یگانگی خداوند-دو خدایی /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آیا امکان دارد خدایان دیگری در غیر از این جهان وجود داشته باشند که در آن جهان حکومت کنند؟


خالق و آفریدگار این عالم خدای یگانه است و امکان ندارد غیر او خدایی وجود داشته باشد. او دارای وجودی محض و بینهایت است و لازمه این دو ویژگی یگانگی اوست. از این رو حتی اگر هم جهانهای دیگری نیز وجود داشته باشد باز خالق آنها خدایی یگانه خواهد بود. ما در مطالبی در صدد آنیم تا دلایلی را بر یگانگی خداوند اقامه نماییم تا پس از آن دریابیم که اصلا غیر ممکن است خدا یا خدایان دیگری غیر خدای یگانه وجود داشته باشد و در جهان های خاص خودشان حکم فرمایی نمایند.«لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا » : اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می یافت . (انبیا / 22)در باب اثبات یگانگى خداوند، دلایل گوناگونى ذکر شده است و ما در ایجا تنها به تحلیل و تشریح یک دلیل بسنده مى کنیم. فهم این برهان، نیازمند توجّه به دو مقدمه است: 1 - وجود هر معلولى، وابسته به علت خویش مى باشد؛ به عبارت دیگر بنابر اصل علیّت - که در جاى خود مستدل و مبرهن گشته - هر معلولى وجود خودش را - با همه شؤون و متعلقاتش - از علّت هستى بخش خویش، دریافت مى دارد و اگر احتیاج به شروط و معدّاتى هم داشته باشد، مى بایست وجود آنها هم مستند به علّت هستى بخش خودش باشد. بنابراین اگر دو، یا چند علت هستى بخش، در عرض هم فرض شوند، معلول هر یک از آنها، وابسته به علّت خودش مى باشد و هیچ گونه وابستگى به علت دیگر یا معلول هاى آن، نخواهد داشت. و بدین ترتیب، ارتباط و وابستگى میان معلول هاى آنها، به وجود نخواهد آمد. -2 نظام این جهانِ مشهود، نظام واحدى است که در آن، پدیده هاى هم زمان و ناهم زمان، با یکدیگر ارتباط و وابستگى دارند. امّا ارتباط پدیده هاى هم زمان، همان تأثیر و تأثراتِ علّى و معلولى گوناگون، در میان آنها است که موجب تغییرات و دگرگونى هایى در آنها مى شود و به هیچ وجه، قابل انکار نیست. امّا ارتباط میان پدیده هاى گذشته، حال و آینده، به این صورت است که پدیده هاى «گذشته»، زمینه پیدایش پدیده هاى «کنونى» را فراهم کرده اند و پدیده هاى «کنونى» نیز به نوبه خود، زمینه پیدایش پدیده هاى «آینده» را فراهم مى سازند. اگر روابط علّى و اعدادى، از میان پدیده هاى جهان برداشته شود، جهانى باقى نخواهد ماند و هیچ پدیده دیگرى هم، به وجود نخواهد آمد. چنان که اگر ارتباط وجود انسان با هوا، نور، آب و مواد غذایى بریده شود، دیگر نمى تواند به وجود خود ادامه دهد و زمینه پیدایش انسان دیگر یا پدیده دیگرى را فراهم سازد. با ضمیمه این دو مقدمه، مى توان نتیجه گرفت که نظام این جهان - که شامل مجموعه پدیده هاى بى شمار گذشته، حال و آینده است - آفریده یک آفریدگار مى باشد و تحت تدبیر حکیمانه او اداره مى شود؛ زیرا، اگر یک یا چند آفریدگار دیگرى مى بود، ارتباطى میان آفریدگان به وجود نمى آمد و نظام واحدى بر آنها حاکم نمى شد؛ بلکه هر آفریده اى از طرف آفریدگار خودش، به وجود مى آمد و به کمک دیگر آفریدگان همان آفریدگار، پرورش مى یافت. در نتیجه، نظام هاى متعدد و مستقلى، به وجود مى آمد و ارتباط و پیوندى میان آنها برقرار نمى شد. در صورتى که نظام موجود در جهان، نظام واحد همبسته اى است و پیوند میان پدیده هاى آن، مشهود است.مصباح یزدى، محمدتقى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360؛ براى اطلاع بیشتر از تقریرهاى گوناگون این موضوع نگاه کنید به: طباطبایى، سیدمحمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 111 - 123.تقریر دیگر برهان یگانگی خدافرض این که جهان ، دارای دو یا چند خدا باشد از چند حال بیرون نخواهدبود : الف ) هر یک از پدیده های جهان مخلوق و معلول همه آن ها فرض می شوند .ب ( هر دسته از آن ها معلول یکی از خدایان مفروض ، به حساب می آیند .ج ) همگی آفریده یک خدا شمرده شده خدایان دیگر به عنوان مدبر وکارگردان جهان ، فرض می شوند .اما فرض این که هر پدیده ای دارای چندآفریننده باشد محال است زیرا معنای این که دو یا چند آفریننده ( = علت هستی بخش ) موجودی را بیافرینند این است که هر کدام از آن ها وجودی را افاضه کنندو در نتیجه ، چند وجود پدید می آید در صورتی که هر موجودی فقط یک وجوددارد و گرنه موجود واحدی نخواهد بود .