تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
در دورة امام باقر ـ عليه السّلام ـ ،برخي از افكار غلط و نادرست سبب پیدایش شبهاتی در دين اسلام شد، از جمله: 1. شبهاتي در مورد توحيد ( ذات ،صفات و علم خداوند) 2. شبهه جبر و اختيار و تفويض (برخي معتقد بودند خداوند امور بندگان را به خود آنها واگذار و تفويض كرده است و برخي معتقد بودند واگذار نشده بلکه جبر حاكم است.)3. شبهاتي در مورد امامت (نسبت بدعتگذار به امير مؤمنان علی ـ عليه السّلام ـ و امام حسن و امام حسین ـ عليها السّلام ـ را فرزندان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ندانستن از جمله شبهات درباره امامت بود.).4. پیرامون تفسير برخي از آيات قرآنی که شبهات فراواني وجود داشت. كه امام همه را پاسخ مناسبی ميدادند. در اينجا به نمونههايي از اين شبهات و پاسخ امام اشاره ميشود: 1.مردي از خوارج به امام باقر ـ عليه السّلام ـ گفت: چه چيز را ميپرستي؟ امام فرمود: خداوند متعال را ميپرستم. مرد پرسيد: آيا او را ديدهاي؟ امام فرمود: چشمها با مشاهده حسّي او را نديدهاند، ولي قلبها به حقيقت ايمان خدا را يافتهاند، خدا را به وسيلة مقايسه نميتوان شناخت و با حواس نميتوان درك كرد و شباهتي با آدميان ندارد. خداوند به وسيلة نشانهها و آياتش توصيف شده و با آنها شناسايي ميشود، در حكم و داوريش هرگز ستم نميكند، اين همان خدايي است كه جز او معبودي نيست. مرد از نزد حضرت بيرون آمد در حالي كه قانع شده بود و ميگفت: خداوند بهتر دانسته است كه رسالتش را در كدام خاندان قرار دهد. 2. «سالم» خدمتامام باقر ـ عليه السّلام ـ رسيد و گفت: من نزد تو آمدهام تا در باره اين مرد گفتگو كنم، امام فرمود: كدام مرد؟ سالم گفت: علي بن ابيطالب. امام فرمود: دربارة كدام امر او؟ سالم گفت: دربارة بدعتگذاري و امر تازه و نوين او، امام فرمود: دقت كن ببين كدام رواياتي كه راويان از پدران تو روايت كردهاند نزد تو معتبرند؟ اي سالم آيا اين موضوع به گوش تو رسيده كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ سعد بن عباده را با پرچم انصار به سوی خيبر فرستاد ولی شكست خورد.آنگاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، عمر بن خطاب را علمدار مهاجرين و انصار قرار داد و عمر و يارانش ترسيدند و برگشتند، سپس پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: فردا بيرق را به دست مردي كرار ـ يعني حمله كننده ـ ميدهم كه فرار كننده نخواهد بود، خدا و رسولش آن مرد را دوست دارند. سالم گفت: آري قبول دارم، اين موضوع را همه راويان نيز گفتهاند، حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: اي سالم! اگر بگوئي خداي متعال علي ـ عليه السّلام ـ را دوست داشت ولي نميدانست كه علي چه عملي انجام خواهد داد كافر خواهي شدو اگر بگوئي خدا علي ـ عليه السّلام ـ را دوست داشت و ميدانست كه علي چه عملي انجام خواهد داد پس چه بدعتي است كه علي ـ عليه السّلام ـ پدید آورده است؟! سالم از جواب حضرت قانع شد و گفت: مدت هفتاد سال به گونهای خدا را پرستش ميكردم كه گمراه بودم. 3. عمر بن عبيد از امام باقر ـ عليه السّلام ـ معناي گفتار خداوند را پرسيد كه ميفرمايد: «آيا آنان كه كفر ورزيدند نديدند كه آسمانها و زمين بسته بودند پس آنها را شكافتيم.» اين بستن و شكافتن در آسمان و زمين چه بود؟ امام فرمود: آسمان بسته بود يعني باران فرو نميفرستاد و زمين بسته بود يعني گياه نميروياند. عمرو بن عبيد خاموش شد و سپس از امام تفسير و معناي آيه و من يحلل عليه غضبي فقد هوي (هرکس خشم من بر او وارد شود سقوط میکند) را پرسيد كه خشم خدا به چه نحو است؟ امام فرمود: خشم خداوند همان كيفري است كه به خطاكاران و منحرفان روا ميدارد، و كسي كه گمان كند خشم خداوند همانند خشم آدميان به تحت تأثير قرار گرفتن و تغيير روحيه و تحريك قواي دروني است و خشم، تغييري در خدا به وجود ميآورد به كفر گراييده است. 4. محمّد بن مسلم از امام باقر ـ عليه السّلام ـ در زمينه اوصاف خداوند نقل كرده است: انه واحد، صمد، ... همانا او يكتاي بينيازي است كه همه به او نيازمندند. حقيقتي است بسيط و يگانه، در او معاني متعدد و مختلف راه ندارد. محمّد بن مسلم ميگويد به امام عرض كردم: برخي از مردم عراق معتقدند كه خداوند با چيزي ميشنود و با چيز ديگري ميبيند! امام فرمود: دروغ گفته و ملحد شدهاند، خداوند را به غير، تشبيه كردهاند، او شنوايي بينا است با همان چيز كه ميبيند ميشنود و با همان چيز كه ميشنود، ميبيند. محمّد ميگويد: برخي مردم عراق گمان ميكنند كه بينايي خداوند بر چيزي است كه آن را درك كرده و تعقل نمايد! امام فرمود: انديشه، فكر و تعقل از ويژگيهاي مخلوق است و خداوند از صفات مخلوق مبرّا است. 5. حسن بصري نزد امام باقر ـ عليه السّلام ـ آمد تا مطالبي دربارة قرآن از حضرت سؤال كند، امام به او فرمود: آيا تو، فقيه اهل بصرهاي؟ گفت: بلي، امام فرمود: سخني از تو برايم نقل كردهاند كه نميدانم واقعاً تو آن را گفتهاي يا بر تو دروغ بستهاند، حسن بصري گفت: آن سخن چيست؟ امام فرمود: مردم گمان كردهاند تو معتقدي خداوند امور بندگان را به خود آنان واگذاركرده است! حسن بصري سكوت اختيار كرد، امام براي اينكه وي را به اشتباهش متوجه سازد فرمود: اگر خداوند در قرآنش به كسي ايمني داده باشد، آيا پس از اين ايمني تضمين شده از سوي خدا، بر او ترسي است؟ حسن بصري گفت: خير، ترسي بر او نخواهد بود، امام فرمود: اكنون آيهاي برايت ميخوانم، اگر آن را اشتباه تفسير كرده باشي هم خودت و هم پيروانت را هلاك كردهاي. آن آيه اين است: و جعلنا بينهم و بين القري التي باركنا فيها قري ظاهرة و قدرنا فيها السير سيروا فيها ليالي و ايّاماً آمنين. (میان آنها و سرزمینهائی که برکت داده بودیم، و فاصله های متناسب و نزدیک مقرر داشتیم (و به آنها گفتیم) شبها و روزها در این آبادیها در امنیت کامل مسافرت کنید) شنيدهام كه گفتهاي مراد از سرزمين امن، مكه است؟ آيا كساني كه براي حج به مكه سفر ميكنند مورد هجوم راهزنان قرار نميگيرند و ...؟ حسن گفت: چرا. امام فرمود: پس چگونه ايمن هستند! اين آيه مثالي است كه خداوند دربارة ما اهل بيت، بيان داشته است، ما سرزمين مباركيم و سرزمينهاي آشكار «قري ظاهره» نمايندگان و فقهاي پيرو ما هستند كه مطالب ما را به شيعيان ميرسانند، و «قدرنا فيها السير» مثالي از حركت و كاوش علمي و «سيروا فيها ليالي» مثالي از برانگیختن مردم براي كسب دانش در زمينة حلال و حرام از اهل بيت ـ عليه السّلام ـ است. هرگاه مردم از اين روش معارف دين را دريافت كنند ايمن از شك و گمراهياند ... اي حسن بصري! از اعتقاد به تفويض پرهیز كن؛ زيرا خداوند به دليل ضعف و سستي تمام كار خلق را به آنان واننهاده و نیزآنان را به انجام دادن گناهان مجبور نساخته است. 6. ابو الجارود روايت ميكند كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ به وي فرمود: اين مردم (اهل تسنن) دربارة امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ چه ميگويند. گفتم: اين مردم منكر اين موضوعند كه حسنين ـ عليهما السّلام ـ فرزندان پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ هستند. سپس ابو الجارود احتجاجهاي خود را در مقابله با اهل تسنن بيان كرد و امام باقر ـ عليه السّلام ـ به ايشان فرمود: اكنون من يك آيهاي از قرآن براي تو تلاوت ميكنم كه حسنين ـ عليهما السّلام ـ را پسران صلبي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ معرفي ميكند و آن آيه را غير از شخص كافر، منكر نخواهد شد. ابو الجارود گفت: آن كدام آيه است؟ امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: آنجا كه خداوند ميفرمايد؛ حرام شده بر شما (ازدواج) با مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان. تا آنجا كه ميفرمايد: و زنان پسرانتان كه از صلب شما باشند. آنگاه امام فرمود: آيا براي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ حلال است كه با زنان امام حسن و حسين ـ عليهما السّلام ـ ازدواج نمايد؟ اگر بگويند جايز است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ با زنان ايشان ازدواج كند دروغ گفتهاند و اگر بگويند براي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ حرام است با زنان آنها ازدواج كند پس ثابت ميشود كه امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ فرزندان صلبي پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ هستند، زيرا غير از زنان فرزندان صلبي آن بزرگوار بر او حرام نشده است. 7. عبدالله معمر به امام باقر ـ عليه السّلام ـ گفت: شنيدهام شما در مورد ازدواج موقت فتوي به جواز دادهايد! امام فرمود: بلي، خداوند آن را جايز شمرده و سنت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر آن بوده، عبدالله گفت: ولي عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخته است، امام فرمود: بنابراين تو بر سخن رفيقت پايدار باش و من هم بر سخن و رأي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ استوار خواهم بود! عبدالله گفت: آيا شما خشنود ميشوي كه ببيني شخصي با زني از بستگان شما چنين عملي را انجام ميدهد!! امام فرمود: اي بيخرد! چرا سخن از زنان به ميان ميآوري (ما دربارة حكم خدا سخن ميگوييم) آن خدايي كه ازدواج موقت را حلال ساخته از تو و همه كساني كه به تكلف و اجبار، متعه را حرام شمردهاند، غيرتمندتر است. آن گاه امام باقر ـ عليه السّلام ـ براي اينكه به او بفهماند شيوه شناخت حلال و حرام الهي اتكا به ذوق و سليقه و تعصبهاي شخصي نيست، فرمود: آيا تو دوست داري كه زني از خانواده تو به همسري مردي در آيد كه تهيدست است. عبدالله گفت: خير. امام فرمود: چرا؟ تو حلال خدا را حرام ميشماري! عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نميدانم بلكه معتقدم مرد تهيدست هم كفو و هم سطح ما نيست. امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: ولي برنامه خدا جز اين است؛ زيرا خداوند اعمال نيك همين مرد تهيدست را ميپذيرد و حوران بهشتي را به ازدواج او در ميآورد اما تو از روي كبر از خويشاوندي با مؤمني كه شايسته همسري حوران بهشتي است ناخشنود و ناراحت هستي، در اين هنگام عبدالله تسليم شد. يكي از شاگردان امام باقر ـ عليه السّلام ـ به وي ميگويد: اگر صلاح ميدانيد به من تعليم دهيد كه آيا خداوند، پیش از خلق موجودات، به يگانگي خود آگاه و عالم بوده است يا خير؟ زيرا برخي معتقدند كه عالم بوده و بعضي ميگويند كه اگر معتقد شويم خداوند علم ازلي به يگانگي خود داشته، مستلزم اين است كه غير از خدا چيز ديگري را هم ازلي بدانيم، امام فرمود: خداوند بزرگ همواره عالِم بوده و داراي علم ازلي است. صدها شبهه در مسائل مختلف ديني و كلامي در اين دوره وجود داشت كه امام ـ عليه السّلام ـ همه را پاسخ داده و ريشهكن نمودند. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.