تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
معانی نفس از دیدگاه قرآن : تفحص و بررسی در قرآن، بیانگر این حقیقت است که کلمه نفس در آیات زیادی(حدود 346 مورد) به صورتهای مختلف مفرد و جمع و ... بکار برده شده ، و در معانی بسیاری که در ذیل می آید، بکار رفته است : در این دو آیه، نفس مرادف با جان است. یعنی نفس در این معنا، ماهیتخویش را با آنچه که به دستمیآورد، میسازد. در این مورد نفس همان مجموعه حالات روحی استکه خاصیت ادراکی، انفعالی، و افعالی دارد و بر مبنای این سه خصوصیت خود را میسازد و شخصیت خود را شکل میدهد. لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ . [5] «خدا هر کسی را به اندازه توانائیاش تکلیف میدهد». در این مرتبه نفسی مطرح است که خود را به مرتبهای از تکامل رسانده است. در این دو آیه نیز نفس به معنای جان آمده و هم به معنای عامل وجدان و شعور که در نتیجه منش انسانی را بیان میکند. وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها× فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها [8] . «قسم به نفس و آن که او را متعادل و متکامل آفرید و در او بدکاری و پرهیزکاری الهام کرد». این آیه ناظر به روان انسان است که میتواند در مسیر ظهور و فعلیت فطرت حرکت کرده، الهام بگیرد و متکامل شود و یا به بدکاری روی آورد خلاصه این که حالت اکتسابی جذب خیر و یا شر را دارد. وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ. [9] «نفس خودم را تبرئه نمیکنم که نفس امر کننده به بدی است مگر این کهخدا بر من رحمت آورد به درستی که پروردگار من آمرزنده و مهربان است». یعنی حضرت یوسف چنین با خدای خود تکلم میکند که من خودستائی نکرده، نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرا نمیدانم زیرا نفس اماره، انسان را به کارهای زشت وا میدارد جز آن که خدای بر او رحمت آورد. یعنی خود انسان و غیر آن اراده شده است. و از این معنا برای تاکید استفاده میشود، این معنای تاکیدی درباره همه موجودات حتی خداوند بکار میرود از قبیل آیات زیر: یَوْمَ تَأْتی کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها ... [14] «به یاد آورید روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است و تنها)به دفاع از خود برمیخیزد». مرحوم علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان، ج14 در سوره انبیاء،آیه 35 ذیل آیه( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ ) در توضیح لفظ «نفس» سه معنا در قرآن ذکر میکند و چنین مینویسد: معنای اول: به معنای تاکید لفظ «النفس»، علی ما یعطیه التامل فی موارد استعماله، اصل معناه هو ما اضیف الیه نفس الشی معناه الشی نفس الانسان معناه الانسان و نفس الحجر معناه هو الحجر...» « یکی از معانی لفظ نفس با تامل در موارد استعمالش در قرآن همان معنای مضاف الیه است پس نفس الشی یعنی خود شی و نفس الانسان یعنی خود انسان و ذات او و نفس الحجر یعنی معنای حجر که همان سنگ است بنابراین معنا، نفس در معنای تاکیدی بکار رفته همانطور که علماء علم ادب میگویند: زید خود زید نزد من آمد و به این معنا نفس بر هر شیای استعمال میشود حتی در مورد خود خداوند چنانکه خداوند در قرآن فرموده است: «خداوند بر خودش واجب کرده است». [15] معنای دوم: به معنای شخص انسان استعمال نفس در شخص انسان و آن موجودی است مرکب از روح و بدن و هر دو در اینجا مجموعا به معنای شخص انسان بکار رفته مثل آیه مبارکه ( خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها ). [16] جالب این است که هر دو معنا در یک آیه نیز جمع شده است: مثل آیه ( کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها ) . [18] «به یاد آورید روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است و تنها) به دفاع از خود برمیخیزد». نفس اول در معنای روح انسانی; نفس دوم به معنای تاکیدی بکار رفته است. معنای سوم: به معنای روح انسانی مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ج14، ص 312 سوره انبیاءچنین مینویسد: بدیهی است که معنای دوم و سوم از معانی نفس در نباتات و سایر حیوانات اطلاق نمیگردد. مگر به حسب اصطلاح علمی پس گفته نمیشوداین گیاه و این حیوان، نفس است. آری چهبسا بر خون(دم) نفسگفته میشود. به جهت این که حیات و هستی در یک حیوان منوط به وجود خون است همانطور که در مورد حیوانات «نفس سائله» اطلاق میگردد. و هم چنین از دیدگاه اهل لغت، نفس به معنای دوم و سوم در فرشته و جن استعمال نمیگردد گرچه آنان نیز دارای حیات هستند ودر قرآن نیز چنین استعمالی واقع نشده است گرچه در قرآن درآیات زیادی وارد است که طائفه جن مثل انسان دارای تکلیف هستندو موت داشته و حشر و نشری دارند ( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ ) «ما طائفه جن و انسانها را نیافریدیم مگر برای اینکه عبادت خدا کنند». [20] اما کلمه موت به معنای فقدان حیات و هستی و آثار آن دو ازشعور و اراده از موجودی که از شان آن این است که حیات و هستیو اراده را داشته باشد، نفس متصف به آن میشود چنانکه در سورهبقره آیه 28 ( کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ : «یعنی چگونه بهخداوند کافر میشوید؟! درحالی که شما مردگان(اجسام بیروحی)بودید و او شما را زنده کرد سپس شما را میمیراند» . و نیز در مورد بتها وارد است ( أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ ). [21] «آنهامردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند». تذکر این نکته در اینجا ضروری است که موت به معنائی که گفتهشد، معنائی است که تنها انسان مرکب از روح و بدن به آن متصفمیگردد پس انسان متصف میگردد به این که انسان، فاقد وجودمیگردد بعد از آن که آن را داشته است و اما کلمه روح در قرآن در هیچ آیهای وارد نشده است که متصف به موت و مرگ گردد همان طوری که در مورد فرشته نیز وارد نگردیده است و اما اینکهقول خداوند در قرآن ( کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجْهَهَُ ) [22] .و قوله تعالی: ( وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ ) [23] . به این معنا است که هلاک غیر از مرگ و موت است گرچه باهم در یک موردی منطبق میگردند. از مطالب بالا روشن گردید که مراد از نفس در آیه مبارکه ( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت َ) تنها انسان است نه به معنای روح انسانی زیرا نسبت موت به روح در کلام خداوند وارد نشده است پس شامل فرشته و جن و سایر حیوانات نمیگردد گرچه برخی از آنها مثل جن و حیوان متصف به موت و مرگ میگردند، دلیل این اختصاص به انسان قرینهای است که قبل از آیه( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ) یعنی( وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ ) [24] و نیز قرینهای است که بعد از آن آیه و در ذیلآن ذکر شده است ( نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً ). پس کلام برخی از مفسرین به این که مراد از نفس در آیه مذکور روح است، صحیح به نظر نمیرسد گرچه برخی از مفسرین ادعای عمومیت آیه را بر هر صاحب هستی از انسان و فرشته و جن و سایر حیوانات حتی نبات نمودهاند و لکن حق این است که قبلا گفته شد. [25] نظر امام فخر رازی در معنای نفس از دیدگاه قرآن و بطلان آن امام فخر رازی در تفسیر کبیرش در ذیل آیه مبارکه ( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ) چنین ذکر کرده است: اولا ادعا میکند که آیه ( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ) عمومیت داشته،شامل همه موجودات دارای نفس میشوند بعد از این مطلب چنینمینویسد: پس خداوند نیز دارای نفس است با این که موت درباره خداوند محال است و همچنین جمادات دارای نفس اند و موت ندارند». سپس چنین اضافه میکند: علامه بعد از نقل این کلام از امام فخر رازی سه اشکال بر اینگفته او ذکر میکند: اولا: این که مراد از «نفس» در آیه بالا به معنای اول که شامل همه موجودات باشد، نیست. مگر این که به صورت اضافه در کلام آورده شده باشد، اما در این آیه ( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ) از اضافه قطع شده پس این معنای اول در این آیه قطعا مراد نیست پس تنها یکی از دو معنای دوم و سوم ممکن است مراد باشد و چنانکه گفته شد، معنای سوم نیز قطعا در این آیه مراد نیست پس باقی میماند معنای دوم. و ثانیا: نفی موت از جمادات با آیه ( وَ کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ) و آیه ( أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ ) . و غیر این دو از آیات منافات دارد چنانکه توضیح آن روشن است. و ثالثا: قول فخر رازی که عمومیت آیه قول فلاسفه را در ارواح بشری و عقول مفارق و نفوس فلکی باطل میکند، صحیح نیست. زیرا همه اینها مسائل عقلی هستند که از طریق برهان ثابت شدهاند. و برهان حجت بوده، مفید یقین است و اما آنچه از قرآن استنباط میگردد، از قبیل ظهورات بوده قابل توجیه هستند و ظهور، حجتظنی است و چگونه تصور میگردد که علم با ظن بخلاف جمع شود و اگراین مسائل واقعا اثبات شده و دارای برهان قطعی نباشد، پس دراین صورت به ظن به خلاف اصولا نیازی نیست . [26] با توجه به معانی ذکر شده از قرآن، میتوان نتیجه گرفت که نفس انسانی از سوئی با فطرت و ذات خویش در ارتباط است و از سوی دیگر، با طبیعت پیرامون خود با محیط و مکتسبات آن و بدینترتیب نفس شکل میگیرد . [27] به برخی از این معانی بالا که ذکر شد، در کتاب «رساله نفسیه»تالیف فضل الله بن حامد الحسینی از علماء قرن نهم(921قمری) درصفحه 12 اجمالا اشاره شده است. حال نفس و روح و قلب و دل نیز (در قرآن) همچنین است و اختلاف رهروان حق از این جهت است که چون در نگرند در مقام مشاهده گاه باشد که نفس خود را تاریک بیند و گاه باشد که پرتو زند چنانکه دیده بیننده طاقت آن را ندارد که در او نگرد و گاه باشد که دیده از بیننده برباید چون تعدد صفات باطن معلوم شد بدانکه کثرت این نامها از کثرت صفات باطن پیدا شود». ماخذ: با اندکی تصرف، درسهایی از مکتب اسلام- سال 78- شماره 8، معانی نفس در علمالنفس از دیدگاه قرآن، حسین حقانی زنجانی http://www.hawzah.net/Per/Magazine/MI/7808/mi00805.htm .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.