مراحل رشد جنین /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

در این باره مقاله قرآن و رویان شناسی نگاشته حمیدرضا شاکرین از مجله حوزه و دانشگاه تقدیم می گردد.قرآن و رویان شناسیپیش از ارسطو، رحم زن را چون کشتزاری برای رشد و تکامل منی مرد به حساب می آوردند، سپس ارسطو برآن شد که جنین از خون حیض پدید می آید و منی نقشی جز درانعقاد آن ندارد، همان طور که پنیر مایه، موجب انعقاد شیر می شود. یکی دیگر از نظریه های پذیرفته شده تا نیمه قرن هفدهم م. فرضیه آفرینش خود به خودی. (Generation Spontaneous) است که مورد توجه فیزیولوژیست های برجسته ای مانند ویلیام هاروی بود.


در این باره مقاله قرآن و رویان شناسی نگاشته حمیدرضا شاکرین از مجله حوزه و دانشگاه تقدیم می گردد.قرآن و رویان شناسیپیش از ارسطو، رحم زن را چون کشتزاری برای رشد و تکامل منی مرد به حساب می آوردند، سپس ارسطو برآن شد که جنین از خون حیض پدید می آید و منی نقشی جز درانعقاد آن ندارد، همان طور که پنیر مایه، موجب انعقاد شیر می شود. یکی دیگر از نظریه های پذیرفته شده تا نیمه قرن هفدهم م. فرضیه آفرینش خود به خودی. (Generation Spontaneous) است که مورد توجه فیزیولوژیست های برجسته ای مانند ویلیام هاروی بود. دیدگاه دیگری که درقرن هفدهم و هیجدهم حاکمیت یافت، نظریه تکامل (Evolution) بود که بعدا عنوان ( Performation) به خود گرفت و کسانی چون لایب نیتز، هالر و بونه، طرفدار سرسخت آن بودند. در آن موقع اکثر محققان می پنداشتند که یا یک حیوان به شکل مینیاتور (خیلی کوچک) در تخمک وجود دارد که اسپرماتوزوئید باعث تحریک رشد آن می شود و یا اینکه زن و مرد در اسپرماتوزئید مینیاتور می شود، (شکل 1) و با قرار گرفتن این مینیاتور در داخل اوول، رشد شروع می شود. آنها معتقد بودند میلیونها از این مینیاتورها یکی در داخل دیگری (مثل جعبه های چینی) در داخل تخمدان حوا و یا در بیضه حضرت آدم وجود داشته و موقعی که آخرین و کوچکترین مینیاتور خارج شود نسل بشر پایان می یابد!... بر اساس این دیدگاه، در روند تکامل جنین، هیچ چیز جدیدی به وجود نمی آید و تکامل آن جز به معنای ظهور و شکوفایی آن نیست، همانند گلی که از غنچه می شکفد و سر برمی آورد. نقطه مشترک همه آرای جنین شناختی تا نیمه قرن هیجدهم عدم اعتقاد به ارتباط زیستی (Biologic) جنین به پدر و مادر و مشارکت واقعی آن دو در پیدایش آن می باشد. پس از اختراع میکروسکوپ در سال 1677، لیون هوک و هام به وجود اسپرم در منی انسان پی بردند و در قرن هیجدهم سپالانزانی و ولف در پی آزمایش های بسیار، روشن ساختند که زن و مرد هر دو در پیدایش جنین نقش آفرینند. «ولف » معتقد بود که جنین به صورت کامل نه در اسپرم وجود دارد و نه در اوول، بلکه در آغاز کاملا بسیط می باشد، سپس به تدریج رشد نموده و دارای اجزا و اعضای مختلف می شود. درسال 1829 «شلیدن » (Schleiden) و «شوان » ( Schwan) اعلام کردند که موجودات زنده، مرکب از یاخته ها می باشند. این دیدگاه زیر بنای تشریح، بافت شناسی و رویان شناسی جدید قرار گرفت و در سال 1859 دانشمندان به این نتیجه رسیدند که اسپرم و اوول چیزی جز همین یاخته های حیاتی نیستند. در سال 1875 برای اولین بار «هرتویگ » (Hertwig) توانست چگونگی گشنگیری (Fertilization) اسپرم و اوول را مؤثرند و درسال 1883 «وان بندن » ( VanBeneden) ثابت کرد که آن دو در تکوین جنین نقشی برابر دارند. گذری بر جنین شناسی نوین جنین شناسان مراحل حیات درون رحمی را به سه دوره تقسیم می کنند: دوره زایگوتیک، دوره جنینی و دوره فیتال. 