جبرغلام نصرانی /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

لطفا به شبهات طرح شده در کلیپ زیر که ادعا کرده که حضرت سلمان ، ایرانی نبوده و نصرانی بوده و از روم به ایران مهاجرت کرده و قرآن و نبوت حضرت خاتم را براثر القائات جبرنصرانی که مساوی با سلمان فارسی گرفته عنوان و نام سلمان را شلمان به عبری به معنای سلیمان معرفی کرده و فضایل حضرت سلمان را جعلی توسط قبایل یمنی سازنده مذهب تشیع عنوان کرده و منبع خود را هم بر اساس کتاب «سلمان فارسی». نوشته ی دکتر امیرحسین خنجی پاسخ دهید.


هرچند این نوع شبهات عمری به اندازه خود تاریخ دارد، این روزهاشاید باتوجه به شرایط نامساعد اقتصادی جامعه که حاصل دشمنی دشمنان و سوء‌تدبیر برخی مدیران داخلی است، رگ غیرت ملی‌گرایی و وطن‌پرستی و ایران باستان عده‌ای معاند و دشمنان پیامبر و اسلام و ادیان الهی متورم شده وبه جای انتقاد از رفتارهای ناپسند عده‌ای از مدیران و برخی تصمیمات تاثیرگذار مراکز تصمیم‌گیری قصد دارند آب را از سرچشمه گل‌آلود کنند و اصل ریشه دین مبین اسلام را هدف آماج تهمت‌ها و افتراهای خود قرار دهند وبه عبارتی بهتر به جنگ خدا بروند و برای ادعای خود حتی ابایی ندارند از آیات قران استفاده کنند تا منظور و قصد مغرضانه خود را به خواننده و شنونده تحمیل کنند. آنچه در این کلیپ به نقل از کتابی تحت عنوان«سلمان فارسی؛ ایرانی نژاد یا کشیش سُریانی». نوشته‌ی امیرحسین خنجی بیان می‌شود عمدتا مطالبی ساختگی که مطالب صحیح و غلط را بهم بافته و نتیجه‌گیری کرده که در واقع پایه و اساسی ندارد . به نظر می‌رسد روح مطالب این کلیپ این است که دین اسلام ازطرف سلمان بر اساس آموزه‌های آئین ایرانی ی به پیامبر آموزش داده شده یا معجونی از ادیان مختلف است.ای کاش این کتاب در دسترس و قابل چاپ بود تا توسط اساتید فن به تک‌تک شبهات آن جواب داده می‌شد. اما در اینجا به فراخور به یکی از ادعاهایی که در این کلیپ مطرح است می‌پردازیم که این مدعی با استفاده از آیه‌ی قران، می‌گوید این سلمان بوده که قران را به پیامبر یاد داده است:به عبارت ساده می‌خواهد بگوید قضیه‌ی نزول قرآن اینطوره که سلمان فارسی وقتی به ظاهر مسلمان شد هروقت محمد را تنها در جای خلوت می دید آیات قرآن را برایش می‌خواند و محمد یاد می‌گرفت و.... که در واقع قرآن همان اعتقادات ایرانیان در آئین‌های مختلف است... این سخن که قرآن را شخصی به پیامبر اسلام یاد داده تازگی ندارد و در زمان حیات آن حضرت نیز مطرح بود زیرا حضرت محمد(ص) سواد خواندن و نوشتن نداشت و در عین حال آیاتی در اوج فصاحت و بلاغت آورد. طبیعی بود که دشمنان اسلام در برابر این سؤال که چنین شخصی چگونه می تواند چنین آیاتی را بگوید، باید جوابی داشته باشند. جواب مشرکان این بود که شخصی عالم، این آیات را به او یاد می دهد و برای این کار، افراد گوناگون را نشان می دادند و یکی از آنها سلمان فارسی است.چند جواب برای این ادعا:یک) مطلبی که در مورد سلمان گفته می‌شود،حتما مستند ومدرک تاریخی،لازم دارد. و الا اگر بخواهیم بی مدرک حرف بزنیم می‌شود خیلی نسبت ها به دیگران داد. دو) نقطه ‌ اشتراک همه کسانی که ادعا شده، قرآن از زبان آنهاست ـ از جمله سلمان ـ عجمی و غیرعرب بودن آنهاست. در حالی که کسی که در زمانهای بعد، عربی را یاد گرفته نمی تواند عبارتهایی را بگوید که فصیح ترین عرب های آن زمان بلکه در زمانهای بعد تا عصر حاضر را شگفت زده کند و نتوانند مانند آن را بگویند!(تهدی در قران)اتفاقا آیه‌ای که اینها استفاده می‌کنند به ضرر آنهاست نه به به نفع آنها چون خداوند در آیه‌ی ۱۰۳ سوره‌ی نحل، بیان کرده:«مى دانیم آنان مى‌گویند: جز این نیست که بشرى او را تعلیم مى دهد. [نه چنین نیست، زیرا] زبان کسى که این نسبت را به او مى دهند عجمى است و این قرآن به زبان عربى روشن است.»