تحولی در نظم جهان مدرن  /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

تحولی در نظم جهان مدرن رضا داوری اردکانی پیشرفت لفظ آشنایی است و به ظاهر در معنی‌اش هم ابهامی نیست؛ بنابراین، اگر از ما بپرسند پیشرفت را در چه می‌دانیم و از راه آن به کجا می‌خواهیم برسیم، شاید پاسخ روشن و دقیقی نداشته باشیم و ندانیم که برای پیشرفت چه مقدماتی باید فراهم کرد و راه آن را چگونه هموار باید ساخت و پیمود، ولی در هر صورت این را می‌فهمیم که پیشرفت امری نیکو و خواستنی است و با آن دست‌کم برخی نیازهای ما تأمین می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که همه مردم جهان خواهان آن باشند.


تحولی در نظم جهان مدرن رضا داوری اردکانی پیشرفت لفظ آشنایی است و به ظاهر در معنی‌اش هم ابهامی نیست؛ بنابراین، اگر از ما بپرسند پیشرفت را در چه می‌دانیم و از راه آن به کجا می‌خواهیم برسیم، شاید پاسخ روشن و دقیقی نداشته باشیم و ندانیم که برای پیشرفت چه مقدماتی باید فراهم کرد و راه آن را چگونه هموار باید ساخت و پیمود، ولی در هر صورت این را می‌فهمیم که پیشرفت امری نیکو و خواستنی است و با آن دست‌کم برخی نیازهای ما تأمین می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که همه مردم جهان خواهان آن باشند. هرچند این خواسته در آغاز تاریخ تجدد از پشتوانه تفکر فلسفی و اراده به ساختن و پرداختن جهان زندگی بهره‌مند بوده است، اکنون تقریبا در همه جا و به ویژه در جهان مایل به توسعه، بیشتر ناظر بر احساس برتری جهان توسعه یافته و تابع میل به بهره‌مندی از اشیای مصرفی تکنیک و تکنولوژی‌های رفاه است. به عبارت دیگر، در عالم رو به توسعه پیشرفت را مردمان در دسترسی به وسایل زندگی جدید دریافته‌اند. در دوران‌های قدیم تاریخ، هرچند ترقی و بهبود زندگی و حتی تحول تاریخی به کلی مورد غفلت نبوده، هرگز اصل راهبر زندگی تلقی نمی‌شده است. اصل تحول و پیشرفت ضروری و تاریخی علم و عقل و معاش و نظریه تطور موجودات، همه در قرون جدید پدید آمده و با اینکه درباره آن بحث‌های بسیار درگرفته و همچنان این بحث‌ها ادامه دارد، مفهوم این پیشرفت مقبولیت عام پیدا کرده است و مردمان در سراسر روی زمین به آن مایل شده و مسلمش انگاشته‌اند. این مفهوم هرچند بی‌ارتباط با مفهوم ترقی و استکمال در نظر متقدمان نیست و حتی می‌توان گفت اصل و ریشه در تفکر و اعتقادات دینی دارد، یکسره درباره دنیا و زندگی است. گویا‌ترین صورت پیشرفت تاریخی در دوران پیش از تجدد را در معارف اسلامی و به ویژه در کتاب فصوص الحکم محیی الدین ابن عربی می‌توان یافت که در آن تاریخ معنوی و قدسی انسان از آدم ـ علیه السلام ـ‌تا خاتم (ص) گزارش شده است. در این تاریخ، انبیا هر یک به ترتیب مظهر نام‌هایی از نام‌های الهی‌اند و پیامبر عظیم الشان اسلام که خاتم آنان است، مظهر تام و تمام جمیع اسمای الهی است. این تاریخ، تاریخ پیشرفت روحی و معنوی انسان و گزارش حضور عالم قدس در زندگی است؛ اما پیشرفتی که از قرن هجدهم در اروپا و به تدریج در همه جا اصل راهنمای جامعه و سیاست قرار گرفته، پیشرفت در علم و تکنولوژی جدید است و چون همه شئون زندگی بشر با علم تکنولوژیک دگرگون می‌شود، پیشرفت در علم و تکنولوژی محدود نمی‌ماند. به هر حال، با طرح پیشرفت و دست یافتن به آن بود که جهان متجدد به قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی دست یافت و به تدریج آثار این دستیابی به اندیشه و قدرت، در سراسر روی زمین در درجات و صورت‌های گوناگون