1- دوره زایگوتیک (Zygotic Period) هفته اول: این مرحله از هنگام گشن گیری (Fertilization) آغاز و تا پایان هفته سوم ادامه می یابد. عمل گشنگیری یا لقاح با ترکیب سلول «نرینه » (Spermatazoa) و «مادینه » (Ovum) در رحم صورت می گیرد و به دنبال آن تخم ( Zygote) پدید می آید. در میان دویست تا سیصد میلیون اسپرماتوزوئید پرتاب شده در رحم، تنها یکی برای انجام گشنگیری کافی است و بقیه اسپرماتوزون لقاح کننده را جهت نفوذ بهتر به داخل اووسیت (Ouvsite) کمک می کنند. (شکل 2) برای آمادگی عمل گشنگیری هسته و سیتوپلاسم نطفه مذکر و مؤنث تغییراتی می کنند. این تغییرات برای دو منظور است: 1- برای کاهش تعداد کروموزوم سلولهای جرم به نصف سلولهای سوماتیک، یعنی از 46 به 23 کروموزوم، کاهش کروموزوم برای بقای گونه (Maintenance of Species) ضروری است. 2- ... سلول جرم ماده که در ابتدا تقریبا 30 میکرون قطر دارد به علت افزایش سیتوپلاسم آن بسیار بزرگ می شود و قطر آن به 200 میکرون می رسد. در مقابل سلول جرم نر تمام سیتوپلاسمش را از دست می دهد و دارای یک دم شده و فوق العاده متحرک می گردد. (شکل 3) تقسیمات پیاپی (Cleavage) نطفه پس از گشنیده شدن به تقسیمات پیاپی میتوزی می پردازد. با گذشت چهار روز به شکل یک دانه توت در می آید که آن را «مرولا» (morulla) می گویند. سپس مانند مایعی از حفره رحمی (Uterus Cavity) به داخل فضاهای بین سلولها حفره ای به نام بلاستولا (Blastocele) پدید می آید. و مرولا به تدریج به صورت دایره ای میان تهی به نام بلاستولا (Blastola) در می آید. این عمل یک هفته تمام به طول می انجامد. در این هنگام، یاخته های بلاستولا به دو گروه سلولی داخلی (Mass Imner Cell) و توده سلولی خارجی (Mass Outer Cell) تبدیل می شود. هفته دوم و سوم در این هفته، تکامل جنین با عمل الصاق و لانه گزینی (Attachment Implanation) آغاز می شود. و سلولهای خارجی (Trophoblasts) به نفوذ در بین سلولهای اپیتالیال مخاط رحم می پردازند. در روز هشتم سلولهای آمبریوبلاست (Embryoblast Cells) به صورت دو لایه زاینده اندودرمال ( Endodermal) واکتودرمال (Ochtodermal) در آمده و جنین به صورت یک صفحه دو لایه ای (Bilaminar Germ Disk) ظاهر می شود. روز نهم در استرومای اندومتری که تروفوبلاست را احاطه می کند، احتقان و پرخونی مشاهده می شود. نیز غشاء هوزر (Heuser Membrane) تشکیل و با اتصال آن به لبه های اندودرم پوشش داخلی کیسه زرده اولیه (Primitive yolk Sac or Exo - Coelomic Cavity) را تشکیل می دهند. در روز یازدهم و دوازدهم خون مادر وارد سیستم لاکونار (Lacunar System) شده و جریان خون رحمی - جفتی ( Uter Placental Circulation) برقرار می گردد. (شکل 3) در آغاز هفته سوم لایه زاینده مزودرمال (Mesodermal) تشکیل می شود. در روز هیجدهم مجرای نوتوکورد ( Notochord) به کیسه زرده متصل می شود و مجرای موقتی به نام کانال نوروآتریک (Neuro - entric Canal) بین کیسه زرده و حفره آمنیون (Amnion Cavity) پدید می آید. در