با اینکه سرنوشت سلمان پیش از اسلام آوردن او با اختلاف در منابع تاریخی آمده اما از همه ی خبرها استفاده می شود که او در بزرگسالی به مدینه آمد و کسی در این سن و سال نمی تواند زبان دیگر مخصوصا عربی را که بسیار دشوار است، در حدی یاد بگیرد که بتواند از نظر فصاحت و بلاغت سبب تحیر ادیبان شود. سه) در منابع مورد استفاده شما چیزی در مورد سلمان نیست و هرچه در مورد او دارید از منابع اسلامی است. منابع تاریخی اسلامی گواهی می دهند که سلمان پس از هجرت پیامبر به مدینه، به او ملحق شد یعنی در زمانی که بسیاری از آیات قرآن و احکام اسلام گفته شده بود. به عبارت دیگر پیامبر اسلام ۲۳ سال به بیان و تبلیغ اسلام پرداخت اما سلمان حدود ده سال پایانی عمر پیامبر، در مدینه به حضور آن حضرت رسید و مسلمان شد. (ر.ک: سیره ابن اسحاق (متوفای ۱۵۱ق) ج۲، ص ۶۹ و تاریخ بغداد، خطیب بغدادی (متوفای ۴۶۳ق) ج ۱، ص ۱۷۹ و ) چهار) اگر سلمان توانایی سخن گفتن با این فصاحت و بلاغت را داشت، کتاب مشابه یا سخنان مشابه می گفت و مانند قرآن مورد توجه قرار می گرفت. حال آنکه او به عنوان شخص فصیح شناخته نشده است.[برگرفته از پایگاه راه راستی با کمی تغییر و تصرف] اما آنچه از سلمان می‌توانیم بدانیم و بگوییم این است که :سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع). وی از یاران بزرگ و مورد علاقه پیامبر(ص) بوده؛ تا آنجا که حضرت محمد(ص)، در وصف او گفته است: سلمان از ماست. او در غزوه‌های پیامبر، حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. سلمان پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابی‌طالب(ع) قرار گرفت. با ماجرای سقیفه مخالف بود، اما با اجازه امیرالمومنین، با صاحبان سقیفه همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل می‌بافت و با دسترنج خودش روزی می‌ گذراند. سلمان فارسی، در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن درگذشت. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.بنابر برخی از روایات، سلمان ایرانی و زرتشتی بوده و ابتدا روزبه نام داشته است. در نوجوانی پیرو مسیحیت می‌شود، و پس از شنیدن پیشگویی مسیحیان درباره ظهور پیامبری در سرزمین عرب‌ها، به حجاز می‌رود. سلمان ابتدا به دست قبیله بنی کلب، اسیر و به بردگی گرفته و به مردی از بنی قریظه فروخته می شود و همراه او به مدینه می رود. در مدینه پیامبر اکرم(ص) را دیده و به او ایمان می آورد. پیامبر(ص) او را خریده، آزاد می کند و نام سلمان را بر او می گذارد. قبل از اسلامنام اصلی‌اش را روزبه و نام پدرش را خشفودان و بنابر نقلی بوذخشان[۱] ذکر کرده‌اند. بنابر روایات نام سلمان را پیامبر بعد از مسلمانی بر او گذارد. کنیه سلمان ابو عبدالله بود. مکان تولدش روستای جی در اصفهان[۲] و بنابر روایاتی رامهرمز[۳] بوده است.پدر سلمان از دهقانان ایرانی بود. در روزگار ساسانیان به طبقه مالک و زمین‌دار روستایی و شهری دهقان می‌گفتند.[۴] روایاتی که درباره دوران پیش از اسلام سلمان در دست است، با داستان‌گویی آمیخته است. آنچه در همه این روایات تاکید شده، روحیه جستجوگر سلمان است که باعث شد در جستجوی دین بهتر دست به سفرهای طولانی بزند. بر اساس این روایات وی در کودکی زردشتی بود تا اینکه با دین مسیحیان آشنا شد و بدان گروید و از شهر خود به سوی شام سفر کرد تا به شاگردی روحانیون طراز اول این آیین درآید. بنابر روایت، پدر سلمان به واسطه علاقه‌ای که به وی داشت او را در خانه نگاه می‌داشت و سفر او به شام نوعی فرار تلقی می‌شد. او در شام در خدمت کلیسا به سر برد و برای استفاده از محضر مسیحیان پارسا به شهرهای موصل و نصیبین و عموریه سفر کرد.[۵]سلمان از عموریه قصد سفر به حجاز کرد و این بدان خاطر بود که از طریق استادان مسیحی‌اش با پیشگویی ظهور پیامبری در این سرزمین آشنا شده بود. او که در این سفر با کاروانی از قبیله بنی کلب همراه بود، به دست آنان اسیر شد و در حجاز به بردگی فروخته شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد و به مدینه برده شد.