اختصاص اسم هادی و مضل برای خداو.ند /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

اسماء خداوند متعال بر دو قسم است: اسماء ذاتیّه و اسماء فعلیهّ. اسماء ذاتیه از مقام ذات خدا انتزاع می شوند مثل اسم عالم، قادر، حی و ... این اسامی دلالت می کنند بر مفاهیمی و آن مفاهیم حکایت می کنند از حقایقی وجودی که عین ذات خداوند متعالند یعنی حقیقت علم و قدرت و حیات و ... عین ذات حق تعالی هستند و تغایر آنها در مقام مفهوم است نه در مرتبه حقیقت. بنابراین حقیقت اسماء ذاتیه همگی عین هم و همه عین ذات خدا هستند. اما اسماء افعال خداوند متعال از مقام فعل خدا( از نسبت خدا به خلق) انتزاع می شوند مثل اسم خالق، رازق، هادی و ...


اسماء خداوند متعال بر دو قسم است: اسماء ذاتیّه و اسماء فعلیهّ. اسماء ذاتیه از مقام ذات خدا انتزاع می شوند مثل اسم عالم، قادر، حی و ... این اسامی دلالت می کنند بر مفاهیمی و آن مفاهیم حکایت می کنند از حقایقی وجودی که عین ذات خداوند متعالند یعنی حقیقت علم و قدرت و حیات و ... عین ذات حق تعالی هستند و تغایر آنها در مقام مفهوم است نه در مرتبه حقیقت. بنابراین حقیقت اسماء ذاتیه همگی عین هم و همه عین ذات خدا هستند. اما اسماء افعال خداوند متعال از مقام فعل خدا( از نسبت خدا به خلق) انتزاع می شوند مثل اسم خالق، رازق، هادی و ... این اسامی نیز دلالت می کنند بر مفاهیمی و این مفاهیم نیز حکایت می کنند از حقایقی وجودی که این حقایق، عین فعل خدا هستند و فعل خدا در واقع همان مخلوقاتند. وقتی به مخلوق از آن جهت که فعل خداست، نظر می کنیم اسم مخلوق، مرزوق، مربوب ،هدایت شده و ... به آنها اطلاق می شود و وقتی به خدا از آن جهت که فعلی از او صادر شده است نظر می کنیم اسم خالق و رازق و ربّ، هادی و ... بر او اطلاق می شود و از نسبت بین خدا و فعلش مفاهیمی مثل خلق، رزق ، هدایت و ... انتزاع می شود؛ لذا اسماء فعلیه را اسماء اضافی و نسبی نیز می گویند.عرفا معتقدند که حقیقت اسماء ـــ چه ذاتی و چه فعلی ــ که وجودات عینی اند، توقیفی هستند یعنی هیچ کس قادر به ایجاد یا اِ عدام یا تغییر این حقایق نیست مگر به اذن تکوینی خدا، فلاسفه اسلامی نیز در این مسأله با عرفا هم عقیده اند. مفاهیم منتزع از این حقایق نیز به تبع آن حقایق، توقیفی خواهند بود چرا که ربط بین مفهوم و واقع خارجی ربط تکوینی است. این معنی از توقیفی بودن اسماء شهرت چندانی ندارد و غیر از مسأله ی مشهور توقیفیت اسماء است که در علم کلام مطرح است.برخی از متکلمین معتقدند که الفاظ اسماء خداوند متعال توقیفی هستند یعنی کسی بدون اذن خدا و حضرات معصومین(ع) حق ندارد اسمی را به خدا اطلاق کند؛ حتی اگر در مرتبه مفهوم حمل آن اسم بر خدا درست باشد. مثلا گفته اند گر چه خدا در واقع، علت العلل است ولی چون خدا و معصومین(ع) این اسم را برای خدا استعمال نکرده اند لذا ما نیز حق نداریم چنین اسمی را به خدا اطلاق کنیم. اسمائی مثل واجب الوجود، حقیقة الحقایق، حقیقت سرمدی، ذات لامتعینّ، وجود صرف و امثال اینها که در فلسفه و عرفان رایج است نیز از این قبیل است. اما اکثر متکلمین و فلاسفه و عرفا معتقدند که اگر این گونه اسامی، منع عقلی نداشته و موهِم نقص نیز نباشند و در نظر