خلال هفته سوم، جنین که در آغاز گرد یا بیضی می نمود تدریجا به صورت گلابی نمایان می شود و در انتهای آن یکسری مویرگهای کوچک خملی (Tertiary Villi) پدید می آید که با مویرگهای ساقه اتصالی و مزودرم خارج جنین مرتبط شده و درخلال هفته چهارم با سیستم گردش خون داخل جنین ارتباط برقرار می کند. «البار» بارزترین ویژگی این مرحله را پیوند و آویختگی می داند. وی در تبیین این «آویختگی » می گوید: «یاخته های خارجی دارای ریز خملهای (Microvilli) متعددی است که آنها را به سلولهای اندوتلیال (Endothelial cells) مخاطی رحم (Endometrium) متصل می سازد. این خملها در هم تنیده اند. سپس تروفوبلاستها ( Trophoblasts) شروع به چسبیدن و شکستن یاخته های مخاطی رحم می کنند تا به داخل آن راه یابند... آنگاه تعلق آنها به واسطه سینسیتیو تروفوبلاستها (Syncytiotrophoblasts) که به خملهای کوریون (Chorionic Villi) تبدیل خواهد شد، آغاز می گردد و درست مانند آویختگی پلاستولا به جدار رحم است. سپس پلاستولا تقسیم به دو توده سلولی خارجی تغذیه کننده: (Trophoblasts) که وظیفه اش چسبیدن به جدار رحم و تغذیه از آن است. (و شامل 90 درصد یاخته های پلاستولا می باشد) و توده سلولی داخلی (Inner Cell Mass) می کند (که 10 درصد مجموع یاخته های پلاستولاست) و خداوند جنین را از این توده داخلی می آفریند. آنگاه جنین بواسطه ساقه اتصالی ( Connecting Stalk) به کوریون (Chorion) مرتبط و پیوسته می شود. در این مرحله، پیوندها و آویختگیهای متعددی وجود دارد: 1) آویختگی از طریق ریزخملها (Microvilli) 2) آویختگی به وسیله تروفوبلاستها (Trophoblasts) 3) آویختگی به وسیله خملهای کوریون (Chorionic Villi) 4) آویختگی بین جنین حقیقی و کوریون از طریق ساقه اتصالی (Connecting Stalk) (شکل 4) 2- دوره جنینی (Embryonic Period) این دوره از هفته چهارم آغاز و تا آخر هفته هشتم امتداد می یابد. در خلال این مدت تمام دستگاههای اصلی بدن ساخته می شوند. در مرحله اول این دوره (روز 20 تا30) قرینه وار در دو سوی خط وسط توده های متراکمی به نام سومایت ( Somite) تشکیل می شود و به جنین منظره بندبندی می دهد. (شکل 5) در خلال همین هفته، لوله قلب اولیه ((Heart Tube) ایجاد و در داخل حفره پریکارد آویزان می شود. با پیدایش عروق نافی و زرده ای، دستگاه گردش خون خارج جنین تشکیل و با جوانه زدن مداوم، وارد بدن جنین شده و به دستگاه گردش خون داخل جنینی متصل می شود. قوسهای برانشی، ساختمان واضحی را در سطح خارجی جنین پدید می آورند و دهان اولیه (Stomodeum) ظاهر می شود. نیز صفحه عصبی (Neural Plate) ، ناودان عصبی (Groove Neural) ، لوله عصبی Neural Tube) و صفحه شنوایی (Otic - Placode) و سپس حباب شنوایی (Otic - Vesicle) پدید می آیند. ماه دوم: در آغاز هفته پنجم دستها و پاها بصورت جوانه های پارو مانندی ظاهر می شوند. انتهای تحتانی جوانه ها پهن و از قسمت فوقانی متمایز می گردد ولی قسمت فوقانی استوانه ای می شود و با ایجاد حلقه تنگی بین این دو قسمت، مچ پدید می آید. با پیدایش چهار ناودان شعاع مانند، پنج قسمت ضخیم تر در قسمت انتهایی جوانه ها مشخص می شود که بعدا تشکیل دهنده انگشتان خواهد بود. همزمان با تشکیل انگشتان، حلقه تنگتر دیگری ناحیه فوقانی جوانه ها را به دو قسمت