تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
احزاب را اغلب، مهمترين نهاد سياسي در سياست و حكومت نوين قلمداد كردهاند. آنها ابزاري براي تحكيم اقتدار حكومتها، كانالي براي مشاركت نيروها و گروههاي اجتماعي در صحنه سياست، ساز و كاري براي بر انگيختن هواداري تودهها از مقاصد سياسي نخبگان، حلقهاي براي پيوند دادن گروههاي قومي، صنفي ، مذهبي و حكومتها هستند. به همين دليل، كمترين نظام نوين را ميتوان يافت كه بتواند بدون وجود يك يا چند حزب عمل كند. اگر مفهوم حزب را معناي عام و وسيع آن در نظر بگيريم، پديدهاي است همزاد جوامع سياسي كه در آن افرادي براي ايفاي نقش در صحنههاي سياسي اجتماعي دست به ايجاد نوعي گروه عملياتي ميزنند. امّا مقصود ما در اين گفتار احزاب جديد، يعني بازيگران صحنه سياست در نظامهاي دموكراتيك امروزي است. قدمت اين پديده تنها به يكي دو قرن اخير بر ميگردد و شكل گيري نظامهاي حزبي آخرين مرحله از فرايند توسعه سياسي در اروپاست. تعريف حزب: واژه party در انگيسي يا parti در فرانسه بر گرفته شده از مصدر patir به معناي رفتن و قسمت كردن است كه معادل فارسي آنرا حزب برگزيدهاند. واژه حزب و حزب الله در قرآن و ادبيات اسلامي نيز آمده است كه نشانگر نوعي تفكيك بين گروههاي اجتماعي بوده و در عين حال بودن اين گروهها نيز از آن مستفاد ميشود. البته اين برداشت با برداشت امروزي از حزب به عنوان يك سازمان پيچيده و فعال تفاوت اساسي دارد. به همين دليل است كه موريس دوورژه در اولين صفحه كتاب احزاب سياسي خود، تصريح ميكند كه، شباهت واژهها نبايد ما را به اشتباه بيندازد. زيرا واژه حزب را در مورد بسياري از تشكلهاي قبلي هم به كار ميبرند كه با سازمانهاي مردمي امروز كه به تنظيم عقايد عمومي در دموكراسيهاي جديد ميپردازند، بسيار متفاوت بودهاند. اما در بيان حزب تعاريف مختلفي ارائه شده كه ما يك تعريف جامعي از آنرا نقل ميكنيم: احزاب را ميتوان گروهي از افراد جامعه دانست كه با اعتقاد و ايمان به برخي اصول و داشتن هدف (يا اهداف) مشترك، در سازماني با عنوان حزب متشكل شده و از طريق شعبهها و قسمتهاي مختلف با يكديگر ارتباط متقابل و مستمر دارند و ميكوشند تا براي رسيدن به هدف (يا اهداف) و اجراي اصول مورد نظر، حكومت را در دست گيرند. ـ اما در پاسخ اين سؤال كه حزب براي چيست؟ لازم است سؤالي در اينجا روشن شود و آن اينكه: افراد بر پايه چه انگيزهاي دست به ايجاد حزب ميزنند؟ نگاهي گذرا به احزاب شكل گرفته در قرن 19 و 20 نشان ميدهد كه مايه همبستگي حزبي عمدتاً بر يكي از دو محور مشابهتهاي اجتماعي و گرايشهاي عقيدتي يا مخلوطي از اين دو استوار است. به عبارت ديگر اين دو عامل را ميتوان تعيين كنندهتر از عوامل ديگر به حساب آورد. زيرا هيچگاه صورت منقّح يا نوع آرماني هيچ يك از اين دو نوع حزب مشاهده نشده است. هميشه انگيزهها و عوامل متعدد و متنوعي در شكل گيري حزب مؤثر بوده است مانند: طبيعت انسان ـ منافع متضاد اقتصادي ـ عامل محيطي ـ حس نژادي ـ زمينه ديني و مذهبي. ـ گرايش به حزب به علت دارا بودن كار ويژههاي مثبت آن ميباشد كه عبارتند از: 1. رقابت انتخاباتي با هدف پيروزي: احزاب براي رقابت انتخاباتي تلاش می کنند. نخستين وظيفه آنها اين است كه نامزدهاي مناسبي كه ارزش پيشتيباني حزبي را دارند و حزب را به تصاحب كُرسيهاي بيشتر در قوه مقننه قادر ميكنند، بر ميگزينند. 2. تدوين سياستهاي عمومي: حزب بر پايه رشتهاي از برنامهها و اعلاميهها در رقابت انتخاباتي شركت ميكند تا رأي دهندگان درباره مسائل اصلي و نيز درباره سياستها و برنامههاي حزب اطلاع كافي بدست آورند. 