حکومت واحد جهانی /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

حکومت واحد جهانی در حالى که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم عده اى به فکر احیاى «ناسیونالیسم» و «ملیت گرایى» بودند و گروهى در قیافه هاى مختلف، از آن به شدت دفاع مى کردند، ناگهان مسئله «انترناسیونالیسم» و لزوم تشکیل «حکومت واحد جهانى» در چشم انداز متفکران غرب، قوت گرفت، و جنگ هاى بین الملل اوّل و دوم به این اندیشه قوت بخشید، و آنان با بینایى خاصى دریافتند که وجود مرزهاى مصنوعى میان ملت ها، عامل جنگ و خونریزى ها است، و براى رهایى از این بدبختى چاره اى جز این ندیدند که این مرزهاى مصنوعى را درهم کوبند و همه انسان ها را کنار هم، زیر یک لوا و پرچم یک حکومت واحد قرار دهند.


حکومت واحد جهانی در حالى که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم عده اى به فکر احیاى «ناسیونالیسم» و «ملیت گرایى» بودند و گروهى در قیافه هاى مختلف، از آن به شدت دفاع مى کردند، ناگهان مسئله «انترناسیونالیسم» و لزوم تشکیل «حکومت واحد جهانى» در چشم انداز متفکران غرب، قوت گرفت، و جنگ هاى بین الملل اوّل و دوم به این اندیشه قوت بخشید، و آنان با بینایى خاصى دریافتند که وجود مرزهاى مصنوعى میان ملت ها، عامل جنگ و خونریزى ها است، و براى رهایى از این بدبختى چاره اى جز این ندیدند که این مرزهاى مصنوعى را درهم کوبند و همه انسان ها را کنار هم، زیر یک لوا و پرچم یک حکومت واحد قرار دهند. جنگ در هر زمان هیولاى مخوفى است که باید از آن ترسید، و پرهیز نمود، ولى جنگ هاى جهانی اوّل و دوم از وحشتناک ترین جنگ هاى تاریخ بشریت است که باعث کشتار میلیون ها انسان به دست انسان و اتلاف میلیاردها دلار به دست او گردید، به طورى که تلفات جهانى جنگ جهانى اوّل به شرح زیر بود. کشتارهاى وحشیانه جنگ جهانى اوّل سبب شد که اتحادیه بزرگى به صورت «جامعه ملل» به وجود آید و در آن 26کشور عضو و متحد گردد، تا در سایه آن بتوانند از بسییارى از خون ریزى ها جلوگیرى کنند، و مسایل بین المللى را از طریق مذاکره حل و فصل نمایند، ولى چون این اتحادیه به صورت ناقص تأسیس شده بود، نتوانست جهان را از آتش جنگ دوم جهانى برهاند، سرانجام جهان، زیر آتش توپ و تانک و بمب هاى آتش زاى ابرقدرت هاى جهان قرار گرفت، و به قیمت کشتارهاى عظیم، و زیر و رو شدن اخلاق و تمدن پایان پذیرفت. در اثناى جنگ هاى بین المللى دوم، فکر تأسیس یک جامعه جهانى به صورت واقع بینانه تر، قوت گرفت، و نقطه اتکایى به نام «سازمان ملل متحد» و «اتحادیه هاى بین المللى» به وجود آمد، شالوده این سازمان در دسامبر 1943ریخته شد و از آن به بعد تا حدودى توانست از بروز جنگ هاى خطرناک و خانمان برانداز در میان ملل جهان جلوگرى کند و اهداف این سازمان، در منشورى به نام «منشور ملل متحد» تشریح گردید . و غالب دول جهان به عضویت آن درآمدند. تأسیس جامعه ملل و پس از آن، سازمان ملل متحد گامى مثبت در تحقق، یک آرمان بزرگ، به شمار مى رود که چهارده قرن پیش، اسلام آن را پیشنهاد کرده است. متفکران و سیاستمداران بزرگ جهان پیش بینى مى کنند که ممکن است سازمان ملل متحد که در حقیقت یک پارلمان جهانى است، در آینده به صورت مرکز یک «حکومت واحد جهانى» درآید،،و انسان دوستان به جاى تبلیغ «ناسیونالیسم» به مکتب «انترناسیونالیسم» جذب گردند، و وحدت انسان ها و برابرى تمام افراد بشر را اعلام بدارند. حالا راه وصول به این آرمان بزرگ چیست؟ و آیا سازمان ملل متحد به چنین آرزویى مى رسد یا نه؟ خود بحث جداگانه اى است که درباره آن گفتگو نمى کنیم. ولى به شهادت واقعیت هاى موجود، و نبردهاى پراکنده و حوادث تلخ و ناگوار، «سازمان ملل متحد» قادر به حفظ صلح و ثبات در سطح عمومى جهان نشده است. اگر موازنه قوا به هم بخورد، جهان در معرض انفجار خطرناکى قرار خواهد گرفت. این جریان گروهى از متفکران را بر آن داشت که طرح یک حکومت واحد جهانى را بریزند، تا مجموع جهان از یک تشکیلات واحد، برخوردار گردد، و همه جهان یک قوه مقننه، و یک قوه مجریه، و یک قوه قضائیه، وجود داشته باشد. این گروه در اعلامیه اى که در کنگره توکیو در سال 1963 منتشر کرده اند چنین مى گویند: «صلح دائمى و عمومى به وسیله امضاى عهدنامه ها و پیمان ها و وعده هاى رسمى میان سیاستمداران عملى نخواهد شد، براى این که از صلح واقعى برخوردار شویم، باید به یک حکومت جهانى متکى به «پارلمان» و «دادگاه» و «ارتش» جهانى متوسل گردیم و در پناه چنین حکومت واحد جهانى مى توان به آرامش و ثبات دست یافت. طرح این گروه براى حکومت واحد جهانى به قرار زیر است: 1. پارلمان جهانى در این پارلمان همه کشورهاى جهان عضویت خواهند داشت و هر کشورى به نسبت جمعیت خود، حق رأى بیشترى داشته، و پر جمعیت ترین کشورهاى جهان مانند جمهورى چین، هندوستان، ایالات متحده آمریکا بیش از هر کشور دیگر ، رأى خواهند داشت. 2. شوراى عالى اجرایى این شورا بر خلاف شوراى امنیت که فقط با پنج عضو حق وتو دارد، با اعضاى بیشترى، قوه مجریه تصمیمات پارلمان جهانى به شمار مى رود. 3. ارتش جهانى ارتش جهانى در حقیقت ارتش صلح«سازمان حکومت جهانى» است و این ارتش پیوسته براى حفظ صلح در اختیار شوراى عالى اجرایى قرار خواهد گرفت. 4. دیوان دادگسترى بین المللى یک بخش از این دیوان، به نام «دادگاه بین المللى» است که قوانین پارلمان جهانى را اعمال و تفسیر مى کند.([1) این طرح و مانند آنها، در حالى که به امکان تأسیس یک دولت جهانى، بشارت مى دهد به عللى محکوم به شکست است، زیرا طراحان و مجریان آن فاقد حسن نیت و فضایل اخلاقى انسانى مى باشند، و بر فرض ایجاد چنین حکومتى، سرپوشى براى هدف هاى توسعه طلبانه دول بزرگ خواهد بود، و سرانجام به سرنوشت جامعه ملل، و سازمان ملل متحد کنونى، دچار خواهد شد، و یک نوع سرگرمى براى دولت هاى کوچک خواهد بود. تا پایه گذاران این مؤسسات جهانى، خود را از خدعه و حیله، خودخواهى، و خویشتن پرستى، پاک نسازند، و از صمیم دل، به حقوق انسان ها مؤمن نباشند; مستضعفان جهان، از آن طرفى نخواهند بست، فردى مى تواند طراح حکومت واحد جهانى باشد که عشق و محبت به انسان ها را در اعماق روح خود احساس کند و به استاندار خود چنین بنویسد: «وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فإِنَّهُمْ صِنْفانِ إِمّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ أَوْ نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ».([2) «مبادا نسبت به ملت بسان درنده اى باشى که خوردن آنان را غنیمت بشمارى، آنان بر دو دسته اند یا با تو برادر دینى هستند یا بسان تو انسان مى باشند». اسلام به عنوان دین، داراى «دکترین جهانى» است که کلیه نیازمندى هاى انسان را در حقوق، اقتصاد، سیاست، اخلاق، و معارف الهى و جهان بینى، کاملاً تأمین کرده است و از روز نخست تبلیغ دعوت خود را در مقیاس جهانى قرار داده است و جهانیان را با آیه زیر به آیین خود که آیین جامع و کامل است دعوت کرده است. (وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کافّةً لِلنّاسِ بَشیراً وَنَذِیراً).