قوم لوط(ع)-علل انحراف قوم لوط(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

چرا مردان قوم لوط با وجود این که همسر داشتند به سراغ پسران خود می رفتند در حالی که هیچ لذتی به لذت در کنار همسر بودن را ندارد؟


در تفسیر المیزان و مجمع البیان در سوره هود, در آیات مربوط به حضرت لوط اشاره ای به علت اصلی روی آوردن قوم لوط به آن عمل زشت نکرده اند و در تفسیر نمونه چنین آورده است : کشیده شدن افراد به اینگونه انحراف جنسی علل بسیار مختلفی دارد و حتی طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس و طرز معاشرت و خواب آنها باهم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگی باشد.گاهی ممکن است انحراف اخلاقی دیگری سر از این انحراف بیرون آورد . قابل توجه اینکه در حالات قوم نوح می خوانیم که عامل آلودگی آنان به این گناه این بود که آنان بخیل بودند و چون شهرهای آنان بر سر راه کاروانهای شام قرار داشت و آنها نمی خواستند از مهمانان و عابرین پذیرایی کنند در آغاز چنین وانمود می کردند که قصد تجاوز جنسی به آنان دارند تا مهمانان و عابرین را از خود فرار دهند ولی این عمل به تدریج به صورت عادت برای آنها در آمد.(تفسیر نمونه ج 9 ص 196 ,سوره هود ) این نکته را هم می توان گفت که فرار از مسئولیت زندگی خانوادگی,تنوع طلبی روح تربیت نشده و مسخ شدگی روان انسان در سایه آلودگی بیش از حد به گناهان انسان تربیت نشده را به این عمل می کشاند .زیبایی بیش از حد مردان نسبت به زنان هم می تواند از عوامل این آلودگی باشد و در حدیث آمده است که فرشته ها به صورت جوانان بسیار زیبا ظاهر شده بودند . علل همجنس گرایی چیست؟برای همجنس گرایی، هنوز علت قاطع و مشخصی، ثابت نشده است، از تحقیقاتی که به عمل آمده است، اینک خلاصه ای ذکر می شود:عوامل محیطی: هویت جنسیتی یا به عبارت دیگر احساس اینکه شخص وابسته به کدام جنس است در دوران کودکی به وجود می آید در افراد بالغ آگاهی بر این مسئله که احساسات جنسیتی به همجنس خود دارند گاهی یادآور حافظه دور ایام کودکی است.هویت جنسیتی یا احساسات قطعی نسبت به همجنس در پسران قبل از پایان دهه دوم حیات حدود 20 سالگی به وجود می آید و در زنان این احساس نسبت به همجنس در سنین بالاتر تظاهر می کند هرچند درخصوص مسائل جنسی با کودکان به ندرت مصاحبه شده است و تحقیقی کامل به عمل نیامده است ولی معمولابا سوالاتی که از بزرگسالان شده است در بعضی از آنها رفتار غیرعادی، در رابطه با جنس مخالف از زمان کودکی وجود داشته است این حالات در پسر بچه ها، بازی با دختر بچه ها و علاقه به اسباب بازی دخترانه و اجتناب از بازی با پسران و بازی های پسرانه، بوده است. این پسران گاهی ترجیح داده اند که لباس های دخترانه، بپوشند و اکثرا تمایلشان را به اینکه دختر باشند، بیان کرده اند و عکس این حالت در دختران بوده است. این علائم، در کتاب “تشخیص آماری روان پزشکی آمریکا تحت عنون اختلالات هویت جنسیتی، در کودکی، نام برده شده است. زمانی می توان این حالات را بیماری هویت جنسیتی نامید که کودک دائما در حالت انزجار و فشار شدید روحی نسبت به جنسی که برایش آفریده شده است باشد