علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

هدف از ذکر نام بعضي از حيوانات مثل پشه، مگس، فيل در قرآن چيست؟


در قرآن مجيد، مثل هاي زيادي ديده مي شود. علت اين که خداوند متعال از مثل استفاده مي کند، اين است که مثل يعني تشبيه حقايق علمي به امور حسّي (يا تشبيه معقولات به محسوسات) و قابل لمس، از يک سو مسائل عقلي بسياري وجود دارد که اکثر مردم، قابليّت فهم و درک آن را پيدا نمي کنند، از سوي ديگر، مردم به محسوسات و عينيّات، عادت کرده اند و ضرب المثل «عقل مردم به چشمشان است»، بدين معني است که ديده ها و امور قابل لمس، آسان تر و بهتر، درک مي شوند، از اين رو خداوند متعال، برخي از مفاهيم بلند عقلي را در قالب مثلها بيان فرموده است تا عموم مردم، آن ها را به تناسب ادراک خود، دريابند. بنابراين فلسفه مثل هاي قرآن، تنزّل مسائل بلند و عميق و بيان آن ها در افق فکر مردم است. بديهي است که بخشي از مثل هاي قرآني را حيوانات تشکيل مي دهند، مثلا 1ـ خداوند متعال در سوره عنکبوت، از اين حيوان و خانه اش ياد مي کند و مي فرمايد: مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء کمَثَلِ الْعَنکبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنکبُوتِ؛ «کساني که غير از خدا را اولياء خود برگزيدند، هم چون عنکبوتند که خانه اي براي خود انتخاب کرده و سست ترين خانه ها خانه عنکبوت است... .)) چه مثال رسا و جالبي و چه تشبيه گويا و دقيقي! هر حيوان و حشره اي براي خود خانه و لانه اي دارد، امّا هيچ يک از اين خانه ها به سستي خانه عنکبوت نيست. اصولا خانه بايد ديوار و سقف و دري داشته باشد تا بتواند صاحب آن را از حوادث حفظ کند و طعمه و غذا و نياز هاي او را در خود نگاه دارد. بعضي از خانه ها سقف ندارند، امّا لااقل ديواري دارند يا اگر ديوار ندارند سقفي دارند. اما لانه عنکبوت که از تعدادي تارهاي بسيار نازک ساخته شده نه ديواري دارد، نه سقفي، نه حياطي و نه دري، اين ها همه از يک سو. از سوي ديگر، مصالح آن به قدري سست و بي دوام است که در برابر هيچ حادثه اي مقاوت نمي کند. اگر نسيم ملايمي بوزد، تارو پودش را در هم مي ريزد! اگر چند قطره باران بر آن ببارد، آن را متلاشي مي کند! اگر کمترين شعله آتش به آن برسد، نابودش مي سازد. حتي اگر گرد و غبار بر آن بنشيند، پاره پاره مي شود و از سقف خانه آويزان مي گردد. معبود هاي دروغين مشرکان نيز نه سودي دارند و نه زياني، نه مشکلي را حل مي کنند و نه در روز بيچارگي پناهگاه کسي هستند. آن ها که غير از خدا را معبود خويش برگزينند، تکيه گاه آن ها بر تار عنکبوت است. تخت و تاج فرعون، اموال بي حساب قارون، قصرها و گنج هاي شاهان، همه مانند تار هاي عنکبوت است. 2. خداوند متعال در سوره بقره، آيه 26 به پشّه (بعوضه) مثال زده است. امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين رابطه مي فرمايد: «علت اين که خداوند به پشه مثال زده است، اين است که پشه، علي رغم جسم کوچکش تمام اعضا و جوارح حيوان بزرگي چون فيل را داراست و علاوه بر آن، دو عضو ديگر دارد که فيل فاقد آن است» در حقيقت خداوند با اين مثل مي خواهد ظرافت آفرينش را بيان کند که تفکر در مورد اين حيوان به ظاهر ضعيف که خدا آن را شبيه بزرگترين حيوان خشکي آفريده است ـ انسان را متوجّه عظمت خدا مي سازد. توضيح اين که: در جثّه