تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
باتوجه به اینکه مباحث آزمايش الهي، تأکيد بر ايمان و انجام وظايف همواره چنین توهمی را در پی دارد که، «براي خدا چه اشکالی داشت که همه انسانها را اجباراً به قبول حق وادار سازد؟»، لذا نخست به پاسخ قرآن دربارهی این شبهه باید پرداخت که میفرماید: «و لو شاء الله لجعلکم امة واحدة» یعنی «اگر خدا مي خواست همه شما را امت واحدي قرار مي داد» منظور از «امت واحده»، افرادی است که از نظر ايمان اجباری یکسانند، ولي بديهي است چنین پذيرشی از حقیقت و ایمان، نه گامي به سوي تکامل است نه دليلي بر افتخار پذيرنده آن دربر دارد، لذا طبق سنت خداوند همه انسانها آزادند تا با اختيار خود، راه حق را بپويند. ولي اين آزادي به این معني نيست که از ناحيهی خدا، هيچ گونه کمکي به پويندگان اين راه نميشود، بلکه آنها که قدم در راه حق ميگذارند و مجاهده ميکنند، توفيق خداوند را شامل حال خود میکنند و در پرتو هدايت او به سر منزل مقصود ميرسند، اما کسانی که در راه باطل گام مي گذارند، از اين موهبت محروم گشته و همواره بر گمراهيشان افزوده مي شود. لذا بلافاصله در ادامهی آیه چنین میفرماید: «ولکن يضل من يشاء و يهدي من يشاء» یعنی «لکن خدا هر کس را بخواهد گمراه مي کند و هر کس را بخواهد هدايت.» اما اين هدايت و یا گمراهی الهي هرگز به معنی سلب مسئوليت از انسان نیست، زيرا گامهاي نخستين آن از حرکت خود انسان نشأت میگیرد، به همين دليل اضافه ميکند «و لتسئلن عما کنتم تعملون« یعنی «شما به طور قطع در برابر اعمالي که انجام مي داديد مسئوليد و از شما بازپرسي ميشود.» اين تعبير که از يک سو انجام اعمال را به خود انسان ها نسبت ميدهد و از سوي ديگر بر مسئوليت آنها در برابر اعمالشان تأکيد ميکند، از قرائن روشني است که مفهوم هدايت و گمراهی الهي را در جمله قبل تفسير ميکند، مبنی بر که اين هدايت و گمراهی، هرگز جنبه اجباري ندارد. پس همواره اعمال و کردار انسان، نتايج و بازتاب خاصي دارد، یعنی اگر عمل نيک باشد، نتيجهاش بصیرت و توفيق و هدايت بيشتر به سوي خدا و انجام اعمال بهتر خواهد بود. آيهی 29 سورهی انفال بهترین ادلّه بر اثبات این موضوع است: يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً؛ یعنی «اگر پرهيزگاري پيشه کنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مي کند و به شما روشن بيني عطا مي فرمايد.» و اگر دنبال زشتي ها برود، تاريکي و تيرگي قلبش افزون مي گردد و به سوي گناه بيشتر سوق داده خواهد شد، چنین افرادی حتی تا سر حد انکار خدا و کفر نیز ميرسند، شاهد اين گفته آيه 10 سوره روم ميباشد که ميفرمايد: ثُمَّ کانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَکانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُون یعنی «عاقبت افرادي که اعمال بد انجام ميدهند به اينجا منتهي شد که آيات خدا را تکذيب کردند و مورد استهزاء قرار دادند.» و در آيهی ديگر ميفرماید: فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ یعنی «هنگامي که از حق برگشتند خداوند دلهاي آنها را برگردانيد.» در ارتباط با آيهی مورد بحث نيز، قرآن اینچنین رفع شبه کرده است: وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ یعنی «خداوند گمراه نمي کند جز افراد فاسق و بد کردار را.» بنابراين انتخاب راه خوب يا بد از ابتدا در اختيار خود انسان است، اين حقيقت را وجدان هر انساني قبول دارد. بنابراین: هدايت و گمراهی در قرآن، به معني اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست، بلکه با استناد به آيات متعددي از خود قرآن «هدايت» به معني «فراهم آوردن اسباب سعادت» و «اضلال» و گمراهی به معني «از بين بردن زمينه هاي مساعد» است، بدون اينکه جنبه اجباري به خود بگيرد. و اين فراهم ساختن اسباب (که نام آن را توفيق نامیده شده) يا بر هم زدن اسباب (که نام آن را سلب توفيق نامیده شده)، نتيجهی اعمال خود انسانهاست، پس اگر خدا به کساني توفيق هدايت ميدهد و يا از کساني توفيق را سلب مي کند، نتيجهی مستقيم اعمال خود آنها است. اين حقيقت را در ضمن يک مثال ساده ميتوان توصیف کرد: هنگامي که انسان از کنار يک پرتگاه يا يک رودخانه خطرناک مي گذرد، هر چه خود را به آن نزديکتر سازد، جاي پاي او لغزندهتر و احتمال سقوطش بيشتر و احتمال نجاتش کمتر ميشود و هر قدر خود را از آن دور کند، جاي پاي او محکمتر و مطمئنتر گشته و احتمال سقوطش کمتر ميشود، اين يکي هدايت و آن ديگري ضلالت نام دارد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.