و از ساختمان بیولوژی تناسلی جنسی خود، احساس تنفر و بیزاری کند. بایلی و زوکر، در تحقیقات خود، درباره زنان و مردان همجنس باز، سابقه چنین نفرتی را در دوران کودکی آنها یافته اند، هرچند این حرکات و احساسات دوران کودکی می تواند دلیلی برای وجود ژنی برای همجنس گرایی باشد ولکن از آنجایی که تغییرات دوران بلوغ و شرایط محیط در بسیاری از موارد، به اصلاح این رفتار می انجامد و شخص با جنس خدادادی کنار می آ ید، لهذا، این مسئله بیش از عامل ژن دخالت دارد.محققین این رشته معتقدند همان طور که علت و دلیلی برای طبیعی بودن افراد وجود ندارد دلیلی هم برای غیرطبیعی بودن آنها نمی توان ارائه داد ولی آنچه به راحتی بعضی از آن، سخن می گویند!! این است که جهانی وجود دارد که این احساسات جنسی به آن سو مایل می شوند، این نظریه نیز وجود دارد که کودکانی که مورد تجاوز جنسی به هر صورت، قرار گرفته اند ممکن است در بزرگی، تمایلی به “همجنس گرایی” داشته باشند اما در تحقیقات انجام شده عمومیت و قاطعیت این نظریه به اثبات نرسیده است.عامل محیط تنها به فاکتورهای اجتماعی و روانی محدود نمی شود، عوامل بیولوژیکی ساختمانی حیاتی فردی مثلااثرات هورمون ها در زمان حاملگی روی جنین FETUS و یا استرس شدید مادر در همین ایام که سبب تغییر ترشح هورمون ها می شود نیز جزء عوامل محیط محسوب می شود، اما BAILEY و همکارانش ثابت کرد ه اند که این عوامل علتی خاص و تنها برای همجنس گرایی به شمار نمی آ یند.عامل ارث و ژنتیک: قبل از ورود به این عامل، چند اصطلاح را مورد توجه قرار می دهیم! (هویت جنسیتی:) به معنای احساسی است که یک فرد، چه مذکر و چه مونث از نظر جنسی دارد، یعنی این احساس از 4-3 سالگی به ظهور می رسد، این احساس یا هویت جنسیتی همراه با GENDER ROLE BEHAVIOR نقش رفتار جنسیتی به مجموعه حالاتی، از رفتارهر زن و مردی اطلاق می شود که برحسب فرهنگ محیط پیرامونی شخصی خود، خود را زن یا مرد می داند، اما هویت جنسی یا سکسی یا بیولوژی یا ساختمانی هویتی است که ناشی از بیولوژی زن و مرد می باشد و در واقع حالتی است که بر حسب احساسات شهوانی جنسی که در برخورد با افراد دیگر، به او دست می دهد پدید می آید. این برخورد و این حالت می تواند همجنس گرا، هتروسکسو آل و یا متمایل به هر دو جنس (بای سکسوآل) باشد اما جهت گیری جنسی یا “ORJENTATION-SEXUAL” یا آشنایی و جهت یابی غرائز جنسی در کودکان 5-4 ساله، رفتار جنسی تقلید توام با تخیلات و افکاری در زمینه جنسی وجود دارد، بین 5 تا 11 سالگی، کودکان روش آرام و قابل انعطافی نسبت به مسئله جنسی دارند ولی از آن پس، حالتی به وجود می آ ید که از نظر اکثریت نوجوانان، هر کودکی که رفتار غیرعادی جنسی، داشته باشد انگشت نما و مطرود می شود.در مطالعات GREEN، 75 درصد پسران دستخوش این گونه تخیلات با همجنس خود بوده اند بعدا حالات هموسکسوآل و BISEXUAL به وجود آمده است تحقیقات BAILEY و ZUCKER کودکانی که تخیلات جنس مخالف داشته اند به این نتیجه می رسد که پس از بلوغ اکثریت آنها هتروسکسوآل باقی مانده اند. برعکس این نظریه نیز، ثابت شده است که حالت کودکان و افکار و امیال آنها، تاثیری در روش جنسی آنها، بعد از بلوغ نداشته است.