تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
«نفس» از دیدگاههای مختلف معانی مختلفی داشته و نظرات گوناگونی در آن دیده میشود از جمله از دیدگاه اهل لغت «نفس» همان روحی است که هستی و حیات جسد به آن وابسته است چنانکه در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ج12 تالیف حسن مصطفوی چاپ اول سال 1371 به نقل از کتاب لغت «العین فی اللغة» [1] مینویسد: تحقیق در مساله نفس از دیدگاه اهل لغت این است که در ماده نفس که بکار گرفته میشود، شیئی و ویژگی وجود دارد و آن همان تشخص است از جهت ذات شیء و آن تشخص همان حالت رفعت و والامقامی است که در آن موجود است و از مصادیق آن شخص انسان است از جهت معنویت و روحی که دارد یا از جهتبدنش و ظاهرش یا از جهت آنچه قوام انسان و شخص او به آن وابسته است مثل خون جاری در بدنش که به آن حیات و نفس انسان ادامه پیدا میکند و ماده «تنفس» هم از همان ریشه میآید که نفس کشیدن میباشد که ادامه حیات انسان در حیوان، وابستگی به آن دارد. پس نفس اعتبارهای گوناگونی دارد مثلا به ملاحظه بدن و روح، مرکب محسوب میگردد چنان که در قرآن نیز این معنا آمده است: و در برخی از موارد کلمه نفس جهت روحانیت آن ملاحظه میشود چنانکه در قرآن کریم چنین وارد است: حال این سؤال مطرح است مگر روح، جسم است؟ و دارای خواص ماده و جسمیت که چنین تعبیری در قرآن به این معنا آمده است؟ پاسخ این است که حقیقت روح مادی نیست، چنانکه بعدها به تفصیل از آن سخن خواهیم راند، بلکه تشخص و حالت رفعت در ذات، به اختلاف عوالم و ذوات مختلف است در عالم حیوانیت تشخص و رفعت به تجلی صفات و خصوصیات حیوانیت است از قبیل تمایلات و شهوات مادی و در عالم انسان به ظهور صفات ممتاز روحی انسانی و در عوالم برزخ و بعث و قیامت تشخص به چیزی است که مناسب ذوات انسانها است از قبیل نورانیت و تمایلات روحانی و مجرد بودن از ماده و غیر آن. پس بدن و جسم در تشخص ذاتی انسانها دخالتی ندارد مگر در عالم جسمانیت همانطور که چنین ادعا میشود که نفس برای بدن، برزخی مثل لباس انسان است در عالم برزخ. ملاحظه قرآن و تفحص و بررسی آیات آن نشانگر این حقیقت است که کلمه نفس و انفس در قرآن کریم تنها به ملاحظه داشتن معنای متشخص و متعین است و در معنای روح به کار نرفته است چنانکه مطالعه 295 مورد از ماده نفس در قرآن چنانکه در معجم الفاظ قرآن مشهود و واضح است، نشانگر چنین معنائی میباشد مثل این آیات: در این آیات و نظائر آنها بدیهی و واضح است که نمیتوان ادعا کرد که نفس به معنای روح میباشد، زیرا روح دارای موت یا کشتن یا شهادت و غیر اینها از صفات نیست چنانکه آیات دیگری از قبیل آیات زیر نفوس به معنای افراد انسان اراده میشود: چنانکه خوانندگان ملاحظه میکنند، که کلمه نفوس جمع نفس به معنای کثرت بکار برده شده و از آن افراد انسان کثیر اراده میشود همانطور که کلمه «انفس» به اعتبار ادب عربی جمع قلت محسوب میگردد و در موارد مطلق اراده افراد بکار برده میشود. [14] معانی گوناگون نفس مراجعه به کتب معتبر اهل لغت و روایات و احادیث معتبر وارد از معصومین(ع) و تحقیق در معانی نفس بیانگر این حقیقت است که نفس میتواند معانی گوناگونی داشته باشد: چنانکه در دائرة المعارف منسوب به مرحوم آیةالله شیخ محمد حسین اعلمی حائری از اعلام قرن چهارده متوفای1393ه ق. در ج29، ص139 در ذیل ماده «النفس» چنین مینویسد: پس در مورد انسانی که مالک بر نفس خویش باشد، کلمه نفس بر او اطلاق میگردد چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) چنین وارد است: و باز در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) وارد است که: از این رو از برخی از عارفین چنین نقل شده است که ادله قطعی وجود دارد که مراد از نفوس همان ارواحی باشد که حیات و هستی انسانها به آنها قائم است و این ارواح اولین مخلوق خدا است چنانکه از پیامبر گرامی اسلام چنین نقل شده است که: شما ای انسانها برای فناء آفریده نشدهاید، بلکه برای بقا به وجود آمدهاید و تنها کاری که انجام میدهید، این است که از منزل دنیائی به منزل ابدی آخرت حرکت میکنید و این که ارواح شما در