تقسیم می کند و بدین ترتیب بازو، ساعد، ران و ساق مشخص می شوند. (شکل 6) 3- دوره فیتال (Fetal Period) از ماه سوم تا مرحله تولد را دوران فیتال و جنین را در این مرحله فتوس (Fetus) می نامند، در این مرحله بدن رشد سریعتری دارد برخلاف سر، که رشد کندتری دارد. در آغاز سومین ماه، سر تقریبا نصف طول جنین نشسته را تشکیل می دهد و در آغاز ماه پنجم، یک سوم طول بدن ایستاده و به هنگام تولد حدودا یک چهارم آن است. در خلال سومین ماه، صورت شباهت بیشتری به انسان می یابد و در آخرین ماه جنس فتوس قابل تشخیص است و در خلال ماههای چهارم و پنجم فتوس به سرعت قد می کشد. در نیمه های حیات درون رحمی تقریبا جنین نصف طول بدن در هنگام تولد (23 سانتیمتر ایستاده و 16سانتیمتر نشسته) را دارد. ولی وزن آن تا پایان ماه پنجم به 500 گرم نرسیده است. در این ماه معمولامادر حرکات جنین را حس می کند. در نیمه دوم زندگی درون رحمی، وزن جنین رو به ازدیاد نهاده و در دو ماه ونیم آخر به اندازه 50 درصد وزن موقع تولد به آن افزوده می شود، پوست جنین ابتدا به واسطه فقدان بافت همبند و چربی زیر جلدی چروکدار می نماید، ولی در دو ماه آخر پوست کشیده شده و حالت عادی به خود می گیرد. در اواخر این دوره محیط جمجمه از محیط دیگر قسمتهای بدن بزرگتر است و این یکی از عوامل مهم عبور جنین از مجرای زایمان (مجرای رحمی - مهبلی) است. در هنگام تولد معمولا بیضه ها پایین آمده و در کیسه بیضه جایگزین شده اند و بند ناف تقریبا در وسط شکم قرار دارد. ادوار شکل گیری جنین در قرآن برخی از پژوهشگران مانند «البار» مراحل پیدایش و تکامل جنین از دیدگاه قرآن را هفت مرحله دانسته اند: 1- نطفه 2- علقه 3- مضغة (مخلقة وغیرمخلقة) 4- عظام 5- لحم 6- تسویه، تصویر و تعدیل 7- نفخ روح. عمده آیاتی که در این رابطه مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از: «... انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا» دهر/2 «و.. جعل نسله من سلالة من ماء مهین ثم سواه و نفخ فیه من روحه » سجده/8 «خلق الانسان من علق » علق/2 «هو الذی خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم یخرجکم طفلا» مؤمن/67 «ایحسب الانسان ان یترک سدی الم یک نطفة من منی یمنی ثم کان علقة فخلق فسوی » قیامت/38 «یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة و غیرمخلقة » حج/5 «ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة فخلقناالعلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشا ناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین » مؤمنون/14 اکنون با توجه به اهمیت و بحث انگیزی افزونتر، به بررسی سه مرحله نخست از ادوار هفتگانه فوق ومیزان انطباق و سازگاری آنها با دستاوردهای علمی می پردازیم. 1- نطفه نطفه در لغت به معنی «آب اندک » می باشد و استعمال آن در «منی » از همین روست. این واژه همچنین در سلول نرینه «اسپرم » و «مادینه » (تخمک) و یا ترکیب آندو (تخم) نیز استعمال می شود. چنانکه از آیه شریفه (...ا لم یک نطفة من منی یمنی...) قیامت/38 همین معنا قابل استفاده است.