تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آيا عربستان، دولت واحد و مستقلي داشت يا زير نظر ايران و روم بود؟ (زمان ظهور اسلام)


بديهي است بوجود آمدن يك واحد سياسي و تشكيل حكومت، نياز به يك فرهنگ و اهداف مشترك دارد، تا افراد مختلف را بر گرد هم جمع كند و آنان را براي رسيدن به آن هدف رهنمون گردد. اما اين ويژگي در جزيره العرب موجود نبود و اعراب هيچ گونه تفكر و زندگي يكنواختي نداشتند، تا آنجا كه هر قبيله اي و خانه اي براي خود بتي خاص داشت، كه آنرا مي پرستيد. باري، جزيره العرب، منطقه اي كه بوسيلة درياي سرخ، خليج فارس و خليج عدن احاطه شده و در شمال مرزهايش به عراق و اردن كنوني مي رسيد، منطقه اي خشك و بياباني و فاقد آب فراوان بود، و اين مسئله، علاوه بر ويژگي فوق، باعث شده بود كه اعراب به صورت گروه هاي پراكنده اي در نقاط مختلف شبه جزيره براي خود مسكن گزينند و تنها نقطه مشتركي كه آنان را به عنوان يك قبيله به هم متصل مي كرد رابطة خوني بود. بدين سان اعراب به زندگي فردي خو كرده بودند و هر قبيله اي، منطقه اي مخصوص به خود داشت كه بر آن نظام قبيله اي حاكم بودو اوامر رئيس قبيله مورد اطاعت قرار ميگرفت. در چنين جغرافيايي زندگي چادرنشيني رواج داشت و مردمان براي يافتن آب بيشتر و چراگاهي مناسب پيوسته در حركت بودند وبراي رسيدن به اين هدف، به نزاع و جنگ با يکديگر ميپرداختند. در کنار اين گروههاي بيابانگرد، مردماني از عرب در مناطقي که امکان يکجانشيني وجود داشت ساکن شده بودند اين سکونتگاهها غالبا در برخي از قسمتهاي شمالي و مرکزي و جنوبي عربستان قرار داشت: در بخش مركزي، سه منطقه شهرنشين وجود داشت؛ يكي از اينها شهر مكه بود كه به خاطر تقدس و قرار گرفتنش در مسير تجاري، قبايلي را در خود جمع كرده بود كه مهمترين آنها قريش بود. آورده اند كه چون قصي بن كلاب توانست به خاطر فزوني ثروت و طايفه، رياست شهر را به دست گيرد طوايف قريش را كه در اطراف شبه جزيره پراكنده بودند، جمع كرد و خود مناصب عاليه شهر را كه عمدتاً در رابطه با خانه كعبه بود در دست گرفت. او همچنين محلي را براي اجتماع بزرگان شهر براي حل و فصل مسائل و رفع خصومت ها تأسيس كرد، كه به دارالندوه معروف بود. كه تا زمان ظهور اسلام پا برجا بود. شهر ديگر يثرب بود كه ساكنان اصلي آن را دو قبيله اوس و خزرج تشكيل مي داد، اينان هيچ نهاد خاصي حتي همچون دارالندوه نداشتند و عشيره هاي مختلف هر قبيله در محله هايي زندگي مي كردند و براي خود برج ديده باني (اُطم) داشتند. غير از اين دو قبيله، يهودياني هم در قلعه هاي خود زندگي مي كردند كه عبارت از سه گروه بني قريظه، بني نضير، بني قينقاع بودند، دو گروه اول با اوسيان و گروه سوم با خزرجيان هم پيمان بودند. يهوديان نيز از حيث سياسي از هم جدا بودند و فقط محلي بنام بيت مدارس داشتند، كه تنها پايگاه مهم آنها بود و براي تعليم تورات ايجاد گشته بود. و ديگر شهر طائف در شرق مكه بود كه قوم ثقيف در آن مسكن داشتند که ادعاي همسري و همطرازي با قريش را داشتند. اما در شمال شبه جزيره دو دولت شهر وجود داشت، در قسمت غربي آن كه شام نيز ناميده مي شد، غسّانيان حكومت داشتند، آنان با امپراطوري روم شرقي پيمان دفاعي