[۶] ماجرای اسلام‌آوردن سلمانسلمان در جمادی الأول سال اول هجری اسلام آورد. او شنیده بود یکی از نشانه‌های آخرین پیامبری که ظهور می‌کند آن است که صدقه نمی‌خورد اما هدیه را می‌پذیرد و بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است، از این رو هنگامی که در محله قباء با پیامبر اکرم(ص) برخورد کرد، مقداری آذوقه به رسم صدقه به آن حضرت داد. پیامبر(ص) از آن آذوقه به یاران داد اما خودش از آن نخورد.سلمان این جریان را یکی از آن نشانه‌های سه گانه به حساب آورد. بار دیگر در مدینه، پیامبر(ص) را دید. مقداری آذوقه به عنوان هدیه به آن حضرت داد و ملاحظه کرد که این بار خود حضرت از آن آذوقه خورد.برای بار سوم، حضرت را در تشییع جنازه یکی از یاران‌اش دید. به او سلام کرد و پشت سر او به راه افتاد تا نشانه سوم را نیز مشاهده کند. پیامبر(ص) که دریافت سلمان درصدد چیست، لباسش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان ببیند. در این وقت سلمان خود را به دامان پیامبر انداخت و بدنش را بوسه باران کرد و اسلام آورد.[۷]سلمان در سال اول هجرت از صاحبش خریداری و آزاد شد[۸] بهای آزادی او غرس ۳۰۰ یا ۴۰۰ درخت خرما و ۴۰ اوقیه طلا بود که از سوی رسول خدا(ص) و با کمک صحابه پرداخت شد.[۹] خود سلمان به این نکته اشاره دارد که رسول خدا او را آزاد کرده و سلمان نام نهاد.[۱۰] پیمان برادریبعضی گفته‌اند در ماجرای عقد اخوت بین سلمان و ابودرداء پیمان برادری بسته شد، برخی نیز حذیفة بن یمان را برادر سلمان دانسته و بعضی دیگر سخن از برادری او و مقداد به میان آورده‌اند.[۱۱] اما مضامین روایی شیعه، برقراری پیمان برادری بین سلمان و ابوذر را تأیید می‌کنند[۱۲] و در برخی روایات از اشتراط پیروی ابوذر از سلمان سخن به میان آمده است.[۱۳] اقدامات مهممشاوره نظامیاو در جنگ‌های صدر اسلام شرکت داشت و پس از غزوه خندق هیچ جنگی از او فوت نشد.[۱۴] طرحِ کندن خندق دور شهر مدینه در غزوه خندق پیشنهاد او بود.[۱۵] در این جنگ، به دستور پیامبر(ص) هر ده نفر مأمور کندن چهل زراع از خندق شدند. به‌خاطر توان جسمی بالای سلمان، بین مهاجرین و انصار اختلاف افتاد و هرکدام سلمان را از خود می‌دانستند؛ مهاجرین معتقد بودند چون سلمان از جای دیگر (ایران) هجرت کرده از آنان محسوب می‌شود و انصار می‌گفتند چون او در زمان ورود پیامبر به یثرب در آن جا بوده از انصار است.[۱۶]به گزارش برخی از منابع در نبرد طائف نیز سلمان طرح استفاده از منجنیق را مطرح کرد و پیامبر(ص) دستور داد این وسیله استفاده شود.[۱۷]در فتح ایران، عُمَر او و حذیفه را پیشگام و راهنمای سپاه اسلام قرار داد.[۱۸] در فتح مداین سلمان نقش مذاکره کننده از سوی لشکر مسلمانان با سران نیروهای ایرانی را بر عهده داشت. مخالفت با جریان سقیفهسلمان فارسی در واقعه سقیفه:لو بایعوا علیا لأکلوا من فوقهم و من تحت أرجلهم (ترجمه: اگر با علی بیعت می‌کردند برکت از آسمان و زمین بر آنان روی می‌آورد.)بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹۱.سلمان، از مخالفان جریان سقیفه بود. مقداد و سلمان و ابوذر و عبادة بن صامت و ابو الهیثم بن تیهان و حذیفه و عمار پس از این که از واقعه سقیفه خبردار شدند، در شب دور هم جمع شدند تا مجددا امر خلافت را در شورایی متشکل از مهاجرین بررسی کنند[۱۹] سلمان و اُبَی بن کَعب احتجاجات فراوانی در مخالفت با این واقعه دارند[۲۰]. معروف است که او در سرزنش بیعت برخی از صحابه با ابوبکر گفت «کردید و نکردید».[۲۱] معنی این جمله این است که خلیفه‌ای را انتخاب کردید اما فرمان رسول خدا را اجرا نکردید. او در آن روز می‌گفت: مرد سالمند را برگزیدید و خاندان پیغمبر خود را رها کردید، اگر خلافت را در خاندان پیامبر می‌گذاشتید حتی دو نفر باهم اختلاف پیدا نمی‌کردند و از میوه این درخت هرچه گواراتر و زیادتر سود می‌بردید[۲۲] استانداری مدائنسلمان فارسی، در زمان عمر بن خطاب از جانب خلیفه استاندار مدائن شد. سلمان برای قبول این کار از امیرالمومنین(ع) اجازه گرفت و سپس آن را قبول کرد. او تا لحظه مرگ والی آن شهر بود.[۲۳] سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه می‌داده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق می‌کرده است.