سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

تفاوت نظام سياسي با فلسفه سياسي در چيست؟


در پاسخ، ابتدا به فلسفه سياسي و معناي آن مي پردازيم، سپس در ادامه، مفهوم نظام سياسي رامورد بررسی قرار داده و به تفاوت آن دو باهم می پردازیم. فلسفه سياسي به هستي شناسي و چيستي شناسي سياسي و پديده هاي سياسي مي پردازد. فلسفه سياسي عبارت است از هستي شناسي و چيستي شناسي پديده ها (موضوعات، وقايع و تحولات) با نگاه و منظر سياسي و راهبردي. به عبارتی همان شناخت چرايي و چيستي يا هستي و چيستي پديده هاي سياسي از نگاه ريشه اي و بنيادين هستي شناسانه است. اين دانش يکي از دانش هاي علوم سياسي به حساب مي آيد. در مجموع هر گاه پديده و موضوعات سياسي با يک نگاه ريشه اي و بنيادين مورد مطالعه قرار گيرد و ما نسبت به آن پديده ها و موضوعات سياسي شناخت هستي شناسانه و چيستي شناسانه پيدا نماييم اين دانش سياسي که از علوم و دانش هاي سياسي به حساب مي آيد را فلسفه سياسي مي گويند. به طور مثال وقتي که ما درباره ضرورت دولت و وجود حکومت سخن مي گوييم و يا وقتي که درباره مشروعيت حکومت و چرايي اطاعت از حکومت مي پردازيم، وقتي درباره ماهيت و چيستي دولت و حاکميت بحث مي کنيم و حتي وقتي که درباره ماهيت نظام سياسي و درستي نظام سياسي سخن مي گوييم، مطالعات ما در حوزه مطالعاتي فلسفه سياسي قرار مي گيرد. نکته اساسي ديگري که در اين جا مي توان به مطالب قبلي افزود اين است که فلسفه سياسي داراي شيوه تجويزي و دستوري است يعني فلسفه سياسي تنها درباره هست ها و واقعيت هاي موجود پديده ها و موضوعات سياسي بحث نمي کند، بلکه ماهيت تجويزي و دستوري هم دارد. يعني به ما مي گويد که وقتي به ماهيت و چيستي پديده هاي سياسي شناخت پيدا کرديد حالا بايد چه کرد و چه نبايد کرد. يعني صرفاً هست ها را به ما نمي گويد، بلکه بايدها و نبايدها را هم ترسيم مي کند. و به ما مي گويد کدام حکومت درست و کدام حکومت درست نيست. کدام حکومت مشروع است و کدام حکومت مشروع نيست. بنابراين بر خلاف علم سياست به معناي دانش تجربي سياست که تنها به هست ها و وضعیت موجود سياست و عوامل آن مي پردازد، فلسفه سياسي، دانشی سياسي است که ارزش و بايدها و نبايدها را در امر سياسي بيان مي کند. بعد از توضيحاتي که درباره فلسفه سياسي داديم نوبت مي رسد به بحث نظام سياسي، مي توان در اين خصوص گفت که نظام سياسي در يک مجموعه کلی تر به نام نظام اجتماعي قرار مي گيرد. يعني روابط انسان ها در جامعه نيازمند سازماندهي است که از آن به نظام اجتماعي تعبير مي شود و نظام سياسي که در اين دايره نظام اجتماعي قرار دارد نظامي است که به ساختار قدرت در جامعه مربوط مي شود. می توان گفت نظام سياسي مجموعه ای از کنش ها و واکنش ها (همان روابط انسان ها) است که براي تربيت انسان و دستيابي انسان به هدفی در جامعه طراحي مي شود. البته نظام سياسي در هر کشوري نيازمند دولت بوده و به عبارتي مي توان گفت نظام سياسي در هر کشوري تحت مجموعه اي به نام دولت مطرح مي گردد. نظام هاي سياسي دسته بندي مختلفي در جهان دارند، نظام هاي سياسي مي توانند بر اساس منطقه جغرافيايي و يا بر اساس زبان و يا بر اساس مذهب و يا بر اساس نظام هاي حقوقي دسته بندي شوند لکن مهمترين راه شناخت هر نظام سياسي مي تواند بر اساس نوع حاکميت و مشروعيت آن و يا نحوه مشارکت مردمي و يا چگونگي توزيع قدرت عمومي و نقش احزاب و همچنين نقش دين در نظام سياسي باشد. هر نظام سياسي بر اساس يک جهان بيني سياسي و فلسفه سياسي شکل گرفته است. يعني ما مي توانيم هر نظام سياسي را در حوزه مطالعات فلسفه سياسي مورد توجه و بحث قرار دهيم و شناخت کافي درباره ماهيت و چيستي آن و مباني هستي شناسانه و مشروعيت آن نظام سياسي به دست آوريم. البته ناگفته نماند نظام هاي سياسي را در سطح ديگري چون در حوزه علم سياست، نظريه سياسي و... مي توان مورد مطالعه قرار داد لکن قابل انکار نيست که نظام هاي سياسي از فلسفه سياسي نشأت گرفته اند و بر آن اساس روابط انسان ها را در جامعه ودر ساختار قدرت تنظيم کرده ، جهت داده و بر آن اساس ايفاي نقش مي کنند. در پايان بايد گفت فلسفه سياسي يک حوزه مطالعاتي ريشه اي و بنيادين است که به چرايي و ماهيت وچيستي موضوعات سياسي از جمله نظام سياسي مربوط مي شود، لکن نظام سياسي يک موضوع و پديده سياسي است که مربوط به ساختار قدرت در جامعه می باشد و در فلسفه سياسي مي توان درباره آن مطالعه و بحث نمود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image