه وجود عيني اسلام است و به منظور عينيت يافتن اسلام در تمام ابعاد و شئون فرهنگي، اجتماعي، اخلاقي، نظامي و سياسي چاره اي جز اقتدار ملّي که تبلور جمهوريت است نخواهد بود لذا خداوند در عين نصب اولي الامر و جعل ولايت و سرپرستي براي اهل بيت ـ عليهم السلام ـ مهرورزي به آنان را اجر رسالت قرار داد تا صبغه نظام ولائي از هر تيغ آميخته نظام هاي غير اسلامي مصون بماند. حکومت اسلامي و نظام ولايت فقيه در مقام تشريع نظير داروي شفابخشي است که از حقوق مردم به شمار مي آيد نه وظيفه آنان، خداوند نيز که به تمام مصالح آگاه است، چنين حکومتي را براي جامعه بشري قرار داد و آن را برگزيد اما در مقام اثبات که همان مرحله اقتدار ملّي و مذهبي است مردم مي توانند (تکويناً آزادند) آن را بپذيرند يا نپذيرند يا نپذيرند اگر آن را پذيرفتند چنين حکومتي ديني و مشروع با اقتدار ملّي ـ مذهبي هماهنگ مي شود و کارآمد خواهد بود و اگر آن را نپذيرفتند يا پس از پذيرش نقض کنند آن حکومت متزلزل مي شود. حضرت آيت الله مصباح يزدي نيز در اين باره مي فرمايند: فقهاي شيعه بر اين باورند که در زمان غيبت، فقيه حق حاکميت دارد و حکومت از سوي خدا به وسيله امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ به فقها واگذار شده است پس در زمان غيبت، مشروعيت حکومت از سوي خداست نه از سوي آراي مردم. نقش مردم در زمان غيبت، فقط عينيت بخشيدن به حکومت است نه مشروعيت بخشيدن به آن». اصل تشريع حکومت و حاکميت فقيه از طرف خداوند و امام زمان ـ عليه السلام ـ است و هم چنين تعيين شخص آن هم بايد به نوعي به امام زمان ـ عليه السلام ـ و اجازه آن حضرت انتساب پيدا کند اما تحقق و استقرار حاکميت و حکومتش بستگي به قبول و پذيرش مردم دارد. با توجه به نقاط اشتراک اين دو ديدگاه روشن مي شود که ديدگاه حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله مصباح يزدي در محورهاي اساسي و بنيادي ولايت فقيه مشترک هستند و با هم تفاوتي ندارند اما تفاوت اين دو ديدگاه به برخي استدلال ها و نحوه آن بر مي گردد که به مواردي از آن اشاره مي کنيم: 1. در زمينه ادله ولايت فقيه، حضرت آيت الله جوادي آملي به دليل هاي سه گانه استناد نموده اند ادله عقلي محض، ادله تلفيقي و مرکب از عقل و نقل و ادله نقلي محض در قسمت دليل عقلي محض به برهان ضرورت نظم در جامعه اسلامي استناد نموده اند و در بخش ادله تلفيقي به لزوم بقاء و دوام دين اسلام تا روز قيامت استناد نموده اند و در بخش ادله نقلي به روايات اين زمينه اشاره و استدلال نموده اند. حضرت آيت الله مصباح يزدي در بخش ادله ولايت فقيه، ادله را به ادله عقلي و نقلي تقسيم نموده اند در بخش ادله عقلي به ضرورت وجود نظم در جامعه و اقربيت حکومت ولي فقيه به حکومت معصوم و مشروعيت حکومت در اسلام اشاره نموده اند و در بخش ادله نقلي به روايات اشاره نموده اند. 2. در زمينه جايگاه بحث ولايت فقيه حضرت آيت الله جوادي آملي به تبيين جايگاه بحث ولايت فقيه پرداخته اند و ولايت فقيه را مسأله کلامي مي دانند و معتقدند اصل ولايت فقيه مسأله کلامي است ولي از همين ولايت فقيه در علم فقه نيز بحث مي شود تا لوازم آن حکم کلامي در بايدها و نبايدهاي فقهي روشن شود. بحث کلامي درباره ولايت فقيه اين است که آيا ذات اقدس الله که عالم به همه ذرات عالم است او که مي داند اولياء معصومش زمان محدودي حضور و ظهور دارند و خاتم اوليائش مدت مديدي غيبت مي کند آيا براي زمان غيبت، دستوري داده است يا اينکه امت را به حال خود رها کرده است؟ موضوع چنين مسأله اي «فعل الله است». ولي در مباحث حضرت آيت الله مصباح يزدي به تبيين و تشريع جايگاه بحث ولايت فقيه در کلام اشاره چنداني نشده است. 3. حضرت آيت الله جوادي ولايت فقيه را به ولايت فقاهت و عدالت و شخصيت فقيه عادل بر مي گردانند و معتقدند «حاکم اسلامي، خدا و قانون اوست و شخص پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اولي الامر به ولايت بالذات و اصيل خداوند بر مي گردد اين خصيصه مهم تنها در حکومت اسلامي يافت مي شود در نظام اسلامي، حاکميت از آن دين و مکتب است نه از آنِ اشخاص، مردم يک ولي بيشتر ندارند که همان خدا و دين اوست و هيچ کس نمي تواند چيزي را از دين بکاهد يا بر آن بيفزايد و اگر فقيه عادل و آگاه به زمان و توانا به اداره کشور حکومت کند، شخص فقيه حکومت نمي کند بلکه شخصيت فقيه که همان فقاهت و عدالت و مدير و مدبر بودن و شرايط برجسته رهبري است، حکومت مي کند. شخص فقيه، تابع شخصيت ديني خويش مي باشد. اما اين جهت در مباحث حضرت آيت الله مصباح يزدي کمتر مورد توجه قرار گرفته است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image