تحولات منطقه، داعش، و مهندسی معکوس روایات و نشانه‌های عصر ظهور توسط دشمنان! /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان ! یک بحثی که این روزها مطرح می شود و شبهاتی را در ذهن افراد بوجود آورده این است که مشخصا تحولات فعلی در منطقه شامات ، شمال آفریقا و عراق و خاورمیانه ، ممکن است دسیسه و توطئه اسراییل باشد تا با مهندسی معکوس روایات عصرظهور ، اقدام به سست کردن اعتقادات مهدویت شیعیان نماید . در ادامه همین مسئله هم مطرح می شود حالا که اینچنین است پس کسی از احادیث و روایات عصرظهور حرفی نزند و سخنی نگوید !


تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان ! یک بحثی که این روزها مطرح می شود و شبهاتی را در ذهن افراد بوجود آورده این است که مشخصا تحولات فعلی در منطقه شامات ، شمال آفریقا و عراق و خاورمیانه ، ممکن است دسیسه و توطئه اسراییل باشد تا با مهندسی معکوس روایات عصرظهور ، اقدام به سست کردن اعتقادات مهدویت شیعیان نماید . در ادامه همین مسئله هم مطرح می شود حالا که اینچنین است پس کسی از احادیث و روایات عصرظهور حرفی نزند و سخنی نگوید ! پاسخ به این شبهه ، کمی طولانی است اما خب به نظرم لازم است که مطرح شود لذا در این نوشتار نسبتا طولانی ( به نسبت محیط گوگل پلاس ) تلاش می کنم به این شبهه و مباحث پیرامون آن پاسخ دهم . ان شا ء الله که مفید فایده باشد . بحثم دو بخش دارد . بخش اول به بحث پیرامون بحث مهندسی معکوس تحولات عراق و منطقه می پردازد . بخش دوم هم به بحث پیرامون چرایی بیان یا عدم بیان روایات و احادیث عصرظهور می پردازد . بخش اول بحث : تحولات فعلی عراق و اقدامات داعش می تواند دسیسه دشمنان با استفاده از مهندسی معکوسی روایات عصرظهورباشد که با هدف سست شدن اعتقادات مهدویت شیعیان طراحی شده و اجرا می شود و . پاسخ :در شرح و پاسخ به این بحث باید بگویم بحث وقوع مهندسی معکوس تحولات و بازیگران عصرظهور، به طور کلی مسئله اشتباه و بعیدی نیست اما ؟! اما باید مشخص کنیم کنیم که وقتی میگوییم مهندسی معکوس منظورمان دقیقا چیست و این مهندسی معکوس چه ابعادی دارد ؟ خود مهندسی معکوس یک پروژه خاص و جداگانه است و یا مهندسی معکوس بخشی از فرایند پروژه ی دیگری است؟! از طرفی دیگر این که بگوییم دشمنان برای اجرای طرح های خود با مطالعه و شناخت جوامع هدف اقدام به طراحی پروژه های خود می کنند ، امری درست و منطقی است اما آیا این موضوع می تواند نافی بحث تحولات و فتنه های ترسیم شده در روایات عصر ظهور باشد ؟! مثال می زنم . در همین کیس القاعده و بن لادن که در بسیاری از جوامع هدفش به عنوان مهدی موعود معرفی شد و همین موضوع رسانه ای شده این روزها یعنی داعش . شکی در این نیست که القاعده اساسا با توجه به روایات عصرظهور شکل گرفت . از رنگ پرچمشان تا محل فعالیت و خروجشان و حتی ادعا ها و تحرکاتشان و . چیزی که در عمل هم مشخص شد این بود که این حرکت فریب کارانه با شناخت صحیح از مخاطبان هدف خود توانست عده ی زیادی از مسلمانان در سراسر جهان را فریب دهد و به اسم جهاد و برپایی خلافت اسلامی و ظهور مهدی جذب و روانه خاورمیانه بکند . موضوعی که هم اکنون در حال رخ نمایی در شامات و خاورمیانه است . اما : 1٫ آیا می توان گفت که شکل گیری و تحولات ریشه دار مربوط به القاعده که اکنون مشخصا خود را به عنوان داعش خود را نشان داده است ، از اساس صرفا با هدف تزلزل اعتقادات شیعیان طراحی شده بود ؟!2٫ آیا این اتفاق ( ایجاد یک جریان فریب کار توسط دشمنان با توجه به روایات ) تناقضی با روایات و نشانه های ذکر شده در عصر ظهور دارد ؟ در پاسخ سوال اول:ما وقتی از تحولات شام و عراق و( شمال آفریقا که این روزها اصلا هم به چشممان نمی آید) واز تحرکات داعش(که شاخه ای از القاعده است) در شام و عراق صحبت می کنیم ، از دعوای صغری و کبری خانم با هم و فتنه انگیری مثلا زری خانم در این میان حرف نمی زنیم ! یا از فشار دادن یک دکمه شروع بازی و در انتها هم پایان بازی صحبت نمی کنیم .ما از تحولاتی صحبت می کنیم که سرنخ هایش نه به 1 سال و 2 سال قبل که بلکه به بیش از دهه ها و چه بسا به قرن ها پیش باز می گردد . از تحولاتی صحبت می کنیم که نه در یک شهر و روستا و کشور بلکه در منطقه وسیعی از جهان رخ داده و در حال وقوع و پیشروی است .از تحولاتی صحبت می کنیم که بازیگران بین المللی و دولتی و غیردولتی متعددی درگیر آن بوده و هستند و برای اثر گذاری بر آن تلاش کرده و می کنند . از تحولاتی صحبت می کنیم که روابط بین الملل و نظامات بین الملل را دستخوش تغییرات کرده ، تحولاتی که یکسرش در 11 سپتامبر و برج های دوقوله نیویورک است و سر دیگرش در افغانستان و منابع طبیعی سرشارش و یک سرش در تامین امنیت انرژی دنیا و تصاحب چاه های نفت عراق و خاورمیانه ،یک سرش در مدارس علمیه پاکستان و عربستان و یک سرش در کارتل های عظیم صهیونیستی ، یک سرش در ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه و پروژه خاورمیانه جدید آمریکا و تجزیه کشورهای این منطقه به کشورهای کوچکتر و به زیر کشیده شدن نظام ها و حکومت های حاکم و یکسرش در تامین امنیت و تضمین سروری اسراییل در منطقه است . تحولات امروز خاورمیانه ، حاصل اراده و تاثیر گذاری آزمایشگاهی یک شخص و یک گروه نیست ، بلکه فرایندی است بسیار پیچیده و ذووجهتین با بازیگران متعدد و متعارض که قطعا هم یکی از وجه هایش می تواند با لحاظ رنگ و بوی فتنه های آخرالزمانی شکل بگیرد . حال با توجه به این موضوعات ، به نظرتان این تخیلی و غیر منطقی نیست که ما تحولات فعلی عراق و مشخصا اقدامات داعش را انقدر سطحی و کوچک کنیم و یک پروژه ی بدانیم که با هدف تضعیف اعتقادات شیعیان به مباحث مهدویت و فریب شیعیان طراحی شده باشد ؟! دشمن صرفا برای تضعیف اعتقادات شیعیان می آید و کشورها و مرزها و افراد و حکومت ها و نظامات بین الملل و امنیت منطقه را با چنین الگوی هزینه زا و پر ریسکی دستخوش تغییرات می کند ؟! دشمن دستش لنگ است و راه های کم هزینه تر و بی دردسر تر و موثر تری برای تضعیف اعتقادات شیعیان ندارد ؟! به نظر من این که بخواهیم تحولات و جریان ها و جنبش های عمیق اعتقادی اجتماعی با قدمت ده ها سال که با بازیگری بازیگران و فعالان متعدد و غیر ثابت و در محیط های متعدد و متغیر را حاصل یک طرح و نیت ( یک بازگیر خاص ) بدانیم ، تفکر و منطقی سطحی ، ساده انگارانه است و کسانی که چنین بحثی را مطرح می کنند هم این تحولات را بدرستی تحلیل نمی کنند و آن را بسیار مقطعی و کاریکاتوری میبینند و هم بازیگران این عرصه ، دشمن و اهدافش و نقشش دراین تحولات را بدرستی نمی بینند و تحلیل نمی کنند. در پاسخ به سوال دوم : آیا این اتفاق( ایجاد یک جریان فریب کار با توسل به فضای ترسیم شده در روایات ) تناقضی با روایات عصر ظهور دارد ؟ بر فرض قبول کنیم که دشمن با مطالعه و شناخت جوامع اسلامی و روایات عصرظهور ، اقدام به طراحی جریان بدلی نظیر القاعده ( پرچم داران سیاه از مشرق زمین ) یا داعش که در بستر روایات آخرالزمانی حرکت می کنند ، نموده است .حال با قبول این فرضیه که فرضیه نادرستی هم نیست ، آیا این موضوع موجب خلل در وعده های ائمه در روایات عصر ظهور پیرامون تحولات و بازیگران کلیدی این عصر خواهد بود ؟! آیا موضوع که مثلا داعش ساخته دست دشمن است و با فریب کاری قصد دارد تا خود را جریانی آخرالزمانی جلوه دهد و مسلمین را دچار فتنه و سردرگمی کند ، تناقضی با روایات عصر ظهور دارد ؟! پاسخ روشن است : خیر ! اتفاقا این موضوع دقیقا تایید کننده همان روایات است . چرا ؟!چون اتفاقا در همین روایات عصرظهور ، ائمه برای ما ترسیم می کنند که آگاه باشید که :پرچم های فریب کار( فریب کار در وجهه اسلامی ) و باطلی که اتفاقا عملا حمایت غرب ، یهود و حاکمان حجاز ( بنی عباس ) را پشت سر دارند با هدف فتنه انگیزی میان مسلمانان و ایجاد جنگ شیعه و سنی خروج می کنند . اتفاقا همین روایات می گویند که این پرچم های باطل عملا نقش دیوار دفاعی در برابر قوم بنی اسراییل را ایفا می کنند .اتفاقا همین روایات هم هستند که مسلمین را از خطر فتنه این گروه ها آگاه می کنند و پیوستن به آنها و یا درگیرشدن در فتنه مدنظرشان را منع می کنند .حال شما بگویید که الان این روایات با این موضوع که داعش ساخته دست آل سعود و آمریکا و اسراییل است و قصد راه انداختن فتنه مذهبی دارد ، تناقضی دارد ؟!اتفاقا در این جا روایات درحال نشان دادن یکی از کارکردها و دلایل بیان شدن خود هستند . از سویی دیگر کارکرد دیگر این روایات در همین شرایط روشن می شود که به شیعیان و حتی سنی مذهبان کمک می کند تا فریب حرکت های بدلی که حتی بنا دارد خود را به دروغ سفیانی معرفی کند نمی خورند . طبیعتا حرکتی که نشانه های ذکر شده در روایات را نداشته باشد ، نمی تواند سفیانی روایات باشد . کما اینکه داعش هم تاکنون وضعیتی نداشته که بتواند خود را سفیانی جا بزند . اتفاقا مطالعه نمونه های مدعیان دروغین و همین مهندسی های معکوس نشان می دهد که این فریب کاری ها و حرکت های بدلی و ظهور انواع مدعیان دروغین در بستر ناآگاهی های آحاد مردم راجع به این مسایل شکل می گیرد و طبیعتا اگر مردم مثلا می دانستند که قیام یمانی روایات چه ویژگی هایی دارد ، قطعا اسیر فتنه مثلا احمد الحسن الصرخی شیاد در عراق نمیشدند و از همان ابتدای تحرکاتش ناکامش میگذاشتند . نکته دیگر هم در این بحث این است که حتی اگر دشمنان بخواهند با توجه به وعده های الهی و ائمه ، اقدام به تحرکات و اقداماتی بکنند که