در طی دهه های جدید، پژوهشگران امور جنسی معتقداند که هویت جنسی اساس بیولوژیکی و ژنتیکی دارد، بخصوص ELLIS الیس، به اندازه ای در رای خود مصر بوده اند که اظهار داشته هر تئوری، راجع به همجنس گرایی، اگر فاکتور جنسی و بیولوژی و ارثی و ژنتیکی را منکر شود، بی اعتبار است.اغلب پژوهشگران امور جنسی، براساس وجود بسیاری از حالات جنسی روی دوقلوها و یا فرزندان یکی از خانواده گزارش مطالعاتی خود را تهیه می نمایند اما چون با ارقام و اعداد قطعی علم آمار ارائه نمی شود و قانون احتمالات که اساس این تحقیقات آماری است در نظر گرفته نمی شود و بالاخره تکرار آزمایش ها صورت نگرفته است، تمامی گزارش های مطالعاتی آنها، به دور افکند می شود.اگر مسئله ژنتیک عامل منحصر به فرد همجنس گرایی باشد دوقلوهایی که از یک تخمک هستند، باید 100 درصد یک هویت جنسی داشته باشند در حالی که این همسانی در بیش از 60 درصد آمارها، گزارش نمی شود و اگر در نظر گرفته شود که معمولادوقلوها در یک محیط و یا برخوردی مشابه در خانواده بزرگ می شوند، بنابراین “عامل محیط” هم کمک می کند که هویت جنسی همانندی داشته باشند و در نتیجه، آمار حقیقی از 60 درصد هم پایین تر، می رود بنابراین تحقیقات بیشتری لازم است که تاثیر عوامل محیطی روی دوقلو ها، باتوجه به نژاد دین، وضعیت اقتصادی و سایر عوامل مطالعه شود و نظر “رنتیک” هامر HAMER و HU هیو، و همکارانش در مورد بازوی بلند کروموزوم X، نشانه هایی را شناسایی کرده اند که آن را دلیل ژنتیک بودن “همجنس گرایی” اعلام کرده اند.نمونه هایی از خون 40 برادر دوقلو برای آزمایش D.N.A و 22 نشانه در بازوی بلند کروموزم X در منطقه بنام 28SW را مورد مطالعه قرار دادند از این تعداد فقط پنج نشانه در آن منطقه در 75 درصد همجنس گرایان وجود داشته است، این یافته، پرسش های بسیاری مطرح می کند:1- تکرار این آزمایش، اگر مستقلاانجام پذیرد و همین نتیجه آماری را بدهد، می توان درباره آن قضاوت کرد.2- استناد به شناسایی، نشانه هایی که انتخاب کرده اند نمی تواند دقیقا ژن هایی را که احتمالادر هویت جنسی موثرند، ثابت کند3- منطقه ای که در بازوی بلند کروموزم X، مورد مطالعه قرار گرفته است، شامل میلیون ها عواملی است که به ژن ها، پیام و دستور می رسانند و تعیین این عوامل غیر ممکن است 4- ژن یا ژن هایی که مورد مطالعه، قرار گرفته اند، چنین تصور شده است که احتمالامعرف تظاهرات جنسی در مغز بوده اند در حالی که به طور یقین، شناختن آنها و نحوه کارشان، محتاج پژوهش های بیشتر آ ینده است.5- ژن های مورد مطالعه از کروموزم X بوده است، در حالی که ممکن است ژن هایی در سایر کروموزوم ها نیز، درکار هویت جنسی موثر باشند که هنوز نه ثابت شده و نه مورد مطالعه است.