اما فرض این که هر یک از آن هاآفریننده یک مخلوق یا مجموعه خاصی از مخلوقات باشند لازمه اش این است که دو مخلوق قایم به آفریننده خودش باشد و نیازی به موجود دیگری نداشته باشد مگر نیازی که در نهایت به آفریننده اش منتهی شود و چنین نیازی تنها به آفریدگان همان آفریننده خواهد بود .به دیگر سخن : لازمه فرض چند خدا برای جهان وجود نظامهای متعد د و معزل از یکدیگر است . در صورتی که جهان ، نظام واحدی دارد و هم پدیده های هم زمان ، با یکد یگر مرتبط ا ند و بر یکدیگر اثرمی گذارند و به یکدیگر نیاز دارند و هم میان پدیده های گذشته با پدیده های فعلی و میان پدیده های فعلی با پدیده های آینده ، ارتباط برقرار است و در پدیده قبلی زمینه پیدایش پدیده بعدی را فراهم می کنند .پس چنین جهانی که دارای اجزا هم بسته و مرتبط می باشد و نظام واحدی بر آن حکم فرماست نمی تواند معلول چند علت هستی بخش باشد .و اگر فرض شود که آفریننده همه آفریدگان یکی است و دیگران عهده دار اداره و تدبیر جهان می باشند چنین فرضی هم صحیح نخواهد بود زیرا هر معلولی با تمام شیون هستیش قایم به علت هستی بخش می باشد و هیچ موجود مستقل دیگری راهی برای تصرف در آن نداردمگر تاثیر و تاثراتی که میان معلولات یک علت ، حاصل می شود و همگی درحیطه قدرت و سیطره فاعل هستی بخش ، قرار دارد و با اذان تکوینی او انجام می گیرد .و در این صورت ، هیچکدام از آن ها در حقیقت ( ( رب ) ) نخواهد بود زیرامعنای حقیقی رب این است که تصرف استقلالی در مربوب خود انجام دهد وفرض این است که این گونه تصرفات و تاثیرات ، استقلالی نیست بلکه همگی آنها در شعاع ربوبیت آفریننده و با نیرویی که او می دهد، انجام می گیرد، V) آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی ، سازمان تبلیغات اسلامی ، تهران ، چاپ ششم ،بهار 1370 ش ، ج اول ، ص 157 - 158 (V به نقل از سایت تبیانبرهان صرف الوجود: این برهان از چهار قسمت تشکیل شده است: 1. خداوند متعال داراى تمام کمالات است؛ زیرا وجود محض و واقعیت محض است. 2. وجود محض با عدم همراه نیست و نمى سازد. 3. وجود محض تمام وجود و کل وجود را شامل مى شود؛ زیرا منظور از وجود محض (یا صرف الوجود)؛ یعنى، موجودى که هیچ گونه عدمى در آن راه ندارد. پس او وجودى است که هیچ حاشیه و کناره اى ندارد و به اصطلاح از کران تا کران وجود را شامل مى شود. 4. چنین موجودى نمى توان متعدد باشد؛ زیرا اگر متعدد باشد، حتما محدود خواهد بود و اگر محدود باشد وجودى خواهد بود که همراه عدم است و وجود محض نیست، (اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 152). به عبارت دیگر: اگر واجب الوجود متعدد باشد: اولاً هر واجب الوجودى، به حدود و حاشیه واجب الوجود دیگر محدود شده است؛ ثانیا هر واجب الوجود، از وجود دیگرى خالى است. پس وجود صرف و محض و ناب نیست؛ زیرا این چند واجب الوجود، مفروض، در عرض هم و با هم مساوى اند. اگر آنها در طول هم بودند و با هم مساوى نبودند، آن که در مرحله بالا بود، تمام مراتب مراحل پایینى ها را داشت و فقط او واجب الوجود بود و آنها زیر مجموعه او بودند. اما در صورتى که دو یا چند واجب الوجود، در عرض هم و مساوى باشند، دو اشکال اساسى لازم مى آید: یکم: آنها صرف نیستند و لا متناهى و بى حد و نامحدوداند. دوم: هر کدام از واجب الوجودها که محدوداند، نیازمند به وجودى هستند که تحدید کننده آنها باشد. بنابراین اگر وجودى صرف و ناب باشد، بى حد و نامحدود است و جایى براى غیر نمى گذارد و تا دوّمى فرض شود، (بدایة المعارف الالهیة، آیة الله خرازى، ج 1، ص 55). البته اگر به مفاد برهان فطرت توجه شود، روشن مى گردد که قلب آدمى، در توجه و ابراز نیاز به بى نیاز محض و بریدن از تمامى موجودات دیگر، فقط به یک موجود - که بى نیاز مطلق است - توجه دارد و همین دلیل بر توحید حق تعالى است. در قرآن نیز آیاتى در اثبات توحید آمده است، (آیات 22 سوره انبیاء و 29 سوره زمر) و مطالب آن تحت عنوان برهان تمانع، شناخته مى شود. براى مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: 1. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 155 - 153. 2. تفسیر تسنیم، آیة الله جوادى آملى، ج 1، صص 42 - 41. 3. ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد، آیة الله جوادى آملى، انتشارات الزهراء، صص 156 - 142. 4. خدا را چگونه بشناسیم، آیة الله مکارم شیرازى. 5. اموزش فلسفه، آقای مصباح، ج 2 6. الهیات، محمد حسین فاضل تونی. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image