درترجمه های فارسی قرآن از ابتدا تاکنون معمولا اصل این واژه استفاده شده و معادل پارسی در برابرش ننهاده اند، ولی در ترجمه های انگلیسی قرآن به جای آن واژه های زیر آمده است: Sperm Drop (Arbery), Life Germ Shakir, Droped Sperm (H. Palmer),Drop of Seed (Pickthall), Living Germ,Semen. اختلاف مترجمان در معادل گزینی تا حدودی ناشی از استعمال گوناگون و وجوه مختلف معنایی این کلمه می باشد. نطفه امشاج امشاج جمع مشیج و مشج به معنای آمیخته ومختلط می باشد. در رابطه با اینکه مقصود آیه از ترکیب نطفه چه مؤلفه هایی است، احتمالات گوناگونی وجود دارد که اهم آنها عبارتنداز: 1- آمیختگی و لقاح نطفه زن و مرد. این نگرش، رایجترین دیدگاه در میان مفسران پس از نزول وحی تا زمان حاضر بوده است. و کسانی مانند طبری، ابن کثیر، مراغی، طبرسی و.. آن را پذیرفته اند. برخی چون مجاهد در تایید این معنا آیه شریفه «...انا خلقناکم من ذکر وانثی...» را گواه گرفته اند. در «مسند احمد بن حنبل » نیز آمده است که پیامبر درباره چگونگی آفرینش انسان فرمودند: «من نطفة الرجل و من نطفة المراة » 2- ترکیب نطفه از عناصر و اجزای گوناگون. موریس بوکای در این زمینه می گوید: مایع منوی از ترشحات مختلفی که از غدد زیر ناشی می شود تشکیل شده است: الف) بیضه ها: ترشح غده تناسلی مرد حاوی اسپرماتوزوئیدهاست، سلولهای دراز واجد تاژک دراز، و غوطه ور در مایعی سرم گونه اند. ب) کیسه های تخمی: این اعضا که مخازن اسپرماتوزوئیدند، نزدیک پروستات قرار گرفته و ترشح خاصی بدون عناصر بارور کننده دارند. ج) پروستات: مایعی ترشح می کند که به منی، ظاهر خامه ای و بوی ویژه اش را می دهد. د) غدد ملحق به مجاری ادرار که عبارتنداز: غدد کوپر (Cooper) یا غدد مری (Mery) مترشح، مایعی سیال و غدد لیتره (Littre) که ماده ای مخاطی ترشح می کنند. وی سپس می گوید: «... چگونه می توان از توافق متن قرآنی با شناخت علمی ای که از این پدیده ها در عصرمان داریم تحت تاثیر قرار نگرفت ». به نظر می رسد، مقصود از آمیختگی نطفه در قرآن مجید دقیقا روشن نیست، هرچند آیه شریفه «انا خلقناکم من ذکرو انثی » احتمال اول را تقویت می کند ولی نافی وجه مقابل آن نیست، از همین رو برخی از مفسرین، مانند صاحب المیزان گونه خاصی از آنها را ترجیح نداده اند. نیز احتمال آنکه گونه دیگری از ترکیب و آمیزش نطفه مراد باشد منتفی نیست. در عین حال، با توجه به جمع بودن کلمه «امشاج » به نظر می رسد مقصود قرآن، گونه های مختلفی از آمیختگی است و براین اساس می توان هر دو وجه ذکر شده را با این آیه منطبق دانست. به هر حال، آنچه مسلم است دو نکته می باشد: 1- ابداعی بودن اصل اختلاط نطفه در قرآن. بهترین گواه بر این مطلب تاریخ جنین شناسی است که نشان می دهد تا قرون اخیر مساله آمیختگی نطفه به هیچ وجه در میان دانشمندان مطرح نبوده است. 2- انطباق پذیری آن با آخرین ره آوردهای علمی در جنین شناسی. 2- علق / علقة؟ دومین مرحله رشد و تکامل جنین از دیدگاه قرآن، علقة می باشد. این واژه پنج مرتبه در آیات: (حج 5، مؤمنون 14، غافر 67، قیامت 38) ذکر گردیده است. در یک مورد نیز کلمه «علق » آمده است:(علق 2). لیکن در مورد اینکه آیا علق همان علقة است و هر دو بیانگر یک مرحله از ادوار جنینی می باشند یانه، رویکردهای گوناگونی وجود دارد. از اینرو هریک را جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد. علق علق به معنای: «درآویختن »، «دل بستن »، «چیز چسبان »، «خون » و جمع علقة به معنای «زالوی خون مکنده آبزی » و «آویزگاه » آمده است. در برخی از ترجمه های فارسی قرآن، معادلهای زیر را برابر «علق » نهاده اند: «خون بسته » (مکارم شیرازی)، «آویزک که همان اسپرماتوزوئید است » (فولادوند)، «خون بسته شده » (معزی)، «لخته خونی » (آیتی)، «یک نطفه زالووش » (بهبودی). در ترجمه های انگلیسی نیز چنین آمده است: Blood Clot (Arberymere) Clot ofCongealed Blood (Yousuf Ali), Clot (Shakir, Pickthall), Germ Cell (H.Palmer). صرف نظر از صحت و سقم هریک از ترجمه های فوق، آنچه در اینجا جالب توجه است این است که بسیاری از برگردانهای بالا، چنین می نماید که مترجمان علق را همان علقة یعنی مرحله بعد ازانعقاد نطفه دانسته اند. ولی در ترجمه فارسی بهبودی و انگلیسی پالمر به مرحله اول یعنی نطفه نزدیکتر است. مفسران قرآن در گذشته چندان توجهی به مساله اتحاد یا اختلاف معنایی علق و علقة نکرده اند و تنها در دهه های اخیر این مساله مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. در «تفسیر الفرقان » آمده است: «علق (نه علقة، زیرا علقه حالت دوم جنین و برآمده از علق می باشد) اسم جنس کرمهای کوچک چسبنده و جمع آن است. پس علق همان منی است که بر اثر چسبندگی «به هرچیزی چون لباس، بدن یا جدار رحم می آویزد. و مجموع آن، که حاوی میلیونها نطفه یعنی، اسپرمهای چسبان است و برخی به بعض دیگر آویخته و تماما به جدار رحم می چسبند، علق می باشد...» شاید بتوان بر جدایی علق از علقة چنین استشهاد نمود که قرآن در هیچ یک از مواردی که مراحل مختلف جنین را بیان نموده از واژه «علق » استفاده نکرده و همواره کلمه «علقة » را به کار برده است، مانند: حج 5، مؤمنون 14، غافر67، قیامت 38، و در مواردی که درباره چگونگی تداوم نسل بشر است تنها به ذکر یک مرحله بسنده می کند و همواره همان مرحله نخست، یعنی، نطفه را که مبدا اساسی پیدایش جنین است یادآوری می کند و هر بار یکی از وجوه و خصوصیات آن را بر می شمرد. مانند: «الم نخلقکم من ماء مهین »، «فجعل نسله من سلالة من ماء مهین »،«خلق من ماء دافق...»، «انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج...» در آیات فوق واژه های «مهین »، «سلالة »، «دافق » و «امشاج » هر یک بیانگر یکی از ویژگیهای نطفه می باشند. اکنون احتمال آنکه مقصود از «علق »، که در این آیه به تنهایی ذکر شده است، همان مرحله آغازین تکوین جنین با بیان ویژگی کرم سان و زالووش بودنش باشد تا حدودی موجه می نماید، لیکن در حدی نیست که بتوان با اطمینان کامل آن را پذیرفته و معنای دیگر را مردود دانست. علقة علقة به چند معنا آمده است: «زالوی سرخرنگ آبزی »، «زالوی خون مکنده آبزی، پاره لخته خون »، «انگل سرخرنگ آبزی که به بدن می چسبد و از آن خون می مکد...»در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن معمولا علق و علقة یکسان معنی شده است ولی در ترجمه فارسی «بهبودی » علقة به معنای «به صورت یک کرم به جدار رحم چسبیده » (5:22)، «به صورت کرم چسبان به جدار رحم » (14:23)، «به صورت جنین به رحم چسبیده » (67:40) آمده است. مفسران قرآن از دیر زمان غالبا علقة را به «خون بسته » معنا کرده اند. در برخی از تفاسیر جدید قرآن مانند تفسیر طنطاوی، المیزان، نمونه و... این معنا یافت می