بهترین آزمایش ژنتیک زمانی انجام می گیرد که نیمی از خواهران و برادران دوقلو، در دو تحقیق مورد مطالعه قرار گیرند و با نیمه دیگر که بلافاصله پس از تولد از خانه به محیط دیگری منتقل شده اند مقایسه شوند، تا به حال چنین آزمایشی صورت نپذیرفته است. نکته دیگر آن است که نشانه هایی “MARKERS” که برای آزمایش انتخاب شده اند، در حقیقت DNA است که در روی ژن بسط و گسترده شده است و در محل خاصی از کروموزوم قرار دارد و این نشانه ها یا مارکرها در هر فردی، اختصاص به خود دارد آزمایشاتی که به عمل آمده است با این فرضیه بوده است که مارکرها یا نشانه ها، در تمام افراد مورد آزمایش یک شکل هستند در حالی که چنین فرضیه ای با اصل اختصاص DNA برای هر فرد اختلافش با افراد دیگر، مغایرت دارد.تا به حال 4000 نشانه از DNA مشخص کرده اند، در حالی که تشکیلات ژنتیکی آن قدر وسیع و پر دامنه است که مشخص کردن یک نشانه در رابطه بایک رفتار، مانند هموسکسوآلی در یک فرد و تصور آنکه، همین نشانه در سایر افراد هم به همان صورت است، کاری غیرعلمی و وحشتناک است.عامل هورمونی:عامل دیگری که در تحقیقات همجنس گرایی در نظر گرفته شده است اندازه گیری هورمون های جنسی است از میان این هورمون ها ، تستوسترون که هورمون به اصطلاح مردانه است از سال 1970 میلادی به بعد در آ زمایشات پیشرفته ای که از خون، به عمل می آید. اندازه گیری می شود “KOLODNY” کولودنی و همکاران، نتیجه تحقیقاتشان را به این صورت، منتشر کرده اند که در افراد معمولی که رابطه جنسی با جنس مخالف دارند میزان تستوسترون بیشتر از کسانی است که هموسکسوآل هستند و اضافه کردند که هر گاه کسانی که هتروسکسوآل هستند به تدریج به هر دو جنس BISEXUAL بشوند و بعدا هموسکسوآل شوند به همان نسبت میزان تستوسترون خون در این تغییرات، سیر نزولی خواهد داشت، برای نقش این هورمون در مغز این نکته تاکید گردیده که زمینه غریزه جنسی در مغز ابتدا به صورت جنسی زن و مونث است برای اینکه جنین FETUS به صورت مذکر نمو کند، باید هورمون های آندروژن که شامل تستوسترون هم هست، ترشح شود و اگر این هورمون، وجود نداشته باشد جنین FETUS به صورت مونث رشد خواهد کرد، در جنس مونث آندوژن در مغز به وسیله یک آنزیم به استروژن تبدیل شده و این هورمون با گیرنده هایی که دارد سبب می شود که در هیپوتالاموس مغز کار تخمدان تنطیم شود.رفتار جنسی افراد بر این نظریه قرار دارد، که قبل از تولد، اگر تستوسترون، بالاباشد در مردان، باعث هتروسکسوآلیتی طبیعی می شود و همین امر در زنان هموسکسوآلیتی، به وجود می آورد و برعکس در مردان هموسکسوآل و زنان هترو سکسوآل هورمون تستوسترون پایین است.MEYER BAHLBURY، میر باهال بری، با مطالعات دقیق خود همه این نظریه را رد کرد.مهم آ شفتگی، آنان می گویند که اگر در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، امکان همجنس گرایی، وجود دارد و یا اگر مادران و پدران آنها، چنین حالتی داشته اند آنها هم گرفتار خواهند شد.مسائل مربوط به جنسیت باید قبل از بلوغ به وسیله مادر و پدر و یا مشاورین متخصص تشریح شود، در غیر این صورت، بدون شک نوجوانان مطالبی اغراق آمیز و نادرست و تحریک کننده از زبان همسالان گرفتار خود خواهند شنید.به عنوان مثال در رابطه با همجنس گرایی مادران و پدران و اینکه چنین حالتی الزام آور نیست که جوانان آنها هم همجنس گرا باشند وجود 6 میلیون کودک آمریکایی است که مادر و پدر همجنس گرا دارند ولی این نوجوانان تفاوتی با کودکانی که مادر و پدر سالم دارند، ندارند.