آیا حجت بودن امام زمان (ع) مخالف آیه «رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» نیست؟ /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

آیا حجت بودن امام زمان (ع) مخالف آیه «رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» نیست؟


آیا حجت بودن امام زمان (ع) مخالف آیه «رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» نیست؟پاسخ: اصولا معنای دقیق آیه یاد شده این چنین است: بعد از ارسال رسل، مردم در مقابل خداوند هیچ گونه بهانه ای ندارند. نه این که بعد از ارسال رسل و انبیاء، خداوند هیچ شخصی را به عنوان حجت در بین مردم قرار نداده است. نظیر این مطلب در آیه ذیل آمده است: «وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً». (آل عمران/97)حج خانه خدا حقی است برای خداوند بر گردن کسانی که إستطاعت برای حج دارند؛ یعنی اگر مردمی که مستطیع هستند حج به جا نیاورند، خداوند علیه آنها حجت و دلیل دارد. و می تواند آنها را مؤاخذه کند. و این معنا از «لام» حرف جری که بر «الله»، و «علی» که بر «الناس» داخل شده، فهمیده می‌شود.مؤید این مطلب، کلام ابو البقاء است، او می‌گوید:«وقد یعبر عن نفی المعذرة بنفی الحجة کما فیقوله تعالى «لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل» ففیه تنبیه على أن المعذرة فی القبول عنده تعالى بمقتضى کرمه بمنزلة الحجة القاطعة التی لا مرد لها»؛ گاهی به جای نفی معذرت از نفی حجت تعبیر می‌شود. مانند سخن خداوند «لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل» در این آیه اشاره ایست به این که به مقتضای کرم و بخشش الهی ، عذری که در پیشگاه او مقبول است ، مانند حجتی قاطع است که نمی‌توان آن را رد کرد(کتاب الکلیات، ج1، ص 406، ).شوکانی در فتح القدیر می‌گوید: « قوله{لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل} أی معذرة یعتذرون بها کما فی قول تعالى:{ ولو أنا أهلکناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لولا أرسلت إلینا رسولا فنتبع آیاتک} وسمیت المعذرة حجة مع انه لم یکن لأحد من العباد على الله حجة تنبیها على أن هذه المعذرة مقبولة لدیه تفضلا منه رحمة»؛ مراد از «حجة» در آیه، معذرتی است که به سبب آن از خدا عذر بخواهند. مانند این آیه «ولو أنا أهلکناهم بعذاب من.....» و معذرة در این آیه، با این که برای هیچ یک از بندگان علیه خداوند حجتی نیست، حجت نامیده شد، زیرا این عذر خواهی از روی تفضل و رحمت پروردگار پذیرفته شده است(فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج1، ص538).فخر رازی نیز می‌گوید: إنَّ المقصود من بعثة الرسل وإنزال الکتب هو الإعذار والإنذار؛ مقصود از بعث انبیاء و إنزال کتب همان إعذار و إنذار است( التفسیر الکبیر(مفاتیح الغیب)، ج11، ص 87. مفسران اهل سنت نیز به معنای درست آیه اشاره کرده اند و هرگز معنایی که ابن تیمیه و برخی از پیروان او استفاده کرده اند، در ذهن شان خطور نکرده است. در این قسمت به سخنان برخی از مفسران اشاره می‌کنیم.