شود. برخی از مفسران نیز معنای روشنی از آن ارائه نداده و به این بسنده کرده اند که حالت بعدی نطفه است. تعارض با علم اکنون این اشکال رخ می نماید که در رویان شناسی نوین با ابزارهای سنجش دقیق و چشم مسلح، تمام مراحل پیدایش و تکامل جنین مورد بررسی و کاوش قرار گرفته ولی مشاهده نگردیده است که انسان از مرحله خون بسته عبور کند. لذا برخی تصریح نموده اند که: «انسان هیچگاه از مرحله خون بسته نگذشته است ». بنابراین، با توجه به قطعی بودن مساله فوق از نظر علمی از یکسو و یگانگی نازل کننده کتاب مبین، و احاطه مطلقه علمی او به زوایای هستی «ا لا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر»، و صدق و راستی تردید ناپذیر آیات الهی و نیز اینکه کلمه علق وعلقه دارای معانی گوناگونی هستند، به روشنی درمی یابیم که ترجمه و تفسیر آن به «خون بسته » صواب نیست. در مقابل، دو معنای سازگار با ره آوردهای علمی جدید در برابر این واژه وجود دارد: زالو، شیئی آویزنده و چسبان. برخی معنای دوم را ترجیح داده و کلمه زالو را که با شکل ظاهری اسپرم مطابقت دارد برای مرحله اول مناسب دیده اند. موریس بوکای می گوید: «استقرار تخم در رحم به وسیله رشد ترغابه هایی [Villosite] که دنباله واقعی تخم اند به وقوع می پیوندد که همانند ریشه ها در خاک می رویند تا آنچه برای رشد تخم لازم است از جداره عضو برگیرند. این ترغابه ها تخم را به رحم می آویزند. شناخت آنها از زمانهای جدید است.» وی سپس با اشاره به آیه: «خلق الانسان من علق » (علق 2) می گوید: «چیزی که آویخته می شود ترجمه کلمه «علق » است... [واین] کاملا پاسخگوی واقعیتی است که امروزه به اثبات رسیده است. این مفهوم در چهار آیه دیگر که تطورات متوالی از مرحله قطره منی تا پایان را ذکر می کند یاد آوری شده است.» مقصود وی از چهار آیه عبارت است از: (حج 5)، (مؤمنون 14)، (غافر 67)، (قیامت 37 - 38). نیز «البار» می گوید: «... اساسا علقة به هر چیزی که بچسبد و بیاویزد اطلاق می گردد... علقة نیز چنین عمل می کند زیرا به جدار رحم چسبیده و در آن لانه می گزیند...» بر اساس این معنا کلمه «علقة » معنای وصفی دارد و بیانگر مرحله لانه گزینی نطفه گشنیده شده می باشد. همانطور که در اول این مقاله ذکر شد «البار» مهمترین و بارزترین ویژگی این مرحله تا پایان دوره زایگوتیک را پیوند و آویختگی می داند و کلمه «علقة » را دقیقترین توصیف آن می شمارد. اکنون این سؤال پدید می آید که چرا مترجمان و مفسران قرآن بویژه قدمای آنها علقة را به خون بسته تفسیر کرده اند، در حالی که این مطلب از نظر علمی مردود است ؟ «البار» چنین پاسخ می دهد: «علقة از هر سو با خون لخته گون احاطه شده است...(شکل 7) آنگاه اگر بدانیم که حجم علقه در حال آویختن از14 میلیمتر تجاوز نمی کند به زودی در می یابیم که چرا مفسران پیشین تاکید می ورزیدند که علقه خون بسته است... آری، علقه با چشم غیر مسلح دیدنی نبوده، اما از هر سو خون گرداگردش را فرا گرفته است.. بنابراین تفسیر علقه به خون بسته ناشی از مشاهده با چشم غیر مسلح است...» 3- مضغه مضغه مشتق از مضغ (جویدن) و به معنای: «پاره گوشت »، «مقداری از گوشت به قدر یک بار جویدن » و «لقمه جویده از گوشت و غیر آن » است. در ترجمه های فارسی قرآن «مضغه » چنین ترجمه شده است: «چیزی