در تحقق آن وعده خللی ایجاد کنند ، عملا در این امر موفق نخواهند بود . ممکن است که تحرک و اقدام و طراحی بکنند اما اتفاقی که در عمل می افتد همانی است که وعده داده شده است و خروجی کار این می شود که اتفاقا همان تحرک دشمن ، دقیقا تحرکی بوده است که باید در فرایند رخ دادن آن وعده اتفاق می افتاده است ! نمونه های تاریخی اش هم زیاد است . مثال ساده اش هم ماجرای خبر حضرت علی علیه السلام به میثم تمار از نحوه شهادتش و تلاش ابن زیاد لعنت الله علیه برای عدم تحقق این وعده ! .بخش دوم بحث :بحث دیگری که در این میان مطرح می شود این است که چون امکان رخ دادن مهندسی معکوس و سواستفاده دشمنان از احادیث و روایات عصرظهور است ، پس نباید این روایات اصلا مطرح شوند و مطرح شدنشان کاری نادرستی است ! برای پاسخ به این بحث از3 سوال و جواب استفاده میکنم : 1٫ بر فرض رخ دادن مهندسی معکوس ، آیا این دلیل می شود که چنین احادیث و روایات نشود و بایکوت شوند و در گنجه ها خاک بخورند ؟ با چنین منطقی پس ما باید اصلا از روایات مربوط به ظهور شخص حضرت و این که اساسا مهدی صاحب الزمانی وجود دارد و روزی قرار است ظهور کند هم نباید مطرح کنیم ، چرا که ممکن است مورد سواستفاده و مهندسی معکوس اسراییل و دشمنان اسلام در جهت سست کردن اعتقادات شیعیان قرار گیرد ؟!کما این که از همان 1400 سال پیش تا به الان هم در روندی مستمر این بحث یعنی سواستفاده و مهندسی معکوس ادعای ظهور رخ داده است و می دهد . انواع و اقسام ظهور مدعیان دروغین امام زمانی در سطوح مختلف دقیقا حاصل همین مهندسی معکوس بوده . شاید ملموس ترینش هم همین 35 سال پیش بود که طرف ( مهدی قحطانی ) ادعای مهدی بود کرد و در مکع ظهور کرد و با 200 مرد مسلح در مسجدالحرام قیام کردند و حتی یک هفته مسجد الحرام را در تصاحب خود داشتند ! و یا شاید بدیع ترینش هم همین ماجرای احمد الحسن صرخی در عراق . حال بگویید با این منطق و با توجه به وجود این سواستفاده های فراوان از بحث ظهور ، پس ما نباید به مردم بگوییم که اصلا شخصی به نام مهدی قرار است از مکه ظهور کند و اصلا مهدی هست مبادا که شرایطی برای سواستفاده دشمنان فراهم شود ؟! به نظر من این منطق ، منطق سستی است . با این منطق منفعل ما عملا باید بسیاری از احادیث و روایات و مسایل دینی را کنار بگذاریم چرا که امکان سواستفاده مغرضین از آن ها وجود دارد ! 2٫ آیا با مطرح نشدن و جلوگیری از انتشار احادیث و روایات عصرظهور در جامعه، دشمن دیگر نمی تواند از این احادیث سواستفاده کند ؟ آیا دشمن خودش دسترسی به منابع روایی شیعه و سنی ندارد و نشسته است تا ببیند ما چه احادیث و روایاتی را مطرح می کنیم و او از آن مطلع شود و بعد بر اساس آن طراحی کند ؟پاسخ این سوال روشن است . و مشخص است که دشمن اتفاقا بسیار بهتر و عمیق تر از ما از این روایات و اسناد شیعه را مطالعه کرده و می کند .با توجه این موضوع پس اگر دشمنان از این احادیث ما مطلعند ، الان دقیقا چه کس دیگری نباید از این احادیث مطلع شود ؟! مردم و آحاد شیعیان ؟! از طرف دیگر آیا در عصر اطلا عات ، می توانیم از انتشار مطلبی در جامعه که اتفاقا احساس نیاز به آگاهی در ان مورد می کند ، جلوگیری کنیم ؟ آیا اگر ما این احادیث و روایات را بایکوت کنیم ، سواستفاده گران یا افراد ناآگاه و کم اطلاع ، این اطلاعات و اخبار را دستکاری شده و تحریف شده در میان مردم نشر نمی دهند و اتفاقا به اهداف مدنظر خود نمی رسند ؟ که اتفاقا چنین می شود و شده است و بسیار از سواستفاده ها و انحرافات دقیقا در همین بستر و در نتیجه همین رویکرد منفعل و سلبی به این گونه مسایل اتفاق افتاده و می افتد . چشمانمان را ببندیم و چیزی نگوییم ، ان شا ء الله هم کسی چیزی نمی بیند و کسی به کسی چیزی نمی گوید ؟! 3٫ اساسا فلسفه بیان شدن روایات و احادیث ائمه معصومین ، پیرامون تحولات ، بازیگران و نشانه های عصرظهور چه بوده است ؟ نعوذ بالله معصومین عمل بیهوده و حتی دارای اثرات سوء برای شیعیان انجام داده اند ؟ آیا اساسا این احادیث و روایات برای طرح نشدن در میان مردم و برای افراد خاص و به قولی خلصین بیان شده اند ؟ مجموعه ی زیادی از احادیث و روایاتی مواجه که از فتنه های عصرظهور گفته اند و با ترسیم جزییات فتنه های سخت آن دوران ، مثلا از خروج پرچم های حق و باطلی سخن گفته اند و توصیه کرده اند فریب فلان پرچم باطل را نخورید و اتفاقا فلان پرچم حق را یاری کنید و حتی سینه خیز هم که شده خود را به آن برسانید ، بی هدف و بیهوده بیان شده اند و یا برای بیان نشدن و نرسیدن به گوش تک تک مردم و خاک خوردن در گنجه ها بیان شده اند ؟! از سوی دیگر مطالعه این احادیث و روایات اتفاقا نشان می دهد که این احادیث در جمع مردم و در پاسخ به سوالات مردم و اتفاقا با هدف آگاهی عموم مردم از فتنه های آخرالزمان و کاهش تبعات این فتنه ها بیان شده اند . اگر قرار بود این احادیث و روایات به مردم نرسد و مثلا بیان شدنشان برای مردم اثرات سوء میداشت ، پس چرا معصوم آن ها را بیان داشته اند ؟ نعوذ بالله به این موضوع و به این اثر سوء آگاهی نداشته اند ؟کما اینکه هیچگاه روایات و کتب مربوط به این روایات ، سری و موضوع مگویی نبوده اند و هیچگاه هم بنا نبوده سری و مخفی باشند . و اساسا اگر قرار بود این گونه باشد ، به مانند سایر حوزه هایی سری نظیر علوم غریبه با آنان رفتار می شد . در صورتی که اینگونه نبوده و نیست. پینوشت :البته این ها سوالاتی است که منتقدان بحث اصل بیان روایات عصرظهور باید پاسخ دهند . هر چند در این متن تلاش شد با علم ناقص نگارنده اشاره ای به برخی دلایل ذکر اینگونه روایات شود. اگر احساس میکنیم علت موضوعی را نمی دانیم و یا بحثی برایمان قابل هضم نیست ، این دلیل نمی شود که از اساس منکر آن موضوع شویم . اگر احساس میکنیم حوزه نشانه های ترسیم شده از عصرظهور در روایات برایمان غریب و ناآشنا و مبهم است و این روایات مورد سواستفاده افراد غیر متخصص قرار گرفته و می گیرد ، این دلیل موجهی نیست که به کل زیراب کلیه روایات عصرظهور و مباحث پیرامون آن را بزنیم . روایات را نباید سطحی و احساسی خواند و تطبیق داد ، قبول . روایات نیاز به تعمق و تحلیل دارد ، بسم الله . اما خواهشا نه از این ور بام بیفتید و نه از آن ور بام . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image