طبری از مفسران معروف اهل سنت در تفسیر «جامع البیان عن تأویل آی القرآن » می‌نویسد:« خداوند در آیه «لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل» می‌فرماید: رسولانم را به عنوان بشارت دهند و انذار کننده به سوی بندگانم فرستادم تا این که افرادی که به من کفر می‌ ورزند و جز من بت ها را عبادت می‌کنند و یا از راه من گمراه می‌شوند علیه من حجتی نداشته باشند و بگویند: چرا قبل از این برای ما پیامبر نفرستادی تا از آیات تو پیروی می‌کردیم پیش از این که ذلیل شویم و زیان ببینیم. پس خداوند با فرستادن رسولان هرگونه حجت و دلیل باطل ملحدان و مخالفان دستورش را قطع کرده تابرای خداوند حجت بالغه بر علیه آنان و تمام مخلوفات باشد. اهل تأویل آیه را به همان نحوی که ما گفتیم،‌ تأویل کرده اند»(جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج6، ص30)بغوی نیز در تفسیرش بعد از ذکر آیه می‌نویسد:«وفیه دلیل على أن الله تعالى لا یعذب الخلق قبل بعثة الرسول قال الله تعالى (وما کنا معذبین حتى نبعث رسولا)»؛ این آیه دلیل بر این است که خداوند متعال مخلوقات خود را پیش از فرستادن پیامبر عذاب نمی‌کند؛ ‌همانگونه که خداوند فرموده است: و ما هرگز (قومى را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى مبعوث کرده باشیم (تفسیر البغوی، ج1، ص500، ).آلوسی نیز گفته: وقوله تعالى: «لئلا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل، معنای این آیه این است که مردم نمی‌توانند علیه خداوند احتجاج کنند و بگویند : چرا برای ما پیامبری نفرستادی(روح المعانی، ج15 ص42). با توجه به گفته های فوق، هیچ یکی از مفسران نگفته اند که مفاد آیه، نفی حجت خداوند بعد از رسولان در میان مردم است.خلاصه اینکه اتمام حجت بعد از پیامبران (علیهم السلام) به معنای نبودن حجتی دیگر نیست؛ بلکه به این معنا است که مردم نمی‌توانند بعد از وجود پیامبر، بر خدا اعتراض کنند که حجت بر ما تمام نشده است. بنابراین، این که ما می‌گوئیم أئمه‌ (علیهم السلام) حجج الهی بر مردم هستند به این معنا است که برای خداوند، علیه مردم حجت است. یعنی «لله علی الناس حجة» لذا وقتی مثلاً گفته می‌شود «أشهد أنَّ علیا حجة الله»، یعنی علی (علیه السلام) حجت خدا بر مردم است. از این رو، بعد از پیامبران، خدا بر مردم حجت دارد؛ ولی مردم بر خدا حجت ندارند. لذا در ادعیه و زیارات ما، تعبیر «حجة الله علی خلقه» فراوان است. یا مثلاً: «أُشهِدُکَ یا مولایَ أنَّ علیّاً أمیرالمؤمنین حُجَّتهُ» در زیارت آل یس، همچنین عبارت«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ فی اَرْضِه»ِ در مفاتیح الجنان در اعمال روز جمعه. پاسخ دیگر آنکه : بر اساس روایت پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع) حجت خدا بر بندگان هستندپاسخ دوم این است که طبق روایات در منابع اهل سنت، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علیه السلام حجت های خداوند بر بندگان الهی هستند. متن روایت در این باره به دو صورت متفاوت نقل شده است.متن اول: پیامبر (ص) و امیر مؤمنان (ع) حجت بر امت در روز قیامت در متن نخست، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علیه السلام حجت خدا در روز قیامت معرفی شده است. خطیب بغدادی در کتاب «تاریخ بغداد»، روایت را با این سند این‌گونه نقل کرده است: مطر بن ابی مطر از انس بن مالک روایت می‌کند که گفت: نزد رسول خدا نشسته بودم در این هنگام دیدیم که علی آمد. رسول خدا فرمود: من و این (اشاره به علی) در روز قیامت بر امت من حجت هستیم(تاریخ بغداد، ج 2، ص 88). این روایت را ابن عساکر نیز با همین سند نقل کرده است(تاریخ مدینة دمشقج42، ص 309). متن دوم: پیامبر (ص) و امیر مؤمنان (ع) حجت خدا بر مخلوقات بدون قید قیامتدر عبارت دیگر از این روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علیه السلام حجت خدا اما آن را منحصر به قیامت نکرده است. ابن عساکر در نقل دیگر، روایت را با این سند آورده است: انس بن مالک می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله به سوی علی بن ابی طالب نگاه کرد و فرمود: من و این حجت خدا بر خلق خدا هستیم(همان.).