تفتیش عقاید-تعالیم مسیحیت-گرایش الحادی /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

می دانیم به طور تقریبی بین سال های ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ را قرون وسطی می نامند. در این سالها قدرت کلیسا حاکم بر اروپا بوده است. در واقع پاپ قدرت مطلق اروپا بود. اساس فکری اروپا را علم اسکولاستیک یا علم کلیسا تشکیل می داد که از نظرات شخصی به نام سن اگوستین یا اگوستین مقدس گرفته شده بود.


می دانیم به طور تقریبی بین سال های 500 تا 1500 را قرون وسطی می نامند. در این سالها قدرت کلیسا حاکم بر اروپا بوده است. در واقع پاپ قدرت مطلق اروپا بود. اساس فکری اروپا را علم اسکولاستیک یا علم کلیسا تشکیل می داد که از نظرات شخصی به نام سن اگوستین یا اگوستین مقدس گرفته شده بود. در آن زمان این مطلب به مرور در کلیسای روم و اروپا جا افتاد که هر کس به غیر از علم کلیسا در علوم دیگر به تحقیق بپردازد، در کار خدا دخالت نموده است و باید تکفیر شود.البته ریشه این فکر در این قضیه نهفته بود که بر اثر افزایش آگاهی مردم و اینکه آنان با مطالعه کتاب مقدس می فهمیدند که مطالب گفته شده توسط کلیسا صحیح نیست لذا به مخالفت با کلیسا می پرداختند. به همین دلیل کلیسا حتی ترجمه انجیل را از زبان لاتین به زبانهای دیگر منع نموده بود.لذا پس از چندی کشیشانی چون مارتین لوتر و کالون خود مخالف کلیسای روم شدند، ضمن اینکه روز به روز بر تعداد دانشمندان و مخترعین و مکتشفین نیز افزوده می شد. به همین دلیل اعتراضات علیه کلیسا بالا گرفت و قدرت کلیسا از بین رفت.منتهی مشکلی که در اینجا پیش آمد، این بود که انسانهایی که سالها تحت سلطه یک قدرت بودند پس از رهایی از زیر یوغ آن نه تنها دیگر از وی اطاعت نکردند بلکه کلا از آن جدا شدند، شنیده اید می گویند: مادری به کودک خویش که به لبه بام خانه نزدیک شده بود گفت عقب برو و کودک آنقدر عقب رفت که از سوی دیگر بام افتاد. قضیه اروپا نیز چنین شد. آنها رهایی از کلیسا را با رهایی از هر گونه افکار مذهبی یکی دانستند و در نتیجه جدایی سیاست از دین و جدایی اخلاق از اقتصاد و این گونه مسائل برایشان پیش آمد. البته همان طور که در بالا ذکر شد، کلیسا اختراع یا اکتشاف جدید را دخالت در کار خدا می دانست و دانشمندانی نظیر کوپرنیک یا گالیله یا دیگران را محاکمه نمود عده ای از آنان را در آتش افکند. به همین دلیل پس از تضعیف قدرت کلیسا، رشد علمی جامعه مسیحی افزایش یافت. البته زیربنای رشد آگاهی علمی غربیان مربوط مربوط می شود به جنگ های صلیبی و آمدن آنان به شرق و آگاهی از رشد علمی شرق و نظریات مسلمینی چون فارابی، ابن سینا، رازی، ابن هیثم و ... به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که دنیای غرب با از بین بردن قدرت کلیسای کاتولیک موفق شد تا در زمینه های گوناگون علمی رشد نماید. در حالی که بر عکس در شرق با پیدایش اسلام و تأکید اسلام بر علم آموزی،‌ شاهد رشد علوم مختلف در ممالک اسلامی بودیم. بنابراین، می توان گفت که غرب با از دست دادن قدرت کلیسا، به رشد علمی رسید در حالی که شرق، با سلطه اسلام و تأکید قرآن بر علم آموزی و بر اساس آیاتی همچون « آیا آنانی که می دانند با آنهایی که نمی دانند برابرند» یا قسم خوردن خداوند به قلم و سطور نوشته شده و یا اولین کلمه نازل شده بر پیامبر(ص) «اقراء»، در علوم مختلف شکوفا شدند.پیدایش مکاتب سیاسی که نام بردید هم نتیجه رشد همان افکار ولی در قرون جدید است که خود داستانی جداگانه دارد.اما پیدایش و ظهور افکار طالبانی مربوط می شود به افراطی گری در اسلام که باز هم بحثی مجزا باید نمود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100106201) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image