[۲۴] همسر، فرزندان و نوادگانبرخی منابع تاریخی از دو خواستگاری ناموفق سلمان فارسی برای ازدواج یاد کرده اند؛ اولین‌اش خواستگاری دختر عمر _خواهر حفصه، همسر پیامبر(ص)_ بوده که در ابتدا با مخالفت عمر مواجه شده و پس از بیان جایگاه سلمان در گفتار رسول خدا او به این امر رضایت داده ولی سلمان از آن منصرف شده است. در دومین مورد سلمان ابودرداء را به خواستگاری زنی فرستاده که خانواده‌اش با ازدواج او با سلمان مخالفت کرده ولی با ازدواج‌اش با خود ابودرداء موافق بوده‌اند و ابودرداء آن زن را به همسری خودش درآورده است.او سرانجام با زنی به نام بُقیره، از بنی کنده ازدواج کرد. پسران سلمان عبدالله و محمد نام داشته‌اند. عبدالله حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه(س) را از پدرش سلمان روایت کرده است. سلمان دختری در اصفهان و دو دختر در مصر داشته است.از قول محدث نوری استفاده می‌شود که نواده‌های سلمان تا حدود پانصد سال در ری بوده‌اند. بدرالدین حسن بن علی بن سلمان از شخصیت‌های حدیثی است که نسب‌اش با نُه واسطه به سلمان می‌رسد. ضیاء الدین فارسی (متوفی، ۶۲۲ ه)، از علما و شاعران خُجند، پیشوای امور شرعی در بخارا و صاحب شرح بر کتاب «محصول» رازی، از نوادگان سلمان است. محدث نوری، شمس الدین سوزنی(متوفی ۵۶۲ یا ۵۶۹ ه) ملقب به تاج الشعرا را از نواده‌های سلمان دانسته است. عبدالفتاح، که مدتی متولی بقعه سلمان بوده، ابوکثیر بن عبدالرحمن، نبیره سلمان که نامه رسول خدا به «أشهل یهودی قریظی» در آزادی سلمان را روایت کرده، ابراهیم بن شهریار(متوفی ۴۲۶ ه)، از عرفای قرن پنجم هجری و معروف به ابواسحاق کازرونی و حسن بن حسن که سلسله نسب‌اش به محمد بن سلمان می‌رسد و واعظ بوده، از دیگر نوادگان سلمان فارسی هستند.[۲۵]سلمان در کلام پیامبر(ص) و امامان(ع) پیامبر (ص):خداوند مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: علی، مقداد، ابوذر، سلمان.الغدیر، ج ۹، ص ۱۱۷.مشهورترین روایتی که از پیامبر(ص) درباره سلمان نقل شده و نشان دهنده علاقه آن حضرت به اوست روایت «سلمان منا اهل البیت» است. بر اساس روایات روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احترام‌اش او را در صدر مجلس جای دادند ولی عمر بن خطاب به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبه‌ای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسان‌ها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».[۲۶]همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود می‌خواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.[۲۷]سخنان دیگری از پیامبر اسلام در فضیلت سلمان نقل شده است.[۲۸] از جمله سخنانی که پیامبر بهشت را مشتاق علی، عمار و سلمان دانسته و یا حدیثی که بر اساس آن خداوند پیامبر(ص) را مکلف به دوست داشتن علی و سلمان و مقداد و ابوذر کرده است.[۲۹]در منابع شیعی روایاتی در ستایش سلمان از زبان امامان شیعه نیز نقل شده است. وی در کلام ائمه معمولا در زمره شیعیان نخستین و استواران در دین شناخته شده است. از جمله این روایات سخنی از امام علی(ع) است که سلمان فارسی و برخی از یاران از جمله ابوذر و عمار و مقداد را از افرادی دانسته است که خداوند به برکت وجود آنان به مردم روزی می‌دهد.[۳۰] آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است.[۳۱] در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام فرمودند نگویید سلمان فارسی بگویید سلمان محمدی چرا که وی یکی از خاندان ما اهل بیت است.[۳۲] وفاتسلمان در سال ۳۶ق. درگذشت. برخی روایات درگذشت وی را در زمان خلافت عثمان و برخی از روایات آن را در ماه‌های بعد از خلافت عثمان دانسته‌اند.[۳۳]بنابر روایات، سلمان فارسی عمری طولانی داشت و برخی عمر وی را تا ۳۵۰ سال دانسته‌اند.[۳۴] در برخی از روایات تاریخی آمده است که پس از وفات سلمان، امام علی(ع) از مدینه به مدائن آمد او را غسل و کفن کرد و بر او نماز خواند و دفن کرد.