و نیز با این عبارت آمده است: از انس روایت شده که گفته است پیامبر خدا ﴿صلی لله علیه و آله و سلم﴾ فرمود: من و علی، حجة خدا بر بندگانش هستیم(همان.).پس طبق این روایت،‌ رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علیه السلام تا روز قیامت بر امت اسلام حجت های الهی هستند. بنابراین،‌ سخن ابن تیمیه که وجود هرگونه حجت الهی را بعد از رسول خدا نفی می‌کند مخالف خود آیه قرآن و روایات است.علاوه بر پاسخ های حلی، پاسخ های نقضی متعددی نیز در پاسخ این برداشت وهابی‌ها از آیه مورد بحث وجود دارد از جمله اینکه خود قرآن حجت است . یکی از چیزهایی که به اتفاق تمام مسلمین، بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان مردم حجت است، قرآن کریم است. در صحیح مسلم این روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده است:«وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ»؛ قرآن به نفع تو یا به ضرر تو حجت است(صحیح مسلم، ج1، ص203)ابن عجیبه از مفسران اهل سنت در تفسیر آیه ذیل گفته است: «قال تعالى لهم: «فقد جاءکم بینة من ربکم» وهو القرآن؛ حجة واضحة تعرفونها». مراد از بینه، قرآن است، او حجت روشنی است که آن را می شناسید(البحر المدید، ج 2، ص 223).ابن کثیر نیز در تفسیرش می‌گوید: قرآن کریم که حجت رسای الهی است تا قیامت باقی است: هیچ حجت و معجزه ی بلیغ تر و اثر گزارتر در جانها و عقول، از این قرآن، وجود ندارد. قرآنی که اگرخداوند آن را بر کوه نازل می کرد ، کوه ، خاشع و خاضع می شد. و در روایات صحیح آمده است که رسول خدا فرمود: هیچ پیغمبری نیست مگر این که همراه او چیزی است که مردم به آن ایمان بیاورند. آن چه که به من داده شده است تنها وحی است که خداوند به من وحی کرده است. من امید دارم، پیروان من در روز قیامت بیشتر از انبیاء قبل باشد. معنای این روایت این است که معجزه هر پیامبری با مرگ او از بین می رود؛ ولی این قرآن تا قیامت، حجت است(تفسیر القرآن العظیم، ج2، ص627).طبری در تفسیر خود می‌گوید:«والقرآن من حجج الله على الذین خوطبوا بهاتین الآیتین»؛ قرآن از حجت های الهی است بر کسانی که مخاطب این دو آیه هستند(جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 2، ص 444).محمد بن عبد الوهاب ، مؤسس فکر وهابیت نیز چنین می‌گوید:«فإن حجة الله هو القرآن فمن بلغه القرآن فقد بلغته الحجة»؛ همانا حجت خداوند، قرآن است کسی که به او قرآن رسیده باشد حجت به او رسیده است(الرسائل الشخصیة ج6، ص244). حال این سؤال مطرح است که، اگر بعد از رسل، حجت دیگر نباشد، نبوت رسول خدا چگونه ثابت می‌شود؟ از آنجایی که از قرآن، دلیل بر نبوت رسول خدا آورده می‌شود دلیل بر حجت بودن قرآن است. پس می شود که بعد از رسل، حجت وجود داشته باشد، به همین دلیل فخر رازی گفته است: این آیه دلالت دارد بر این که معنای قرآن واضح ومعلوم است. واین به خلاف کسانی است که می گویند معنای قرآن را فقط نبی و امام معصوم می‌دانند. زیرا اگر این طور بود منافقین نمی توانستند با تدبر در قرآن به آن معرفت پیدا کنند. و جایز نبود که خداوند آن ها را امر به تدبر کند و جایز نبود که قرآن در صحت نبوت پیامبر، حجت باشد(6). بنابراین، بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله قرآن کریم که معجزه آن حضرت است، به عنوان حجت الهی تا قیامت باقی است.التفسیرالکبیر أو مفاتیح الغیب، ج1 ص1506 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image