علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چرا در قرآن در بعضي از آيات ضمير «هو» به کار رفته است؟


به نظر مي رسد سوال ابهام دارد و مشخص نيست که مراد سائل بُعد لفظي «هو» است يا بعد معنائي آن. به هر حال مطالبي بيان مي شود. اساس سخن بر جمله بنا نهاده شده؛ زيرا گوينده مقصود خود را با آن بيان مي نمايد و جمله ترکيب يافته از کلمات و يا يک کلمه است و همانطوري که در هر زباني جمله ها براي خود قواعدي دارد کلمه ها نيز چنين است و اعمال آن قواعد و دستور زبان در رسا و گويا بودن آن زبان، مؤثر و لازم است. از بين زبان ها، زبان عربي همچون بسياري از زبان هاي ديگر يکي از قواعد آن اين است که براي برخي از اشياء، کلمه هاي خاصي را به کار مي برند. کلمه اي را که براي مؤنث استعمال مي کنند براي مذکر استعمال نمي کنند، ضمير هايي که براي مذکر و مؤنث استعمال مي کنند متفاوت است و جابجا به کار بردن آن غلط به شمار مي آيد. مثلاً کلمه «الذي» را براي مفرد مذکر به کار مي گيرند و کلمه «التي» را براي مفرد مؤنث، ویا ضمير (انتَ) براي مفرد مذکر و ضمير (انتِ) براي مفرد مؤنث. قرآن کريم که به زبان عربي نازل شده از اين قواعد بهره مند است و بر همين اساس ضمير «هو» براي مفرد مذکر (چه حقيقي چه مجازي) استعمال مي شود و ضمير «هي» را براي مفرد مؤنث (چه حقيقي چه مجازي). با توجه به آنچه گفته شد ضمير «هو» در قرآن در يک تقسيم در مورد خدا و غير خدا به کار رفته است و لذا ممکن است اين سوال به ذهن بيايد که خدا مذکر و مؤنث ندارد؛ پس چرا ضمير «هو» که براي مذکر است در موردش به کار مي رود؟ مثلا مي خوانيم: الله لا اله الا هو الحي القيوم، براي پاسخ به اين سوال توجه به اين نکته لازم است که در مورد خدا هر چند تذکير و تأنيت معني ندارد لکن به اعتبار اسم هاي خدا که از نظر لفظ مذکر است مثل: «الله، حي، قيوم و ...» ، ضميري که در مورد خدا به کار مي رود، مذکر مي آيد. اما از جهت معني بايد گفت ضمير «هو» آن جا که مربوط به خداست اشاره به مقام صرف الوجود و هويت مطلقه و ذات خداوند است که مستجمع جميع صفات کماليه است و چون اشاره به غائب از حواس است در مقابل «هذا» که اشاره به شاهد نزد حواس مي باشد، در حقيقت اشاره به مجهولي است که درک کنه و حقيقت ذات او براي کسي ميسر نيست و لذا اوصافي که از قبيل «السميع، عليم، بصير و...» بدنبال «هو» ميآيد و گفته مي شود: «هو السميع العليم و ...» آن ذات غائب از حواس را معرفي مي کند و شايد روي همين جهت بسياري از مفسرين گفته اند ضمير «هو» که در مورد خدا به کار مي رود، ضمير شأن است و آن ضميري است که اهتمام گوينده به مضمون جمله ما بعد ضمير است. در قرآن کريم نيز از طريق اسماء و صفات خدا او را مي شناسيم و اين اسماء و صفات همان طوري که گفتيم براي توضيح معمولاً بعد از «هو» میآید و شناخت ذات حق که «هو» به آن اشاره دارد بدون حجاب اسماء و صفات و بدون تجلي در آينه اسماء و صفات ممکن نيست و صرف عمر در تفکر در ذات خدا موجب ضلالت است، خدا را در کسوه عالم، رحمان، رحيم، قهار و... مي توانيم بشناسيم و گرنه ذات حق تعالي قابل شناخت نيست و لذا آخرين درجه معرفت کامل ترين اولياء و عرفاء «ما عرفناک» و نهايت سير اصحاب سلوک «ما عبدناک» است و اصحاب سلوک علمي و اصطلاحات ذات مقدس خدا را سر مکنون و مجهول مطلق مي خوانند و ضمير (هو) به اين ذات اشاره دارد اما اسماء خدا از قبيل حي، قادر، عليم و ... هر کدام يک جنبه را مي فهماند. امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: يک شب قبل از جنگ بدر حضرت خضر را در خواب ديدم و از او درخواست کردم که چيزي به من بياموزد فرمود بگو «يا هو يا من لا هو الا هو» خوابم را به پيامبر گفتم، حضرت فرمود: اسم اعظم را به تو آموخته است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image