3. برخورد و انتقاد از حكومت: حزب اكثريت، حكومت را تشكيل ميدهد و حزب اقليّت، اپوزيسيون را. وجود اقليت نميگذارد اكثريت از مسير معين خارج شود. حزب مخالف صرفاً از حكومت انتقاد نميكند، بلكه برنامه جانشين و حكومت بديلي را ارائه ميدهد. 4. آموزش سياسي مردم: مبارزات انتخاباتي ملي دوره انتخابات، مبارزات آموزشي هم هست، به طور كلي، توده مردم نسبت به فعاليتهاي حكومت بي احساس و بي اعتنا هستند، لازم است به سستي و بي حالي آنها تكاني داد و احزاب بايد اين نقش حياتي را بازي كنند. جانبداري احزاب از اشخاص و سياستها از راه مطبوعات، اجتماعات و تماسهاي فردي صورت ميگيرد و از اين راه رأي دهنده آموزش مييابد. 5. واسطه ميان حكومت و مردم: حزب پيوند دهنده فرد و حكومت است. خط پيوندي است كه دو چيز را به هم وصل ميكند و قلابي است كه فرد را به حكومت ميبندد. 6. تسهیل كار حكومت پارلماني: حكومت پارلماني بدان سبب با موفقيّت كار ميكند كه اكثريتي از حزب حاكم از آن پشتيباني ميكند. 7. توانایی گردآوری همفكران: تا زماني كه حزبي قادر باشد اعضايش را حفظ كند، كمال مطلوبها و انديشههاي همانندي داشته باشد، سازمان يافته و منضبط باشد؛ كار ويژههاي خود را به طور كار آمد و با راحتي ميتواند انجام دهد. 8. جذب تازه واردين به سيستم: در هر سيستم سياسي، اگر ميخواهيم كه تازه واردها با سيستم تطبيق پيدا كرده و به جزئي همگون از آن تبديل شوند، بايد ارزشها و هنجارهاي اين سيستم را به آنها انتقال دهيم و به اصطلاح، آنها را جامعه پذيري سياسي كنيم، احزاب با عضو گيري اين تازه واردها و آموزش و انتقال ارزشهاي سياسي به آنها، اين كاركرد را انجام ميدهند. 9. مسالمت آميز كردن رقابتهاي قدرتي يا همان مديريت منازعه: حزب ميداني براي مبارزه و كانالي براي جهت دادن رقابتهاي سياسي است. فقدان حزب باعث ميشود كه اين رقابتها، شكل باندي و غير رسمي، و يا شكل خشونت آميز به خود گرفته و منجر به افزايش تضادها و احياناً بروز فساد سياسي شود. البته كار ويژههاي ديگري براي حزب ذكر كردهاند كه شما براي آگاهي بيشتر ميتوانيد به منابع معرفي شده در پايان بحث مراجعه نمائيد. در اينجا ذكر دو نكته مهم است: 1. نكته اول آنكه، كار ويژهها و روشهايي كه احزاب سياسي براي دست يافتن به قدرت سياسي يا حفظ آن بكار ميبرند با ساختارهاي احزاب سياسي ارتباط تنگاتنگي دارد. احزاب سياسي ماهيتاً به دنبال ايفاي نقش در صحنههاي سياسي اجتماعي هستند. 2. نكته دوم اينكه، نظام حزبي داراي مزايا و معايبي است كه از سوي انديشمندان علوم سياسي بيان گرديده است، كه بعضي از آنها قائلند با ابزارهايي ميتوان معايب آنرا از بين برد. براي اطلاع شما از معايب حزب گرائي و نظام حزبي، چندي از معايب آنرا بيان ميكنيم: 1ـ حزب ميتواند مزاحم آزادي فردي باشد و با تشكيلات سنگين و مجهّز، فرد را در خود حل كرده و آزادي عمل او و اراده را از وي ميگيرد و فرد ناچار است از تصميمهايي كه رهبران به نام حزب ميگيرند؛ فرمان برده و از آنان پيروي كند، در حالي كه اگر عضو حزب نبود، آزادي عمل بيشتري داشت. 2. به جز در نظام سياسي تك حزبي، وجود حزب ميتواند براي وحدت ملي زيان بار باشد. در اغلب كشورها چند حزب با هم براي به دست گرفتن قدرت نبرد ميكنند. اگر حزب نباشد، مردم خود را عضو خانواده ملي احساس ميكنند و همبستگي ميان آنان بيشتر خواهد بود. 3. حزب ميتواند ناروا به همه مسائل رنگ سياسي دهد. اگر حزبهاي سياسي نميبودند، بسياري از كارها و دشواريها، از راههاي غير سياسي و به دست كارشناسان و سازمانهاي اداري دولت گشوده ميشد. 4. حزب مي تواند دشمن دموكراسي باشد. رهبران و فعالان همه حزبهاي سياسي از چپ افراطي تا راست افراطي مدعي اند كه حزب شان براي تأمين دموكراسي و دفاع از منابع مردم به وجود آمده است. ولي مخالفان حزب عقيده دارند، وجود حزبها و گروههاي سياسي از برابري بخت و امكانات ميكاهد. 