منعقد كرده بودند، كه اگر هر يك از طرفين مورد حمله واقع شدند طرف ديگر با سپاهي به ياري او بشتابد. حكومت غسّاني تا ظهور اسلام ادامه داشت و شخصي به نام حارث بن ابي شمر الاعرج كه از جملة ملوكي بود كه پيامبر به او نامه نوشت، حاكم آن ديار بود. اينان تا خلافت عمر بن خطاب و فتح شام بر دين مسيحيت بودند. آخرين امير غسّاني جبله بن ايهم بود كه اسلام آورد و بعد مرتد شد و به روميان پيوست. در شمال شرق نيز، ملوك حيره از نژاد لخمي حكومت مي كردند. اينان تحت اطاعت امپراطوري ساساني ايران بودند. بعد از بعثت حضرت رسول اكرم ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ شخصي به نام اياس بن قبيصه طايي حاكم آنجا بود. آنها برخي بت پرست و برخي نيز بر دين مسيحيت بودند تا اينكه در 632.م لشكر اسلام به فرماندهي خالد بن وليد آنجا را به محاصره خود گرفت و آنان به پرداخت جزيه راضي گشتند. در اين زمان، فروه پسر اياس والي حيره بود و پذيرفت جاسوس مسلمين در مقابل ايران باشد. و اما در انتهاي جنوبي شبه جزيره منطقه يمن قرار دارد كه به خاطر موقعيت مناسب و آب و هواي خوش، به عربستان خوشبخت شهرت داشته، اين منطقه معمولاً مورد طمع قدرت هاي بزرگ بود به طوري كه مدت هاي درازي تحت تسلط شاه حبشه بوده و سپس انوشيروان، امپراطور ايران در 575 يا 595.م، به آنجا لشكر كشيد و تحت حاكميت خويش در آورد. در زمان ظهور اسلام، شخصي به نام باذان حاكم آن ديار بود. همو بود كه بعد از نامه رسول اكرم ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ به دربار شاه ساساني، خسرو پرويز به او دستور داد تا پيامبر اسلام را دستگير و نزد او بفرستد، اما باذان اسلام آورد و پيكي را نزد پيامبر فرستاد و آن حضرت نيز افرادي را براي تعليم دين اسلام به آنجا اعزام نمودند. اما آخرين حكومت موجود در جزيرة العرب، در شرق يمن، در دست قبايل كنده بوده است، اينان تا حدود بعثت حكمراني داشته اند و با قتل امرء القيس ديگر فرمانروايي از آنان ديده نشد. ولي ابن خلدون روايت ديگري نقل كرده كه بر اساس آن، حكومت آنها ادامه داشته است كه اشعث از جمله آنان بوده و اسلام آورده بود ولي بعد از رحلت پيامبر مرتد گشت، بني الاشعث كه در ميان امويان شهرتي داشتند از نسل اويند. گفتني است دكتر جواد علي از وجود حكومت قبيله كنده سخني نگفته و آنان را قبيله اي بيابان گرد دانسته است. اين چنين بودند اعراب كه بر هم مي تاختند و قتل و غارت مي كردند و بر جنايات و جهالت خويش فخر مي فروختند، آن چنان كه مولا علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: خداوند، پيامبر اكرم را فرستاد هنگامي كه مردم گمراه شده، سرگردان بودند و در فتنه از روي اشتباه قدم بر مي داشتند، هواها آنان را در خود غوطه ور كرده و نخوت به لغزش كشانده بود. و شما اعراب، پيرو بدترين دين بوديد و بدترين جامعه را داشتيد، و در لابلاي سنگ ها و مارهاي ناشنوا زندگي مي كرديد. آب لجن سياه مي آشاميديد و غذاي خشن مي خورديد، تا اينكه خداوند نور الهي را بر افروخت و براي آنكه در گمراهي قدم مي زد. راه را روشن نمود. و دل هايي را كه در فتنه و گناه بودند هدايت نمود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image