کلام /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

فرشتگان در برابر سخن خداوند که فرمود: مي خواهم انسان را خلق کنم، گفتند: مي خواهي در روي زمين خونريزي کنند؟ خداوند فرمود آنچه را که من مي دانم شما نمي دانيد، حال با توجه به پاسخ خداوند، اين همه خونريزي هايي که انسان ها مي کنند چيست؟


آن چه که از تفاسير قرآن فهميده مي شود اين است که همه فرشتگان نگفتند که انسان خونريزي مي کند، بلکه بعضي از آنها چنين نسبتي به انسان دادند و از طرفی خداوند هم نفرمود که انسان خونريزي نمي کند، بلکه فرمود: من حقايقي از اين آدم ـ عليه السلام ـ مي دانم که شما نمي دانيد. من در کنار اين خونريزي ها از انسان کارهاي خوبي سراغ دارم که از شما بر نمي آيد. اين انسان قابليت هايي دارد که شما نداريد. شما شهوت نداريد که زنا کنيد، اما انسان شهوت فراواني دارد، ولي زنا نمي کند و خود نگهدار است. انسان منشاء خونريزي که غضب و خشم است را دارد، ولي مي تواند جلوي غضب خود را بگيرد و گناه نکند و خونريزي نکند. همين معني در تفسير گنابادي و ديگر تفاسير ديگر نيز وارد شده است آنجا که مي گويد: «و بايد دانسته شود عالَم ها به وجهى سه عالَم است: اول: عالم جنّ و شياطين است، كه دوزخ و آتش در همين عالم قرار دارد و آن جايگاه مردمان شقى و اهل عذاب از بنى آدم است و آن عالم اگر چه مجرّد (غير مادي) است، ولي پايين تر از عالم مادّيات است؛ دوم: عالم مادّيات است، از آسمان و آسمانيان و زمين و زمينيان. اين عالم ضعيف ترين عالم ها است؛ سوم: عالم مجرّدات آسماني است و آن عالم ملائكه است و آنان را نيز مراتبى است از قبيل فرشتگان هميشه در حال سجود، فرشتگان همواره در حال ركوع، فرشتگان داراى دو بال و سه بال و چهار بال، فرشتگان مدبّرات امور، فرشتگان صف در صف زده و فرشتگان نگهبان ايستاده اى كه به هيچ سو نمى نگرند». و ملائكه نيز بر دو نوعند: يك نوع از آنها از مادّيات بسيار دور بوده که آنان عقول و ارواح مى باشند و نوعى ديگر از آنها به ماديات وابسته بوده، به تدبير امور عالم مادّه مى پردازند. آنها فرشتگان موكّل بر زمينيان از اجرام عالم بالا و پايين اند و مأمور به سجده آدم همين نوع از ملائكه است چنانچه در اخبار آمده است: مأمورين به سجده آدم، ملائكه زمين بودند و اعتراض فرشتگان (مى خواهى كسى را خليفه قرار دهى كه در زمين فساد كند و خون مى ريزد) به طورى كه از آيه و خبر به دست مى آيد، مربوط به اينگونه فرشتگان است، و چون اين نوع از ملائكه مشابه جنّ است، ابليس كه از جنيان بوده به ملائكه شبيه گشت و بر آنها نيز امر را مشتبه كرد و در بين آنان به عبادت پرداخت، بلكه نقل شده است كه ابليس پيشوا و آموزگار و فرمانرواى آنان و افراد قوم خود بوده است. آنان با ابليس ها و جن ها به جنگ پرداخته آنان را از روى زمين طرد كرده و شيطان را دزديده به آسمان خودشان بالا بردند. اگر چه از جهت مقام آدميّتِ آدم، اين نوع از ملائكه مأمور به سجده بودند، ولى در حقيقت از جهت ساير مقامات آدم بلكه از جهت مقام والايش، جميع انواع ملائكه بلكه، جميع موجودات مأمور به سجده بودند... و در اخبار به اين مسأله اشاره شده است كه: آدم از آن جهت مسجود ملائكه شد كه على ـ عليه السلام ـ و ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ در صلب او بوده اند. فرشتگان مقرّب (آسماني) به علت احاطه و گستردگى ادراكشان، آدم را درك كرده آنچه لازمه وجود او و صفات پيدا و نهان او است و آنچه در او بالقوّه و بالفعل موجود است، فهميدند و دانستند كه آدم ـ عليه السلام ـ مركّب از اضداد و محلّ صفات زشتى مى باشد كه به شهوات موصوف بوده كه اگر از مقتضيات شهوت منع شود، خشم و كينه در او به هيجان آمده و تحريك مى شود و قوّه غضب نيز مقتضى كشتن و اسارت گرفتن و غارت و فساد انگيختن مى باشد و نيز ملائكه دانستند كه بشر محل و ظرف انسانيتى است كه شأن آن به فرمان درآوردن اضداد و اطاعت كردن از امور متضاد است؛، يعني مي تواند با صفات بد خويش به جنگ و جدال بپردازد و هر وصفى از اوصاف او مناسب موجودى از موجودات است، و خليفه و جانشين بين متضادها جز آدم نمى تواند باشد كه مجمع اضداد است. لذا، از اين امر خداى تعالى تعجب نكرده و از جانشينى آدم استنكاف ننمودند. و چون فرشتگان