[۳۵]سلمان، روی کفن خود این شعر را نوشته بود:[۳۶]وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و القلب السلیمو حمل الزاد اقبح کل شیء اذا کان الوفود علی الکریمو بی‌هیچ توشه‌ای از نیکیها و قلب سلیم بر [خداوند] کریم درآمدمو توشه‌آوردن زشت‌ترین کار است هنگامی که بر [شخص] کریم وارد شوی.برگرفته از پایگاه ویکی شیعه پی‌نوشت:1- طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۱۷۱.2- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ج۱، ص۴۸۵.3- طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۶.4- دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه دهقان.5- ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۷-۵۸.6- ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۲۱۸؛ ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۵۸-۵۹.7- ابن‌هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۲۱۹.8- عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۴۰.9- ابن‌هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۱۸۹.10- نک: نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان (رض)، قم، ص۶.11- برای اطلاع از منابع این اقوال نک: عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۸۶-۸۷.12- نک:کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۸۴، ۱۳۸۸ش.13- نک: مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۲۲، ص۳۴۵.14- عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۳۲.15- بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ج۱، ص۳۴۳.16- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۶۲.17- حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۱۶۷.18- طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۴، ص۴۱.19- نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰.20- عاملی، سلمان فارسی، ۱۳۷۵ش، ص۳۵.21- نک: نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، قم، ص۱۴۸.22- عسکری، عبدالله بن سبا، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴۵.23- مدنی، الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، بیروت، ص۲۱۵.24- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، ج۱۸، ص۳۵.25- درباره همسر و فرزندان سلمان نک: صادقی اردستانی، سلمان فارسی استاندار مداین، ۱۳۷۶ش، ۳۷۷-۳۹۰.26- مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۱.27- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۶۲.28- مجموعه‌ای از این روایات را بنگرید در: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۰۸-۴۲۴.29- بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ص۱۲۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ص۴۰۹-۴۱۱.30- شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۱.31- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۲۱.32- کشی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۴.33- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۵۸-۴۵۹.34- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۱۷۶.35- نک: مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ج۲۲، ص۳۸۰.36- نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان (رض)، قم، ص۱۳۹. معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر :. سلمان فارسی، سید جعفر مرتضی عاملی.. سلمان الفارسی عرض و تحلیل، محمدجواد آل‌الفقیه.. نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)، میرزا حسین نوری طبرسی.. سلمان فارسی، عباس ملکی.. سلمان فارسی استاندار مداین، احمد صادقی اردستانی.. امیر مدائن: زندگی‌نامه سلمان فارسی، حسن باقی‌زاده (صادقی).. سلمان فارسی.. از سپاهان تا مدائن، ترجمه نفس الرحمان فی فضائل سلمان، سید حسن افتخارزاده.. سلمان؛ پیشاهنگ رابطه اسلام و ایران، محمد محمدی اشتهاردی. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image