تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آيا خودكشي گناه است؟


از ديدگاه اسلام مالك همه چيز از جمله انسان، خداوند است و اوست كه حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جاكه او رخصت دهد، مجاز و جايى كه او اذن ندهد، غيرمجاز است. از جمله موارد، كشتن انسان است. در اين موضوع هيچ تفاوتى بين انتحار و ديگر كشى نيست، چرا كه اين كار سلب حق حيات از خود و يا ديگرى است. خداى سبحان انسان را از اين امر برحذر داشته، مى فرمايد: ((من قتل نفسا بغيرنفس او فساد فى الارض و فكانما قتل الناس جميعا و آن كس كه انسانى رابدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد گويا همه مردم را كشته است))،(1) مرگ و حيات يك نفر، اگر چه مساوى با مرگ وحيات اجتماع نيست، اما شباهتى به آن دارد، از اين رو در جايى كه اذن خداوند نيست، انجام دادن آن حرام و گناه است. پاسخ مستدل به اين مساله، مستلزم تحليل صحيح از ((حق حيات)) است. در خصوص ((حق حيات)) دوتفسير كاملا متفاوت وجود دارد: يكى از ان ها مبتنى بر جهان بينى الهى است و ديگرى مبتنى بر نگرش ليبراليستى. هر دو تفسير در اعلاميه ((جهانى حقوق بشر)) و اعلاميه ((اسلامى حقوق بشر)) منعكس شده است. از اين رو حق حيات را مى توان منشا حقوق بشر دانست زيرا حقوق ديگر فرع بر اين اصل است. ماده 3 ((اعلاميه جهانى حقوق بشر)) مقرر مى دارد: ((هر كس حق زندگى، آزادى و امنيت شخصى دارد)). در بند اول ماده 6 ((ميثاق بين المللى)) حقوق مدنى و سياسى نيز مقرر شده است: ((حق زندگى ازحقوق ذاتى شخصى انسان است. اين حق بايد به موجب قانون حمايت شود. هيچ فردى را نمى توان خودسرانه (بدون مجوز) از زندگى محروم كرد)). بنابراين از ديدگاه فيلسوفان حقوق بشر غربى، گويا حيات، ملك طلق آنهااست و هيچ كس حق محدود كردن آن را ندارد، از اين رو حكم اعدام جز درمهم ترين جنايات، به عنوان خشونت محكوم و ممنوع شمرده مى شود. همان طوركه در مقدمه دومين پروتكل ((ميثاق بين المللى)) حقوق مدنى و سياسى آمده است: ((با اعتقاد به اين كه حذف مجازات اعدام، كمكى است به كرامت ذاتى بشر و باعث توسعه تدريجى حقوق بشر مى شود)) از طرف ديگر، چون ((زندگى كردن)) حق ذاتى بشر است، هر كس مى تواند از حق خود صرف نظركند و به خودكشى روى آورد. مبناى اين دو حكم همان تفكر ((خويشتن مالكى)) ليبراليستى است كه مى گويد: ((زندگى هر فردى، دارايى خود اواست و به خداوند، جامعه يا دولت تعلق ندارد و مى تواند با آن هر طور كه مايل است رفتار كند))،(2) اما در نگرش الهى، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستى او از خدااست، هيچ كسى نه حق كشتن ديگرى را دارد و نه حق كشتن خود را. اين بدان جهت است كه از ديدگاه اسلام و همه مكاتب الهى، حيات موهبتى الهى و حقى خدادادى است. از اين رو هرگاه اين حق وسيله اى براى قتل نفوس ديگريا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شايسته حاكم بر جامعه شود وافرادى در صدد محاربه با نظام الهى برآيند، اين حق به نفع ديگران سلب مى شود،(3) به طوركلى مى توان گفت: الف) حيات، موهبتى خداوندى است و حق حيات براى همه انسان ها تضمين شده است و همه دولت ها، جمعيت ها و افراد مكلف به حمايت و دفاع از اين حق اند و كشتن هيچ كس بدون مجوز شرعى جايز نيست. ب) استفاده از هر وسيله اى براى نابودى چشمه سار حيات بشرى، اعم از كلى و جزيى، حرام است. ج) حفظ ادامه حيات بشرى، تا آنجا كه مشيت الهى تعلق گيرد، واجب است خواه محافظت هر فردى بر حيات خود در مقابل تعدى ديگران و يا تعدى بر خويشتن (مانند خودكشى) باشد و يا محافظت او درباره حيات ديگران. نتيجه آن كه در نگرش الهى ((حق حيات)) عطاى الهى است كه مسوولانه به انسان عطا شده است. پس بايد اولا در حفظ آن مراقب بود چه اين كه ((حيات)) فقط ((حق)) افراد نيست بلكه حفظ آن، ((تكليف)) آنان نيز مى باشد. ثانيا: چون مالك اصلى اين حق خداوند متعال است و در مواردى كه اين عطاى الهى، باعث سو استفاده افرادى واقع شود، از آنان سلب مى شود (مانند حكم قصاص، رجم يا اعدام كه خشونت هاى قانونى مى باشند). هم او كه ((حيات)) را داده است مى گويد: در اين موارد ((بايد سلب نمود)). با توجه به تحليل مذكور به يك آيه و دو حديث شريف درباره حرمت شديد ((خودكشى)) اشاره مى شود. خداوند مى فرمايد:» ولاتقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحيما و من يفعل ذلك عدوانا و ظلما فسوف نمليه نارا و كان ذلك على الله يسيرا و خود را مكشيد زيرا خداوندبه شما مهربان است و هر كس چنين كارى را از روى عداوت و ستم انجام بدهد، به زودى او را در آتش مى اندازيم و اين كار براى خدا آسان است «،(4) گرچه برخى از مفسران احتمال داده اند كه مقصود از ((انفسكم)) نفوس مردم اجتماع مى باشد. بنا بر ان معناى آيه چنين مى شود كه ((همديگر را از روى عداوت و ستم مكشيد)) لكن اولا، آيه شامل هرگونه قتل نفس مى شود و به مقتضاى آيه 32 سوره ((مائده)) هر كس كه بى گناهى را [بدون عنوان قصاص يا افساد در روى زمين‏] بكشد، مانند آن است كه همه انسان ها را كشته است. ثانيا، امام صادق (ع) با استناد به همين آيه مى فرمايد: «هر كس عمدا خودكشى كند، براى هميشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد من قتل نفسه متعمدا فهو فى نار جهنم خالدا فيها قال الله عزوجل: «ولا تقتلوا انفسكم»(5) افزون بر اين، امام باقر (ع) نيز فرموده اند: «مومن به هر بلايى مبتلا مى شود و با هر نوعى مرگ مى ميرد ولى خودكشى نمى كند ان المومن يبتلى بكل بليه و يموت بكل ميته الا انه لايقتل نفسه»(6) پى‏نوشت‏ 1)مائده، آيه 32.2) آربلاستر، آنتونى، ليبراليسم غرب ظهور و سقوط، ترجمه: عباس مخبر دزفولى، تهران، نشر مركز، چاپ سوم 1377، ص 38.3)رجوع كنيد به: آيات 32 و 33 مايده- 178 و 179 و 217 بقره.4) نسا، آيات 29 و 30.5) الحر العاملى( الشيخ )محمد بن الحسن، وسايل الشيعه، ج 19، بيروت، داراحيا التراث العربى، باب تحريم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3.6) همان .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image