تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

تعدد زوجات رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به چه علت بوده است؟


ضروري است در مقدمه به مسائل ذيل توجه شود: 1. اولين هدف، همان اهداف الهي در امر مقدس ازدواج مي باشد. قطعاً چون از باب «أنابشرٌ مثلکم» داخل در قاعده ازدواج بشري است. 2. اصل تعدد ازدواج با توجه به فرهنگ رايج زمانه محيط زندگي پيامبر امري طبيعي است، البته با توجه به رعايت شرايطي که شرع مقدس بيان کرده. 3. طبق نص آيات سوره احزاب، براي رفع حرج از نبي مکرم است. 4. طبق شواهدي که إقامه مي شود بيشتر جنبه عاطفي و فرهنگي تشريعي دار ند. 5. گاهي اهداف سياسي مهم، اقتضاء مي کرد که وصلت هاي خانوادگي صورت پذيرد. 6. پاره اي از ازدواج ها جهت تکريم زنان و ياران مهاجر بود. 7. پاره اي از ازدواج ها در واقع براي ايجاد حريم اَمن براي زنان مورد نظر بود. 8. جمعي از زنان از باب اظهار ارادت خواهان ازدواج با پيامبر و خويشاوندي بودند. 9. خداوند براي بسط قدرت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اين اختيار را به آن حضرت داده بود تا براي گسترش اسلام از هر اهرمي استفاده نمايد لذا با اين ارتباط ها و پيوند ها قبايل مختلف به اسلام روي مي آوردند که از نظر سياسي مسلمانان از انزوا خارج مي شدند. 10. پاسخ اين مسائل را قرآن به روشني داده که با تأمل در آيات قرآن و سيره نبوي و با درک شرايط زمان و فرهنگ حاکم بر عصر رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي توان به حقيقت امر پي برد. به اعتقاد ما تمام رفتارهاي آن حضرت و ديگر پيامبران تحت نظر پروردگار و مورد تاييد بوده. اما براي رفع برخي شبهات ذهني که ما گرفتار آن هستيم بايد به اين مسائل توجه کنيم. «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَک أَزْوَاجَک اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکتْ يَمِينُک مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْک وَبَنَاتِ عَمِّک وَبَنَاتِ عَمَّاتِک وَبَنَاتِ خَالِک وَبَنَاتِ خَالَاتِک اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَک وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنکحَهَا خَالِصَةً لَّک مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَکتْ أَيْمَانُهُمْ لِکيْلَا يَکونَ عَلَيْک حَرَجٌ وَکانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا». «وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِک عَلَيْک زَوْجَک وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِک مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکهَا لِکيْ لَا يَکونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا». اگر چه شايع ترين و روشن ترين جواب طبق آيه کريمه سوره احزاب آيه 50، در پاسخ به سئوال، اين است که اين از مختصّات نبوي مي باشد، 1. حضرت خديجه دختر خويلد از طايفه قريش و از بزرگان و سادات قبيله بني اسد، او زني بود که قبل از ازدواج با پيامبر دو شوهر ديگر، جدا، جدا اختيار کرده بود که آن ها فوت کرده بودند و از هر دوي آن ها فرزند داشت و در حالي که پيامبر گرامي جواني 25 ساله بود خديجه زني حدوداً 40 ساله بود، که از ايشان خواستگاري نمود و قاصد فرستاد که ميل ازدواج با محمد امين ـ صلي الله عليه و آله ـ را دارد و اين زندگي مشترک بدون ورود هيچ زني ديگر تا 25 سال ادامه يافت يعني حضرت رسول به سن 50 سالگي و حضرت خديجه به 65 سالگي رسيد تا اين که بعد از آزادي از شِعب أبي طالب، ايشان همراه حضرت ابوطالب رحلت نمودند. 