کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

گاهي انبياء را به دو قسم تقسيم مي‏کنند: انبياء تشريعي، و انبياء تبليغي. يعني آنان که شريعت جديد آوردند، و آنان که دين سابق را تبليغ مي‏کردند. حال سؤال اين است که فرق بين امام و پيامبر تبليغي چيست؟ آيا صرفاً در اين است که امام وحي دريافت نمي‏کند؟ مخصوصا با توجّه به اين‏که امام علمش لدنّي و وارث علم پيامبر است، و سخنش هم مانند سخن خدا و رسول حجّت است؟


برای روشن شدن بحث لازم است که در آغاز رسول، نبي و امام تعریف شود. در این صورت فرق هاي اساسي بين امام و نبي و رسول هم روشن خواهد شد. 1. مقام نبوت: يعني دريافت وحي از خداوند و ابلاغ به ديگران، بنابراين نبي کسي است که وحي بر او نازل مي شود و آن چه به وسيله وحي دريافت مي کند چنان چه از او بخواهند در اختيار ديگران مي گذارد. 2. مقام رسالت يعني مقام تبليغ و نشر احکام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم. بنابراين رسول کسي است که موظف است در تمام حوزه مأموريت خود تلاش و کوشش کند و از هر وسيله اي براي دعوت مردم به وسيله خداوند و ابلاغ دعوت او استفاده کند. 3. مقام امامت يعني رهبري و پيشوايي و زمامداري خلق. در واقع امام کسي است که با تشکيل يک حکومت الهي و به دست آوردن قدرت هاي لازم سعي مي کند احکام خداوند را عملا اجرا و پياده کند. امامت عبارت است از تحقق بخشيدن به برنامه هاي ديني اعم از حکومت به معني وسيع و اجراي حدود و احکام خدا و هم چنين تربيت و پرورش نفوس در جهت ظاهر و باطن. اين مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است، زيرا نبوت و رسالت تنها خبر دادن از طريق خدا و ابلاغ فرمان او، بشارت و انذار است؛ اما در مورد امامت همه اينها وجود دارد به اضافه اجراي احکام و تربيت نفوس از نظر ظاهر و باطن. در حقيقت مقام امامت، مقام تحقق بخشيدن به برنامه هاي مذهب است؛ يعني ايصال به مطلوب هم از جهت اجراي قوانين الهي و هم هدايت تکويني؛ يعني تأثير باطني و نفوذ روحاني که شعاع وجودش در قلب انسان ها میگذارد و آنان را هدايت مي کند. موارد زيادي بوده که امام با يک اشاره تکويني اثر لازم را در قلوب آماده و مستعد گذارده و آن ها را به کلي منقلب ساخته است و البته توجه به این نکته هم لازم است که بسیاری از پیامبران دارای مقام امامت هم بودهاند. بنابراین لازمه نبوت تبليغي حتي رسالت، تصرف در قلوب و باطن افراد نيست؛ يعني ولايت باطني از آن جهت که نبی و رسول هستند، ندارند. نبوت تبليغي فقط ارائه طريق مي دهد نه ايصال به مطلوب، ايصال به مطلوب فراتر و بزرگ تر از ارائه طريق است. امامت آخرين سير تکاملي انساني است ولي نبوت تبليغي آخرين سير نيست. مقام امامت يک منصب الهي است ولي نبوت تبليغي يک مقام نيمه بشري است، اگر درجه عقل و علم و تمدن به پايه اي نرسيده که خود بتواند عهده دار دعوت و تعليم و تفسير و اجتهاد در امر دين بشود ظهور علم و عقل به عبارت ديگر رشد و بلوغ انسانيت خود به خود به وحي تبليغي خاتمه مي دهد و علما جانشينان چنان انبياء مي گردند. پس نبوت تبليغي مقطعي و موقتی و نيمه بشري است، ولي امامت جهان شمول و جاويدان و منصبي صد در صد الهي است. مقام امامت مقام اجراء و تحقق احکام الهي است ولي نبوت تبليغي و رسالت مقام هدايت و تبليغ رشد است کاري به اجرا ندارد. پيامبران تبليغي کارشان تعليم و تبليغ و ارشاد مردم به تعليمات صاحب شريعت بوده است. مقام امامت چنان عظيم و گسترده است که انبياء اولو العزم با امتحانات وسيع و سخت به آن مقام مي رسيده اند. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: خداوند ابراهيم را بنده خود قرار داد پيش از آن که پيامبرش قرار دهد و خداوند او را به عنوان پيامبر انتخاب کرد، پيش از آن که او را رسول خود سازد. و او را رسول خود انتخاب کرد، پيش از آن که او را خليل خود انتخاب کند. و او را خليل قرار داد، پيش از آنکه او را امام قرار دهد. هنگامي که همه اين مقامات را جمع کرد، فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. از اين حديث به وضوح روشن مي شود که مقام امامت اصلا قابل قياس با رسالت و نبوت تبليغي نيست. همچنین امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: انبياء و پيامبران بر چهار طبقه هستند: 1. پيامبري که خبر داده مي شود به امور خودش و نبوتش از وظایف خودش به دیگری تجاوز نمي کند.2. پيامبري که مانند قبلی، نبوتش منحصر در خودش باشد ولی فرشته را در خواب و بیداری نمی بیند، بلکه صدای او را در بیداری میشنود. و براي او امامي است؛ يعني تابع پيغمبري ديگر است. 3. پيامبري که ملک را مشاهده مي کند و کلام او را در بیداری و خواب مي شنود و مبعوث به سوی ديگران نيز است، خواه کم باشند و خواه بسيار. لکن بر او امامي است (يعني تابع شريعت ديگري است)، مانند يونس ـ عليه السلام ـ نسبت به موسي ـ عليه السلام ـ. چنانکه قرآن میفرماید: او را فرستاديم به سوي صد هزار نفر يا بیشتر از آن. 4. پيامبري که مشاهده مي کند ملک را و صداي او را در خواب و بيداري مي شنود و امام نيز مي باشد، مانند ابراهيم و ساير پیامبران اولي العزم ـ عليهم السلام ـ . حضرت مي فرمايند: ابراهيم ـ عليه السلام ـ نخست نبي بود و امام نبود تا آن که خداي تعالي فرمود: همانا قرار مي دهم تو را براي مردم امام. با اين بیان فهميده مي شود که امامت آخرين سير کمال انساني است. علم: يکي از تفاوت هاي ديگر بين نبوت تبليغي و امام در اين است که علم انبياء تبليغي از طريق وحي بوده است، امّا علوم ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ از راه ها و کانال هاي متعدد تأمين مي گشته است. سرچشمه هاي علوم ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ منحصر به آن چه از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با واسطه يا بي واسطه دريافت کرده بود نيست؛ بلکه ايشان از راههای غير عادي دیگر معرفت نيز بهره مند بوده اند،مانند الهام و تحديث، یعنی سخن گفتن فرشتگان با آنها. نظير الهامي که به حضرت خضر و ذوالقرنين و مادر حضرت موسي مي شده است. از حسن بن يحياي مدائني نقل شده است که از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيدم هنگامي که از امام سئوال مي شود چگونه (و با چه علمي) پاسخ مي دهد؟ فرمود: گاهي به او الهام مي شد و گاهي از فرشته مي شنود يا هر دو. بنابراین تفاوت هاي نبوت تبليغي و امامت را میتوان در این امور دانست: 1. امامت آخرين سير تکاملي انسان است. 2. امامت مقام اجرائي است بر خلاف نبوت تبليغي که مقام فقط تبليغ و ارشاد است. 3. امامت منصب کاملا الهي است ولي نبوت تبليغي نيمه بشري است. 4. امامت مقامي است جاويدان و هميشگي، ولي نبوت تبليغي محدود و موقت است. 5. علوم ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ از راه ها و سر چشمه هاي متعدد مانند الهام و تحديث و با واسطه يا بي واسطه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تأمين مي شود، ولي علوم پیامبر تبليغي فقط از وحي است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image