زمينى هر كدام داراى مرتبه خاصّ بودند و هر مرتبه خاصّى حدّ و حدود مشخصى دارد كه از آن فراتر نمى روند؛ به همین جهت با اين يك سونگرى، فرشتگان، جز ظاهرى از انسان كه جمع اضداد مى باشد و وجودش عامل كشتار و ويرانى و فساد است درك نكردند و باطنش را كه انسانيت و تسخير كننده همه است، درك نكردند. لذا، از جانشينى او شگفت زده شده و منكرش گرديدند و زبانشان را به تناسب حال خودشان رها گذاردند و گفتند: «آيا كسى را كه فساد مى كند و خون مى ريزد، خليفه قرار مى دهى؟». خداوند در پاسخ تعجب فرشتگان فرمود: من از آدم و از چيزى كه در او نهان است از قبيل انسانيت روان و سيّار كه به سبب گستردگى و جامعيّتى كه نسبت به همه آنچه كه در عوالم است و همه مراتب را دارد و جميع اضداد را مسخّر خود ساخته، چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد و همچنين از كفرى كه در بعضى نهان است و بر شما مشتبه گشته و آن ابليس است خبر دارم و اين معنى جز با خلقت آدم ظاهر و آشكار نمى شود. و در تفسير نمونه آمده است که: در حديثى كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير اين آيات آمده نيز به همين معنى اشاره شده است كه فرشتگان بعد از آگاهى از مقام آدم، دانستند كه او و فرزندانش سزاوارترند كه خلفاى الهى در زمين و حجت هاى او بر خلق بوده باشند... . بعضى ديگر از مفسران معتقدند پيشگويى فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستين مخلوق روى زمين نبود، بلكه پيش از او نيز مخلوقات ديگرى بودند كه به نزاع و خونريزى پرداختند. پرونده سوء آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد.... و لذا خداوند هم در پاسخ هرگز آن را انكار نفرمود، بلكه در كنار اين واقعيت اشاره كرد: واقعيت هاى مهمترى درباره انسان و مقام او وجود دارد كه فرشتگان از آن آگاه نيستند. آنها فكر مى كردند اگر هدف عبوديت و بندگى است كه ما مصداق كامل آن هستيم؛ همواره غرق در عبادتيم و از همه كس سزاوارتر به خلافت. بى خبر از اين كه عبادت آنها با توجه به اين كه شهوت و غضب و خواسته هاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى اين انسان كه اميال و شهوات او را احاطه كرده و شيطان از هر سو او را وسوسه مى كند، تفاوت فراوانى دارد. اطاعت و فرمانبردارى اين موجود طوفان زده كجا، و عبادت آن ساحل نشينان آرام و سبكبار كجا؟! آنها چه مى دانستند كه از نسل اين آدم پيامبرانى همچون محمد و ابراهيم و نوح و موسى و عيسى ـ عليهم السلام ـ و امامانى همچون ائمه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و بندگان صالح و شهيدان و جانبازان و مردان و زنانى كه همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى كه گاه فقط يك ساعت تفكر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است! خلاصه اينکه فرشتگان دو دسته هستند؛ يکي آسماني و ديگري زميني و اين فرشتگان زميني بودند که با خداوند به بحث پرداختند نه فرشتگان آسماني و فرشتگان زميني چون مي دانستند که انسان منشاء خونريزي که غضب و شهوت و هواي نفس باشد را دارد قبل از آفرينش انسان فهميدند که انسان خونريزي مي کند. و از طرف ديگر خداوند در مقام نفي خونريزي نيست و نفرمود که انسان خونريزي نمي کند، زيرا حرف فرشته ها درست بود، بلکه خداوند فرمود اين انسان برتريهاي زيادي بر شما دارد از جمله اينکه اين انسان مي تواند از مقامي که فعلا دارد بالاتر رود و بر علم او افزوده شود، ولي شما قابليت ارتقاء وجودي نداريد و انسان مي تواند رياست تمام موجودات را به عهده بگيرد و حتي شما را به تسخير خودش درآورد و ديگر اينکه در فرزندان اين انسان کساني هستند که نه تنها خونريز نيستند، بلکه عدالت تمام دارند و مايه فخر کل عالم هستند و مقام اين آدم ـ عليه السلام ـ از شما خيلي بالاتر است. بنابراين کمالات و ويژگي هاي انسان و فوائدی که انسان براي همه موجودات عالم و حتي فرشته ها دارد، در مقابل خونريزي که مي کند، بسيار اندک است. پس آفريدن آدم ـ عليه السلام ـ بر نيافريدنش برتري داشت بنابراین آفريده شد و کامل تر بگوييم حتي خونريزي هم اگر به جا و براي دفاع باشد کار بسيار خوبي است و اين طور نيست که مطلقا بد باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image