عرف، اسامی قبیح و اهانت آمیز محسوب نشوند، استعمالشان در مورد خدا بلامانع است البته اکثر این علما در مقام عبادت و دعا و ذکر، احتیاط کرده و به اسامی وارد شده در شریعت اکتفا می کنند. اسم هادی که حضرتعالی مثال زده اید از اسامی وارد شده در شریعت است و استعمال آن در مورد خدا بلامانع است اما اسم مضلّ از آن جهت که مشتمل بر نوعی نقص و موهم نوعی وهن است به صورت اسم در مورد خدا نباید استعمال شود ولی استعمال آن به صورت فعل (یضل) در مورد خدا جایز است، چون در قرآن استعمال شده است، البته به شرط آنکه همراه با قرینه ای باشد که نشان دهد که اضلال خدا ناشی از سوء اختیار خود شخص گمراه است و در واقع این خدا نیست که اصالتا گمراه می کند بلکه خود شخص است که خود را از هدایت خدا محروم می کند و آن گاه پیامد این سوء اختیار گرفتار شدن به سنّت استدراج و املاء و امهال و امثال آن است. مثلا اگر کسی از بالای یک ساختمان خود را پرت کند به یک لحاظ خدا است که او را ساقط می کند چون طبیعت و قانون جاذبه به فرمان خداست ولی این خود شخص است که خود را در معرض این قوانین تکوینی قرار می دهد. هدایت و ضلالت هم در عالم تکوین قوانین خود را دارد که هر کس خود را در معرض آنها قرار دهد آن قوانین بر او جاری خواهند شد و جریان این قوانین به اذن تکوینی خداست.از کلام شما که فرموده اید: « من هم می توانم با یک سنخرانی یا مقاله جماعتی را هدایت یا گمراه کنم» به نظر می رسد که حضرت عالی توقیفی بودن اسماء الله را به این معنی گرفته اید که این اسماء فقط برای خدا هستند و مخلوقات نمی توانند واجد آنها باشند؛ لکن توقیفی بودن الفاظ اسماء همان طور که گفتیم معنی دیگری دارد الفاظ اسماء خدا بر دو دسته اند: برخی متضمن معنی وجوب وجود و استقلال ذاتی و اولوهیت اند و تنها لایق شأن خدایی هستند، استعمال این الفاظ در غیر خدا شرعا و عقلا ممنوع است ولی در غیر این گونه اسامی منعی وجود ندارد. این برداشت حضرتعالی از توقیفیت اسماء خدا در مورد اسماء حقیقی که حقایق وجودی هستند قابل بررسی است. حقیقت اسماء کمالیه خدا چه اسماء ذاتیه و چه اسماء فعلیه برای خداست، تنها خداست که بالذات عالم و قادر و حی و سمیع و بصیر و هادی و رزاق و خالق و مبدع و کریم و جواد و ... است و مخلوقات تنها می توانند مظاهر این اسماء باشند. اسماء خدا برای ظهور، مظهر طلب می کنند و مخلوقات مظاهر اسماء اویند. مثلا انبیاء و ائمه مظهر اسم هادیند و شیطان مظهر اسم مضلّ است- البته گفتیم که لفظ مضلّ را نباید بر خدا اطلاق کرد چون موهم نقص است. حقیقت اضلال بازگشت به موجود ممکن می کند و در واقع این اسم حکایتگر نوعی امر عدمی است و امر عدمی در مورد واجب الوجود به نحو حقیقت استعمال نمی شود واستعمال آن در این مورد مجازی است.