جلسه یازدهم : حسد، سلامتى جسم را از بین مى برد /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

جلسه یازدهم : حسد، سلامتى جسم را از بین مى برد


جلسه یازدهم : حسد، سلامتى جسم را از بین مى برد بحث ما به ((افراط در خشم )) رسید که به حقد و حسد تعبیر مى شود. باید مبداء حقد و حسد را بفهمیم و خود را از آن نگه داریم ، این بیمارى از سرطان نسبت به روان بدتر است . از همان اول ، شخص باید خودش را از آن نگه دارد که مبتلا به این بلاى خانمانسوز نشود. مبداءش خشمهاى بى مورد و زاید از حد است که نمونه هایى از آن ذکر شد و مثل اینکه دیگرى که همکارش هست پیشرفت کند، خشمناک و ناراحت شود، رقیبش رئیس شد و او عقب ماند، خشمناک شود که چرا رقیبش پیش افتاد. این خشم سبب حقد مى شود و مادام العمر مبتلا به حسد مى گردد: مرتبا آرزو مى کند این مقام از او گرفته شود و امید سقوطش را دارد، خودش را مى خورد و آرزو مى کند که نیست شود، این حالت حسد براى جسد و روان حاسد بسیار مضر است ، از کلمات امیرالمؤ منین علیه السلام در نهج البلاغه است که حضرت مى فرماید: ((شگفت است کسانى که حسد مى ورزند، از سلامتى بدنهایشان چگونه غافلند))،(129) و راستى حسد، سلامتى تن را نیز از بین مى برد. و نیز مى فرماید: ((سلامتى بدن به واسطه کمى حسد است )).(130) یعنى از موجبات سلامتى بدن ، نداشتن یا کم داشتن حسد. سر طبیعى آن این است که نفس آدمى ، صدها کار باید انجام دهد که یک رشته از آن اداره بدن و حفظ قواى آن است ، پس اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، حواسش در محسودش هست و نفسش به آن سرگرم و ناراحت است ، لذا در سایر شؤ ون ، کمبودى پیدا مى کند، حتى در هضم غذا تاءثیر مى گذارد. اثر آزادى روان در هضم غذا شنیده اید و شاید تجربه هم کرده باشید هنگامى که شخصى خشمناک است ، میل به خوراک ندارد و اگر خوراک هم بخورد، با بى میلى همراه است . یا اگر در اثناى خوردن ، اوقات تلخى پیش آید، به اصطلاح بدخوراک مى شود، خوراکش درست هضم نمى شود. مثلى است در میان مردم در این زمینه که مى گویند: ((خوراک برایم زهرمار شد)) یعنى دیگر گوارا نبود بلکه فاسد گردید. نفس آدمى اگر نشاط داشته باشد، کارهایش را درست انجام مى دهد وگرنه خوراکش را نیز درست هضم نمى کند و بدن هم مریض ‍ مى شود. هر کس حسد دارد، توقع سلامتى بدنش را نیز نداشته باشد. بسیارى از بیماریها در نتیجه حسد است . هر کس سالم از حسد باشد، از این جهت بدنش نیز سالم است . از بین رفتن ایمان به وسیله حسد اما تاءثیر حسد نسبت به روان انسان نیز باید گفت که حسد روح را نیز مى کاهد. در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: ((حسد، ایمان را مى خورد همانطور که آتش هیزم را مى خورد))(131) دیده اید چگونه آتش ، هیزم را از بین مى برد؟ مى فرماید حسد هم ایمان شخص را همین طور از بین مى برد تا وقتى که مى خواهد بمیرد، مثل این است که هیچ ایمان ندارد، هر چند نماز و روزه هم انجام داده باشد زیرا حسد نمى گذارد ایمان باقى بماند. در روایت شریف دیگر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به اصحابش ‍ فرمود: ((بترسید از دردى که در امتهاى پیشین بود و در میان شما نیز پیدا شده است ، بدانید این درد از بین برنده است ، نه اینکه مویتان را از بین مى برد بلکه دینتان را نابود مى کند)).