گسترش یافت. اقوام و کشورهایی که در معرض باد وزیده از سوی غرب قرار گرفتند، بی‌آنکه از حقیقت تجدد و پیشرفت بپرسند، آثارش را طلبیدند و پیمودن راهش را آسان انگاشتند یا شاید اصلا به راه و سختی و آسانی نیندیشیدند و ندانستند که پیشرفت اسباب و زمینه می‌خواهد و تا آنها آماده نشود، راه را نمی‌توان یافت و پیمود. اکنون اگر به راه طی شده پیشرفت در بیرون از اروپای غربی و آمریکای شمالی در ۱۵۰ سال اخیر نظری بیندازیم، هر چه از موفقیت و شکست می‌بینیم، پیروی کم و بیش مناسب یا نامناسب از راه و روش سه قرن اخیر تاریخ اروپا و آمریکا بوده و اگر اختلافی بوده، باید آن را در توجه و تذکر به اصول و مبادی و امکان‌ها و توانایی‌ها و ضعف‌ها سراغ گرفت. آنان که به ناتوانی‌ها و توانایی‌های خود توجه کردند و از موانع غافل نماندند، راه را بهتر و زود‌تر پیمودند و بیشترین کشور‌ها که راه را نشناختند و کار را آسان انگاشتند، در‌‌ همان گام‌های نخست به زحمت افتادند و زحمتشان به نتیجه‌ای که باید برسد، نرسید. ما هم نزدیک ۱۵۰ سال، افتان و خیزان در راهی که گمان می‌کردیم خود به خود گشوده و پیموده می‌شود، رفتیم تا اینکه انقلاب پیش آمد. اکنون در کشور ما با گذشت سی و چند سال از آغاز انقلاب اسلامی، مقرر شده است که برای زندگی آینده، یک الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت تهیه و تدوین شود. این طرح که در ظاهر ساده به نظر می‌آید، دعوت به آغاز راهی جدید است. گفتیم که اندیشه پیشرفت هرچند در دین ریشه دارد، در عالم تجدد راهش را از دین جدا کرده و تعلقش صرفا به علم و سیاست و شیوه زندگی غیردینی است. در الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت این وضع باید دگرگون شود و پیشرفت صورتی پیدا کند که هرچند در آن بهبود زندگی همچنان منظور نظر است، از ائتلاف و جمع زندگی با دین و معرفت غفلت نشود؛ یعنی پیشرفت در عین حال پیشرفت مادی و اخلاقی باشد. در اینکه آیا پیشرفت در عالم جدید اخلاقی بوده است یا نه، بحث نمی‌کنیم. آنچه می‌دانیم، این است که طراحان پیشرفت راهشان را مستقل از اخلاق طراحی کردند. اکنون آیا ممکن است طرحی تهیه شود که در آن دین و دنیا به گونه‌ای به تعادل برسند؟ این پرسش یک پاسخ بسیار آسان دارد و آن اینکه هر کشوری باید راه توسعه‌اش را خود برگزیند و پیداست که در کشور انقلاب اسلامی، هیچ راهی نیست که به راه دین نپیوندد و پیشرفت هم باید خاص اینجا باشد. این پاسخ را عجالتا باید پذیرفت، اما چگونگی ایرانی ـ اسلامی شدن پیشرفت را نباید آسان گرفت. پیداست که تدوین و تهیه این الگو، بستگی به تلقی تدوین کنندگان از معنی صفت ایرانی ـ اسلامی و نحوه نسبت آن با پیشرفت دارد. یک نظر این است که هر پیشرفتی در زمینه علم و تکنولوژی و سیاست و اقتصاد که با اهتمام دولت و متصدیان و مسئولان امور و کار‌شناسان و دانشمندان جمهوری اسلامی انجام گیرد، پیشرفت اسلامی ـ ایرانی است. نظر دیگر آن که این پیشرفت‌ها باید متناسب با سوابق فرهنگی و موافق با روح دین و نظام دینی باشد و بتوان نشان دین را از آن یافت. صاحبان نظر نخست هم منکر این موافقت و تناسب نیستند، اما گمان می‌کنند اگر پیشرفت‌های علمی ـ اجتماعی حاصل شود و طراحان و رهروانش ایرانی معتقد به اسلام و وابسته به نظام دینی باشند، پیشرفت صفت ایرانی ـ اسلامی پیدا می‌کند. شاید یک اندیشه ایده آل هم باشد و آن اینکه ایرانی‌ ـ اسلامی شدن پیشرفت یعنی پیش آوردن طرحی جدید برای ایجاد تحول در نظم جهان مدرن. معلوم است که فرهنگ و علم پشتیبان تجدد این را نمی‌پسندد و درنمی یابد و نمی‌پذیرد و چه بسا که آن را محال قلمداد کنند. آیا ما می‌توانیم با علم و تحقیق اثبات کنیم که این راه گشودنی است. برای ورود در این راه، قدرت فکری و اخلاقی و دانشی دست‌کم معادل با قدرت روحی و فکری کنونی عالم تجدد لازم است. پیش از آن باید به فکر فراهم آوردن شرایط و مقدمات و در جست‌و‌جوی نشانه‌های تفکر آینده‌بین بود. این مقدمات و نشانه‌ها عبارتند از: ۱ ـ دگرگونی در نظر و نگاه انسان به جهان و موجودات. از آنجا که اصل پیشرفت بر مبنای تصرف در جهان و تملک موجودات و برقراری یک نظم زندگی صرفا بشری بنا شده است، باید در اندیشه بازگشت به تواضع (در عمل و تفکر) بود و کوشید، اصل مزبور را قدری تعدیل کرد و از سودای سلطنت بشر بر همه چیز و همه کس آزاد شد. ۲ ـ درک زمان و امکان‌های آن. برای پیشرفت باید به توانایی‌ها و ناتوانی‌های خود تذکر پیدا کرد و تاریخ ۱۵۰ ساله به سر بردن در حسرت پیشرفت را با تذکر خواند و عبرت‌هایش را به جان پذیرفت: نقد حال خویش را گر پی بریم هم ز دنیا هم ز عقبی برخوریم ۳ ـ احراز آمادگی و توانایی برای تدوین و اجرای موفق برنامه‌های توسعه. پیش از انقلاب و پس از آن، در کشور ما چندین برنامه هفت ساله و پنج ساله و چهار ساله تدوین و اجرا شده است. بیندیشیم که آیا این برنامه‌ها مناسب بوده و حکومت‌ها و دولت‌ها آن‌ها را به درستی اجرا کرده‌اند. اگر پاسخ مثبت نیست، نقص کار در کجا بوده است؟ و آیا اکنون می‌توانیم به آسانی برنامه پیشرفت جامع که ما را به آستانه ورود در راه خاص و مطلوب برساند، تدوین و اجرا کنیم؟ ۴ ـ آزادی از اضطرار‌ها و ضرورت‌های داخلی و بین‌المللی و اغتنام فرصت‌ها پیش از آنکه از دست بروند. این ضرورت‌ها و غفلت‌ها را اگر نتوان به کلی از میان برداشت، باید برای کم کردن آن‌ها اندیشید. ۵ ـ اصلاح اساسی نظام اداری. برای هر پیشرفتی نظم اداری کارآمد لازم است. آیا هیچ فکر کرده‌ایم که این نظم با پیشرفت چه رابطه‌ای دارد. آیا تاکنون در خدمت پیشرفت بوده یا راه دشوار آن را دشوار‌تر کرده است. نظم اداری کند و تنبل و بی‌فکر و بهانه‌گیر و آیین نامه باز و لاابالی که بیشتر همّش صرف رفع تکلیف می‌شود، نمی‌تواند به پیشرفت خدمت کند. برای گشودن و پیمودن راه پیشرفت، باید به نظم اداری مناسب اندیشید. اینکه کارمندان را مسئول حسن و عیب نظام اداری بدانیم، اگر هیچ عیبی نداشته باشد، ما را از اندیشه اصلاح نظام اداری بازمی‌دارد. ۶ ـ اعتنای شایسته به آسیب‌های اجتماعی و چاره‌اندیشی برای مقابله با آن‌ها. با تلاش در رفع موانع و فراهم آوردن شرایط روحی و اخلاقی و کسب آمادگی برای گذراندن راه پیشرفت، می‌توان به طور کلی به راه خاص و طرح جمع دین با وجوهی از تجدد و عالم مدرن اندیشید. آشکار‌ترین نشانه پدید آمدن این اندیشه و پدیدار شدن راه تازه را باید در زبان راهگشایان و رهپویان آن جست. اگر پیشرفت اسلامی ایرانی باید کمال اخلاقی را بر پیشرفت‌های علمی تکنیکی و اجتماعی اقتصادی بیفزاید، طراحانش باید از اقامت و سکونت در مشهورات و زبان رسمی چشم بپوشند و در طلب زبان آغازگر و رهیاب، یعنی زبانی که کمتر به تعارف و تقبیح و تحسین و مداهنت آمیخته است، برآیند. اگر حقیقتا درصدد برآییم که بدانیم کی هستیم و کجا بوده‌ایم و اکنون در کجا هستیم و چه می‌توانیم و باید بکنیم، نسبتمان با علم به طور کلی و به ویژه با علوم انسانی و اجتماعی موجود نیز معلوم می‌شود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image