حقير يک پشه ضعيف و ناچيز، دقيقا اندام هاي يک فيل عظيم الجثّه ديده مي شود. اندام هاي تغذيه، خرطومي ظريف با سوراخ باريک، اندام هاي حرکتي، اندام هاي توليد مثل و... . علاوه بر آن، پشه دو شاخک شبيه آنتن هاي امروزي براي برقراري تماس با اطراف دارد و نيز بال هاي ظريف که فيل فاقد آن هاست. 3. خداوند متعال در سوره حج، آيه 73 به مگس مثل مي زند و مي فرمايد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ؛ «اي مردم! مثلي زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: کساني را که غير از خدا مي خوانيد، هرگز نمي توانند مگسي بيافرينند، هر چند براي اين کار دست به دست هم بدهند! و هر گاه مگس، چيزي از آنها بربايد، نمي توانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان و هم آن معبودان)!)) واژه مگس در ادب فارسي، نمونه حقارت و ناتواني است، چنان که به عنوان مثل مي گويند: «مگسي را که تو پرواز دهي، شاهين است». انسان در عين حال که اشرف مخلوقات است و کليه موجودات، اعم از جهاد و نبات و حيوان، برتري دارد، با اين حال گاهي از اوقات در مواردي به قدري عاجز و ناتوان مي شود که از عهده مگس هم بر نمي آيد و از آن هم ضعيف تر مي شود. 4. به تعبير ديگر، مي توان «طالب» را در آيه «پرستنده بت» و «مطلوب» را «بت» دانست خداوند در اين جا در مقام مقايسه ميان خودش ـ که خالق کلّ کائنات و موجودات است ـ و بت که مخلوق بسيار کوچکي است و نمي تواند عنصر کوچکي را بيافريند و حتّي اگر مگس، چيزي از او بربايد، نمي تواند از او پس بگيرد، بر آمده و مي فرمايد: «آيا من استحقاق پرستش را دارم يا بت عاجز». 5. فيل: نام صد و پنجمين سوره قرآن کريم است اين سوره مکّي است و مشتمل بر 5 آيه مي باشد. اين سوره چنان که از نامش پيداست، اشاره به داستان تاريخي معروفي مي کند که در سال تولّد پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واقع شده و خداوند، خانه کعبه را از شرّ لشکر عظيم کفّاري که از سرزمين يمن سوار بر فيل آمده بودند، حفظ کرد. اين سوره ياد آور آن داستان عجيب است که بسياري از مردم مکّه آن را به خاطر داشتند، زيرا در گذشته نزديکي واقع شده بود يادآوري اين داستان، هشداري است به کفّار مغرور و لجوج که بدانند در برابر قدرت خدا کمترين قدرتي ندارند. خداوند که لشکر عظيم فيل را با آن پرندگان کوچک و آن سنگ ريزه هاي نيم بند (حجارة من سجيل) در هم کوبيد، قدرت دارد که اين مستکبرين لجوج را نيز مجازات کند. هدف خداوند از ذکر نام حيوانات در قرآن را مي توان در چند مورد خلاصه کرد. الف: خداوند مطالب عميق و معارف الهي را در قالب محاوره عمومي و فهم مردم تبيين کرد. ب: براي نشان دادن قدرت و ظرافت خلقت، خداوند به حيوانات اشاره کرده است. ج: براي نشان دادن قدرت خداوند بر معاد و واقعيت داشتن آن به حيوانات مثال زده است مانند: الاغ عزير و مردن و زنده شدن او. د: خداوند براي تحريک کنجکاوي بشر و تشويق به فراگيري علوم به حيوانات مثال زده است. هـ: براي مذموم شمردن برخي از آداب به حرکات حيوانات مثال زده است: مانند صداي الاغ. سخن آخر اينکه همان طور که ما مردم در کلمات و مثال هاي خودمان از اسامي حيوانات استفاده مي کنيم، مولاي حکيم هم چنين مي کند و هيچ اشکالي در اين استعمالات وجود ندارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image