شبیه گوشت جویده شده »، (مکارم شیرازی)، «مضغه » (فولادوند)، «گوشت جویده شده » (معزی)، «پاره گوشت » (الهی قمشه ای)، «به صورت یک قطعه گوشت جویده » (بهبودی)، «پاره گوشتی »، (آیتی). در ترجمه های انگلیسی نیز آمده است: a Tissue (Arbery), a lump of Flesh (Shakir), a Foetus lump (Yousuf Ali), an embr yonic lump (H. Palmer), a littlelump (Pickthall), Shapeless lumpof flesh. در تفاسیر نیز آمده است: «(ثم من مضغة) وآن پاره گوشت کوچکی است بقدری که جویده شود و تحول یافته علقه می باشد»، «فخلقنا العلقة مضغة) یعنی آن را به پاره گوشتی تبدیل کردیم.» برخی نیز مضغة را به خون غلیظ تفسیر نموده اند: «واز علقة به مضغه، وآن پاره ای از خون غلیظ است که نام و شکل ویژه ای ندارد...»، «واز علقة به مضغه، آنگاه که آن نطفه آویزنده بزرگ شود و به لخته ای از خون غلیظ مختلط تبدیل گردد.» به نظر می رسد تفسیر مضغه به خون غلیظ نه از نظر لغوی درست است و نه از دیدگاه علمی. لیکن آنچه در ترجمه بهبودی ومکارم آمده است با ره آوردهای علمی و یافتی مشاهدات ابتدایی بدون استفاده از ابزارهای علمی مطابقت دارد. در بررسی های علمی معمولا این مرحله را با تحولاتی که از هفته چهارم آغاز دوره جنینی (Embryonic Period) و پیدایش سومایتها، تطبیق نموده اند. البار می گوید: ظهور سومایتها با پیدایش قوسهای حلقی (Pharyngeal Arches) که در نتیجه شکافهای ایجاد شده در طبقه خارجی (اکتودرم) و رشد طبقه میانی (مزودرم) پدید آمده است همراه است. درنتیجه این دگرگونیها پنج جفت از قوسهای فارینژیل در ناحیه فوقانی جنین (درست زیر گرده سر) پدید می آید. بنابراین، مضغة یا پاره گوشتی که دندانها جویده و بیرون انداخته دقیق ترین وصف این مرحله است، زیرا قوسهای حلقی و سومایت ها به جنین دقیقا شکل مضغه را می بخشد. (شکل 8) به نظر می رسد در این مرحله قرآن به نکته علمی ویژه ای اشاره ندارد و به بیان شکل ظاهری جنین که به صورت «لقمه جویده » می باشد بسنده کرده است. البته اگر مضغة به معنای «گوشت جویده شده » باشد خالی از شکل (8) بیان جنس جنین یعنی اشتمال برموادی گوشت مانندنیست، در عین حال باید توجه داشت که مقصود از گوشت در اینجاغیراز اجرام عضلانی است که پوشش استخوانها را تشکیل می دهدوقرآن ازآن به «لحم » تعبیر نموده است. با توجه به آنچه گذشت می توان از نکات جنین شناختی قرآن تا مرحله مضغة چنین نتیجه گرفت: 1- قرآن برای اولین بار پرده از آمیختگی نطفه انسان برمی افکند و این مطلب هرچند از نظر رویان شناسان تا قرن نوزدهم میلادی پوشیده مانده بود، ولی برای مفسران قرآن بخشی از این حقیقت یعنی ترکیب نطفه از منی مرد و آب رحم آن روشن و آشکار بوده و در تفاسیر خود از آن سخن گفته اند. 2- قرآن مجید برای اولین بار از آویزندگی و (لانه گزینی)تخم سخن به میان آورده ولی این حقیقت بر مفسران و مترجمان قرآن مخفی مانده، تا آنکه در پی دستیابی به میکروسکوپ و انقلاب در دانش رویان شناسی، معنای درستی از مطالب قرآن به دست آمد. 3- در رابطه با مرحله سوم از بیان قرآن مجید نکته علمی خاصی استفاده نمی شود، کما اینکه هیچ تعارضی نیز با رهیافتهای علمی نوین ندارد، و گفته قرآن با شکل ظاهری جنین انطباق کامل دارد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image