2. سودة دختر زمعه از طايفه قريش و از قبيله عامرية که درگير با پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بودند لکن او از جمله افرادي بود که از قبيله جدا و همراه همسر خود اسلام آورد و به حبشه هجرت نمود لکن همسر ايشان بنابر نقلي مسيحي گشت آن گاه هر دو به مکه بازگشتند ولي بعد از مدتي همسر سوده يعني سکران پسر عمر، جان به جان آفرين تسليم کرد، حال سوده جداي از قبيله و مهاجرت کرده، بيوه هم گرديد، يعني پايگاه اجتماعي قبيله اي و خانوادگي هر دو را از دست داد، تنها پناهگاه او جامعه کوچک و مظلوم اسلامي است. در اين زمان است که به پيشنهاد همسر عثمان بن مظعون تن به اين ازدواج مي دهد يعني خوله بنت حکيم وقتي پيامبر را بي همسر ديد و آن طرف سودة را چنين يافت اقدام به اين عمل نمود و در کنارش پيشنهاد ازدواج با عايشه دختر ابوبکر از بزرگان قوم بني تميم را نيز داد جالب است بدانيم برادر سوده وقتي از اين ازدواج باخبر شد، از شدّت غضب مشتي از خاک را بر سر خود ريخت. 3. عايشه تنها زن باکره پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و ـ ، دختر ابوبکر خليفه اول که از مسلمانان مکي و سالمندان قبيله بني تميم بود. ايشان در کودکي بعد از رحلت حضرت خديجه در مکه به عقد نبي مکرّم درآمد ولي بعد از مهاجرت و رسيدن به سنّ بلوغ آن هم به همراه ابوبکر در مدينه در حدود سال سوم هجري به خانه پيامبر رفت. 4. حفصه دختر عمر خليفه دوم، او نيز اگر چه سِنّ چنداني نداشت لکن شوهر او به خاطر اصابت جراحت در جنگ بدر به شهادت رسيد، عمر وقتي دخترش را بي همسر يافت، در پي شوهر دادن او برآمد ابتدا به سراغ عثمان و ابوبکر رفت که هر دو جواب منفي دادند؛ جهت ابراز ناراحتي و اعتراض از آن ها نزد نبي مکرّم رفت، حضرت وقتي با اين جريان مواجه گرديد، و از طرفي اين عمل عمر خود تعريض به نبي مکرّم نيز بود، تن به اين ازدواج با همسر شهيد را داد و دلجوئي از اندک مهاجرين همراه پيامبر از مکه به مدينه را انجام داد. 5. زينب دختر خزيمه هلالية مشهور به مادر مساکين و محل رجوع فقراء و دردمندان بود ايشان نيز قبل از ازدواج با پيامبر، دو همسر ديگر برگزيده بود که همسر دوم او در جنگ احد در سپاه اسلام بود و زخمي گرديد بعد از مدتي شهيد شد در اين موقع که زينب جزء اندک مهاجرين قبل از بدر به مدينه است پيامبر از او خواستگاري مي کند، در جواب عرض مي کند هر آن چه را پيامبر برگزيدند قبول دارم، البته بعد از ازدواج فقط مدت کوتاهي (گويند بين سه يا 8 ماه) زنده ماند و او همچون خديجه ـ سلام الله عليها ـ جزء دو همسري بودند که در حال حيات پيامبر، رحلت کردند. 6. هند، مشهور به أم حبيبه قريشي از خاندان بني اميه، لکن جزء ايمان آورندگان به پيامبر است او و همسرش دو بار به حبشه هجرت کردند و براي بار دوم که به مکه برگشتند مواجه با هجرت نبي مکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي شوند که بعداً با مشکلات جان کاه خودشان را به مدينه مي رسانند سرانجام همسرش در جنگ احد زخمي و بعد از مدتي شهيد شد و هند زني که به خاطر ايمان به پيامبر از پدر و خانواده دل کنده و بي سرپرست شد و هنوز خستگي رنج سفرهاي طولاني و مکرّر همراه با وحشت و اضطراب به حبشه و از آن جا به مدينه پايان نيافته بود که همسرش را از دست داد، در اين هنگام پيامبر براي دلجوئي و پناه دادن به او. با او ازدواج نمود. 7. رمله مشهور به ام حبيبه، دختر رأس الشيطان يعني ابوسفيان، کسي که بر خلاف پدر و برادرانش ومادرش، به اسلام ايمان آورد و به خاطر دين خدا رنج سفر به حبشه را متحمل گرديد و متأسفانه همسر خويش را در اين سفر از دست مي دهد وقتي نبي مکرّم از اين حادثه باخبر مي شود پيکي را نزد نجاشي پادشاه حبشه جهت خواستگاري از امّ حبيبه مي فرستد، و نجاشي نيز با احترام نبي مکرّم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از طرف ايشان مهر گران قيمت را براي ام حبيبه قرار مي دهد و نهايت در سال هفتم هجري ام حبيبه وارد مدينه و به خانه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مي رود. در اين جريان ابوسفيان سخت برآشفته مي شود و کلمات زشتي را اداء مي کند. 8. زينب بنت جحش قريشي و از خاندان نوفل، و دختر عمه رسول گرامي، رسول خدا اول از او براي زيد بن حارث پسر خوانده خود خواستگاري مي کند، زينب ناراضي است تا وقتي که متوجه مي شود خدا به اين موضوع رضايت دارد تن در مي دهد ولي توفيق در زندگي حاصل نمي گردد و نهايت منتهي به طلاق مي شود؛ هم چنان که آيه 37 سوره مبارکه احزاب در اول بحث آورديم به آن اشاره دارد حال زينب سر خورده از ازدواج، زينبي که حاضر به زندگي با زيد، غلام آزاد شده گرديد، ولي عملاً در زندگي شکست خورد، از طرفي در اين موقع خدا براي شکستن خرافه اي منع ازدواج با همسر پسر خوانده و منع ازدواج با همسر غلام آزاد شده براي بزرگ مردان خاندان و قبايل، پيامبرش را امر مي کند تا با زينب ازدواج کند. 9. جويرة دختر حارث رئيس قبيله بني المصطلق. در ميان سال پنجم و ششم هجري وقتي جنگي به واسطه توطئه اي که اين قوم عليه مسلمين بنا کرده بودند درگرفت همسر جويرة کشته و خودش اسير مسلمين مي گردد ايشان بعد از تثبيت اسارتش خودش را با عقد و قرارداد مکاتبه که بحث (مفصل در فقه دارد) به صورت کنيز مکاتبه يکي از انصار درمي آورد تا بتواند درطول زمان با اداي بهاي خود آزاد گردد، لکن از آن جائي که زني با هوش و خوش رفتار ... بود خدمت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيد تا در پرداخت بهاي او به مولايش از حضرت کمک بستاند، حضرت فرمودند آيا حاضري اگر بهاي آن را بپردازم در عوض به عقد من درآئيد، جويرية قبول نمود و بعد از طي مراحل، ازدواج سر گرفت و جويرة از اسارت درآمد و در پي آزادي و ازدواج او با رسول خدا، حارث پدر جويرة رئيس قبيله به همراه جمع کثيري از قبيله اسلام آوردند. 10. ميمونه دختر حارث هلالية در مکه حضور دارد ،نزديک سال هفتم هجري شوهرش فوت مي کند در همين زمان نبي مکرّم اسلام جهت اداي حجّ عمره سه ماهه بر حسب قرارداد قبلي با قريش، در مکه مشرّف است عباس عموي پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ و شوهر خواهر ميمونه وساطت مي کند تا ميمونه را از تنهائي و از سرزمين شرک برهاند و به همراه خويش به عنوان همسر به مدينه ببرد حضرت قبول فرمودند. 