روی زمین غریب بوده و در قالب بدنها زندانی محسوب میشوند». و در حدیث دیگر چنین وارد شده است: شاعر عرب زبانی اشعار طولانی دارد که اولین بیت آن این است که خطاب به نفس چنین میسراید: یا نفس ماهی الا صبر ایام کان مدتها اضغاث احلام و باز در دیوان منسوب به امام علی(ع) اشعار مفصلی وجود دارد که اولین بیت آن چنین است: النفس تبکی علی الدنیا و قد علمت ان السلامة فیها ترک ما فیها. [19] راستی چه اندازه جالب است روایتی که کیفیت رابطه روح با جسم و بدن انسان را در قالب لفظ و معنا خوب تجسم نموده است و این روایت از علی(ع) نقل شده است که فرمود: مرحوم شیخ محمد حسین اعلمی حائری در دائرةالمعارف خود، ج29، ص 140 در این باره چنین مینویسد: از اینرو علما و دانشمندان تصریح کردهاند که رابطه و وابستگی نفس یعنی روح در انسان بر سه نوع است: اول این که روشنائی و رابطه آن در جمیع حالات بدن انسان در ظاهر و باطن برقرار است و آن حالتبیداری است. دوم این که رابطه و روشنایی آن از ظاهر بدن قطع میشود نه باطن آن و آن حالتخواب است. سوم این که به طور کلی رابطه و روشنائی آن از بدن انسان قطع میگردد و آن حالت مرگ است! در لغت نامه اقرب الموارد به معنای روان یعنی قوهای است که بدان جسم زنده است. لغتنامه دهخدا به نقل از مفاتیح چنین مینویسد: «خواهی پادشاه و خواهی جز پادشاه هرکسی را نفسی است و آن را روح گویند». در تاریخ «بیهقی» ص 100: در این تن سه قوه است.... و هر یک از این قوهها را محل نفسی گویند». گفتم مقام عاقله نفس استبیگمان گفتا مقام نفس حیات استبیمگر. [23] مؤلف کتاب «نفائس الفنون» به نقل از لغتنامه دهخدا درماده نفس، ص 662 چنین مینویسد: «نفس جوهری است مجرد متعلق به تعلق تدبیر و تصرف و او جسم و جسمانی نیست و این، مذهب بیشتر محققان از حکما و متکلمان استیا آن که مجرد نیست یعنی نفوس اجسامی اند لطیف و به ذوات خود زنده و ساری در اعماق بدن که انحلال و تبدیل بدو راه نیابد و بقای او در بدن عبارت است از حیات و انفصال او عبارت است از موت و بعضی گویند: نفس جزوی لا یتجزی در دل و بعضی بر آنند که او قوتی است در دماغ که مبدا حس و حرکت است و بعضی گویند قوت نیست، بلکه روحی است متکون در دماغ که صلاحیت قبول حس و حرکت دارد». از «ناظم الاطباء» در معنای نفس چنین نقل شده است: چنانکه در تاریخ بیهقی، ص137 چنین وارد است: «گواه میگیرم خداوند تعالی را بر نفس خود به آنچه نبشتم و گفتم». و در جای دیگر مینویسد: «پس هرکه بیعت را میشکند بر نفس خود شکست آورده است». لغتنامه: غیاثاللغة و منتهی الارب; اقرب الموارد;ناظمالاطباء نفس به معنای حقیقتشئ و هستی و عین هر چیز و نیز به معنای ذات، ضمیر، طینت بکار رفته است چنانکه ناصر خسرو در این مورد چنین سروده است: در نفس من این علم عطائی است الهی معروف چو روز است نه مجهول و نه منکر این نور در اولاد نبی باقی گشتست نفس پیمبر به وصی بود وصالش با بدان کم نشین که درمانی خو پذیر است نفس انسانی (سنائی) در آفرینش نفسی اگر بود ناقصریاضتش به کمالی که واجب است رساند. [24] نفس به معنای تن و جسد نیز آمده است [25] هرچه بر نفس خویش نپسندی نیز بر نفس دیگری مپسند و به معنای شخص نیز آمده است(اقربالموارد). به حق کرسی و حق آیةالکرسی که نخسبیده شبی در بر من نفسی (منوچهری) و به معنای نفس اماره: تا کی در چشم عقل خار مغیلان زدن تا کی در راه نفس باغ ارم ساختن(خاقانی) مادر بتها بت نفس شما است زانکه آن بتبا روان است اژدهاست نفس در آیات قرآنی نیز به معنای نفس اماره آمده است چنانکه مرحوم طریحی در مجمعالبحرین، ج4، ماده نفس چنین مینویسد: غیر از این معانی که برای نفس ذکر گردیده معانی دیگری از قبیل: خون، آب، چشم زخم، چیرگی و غیر آن نیز آمده است که خوانندگان میتوانند به لغتنامه دهخدا، ماده نفس، ص 662 -663 مراجعه نمایند. در حدیثی چنین از پیامبر(ص) نقل شده است: ماخذ: مکتب اسلام- سال 1378- ش9، نگاهی به معانی نفس از دیدگاه اهل لغت و اخبار و احادیث، حسین حقانی زنجانی www.balagh.net/persian/kalam/ma_ad/004/07.htm - 17k .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.