سخنرانی و مقاله اموری مادی هستند سخن گفتن صرفا ایجاد صوت است و مقاله یک مشت کلمات مکتوب است و امر مادی نمی تواند علت مفیض موجود فوق مادی باشد چرا که علت باید اقوا از معلول باشد. سخن و نوشته اموری قراردادی هستند که در ذهن مخاطب مفاهیمی را تداعی می کنند و هیچ گاه کلام ما مفهوم را در ذهن مخاطب نمی سازد. اگر واقعا کلام علت ایجاد مفهوم باشد باید سخن فارسی در ذهن انگلیسی زبان نیز ایجاد مفهوم کند. کلام در واقع نوعی علت معدّ است که مخاطب را برای دریافت مفهوم از عالم تجرّد آماده می کند و علت پیدایش مفهوم در ذهن موجود مجرّد است؛ این موجود مجرد در واقع حقیقت همان مفهوم است و حقیقت آن مفهوم از آن جهت که فعل الله است، اسم فعلی خداست. لذا کلام ما تنها زمینه را آماده می کند تا هدایت خدا به کسی برسد؛ حتی پیامبر خدا هم بالذات هادی نیست، او تنها واسطه هدایت است لذا خداوند متعال فرمود: «ای پیامبر تو نمی توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خدا هر کس را بخواهد هدایت می کند و او به هدایت یافتگان آگاهتر است»(قصص/56) و فرمود: « هر کس را خدا( به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدایت کننده ای ندارد و آنها را در طغیان و سرکشی شان رها می سازد تا سرگردان شوند».(اعراف/186) بنابراین اگر به غیر خدا هادی اطلاق شود از آن جهت است که او مظهر اسم هادی یا واسطه در هدایت است و اسم هادی در وجود او تجلی کرده است. همین طور اگر به انسان، عالم، قادر، کریم، جواد، حق، جمیل، جلیل و ... اطلاق شود از این جهت است که این اسامی حق تعالی در او ظهور کرده است. انسان یک ماهیت است و ماهیت به خودی خود نسبتش به وجود و عدم یکسان است. انسان به خودی خود نه عالم است و نه جاهل، نه کریم است و نه بخیل نه زیباست و نه زشت و ... و از همین روست که برخی مصادیق انسان عالمند و برخی جاهل، برخی کریمند و برخی بخیل، برخی زیبا هستند و برخی زشت و برخی هادیند و برخی مضل و ... لذا انسان اصالتا واجد هیچ کمال وجودی نیست، حتی وجود او هم اقتضاء ماهیت او نیست و هر چه از کمالات در انسان وجود دارد از خداست؛ و اوصاف نقص مثل مضل بودن، فاسق بودن و ... که حکایت از نقص وجودی می کنند همگی در اصل به خود شخص بر می گردد و نسبت دادن آنها به خدا نوعی مجاز است و در واقع از آن جهت است که سقوط نیز مثل ترقی نظمی الهی دارد و خدا خالق این قوانین و سنن تکوینی است. خداوند متعال می فرماید: « ای مردم شما همگی نیازمند به خدا هستید و تنها خداست که بی نیاز محض و شایسته هر گونه حمد و ستایش است. اگر خدا بخواهد شما را می برد و خلقی جدید می آورد و این بر خدا سخت نیست.»(فاطر/15-17) و فرمود: « هر جا باشید، مرگ شما را درمی یابد؛ هر چند در برجهای محکم باشید و اگر به آنها(منافقان) حسنه ای برسد می گویند: «این از ناحیه خداست» و اگر به آنها سیئه و ناخوشی برسد می گویند «این از ناحیه توی پیغمبر است» بگو «همه اینها از ناحیه خداست» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟ آنچه از نیکیها به تو می رسد از طرف خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از سوی خود توست و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در این باره کافی است.»(نساء/78و79) در این دو آیه مشاهده می فرمایید که یک بار خدا بدی را به خود اسناد می دهد و بار دیگر به مخلوق ؛ ولی خوبی و کمال را همیشه به خود اسناد می دهد؛ وجه این گونه اسناد همان است که قبلا عرض شد. توفیق شما آرزوی ماست.جهت مطالعه بیشتر به کتاب ترجمه رسائل توحیدی، تألیف علامه طباطبایی، ص70-72 مراجعه فرمایید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image