11. صفيه آخرين همسر عقدي که به خانه رسول خدا آمد دختر حي بن اُخطب و از سلاله هارون برادر موسي ـ عليهما السلام ـ است از ناحيه پدري و مادري به قبايل يهود بني نضير و بني قريظه متصل است، قبل از نزاع بين مسلمين و آن دو قبيله، شبي ماه را در خواب مي بيند که از طرف مدينه به دامن او افتاده است و جريان را به شوهرش اطلاع مي دهد، شوهر يهودي او و دشمن کينه توز نبي مکرّم ـ صلي الله عليه و آله ـ چنان سيلي به صورتش مي زند که بعد از مدتي که اسير گرديد روي او نيلي بود و سپس به صفيه مي گويد قصد همسري پادشاه مدينه را نمودي . مدتي مي گذرد بعد از مرگ شوهرش در جنگ ،به اسارت مسلمين درمي آيد ،کنيز و اسير مسلمين و سهم نبي مکرم مي گردد. پيامبر گرامي او را مخير به رجعت نزد قوم و قبيله يهودي خويش مي کند و يا اين که مسلمان شود آن گاه به عقد نبي مکرّم ـ صلي الله عليه و آله ـ درآيد، او با اختيار فرصت را غنيمت شمرده، اسلام مي آورد و همسر حضرت مي گردد اين در حالي است که قبل از اين ،دو بار ازدواج نموده بود. صفيه شيفته و عاشق و دلباخته نبي مکرّم بود. و با اين ازدواج به آرزويش رسيد. ازدواج کارکردهاي اجتماعي و فردي فراوان دارد که به اختصار با بهره گيري از الميزان و نمونه. و منابع ديگر به آنها اشاره مي شود: 1. اولين و طبيعي ترين کارکرد ازدواج رفع نياز جنسي طرفين است احلّ لکم ليلة الصيام الرّفث إلي نسائکم. 2. دومين فايده که مترتب بر فايده اول است ،دوري گزيني از فجور و رفع نياز از راه غير اخلاق و قانون است هُنّ لباس لکم وانتم لباس لهنّ. 3. سومين فايده ،اگر چه مترتب بر فايده اول نيز هست ،لکن خود موضوعي مستقل و بدون غرض اول حاصل مي شود (در مثل پيرمردها و پيرزن ها غير راغب در زناشوئي) و آن مسئله آرامش و سکون روح و روان به واسطه ازدواج و ارتباط زن و شوهر شرعي است من آياته خلق لکم من کم أزواجاً لتسکونوا إليها و مراد از «إليها» همان زوج است که در عربي اعم از زن و مرد مي باشد. 4. آخرين کارکرد همان حفظ قانون خلقت انسان و بقاء نسل مي باشد نسائکم حرثٌ لکم فأتوا حرثکم أنّي شئتم. با جمع بندي و تحليل داده ها را به کمک آن چه گفتيم و با استفاده از سه منبع مهم که عبارت از الميزان، نمونه، و نقش عايشه در تاريخ اسلام مي توان به اين نتيجه رسيد: 1. يقيناً نبي مکرّم برخلاف قانون ازدواج،وخلاف دستورخدا عمل نمي کرد واز نظر قواي جسمي نيز نيرومند بود. 2. آن چه سبب مي شود دراين زمينه (تعدّد ازدواجهاي پيامبر) منفي تلقي شود ، نگاه قوم مداران هست ،يعني سنجش فرهنگ ديگر اقوام با معيار فرهنگ قوم خويش است، در نتيجه حُسن و سوء فرهنگ ديگر را از طريق ترازوي فرهنگ خويش مي خواهند بسنجند و اين عمل را انديشمندان علوم اجتماعي تقبيح مي کنند و آن را نوعي رويگري قوم مداران «نژادپرستي» (Ethocentvism) مي دانند، در حالي که اگر ازدواج پيامبر را در فرهنگ عرب در چهارده قرن قبل بررسي کنيم نه ظلم به زن محسوب مي گرديد و نه عمل ناپسند اجتماعي بود، مضاف به اين که هيچ منافاتي با مباني عدالت اسلامي نداشته است. 3. قرآن مجيد در سوره احزاب، همان طور که در صدر بحث آورده ايم، آزادي ازدواج متعدد براي نبي مکرم را جهت رفع حرج و مشکلات از پيامبر برشمرده است و در همين سوره در جريان ازدواج زينب دو نمونه از حرج را ذکر کرد و فرموده ما عروسي با زينب بنت جحش را بر تو لازم دانستيم تا حرج از مؤمنين رفع شود و آن رفع و برداشتن دو قانون خرافي بود يکي منع ازدواج با همسر پسر خوانده ديگر منع ازدواج با همسر غلام براي آزاده به خاطر وجود قانون تفاوت طبقاتي، ولي يک قاعده کلّي را آيه 50 