5. احزاب ميتواند تنها زمينه مشاركت سياسي گروه خواص را فراهم سازند و فعاليت سياسي را براي ساير توده مردم غير ممكن نمايند. 6. تعصب حزبي و التزام به منافع حزب، از آفات ديگر احزاب سياسي است كه نه تنها با ارزشهاي اخلاقي تعارض دارند كه انسان را از تعقل و آزاد انديشي باز ميدارد و در اثر افراط در تعظيم و تقديس حزب، ماهيت انساني خود را از دست ميدهد. البته شما براي اطلاع بيشتر در اين زمينه ميتوانيد به منابع معرفي شده مراجعه نمائيد. ـ امّا چگونه ميتوان حزب تشكيل داد؟ طبق ماده 2 آيين نامه اجرايي فعاليت احزاب مصوب هيئت وزيران در جلسه 30 / 3 / 1361 كه قبلاً قانوني درباره تدوين آئين نامه اجرايي احزاب از طرف مجلس شوراي اسلامي در مورخه 7 / 6 / 1360 تصويب شده بود كه دولت را موظف به آن نموده بود ـ آمده است كه تشكيل حزب اينگونه است: تأسيس كنندگان گروه (هيئت مؤسس) اشخاص حقيقي هستند كه داراي شرايط زير ميباشند: الف ـ نداشتن سوابق سوء مندرج در ماده 17 قانون احزاب. ب داشتن حداقل 25 سال تمام. ج ـ التزام به قانون جمهوري اسلامي ايران. د ـ تابعيت ايران. ه ـ نداشتن سوء پيشينه كيفري و عدم محروميت از حقوق اجتماعي. طبق تبصره 1 ماده 2، حداقل تعداد اعضاي هيئت مؤسس و يا رهبري سه نفر ميباشند. طبق ماده 3: متقاضيان تشكيل گروه بايد اين مدارك را در تهران و شهرستانها به فرمانداري محل تسليم نمايند و رسيد دريافت دارند. آنهايي كه طبق ماده 7 احزاب مصوب مجلس شوراي اسلامي، از تأسيس حزب محرومند عبارتند از: 1. كليه اعضاي ساواك منحله. 2. فراماسونها. 3. كساني كه در فاصله 28 مرداد 1332 تا 22 بهمن 1357 به وزارت رسيده و يا به عضويت مجلس سنا يا شوراي ملي در آمدهاند. 4. گردانندگان رژيم سابق و حزب رستاخيز. 5. كساني كه به موجب احكام دادگاهها طبق موازين اسلامي از حقوق اجتماعي محروم شده و يا ميشوند، از حق تأسيس حزب و جمعيت سياسي و يا شركت در رهبري آن محرومند. 6. طبق ماده 8 به وزارت كشور اختيار داده شده كه با رعايت اين قانون نسبت به ثبت گروهها و صدور پروانه براي آنها اقدام نمايد. در اين قسمت از كلام توجه شما را به حديثي از امير المؤمنين حضرت امام علي ـ عليه السّلام ـ جلب ميكنم كه حضرت فرمودند: القدرةُ تظهر محمود الخصال و مذمومها ـ قدرت، خصلتهاي زشت و زيبا را آشكار ميكند. واقع امر اين است كه حقيقت و چهره اصلي انسان زماني خوب بر همگان روشن ميشود كه صاحب قدرت و شوكت باشد و بر اوضاع و احوال مسلط. در آن زمان ديگران چهره واقعي او را ميفهمند. به عنوان مثال بسياري از رهبران احزاب در ابتداء براي كسب قدرت شعارهاي مردمي و عامه پسند و دادگرانه ميدهند، امّا همينكه قدرت را بدست گرفتند تمام قدرت خود را صرف منافع شخصي و گروهي خود مينمايند و اعمالي از آنها سر ميزند كه ذات و سرشت آنها را براي مردم به روشني نمايان مينمايد. انشاء الله خداوند ما را از جمله اين چنين افراد قرار ندهد و هميشه در تمام شئون زندگي قرآن و سخنان معصومين را سر لوحه كار خويش قرار دهيم. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.