(132) این اعلان خطرى بود که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در اواخر عمرش به اصحابش فرمود: امتهاى پیغمبران گذشته پس از رسیدن به کمال و سعادت ، چیزى که آنان را از دین بیرون کرد، حسد بود لذا به مسلمانان نیز فرمود و دیدیم که حسد در میان مسلمین پس از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم چه کرد. همان حسد بود که سبب شد هزاران نفر در جنگهاى جمل و صفین کشته شدند. با حسدورزى انقلاب را تباه نکنید به این مناسبت بنده هم در این انقلاب به همه مسلمین ایران ، این فرموده پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را یادآورى مى نمایم که شما مسلمانان به برکت وحدت کلمه و رهبرى امام خمینى ، به سعادت آزادى رسیدید و مورد شگفتى جهانیان شدید لیکن ((داء الحسد)) بیمارى حسد در شما خصوصا در میان اهل علم پیدا شده است که خطرناک است ، مواظب خودتان باشید مبادا به دست خود، نعمت خدا را سلب کنید. این حسد در پیشینان ما چه کرد؟ تاریخ اسلام را مرور کنید خوب مى فهمید، هر چه بدبختى اجتماعى براى مسلمانان پیش آمده از حسدورزى آنان بود. علما را حسد هلاک مى کند مرحوم ((صاحب جواهر)) در کتاب شهادت درباره صفات ((شاهد)) مى فرماید باید حسد نداشته باشد، گواه در اسلام اگر حسود است ، گواهیش پذیرفته نیست ؛ یعنى عادل نیست . به تعبیر دیگر، حسد گناه کبیره است ، صاحب جواهر براى اثبات این معنا که حسد از گناهان کبیره است ضمن استدلال به قول رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم که مى فرماید شش طایفه اند که به شش چیز به دوزخ مى روند، از آن جمله مى فرماید: ((العلماء بالحسد؛ دانایان و دانشمندان نیز به واسطه حسد به دوزخ مى روند)) کسانى که علوم دین را فرا گرفته اند اگر مهذب نشده باشند، تزکیه نکرده باشند، حسدشان آنان را جهنمى مى کند. نفسش نمى تواند بالاتر از خودش را ببیند اگر دید مردم ، دیگرى را بر او مقدم مى دارند و مدح و ثناى او را مى کنند، حسد ورزیده و خود را مستحق تر به مدح و ثنا مى بیند. بهتر است که در ضمن روایت ، مطلب را برسانم ، و ضمنا اینکه گفتم حسد، علما را هلاک مى کند نه اینکه اختصاص به طلاب و علماى فقه داشته باشد، اصلا علم ، حسد برانگیز است ، چه علوم دینى چه علوم دیگر؛ مثلا طبیب هم نسبت به طبیب هاى دیگر در خطر است بلکه هر کس در هر فنى استاد شد، خطر او را تهدید مى کند، لذا امام امت تذکر فرموده چه از مدرسه علمیه و چه از دانشگاه اگر مهذب بیرون نیایند، خطرشان زیاد و نفعشان کمتر از ضررشان است . قاضى حسود براى قتل امام سعایت مى کند! داستان ((ابولیلاى قاضى )) در زمان حضرت جواد علیه السلام شنیدنى است ، قاضى ابولیلا در زمان متوکل عباسى ، قاضى القضات و در راءس ‍ دستگاه قضائى خلافت به اصطلاح اسلامى آن روز بوده است . مغازه دار نزدیک منزل قاضى ، زرقا نامى است و قاضى با این دکاندار رفاقت داشت ، روزى به این زرقا رسید در حالى که سخت پریشان بود زرقا پرسید جناب قاضى چرا امروز این قدر ناراحت هستى ؟ گفت اگر بدانى در محضر خلیفه چه مصیبتى بر من وارد آمد؟ دزدى را آوردند که سرقتش ثابت شده بود، در اجراى حد از من پرسید چه مقدار از دستش را باید برید، من گفتم در قرآن مجید خداوند مى فرماید: ((دست دزد را باید برید)).(133) و دست را در آیه وضو تا مرفق (آرنج ) باید شست (134) لذا دستش را از مرفق باید برید. خلیفه از قضات دیگر که در مجلس حاضر بودند، پرسید و آنان گفتند از بند دست باید برید؛ چون خداوند دست را در آیه تیمم از مچ شمرده است .(135) خلیفه رو به امام شیعه ها حضرت جواد علیه السلام کرد، حضرت فرمود دیگران پاسخ را گفتند. خلیفه گفت شما هم بفرمایید حضرت مجددا فرمود دیگران گفتند: خلیفه اصرار کرد و به ناچار حضرت فرمود: ((باید انگشتان او را برید؛ چون خداوند مى فرماید مساجد مال خداست )).(136) و مساجد جمع مسجد، جاهایى است که در حال سجده به زمین گذاشته مى شود، این دزد وقتى مى خواهد نماز بخواند در سجده باید هفت عضوش به زمین برسد؛ دو کفت دستش را که باید به زمین بگذارد نباید قطع شود بلکه باید تنها انگشتهایش را برید تا این را فرمود، خلیفه گفت احسن ! مرحبا! و فورا دستور داد مطابق فرموده امام علیه السلام عمل کنند و دست دزد را از انگشتهایش بریدند. در این وقت مثل اینکه عالم را بر سر من کوبیدند، چگونه جوان 25 ساله را بر من مقدم داشت ؟ پریشان شدم و من تا کار خودم را نکنم رها نمى کنم با اینکه مى دانم هر کس در قتل این جوان کمک کند به آتش مى رود ولى تا او را به کشتن ندهم رها نمى کنم !! زرقا گوید او را نصیحت کردم اما او نپذیرفت . روز بعد نزد خلیفه مى رود و به طور خصوصى مى گوید آیا فهمیدى دیروز چه کردى ؟ کسى که قسمت اعظمى از مسلمانان او را امام مى دانند، خلیفه بحق پیغمبر مى دانند و تو را باطل مى شمارند به جاى اینکه او را محو کنى ، جلوه دادى و تقویت نمودى ! آنانى که مى گفتند او بر حق است اکنون مى گویند دیدید خود خلیفه هم فهمید و گفته او را بر دیگران مقدم داشت ، این چه اشتباه سیاسى بود که کردى ؟ این قدر در گوش خلیفه خواند که او راضى به قتل حضرت جواد علیه السلام و بالاخره حضرت را مسموم نمود. علم به واقعیات به خواندن تنها نیست ببینید دانشمند چقدر در خطر است ، مجتهد یا طبیب یا مکانیک یا مهندس ، اینها صنعت و فن است و این خطرها را دارند. و اما آن علمى که این قدر در قرآن و اخبار مدح شده است : ((العلماء ورثة الا نبیاء(137) الفقهاء امناء الرسل ))(138) نورى است که در دل روشن مى شود با تهذیب نفس - آن نور ایمان و علم به واقعیات و حقایق امور - علم به فناى دنیا و بقاى آخرت ؛ به خواندن تنها نیست بلکه ایمان اصلش نورى است که خداوند افاضه مى فرماید و از طرف آدمى آمادگى و زمینه آن افاضه را فراهم ساختن است . حاسدین زیر بار ولایت فقیه نمى روند تا اینجا صحبت این شد که حسد مرضى است که از سرطان ضررش در روان و نفس آدمى بیشتر است و در بدن هم مؤ ثر است و موجب بیمارى بدن مى شود. الان این خطر در مسلمین هست . بعضى هستند درس خوانده اند، استاد شده اند لیکن حسد آنان را وامى دارد تا در گفته ها و نوشته هایشان به رقیبشان اهانت کنند، تهمت بزنند، حتى با حکومت اسلامى طرف شوند. آخر شما که این حکومت اسلامى را تضعیف مى کنید پس چه حکومتى را مى پسندید، حکومت بختیار و ازهارى را؟!! ولایت فقیه را نمى پذیرید، ولایت چه کسانى را مى پسندید؟ چه کسى باید سرپرست مسلمین باشد، آمریکا و محمد رضا را مى خواهید؟ ولى امر یعنى زمامدار مسلمین را چه کسى مى پسندید؟ شرقى باشد یا غربى ؟ حقیقت مطلب این است که حسد آنان را وادار مى کند به مخالفت با جمهورى اسلامى برخیزند هر حقى را پایمال مى کنند و نادیده مى گیرند. الان این حکومت از اول انقلاب تا کنون این همه خدمت و سعى در عمران و آبادى کرده است . اخیرا جزوه اى را سپاه منتشر کرده که قریب هفتاد مورد از خدمات دولت اسلامى را که از اول پیروزى انقلاب تا کنون انجام داده برشمرده است ، هزاران مدرسه و هزاران کیلومتر راه و چقدر بیمارستان و...حدود سى هزار دانشجو در جهاد سازندگى ، صمیمانه خدمت مى کنند. آن وقت مى بینید همین حسد آنان را وا مى دارد تا همه این خدمات را نادیده بگیرند و اطمینان داشته باشید به جایى هم نمى رسند. ((الحسود لا یسود)) منسوب به امیرالمؤ منین على علیه السلام است که حسود سیادت پیدا نمى کند، به آقایى نمى رسد، هر کس در هر حدى هست حسدش برایش مانعى بزرگ است . حتى در بعضى روایات رسیده ((بوى بهشت را هم استشمام نمى کند)). بهشت با آدم حسود نمى سازد؛ کسى که دلش پر از حسد است ، چطور در بهشت به او خوش مى گذرد، وقتى مى بینید رقیبش داراى مقام است ، بهشت برایش زندان مى شود، دلش ‍ خوش نمى شود. هم اکنون حاسدین این حکومت ، شب و روز منتظر سقوط حکومتند. وقتى مى بینند روز به روز اساس این جمهورى اسلامى جوان ، محکم تر مى شود، رزمندگان عزیز در جبهه جنگ چگونه جان فشانى مى کنند، نصرتهایى که خدا مى فرماید، آتش حسدشان بیشتر مى شود، لذا مى بینید تا فتح تازه اى مى شود فورى آنان در داخل آشوب مى کنند. روز نماز جمعه ، روز عزاى دشمن در ایام هفته چقدر تبلیغات مسموم بر علیه روحانیت مى کنند و خیال مى کنند دیگر مردم از آنان زده شده اند، ناگاه روز جمعه صفهاى فشرده و جمعیتهاى میلیونى نمازگزاران تشکیل مى شود و راستى این نماز جمعه ها تیرى است به چشم این حسودان بدبخت که نتیجه فعالیتشان را برعکس ‍ مشاهده مى کنند. روز کارگر یازدهم اردیبهشت به راستى که چشم دشمن را کور کرد، این همه تبلیغات پوچ و توخالى به نفع کارگران عزیز و مسلمان کردند، سنگ طرفدارى از زحمتکشان به سینه زدند بلکه آنان را از حکومت اسلامى دلسرد کنند؛ اما در روز کارگر دیدیم که چگونه این قشر زحمتکش ، فریب شعارهاى توخالى آنان را نخوردند و با راهپیمایى سراسرى به اتفاق اقشار دیگر مردم ، حمایت خودشان را از جمهورى اسلامى و حکومت عدل الهى اعلام کردند. هر چه بخواهند نقشه بکشند، کار دست خداست ، تقدیرات را او معین مى فرماید. هر چه مى خواهید زمینه فساد بچینید، مردم روشنتر مى شوند؛ هر چقدر آتش فتنه برمى افروزند، خدا آن را خاموش مى گرداند(139) خودشان رسواتر مى شوند. هم اکنون خیلى از گروه منافقین ، روشن شده و استعفاى رسمیشان را در مطبوعات منتشر مى کنند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image