([3]) «ما ترا براى همه جهانیان، بشارت و بیم دهنده فرستادیم». (قُلْ یا أَیُّها النّاسُ انّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً).([4]) «اى مردم من پیام آور خدا به سوى همه شما هستم». (هُوَ الّذى أرسلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدِینِ الْحَقّ لِیُظْهِرَهُ عَلى الدِّینِ کُلّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ). ([5]) «او کسی است که پیامبرش را با دین حق برای هدایت فرستاد تا پشتیبان کل نظام الهی باشد اگرچه مشرکین (حق‌ناسپاسان) را خوش نیاید. پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) در سال ششم هجرت دعوت جهانى خود را گسترش داد. بـررسى مجمـوع نامـه هاى پیامبـر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) و روش یـاران او که پس از وى به راه او ادامه دادنـد، حاکى است که اسلام به صورت دعوت عمومى با پى ریزى حکومت جهانى آغاز به کار کرد و پیش رفت. پایه هاى فکرى حکومت واحد جهانى از میان پایه هاى فکرى حکومت واحد جهانى، فقط به یک پایه اساسى اشاره مى کنیم و آن برابرى همه انسان ها با یکدیگر است و همین پایه است که به برترى هاى نژادى و ملیت گرایى هاى غلط، خاتمه بخشید و همه انسان ها را مساوى و برابر خواند چنان که مى فرماید: (یا أَیُّها النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَر وَأُنْثى وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُم).([6]) «اى مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدم و به شکل دسته ها و قبیله ها درآوردیم تا همدیگر را بشناسید. گرامى ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است». این آیه و مانند آن، اصل وحدت انسان ها را اعلام مى دارد، و به تمام انواع و اقسام نژادپرستى، ملیت گرایى، خاتمه داده و به صورت «انترناسیونالیسم اسلامى» حضور خود را در صحنه سیاست اعلام مى دارد و با یک نظام توحیدى و برنامه اى الهى حکومت واحد جهانى را، پى ریزى مى کند و همه جهان را با یک رشته قوانین الهى که مطابق فطرت و آفرینش انسان است اداره مى نماید، و براى مجموع جهان یک قانون، یک دادگاه، یک ارتش، یک اقتصاد، یک اخلاق طرح ریزى مى کند و در این طرح تمام مردم جهان، از مواهب طبیعى و الهى به طور مساوى برخوردار مى باشند، نه این که یک کشور کوچک از درآمد سرشارى برخوردار باشد، در حالى که انسان هاى کشورهاى دیگر مانند هند با گرسنگى و فلاکت دست به گریبان باشند. امروز دعوت به «قومیت» و نژادپرستى و برتریهاى صنفى همگى گامى است بر خلاف حکومت واحد جهانى که اسلام نخستین طراح آن است. پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) در سخنان خود در حجـة الوداع هر نوع تبعیض میان انسان ها را محکوم کرد و در سخن تاریخى خود چنین فرمود: «عرب را بر عجم و عجم را بر عرب، سفید را بر سیاه و سیاه را بر سفید برترى نیست. همگى فرزندان آدم هستند و آدم نیز از خاک آفریده شده است».([7]) این بیان مى تواند پایه فکرى اساسى براى تشکیل یک حکومت انسانى جهانى باشد که به تمام نبردها و جنگ ها و اختلاف طبقاتى خاتمه بخشد. [1] . به مجله مکتب اسلام،سال هفتم، شماره5و9 مراجعه شود. [2] . نهج البلاغه، نامه 53. [3] . سبأ/24. [4] . اعراف/158. [5] . توبه/34. [6] . حجرات/13. [7] . سیره ابن هشام:2/412، کلینى; کافى:8/246; اختصاص:341 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image