سوره احزاب با توجه به آيه 37 بيان مي کند و آن اين که ازدواج هاي پيامبر از روي هوس نبود بلکه براي رفع حرج و مشکلات بود و نمونه اي از مشکلات را اجتماعي، فرهنگي ذکر فرمود و بقيه ازدواج ها نيز از همين قبيل. 4. برخي ازدواج هاي پيامبررا حمل برامور ديگر نموده وبه ساحت حضرت اهانت نموده اند اما به دلايلي اين مسائل مغاير شان آن حضرت و مقام نبوت است: 1. آن حضرت بهترين دوران و عنفوان جواني را مجرّد بودند تا سن 25 سالگي و بعد هم که ازدواج نمود، با زني اگر چه عزيز و بزرگوار و محبوب خداست، لکن از نظر جنسي زني است که اوج غرور او گذشته بود (خديجه)، زيرا در چهل سالگي قرار داشت، علاوه دو شوهر نيز از قبل نمود و از هر يک فرزندي داشت و حضرت با اين همسر تا اواخر عمر خود و تا پايان عمر زنش زندگي کرد. و هرگز زن دومي اختيار ننمود و بيشتر ازدواج ها و يا همه آنها پس از مدينه بود. 2. جز عايشه همه همسرانش بيوه بلکه چند شوهر کرده بودند و لذا از هيچ يک از آنها صاحب فرزند نگرديد. 3. عايشه را به اصرار ابوبکر به عقد درآورد وحفصه نيز به خواهش عمر که هيچ کس پس از مرگ همسرش با او ازدواج نکرد. عمر از ابوبکر و... خواهش کرد که با او ازدواج کنند امتناع کردند و به پيامبر از آنان شکايت کرد. 4. ازدواج با اين همسران در بحراني ترين و پرمشغله ترين دوره حيات پيامبر بود (يعني در حال رهبري 70 جنگ و سريه و... .) و از نظرسياسي پشتوانه پيامبر بود تا قوم طايفه اش بدين سبب افزون گردد. 5. در خيلي از ازدواج ها اهداف سياسي نمايان است و لذا در ازدواج ام حبيبه دختر ابوسفيان از جمله هدف، به خاک ماليدن دماغ رئيس شرک است و در جريان ازدواج با صفية و جويرة نيز کاملاً مقصود آشکار است و لذا در تاريخ، جويرة را با برکت ترين زن جهان اسلام مي دانند به جهت اين که اسلام آوردن او سبب اسلام آوردن صدها نفر بدون درگيري و تنش گرديد. 6. پاره اي از ازدواج ها جهت تکريم رنج و زحمت حاصل از مهاجرت و قبول اسلام بود مثل ازدواج با امّ سلمه و امّ حبيبه و حفصه و... که از مهاجرين اولي جهان اسلام به مدينه و حبشه و... بودند. 7. پاره اي از ازدواج ها براي ايجاد امنيت اجتماعي براي ياران و احترام به همسران داغ ديده شهيد بود زيرا با ترويج ازدواج با همسران شهيد، اين فرهنگ را زنده کرد که بعد از شهادت لازم نيست مجرّد باقي بمانيد و اين ازدواج مجدد هيچ توهين به شهيد و فرهنگ شهادت نيست و از طرفي زنان اطمينان پيدا مي کردند که بعد از مرگ شوهرا نشان بي پناه نمي مانند و لذا منع ازحضور جنگي شوهران شان نمي کردند، علاوه چه تجليلي و تکريمي بالاتر از اينکه سرپرست مستقيم و نزديک آن ها خود نبي مکرّم شود و اين را به لحاظ حال و هواي اخلاقي و عمومي مدينه بايد خوب درک نمود. 8. نفس وصلت با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هم براي زنان و هم براي برخي اقوام آن ها مبارک بود ازاين رو با اشتياق به پيامبر پيشنهاد ازدواج مي دادند بلکه در اواخر عمر شريف آن حضرت، زنان خود به خواستگاري پيامبر مي رفتند و خود را به آن حضرت هبه مي کردند که در آيه 50 سوره احزاب تصريح شده. 9. تعدد همسر بيش از 4 زن دائمي در يک زمان ازاختصاصات پيامبر بوده وبراي ديگران تعدّد ازدواج به صورت طلاق و ازدواج و به صورت ازدواج موقت و به صورت خريد کنيز امکان پذير بود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image