تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
مقدمه: دين گريزي، دين ستيزي و دين فروشي يهوديان زبان زد عام و خاص است. شواهد قرآني، روايي و تاريخي بسيار زيادي در اين راستا موجود است. با اين نگاه، بسياري از آيات قرآني براي انسان تفسير مي شود و گره ذهني افراد باز مي گردد. با اين مقدمه و توجه به آيات قبل و بعد، آيه مورد نظر و هم چنين توجه به صدر و ذيل اين آيه و دقت در متن آن، مي توان به تفسير روشني دست يافت و آن این که جنس و طبیعت يهود، حسودورز و کينه توز است. از اين روي، با نزول قرآن بر رسول رحمت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امّت اسلام، آتش حسادت آن ها شدّت گرفت و کفر و طغيان گري آن ها شدت يافت. در حقیقت پيام آيه اين است که رفتار وقيحانه ی يهود و جرأت و جسارت آن ها نسبت به خداوند، تعجّب آور است و هويّت آن ها را که خود را نژاد برتر مي دانند و ساير ملل را وحشي و بي سواد مي خوانند، تا جايي که خودشان را فرزندان خدا مي خوانند، به همه جهانيان نشان دهد تا همه بدانند که اين ها چه قدر در دشمني و لجاجت با حق تعالی، جسور هستند و اگر اين ها هر روز بر عناد خود مي افزايند؛ خدا نيز بر آن ها غضب کرده و نور دلشان را خاموش مي نمايد. در مورد اين که مراد از عداوت و دشمني چيست؟ چند نظر وجود دارد نظريه اول بر این است که: دشمني يهوديان بين خودشان است. علامه طباطبايي مي فرمايد: منظور از عداوت و بغضا، همان تشتت در عقايد و اختلاف در مذهب خواهد بود که خداي تبارک و تعالي در موارد زيادي نيز به آن اشاره کرده است. در واقع عداوت خشم توأم با تجاوز عملي است. گاهي اين عداوت تنها خشم دروني و خود خوري است. از اين روي، هر وقت يهود خواست دست به اقداماتي بزند، آتش جنگي را با رسول حقّ و مسلمين دامن بزند، خداي تبارک و تعالي بين سران آن ها عداوت و اختلاف انداخت و به اين وسيله، آتش آن ها را خاموش ساخت. در واقع اين آيه نويد و مژده است براي جامعه مسلمين؛ چون رهنمود و اعجاز اين آيه اين است که هميشه سعي و کوشش يهود عليه ی رسول حقّ و مسلمين و بر افروختن آتش و ايجاد فتنه، به ويژه عليه ی اسلام و ايمان بي نتيجه، خنثي و نقش بر آب خواهد شد. آتش افروزي يهود در جامعه ديني، چند گونه مي باشد: 1. گاهي آتش افروزي يهود عليه ی اسلام و ايمان است؛ 2. گاهي عليه ی مسلمين است؛ 3. گاهي عليه ی اسلام و ايمان و مسلمين هر دو که متن اين آيه به آتش افروزي يهود عليه ی اسلام و ايمان اشاره دارد. نظريه دوم بر این است که: دشمني يهود با مسيحيان است. برخي از مفسرين گفته اند: مراد از «القينا بينهم...»، اين است که تا قيامت بين يهود و نصاري عداوت و دشمني افکنديم. با نگاه به تاريخ به دست مي آيد که هم خبر درست درآمد و هم وعده حقّ تعالي؛ چون مي دانيم که يهود در منطقه ی حجاز به گونه اي داراي شکوه و اقتدار بود که قريش در شرايط سخت از آن ها، تقاضاي ياري مي کرد؛ ولي خداي تبارک و تعالي به گونه اي آن ها را به کيفر حقّ ستيزي و حقّ گريزي و حقّ فروشي شان سرکوب کرد که ديگر توان پايدار ماندن را نيافتند. در اين آيه که به يکي از مصاديق روشن سخنان شرک آلود و گناه آلود يهود پرداخته شد به دست مي آيد که: زماني يهود صاحب قدرت بوده است. زمان حضرت داود و حضرت سليمان این گونه بود و مي توان آن را به عنوان نمونه ارايه کرد؛ ولي با ظهور اسلام و به ويژه در محيط حجاز، ستاره قدرت آن ها افول کرد و مبارزه رسول حقّ با يهوديان بني نضير و بني قريظه و بني قينقاع، موجب تضعيف آن ها شد. از اين روي، خداوندتبارک و تعالی، در برابر لجاجت و يک دندگي آن ها در طريق کفر و طغيان، مجازات سنگيني را در اين دنيا براي آن ها قايل شد و آن اين که: تا قيامت بين آن ها عداوت و دشمني انداخته است و به خاطر همين عداوت دشمني، با تمام قدرت مالي و توان رزمي اي که يهوديان صدر اسلام برخوردار بودند و از تمام مردم حجاز نيرومند تر بودند؛ با اين همه، طومار قدرت آن ها در هم شکست و در هم پيچيد که قابل پيش بيني نبود. يهوديان بني نضير و بني قريظه و بني قينقاع مجبور به جلاي وطن شدند و ساکنان خيبر و سرزمين فدک تسليم شدند و يهودياني که در بيابان حجاز سکونت داشتند، آن ها نيز در برابر عظمت اسلام زانو بر زمين زدند و از صحنه مبارزه کنار رفتند. در مورد اين که: آيا عداوت و دشمني بين خودشان، تا قيامت شامل همه يهوديان است يا تنها مربوط به صهيونيست ها است؟ بايد گفت: در واقع اين بخش از جواب، در آيه بعدي نهفته است که در آن آمده است: «اگر آن ها ـ يهوديان و نصاري ـ به تورات و انجيل و آن چه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است، عمل مي کردند، به طور قطع از بالاي سرشان ـ برکات آسماني ـ و از زير پاهايشان ـ برکات زميني ـ برخوردار مي شدند. و از ميان شان گروهي ميانه رو هستند و بسياري از ايشان بد رفتاري مي کنند». از اين آيه به دست مي آيد که: يهود نيز همانند ساير ملل دو دسته اند: يک دسته ميانه رو و معتدل و دسته ديگر منحرف و بد رفتار. در راستاي عداوت و دشمني نيز بايد گفت: ملاک و معيار در اين راستا، بود و نبود کفر و طغيان است. تا زماني که کفر و طغيان گري است، عداوت و دشمني نيز در بين يهود وجود دارد و از زماني که يهود از کفر و طغيانگري دست بردارند و راه ميانه روي و اعتدال را پيشه کنند، دشمني و عداوت نيز برداشته مي شود و آن ها از برکات آسماني و زميني بهره مند مي گردند آن چه به عنوان خلاصه و نتيجه بحث مي توان ارايه کرد اين است که: سلسله يهود تا قيامت باقي خواهند ماند و تا زماني که قوم يهود از دين ستيزي و دين گريزي و دين فروشي، دست برندارند و در کفر و طغيان خود باقي بمانند، عداوت و دشمني به عنوان يک جنگ رواني، يک بيماري روانی و روحي و عذاب الهي در بينشان باقي خواهد بود و اين تنها اختصاص به صهيونيست ندارد؛ هر چند صهيونيست ها هسته ی مرکزي کفر و طغيان گري را تشکيل مي دهند و صهیونیست یهودی و صهیونیست مسیحی، در صد بالايي از عداوت و دشمني را به خود اختصاص مي دهند. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.