تاثیر رفتار درمانی در تغییر و بهبود حالت همجنس گرایینکات مهمی که به همجنس گرایان متاسفانه تلقین شده است این است که همجنس گرایی، جنبه ارثی دارد، مادران و پدران هم مقصرند که جوانانشان را گرفتار کرده اند و با رفع مسئولیت از خود، همجنس گرایی را حق انتخاب و آزادی خود می دانند و به تدریج در وضع لباس و ظاهر خود، تغییراتی می دهند که این حالت خود را به دیگران اعلام کنند و هرگونه مخالفت و یا نصیحت و انذاری را نه تنها، بی فایده، می دانند، بلکه برخلاف حقوق بشر، تلقی نموده و خود را قربانی و مظلوب و اسیر تعصب، می دانند.خوشبختانه، رفتار درمانی در بسیاری از رفتارهای بیمارگونه روانی، موثراست و عده زیادی از برکت آن درمان شده اند و به زندگی آرام رسید ه اند، ذکر یکی از رفتارهای غیرعادی برای مثال بیماری وسواس یا OCD، کمک به درک موضوع می نماید، درحالت وسواس ثابت شده است که در یکی از هسته های خاکستری مغزی بنام هسته دمیCAUDATE -NUCLEUC، اختلالی وجود دارد، دانشگاه معروف آمریکایی U.C.L.A مطالعات پژوهشگران خویش را این چنین ثابت کرد که بهبود کار این مرکز مغزی یا به وسیله دارو و یا به وسیله “درمان رفتاری” هر دو موثر است، اما از این آزمایش می توان دقیقا چنین نتیجه گرفت که اگر علت همجنس گرایی بر اثر اختلالی در مغز باشد، بهبود آن از طریق غلبه بر آن با 1- کنترل غریزه جنسی2- خودداری از همجنس گراییمیسر است و شاهد آن نمونه هایی هستند که با تلاش و کوشش و غلبه بر هوی و هوس و کنترل این حالت موفق به بازگشت به حالت طبیعی، شده اند.پزشکان و اراده و سعی راسخ خود افراد و با تمسک به ادعیه الهی، هر 3 باهم بر این ضعف و مشکل فائق آید. ادبیات الهی جهانی انسانی، پیوسته در دوستی بین افراد بر محبت و صفاتی که فضائل اخلاقی را بین دو نفر، به وجود می آورد نیز به شدت تاکید و اصرار وجودی دارد. مسئله عشق ، دوستی، محبت، در این زمان به کلی از حالت خود منحرف شده است برای آنکه تمدن مدرن و پست مدرنیته افراطی حالیه فعالیت جنسی و مسائل وابسته به آن را، به چنان درجه ای از اهمیت بالاو بالاتر برده است که مافوق معیارهای عادی حیات، آن را مطرح می نماید.فرهنگ کنونی غرب، هرجنبه ای از حیات را آنچنان مسئله سکس اشباع کرده است که کاملاهر لحظه از مسیر ازدواج حقیقی و تولید نسل اصلح و پاک و تعلیم و تربیت حقیقی کودکان، جدا شده است.زمانی که جامعه انسانی موازین صحیح اخلاقی را پذیرفت، برای مردم، بسیار ساده خواهد بود که صمیمیت صادقانه و دوستی بین افراد را بدون شائبه و بدون سوءظن از رابطه جنسی، پذیرا شوند و به جای نابودی در مقابل فشار تعرضات جنسی همکاران محیط کاری!، خوشبختانه زنان و مردان (مومنه و مومن ) با تمسک به پارادایم حقیقی اخلاقی، امکان همکاری انسانی کامله را تحقق عینی به خود می دهند. توجه:magiran.com پایگاهی مرجع است که با هدف اطلاع رسانی و دسترسی به همه مجلات کشور توسط شرکتی خصوصی و به صورت مستقل اداره می شود. همکاری نشریات عضو تنها محدود به مشارکت در تکمیل و توسعه سایت است و مسئولیت چگونگی ارایه خدمات سایت بر عهده ایشان نمی باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image