تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

چرا روزى مسلمانان بر اكثريت مردم متمدن روى زمين حكومت مى كردند و قافله سالاركاروان تمدن بودند , ولى امروز دنباله رو ملل پيشرفته جهان شده اند ؟


دانشمند معروف مصرى، فريد وجدى در دائره المعارف خود در ماده علم علل ده گانه اى براى پيشرفت مسلمانان يادآور شده و دانشمندان ديگرى نيزدر اين باره به بحث و گفتگو پرداخته اند ) 1 (ولى در حقيقت علت اساسى آن پيشرفت و اين عقب گرد، چيزى جز پيروى و انحراف از تعاليم عالى اسلام نبوده است؛ مسلمانان در صدر اسلام- در تمام شوون زندگى- از تعاليم اسلام الهام مى گرفتندولى امروز در غالب نقاط، مسلمانان از راه صحيح اسلام منحرف گرديده و مى توان گفت كه گروهى در حقيقت مسلمان جغرافيايى هستند نه مسلمان واقعى؛ علت اساسى همين است و بس، ولى مع الوصف به برخى از علل ترقى و تعالى و يا تنزل و انحطاط آنان اشاره مى كنيم: 1- فداكارى همه جانبه: مسلمانان صدر اسلام به تمام معنى فداكار بودند. دين وآيين اسلام در نظر آنها از برادر، زن، مقام، ثروت و منصب گرامى تر بود؛ همه منافع مادى را فداى اسلام مى كردند و صفحات تاريخ اسلام خصوصا جنگهاى پيامبر اسلام گواه زنده اين گفتار است، ولى امروز براى بيشتر افراد، دين در حاشيه زندگى قرار گرفته و ديگر آن فداكارى كمتر وجود دارد؛ براى گروهى اسلام تا آنجا محترم است كه با مال و مقام آنها مزاحمت نداشته باشد و در صورت تزاحم، كمتر فردى است كه به خاطر اسلام دست از منافع مهمى بكشد. از آنجا كه اسلام براى آنها گران تمام شده بود و آن را به قيمت جان عزيزان خودخريده بودند ارزش آن را مى دانستند. 2- اتحاد و اتفاق: در صدر اسلام، مسلمانان متحد و متفق و به حكم قرآن برادربودند و پس از وفات پيامبر با اختلافى كه پيش آمد، بر اثر حسن سياست اميرمومنان عليه السلام و فرزندان گرامى او لطمه اى به پيشرفت اسلام و ترقى مسلمانان وارد نشد، آنان از حقوق مسلم خود دست كشيدند كه لااقل اصول اسلام محفوظ بماند؛ ولى امروز نفاق و اختلاف در ميان مسلمانان و سران آنها به سر حد كمال رسيده است، چند قرن است كه بازار دين سازى رواج كامل يافته، هر گروهى گروه مخالف را فاسق و خارج از دين معرفى مى كند و در بدبختى و اضمحلال او مى كوشد؛ امروزاختلاف ميان مسلمانان گسترش زيادى پيدا كرده و چهره واقعى اسلام به وسيله يك سلسله موهومات و افكار خرافى پوشيده شده است، آيا با اين وصف ممكن است مسلمانان همان عظمت گذشته را داشته باشند؟ 3- آشنايى با شرايط زمان: اين خود عامل مهمى در پيشرفت آنان بود، همواره مسلمانان خود را با سلاح روز و علوم روز مجهز مى كردند، پيامبر اكرم در نبرد حنين مطلع شد كه وسيله تازه اى در يمن براى شكست قلعه ها و در هم كوبيدن دژهاى محكم اختراع شده، فورا عده اى را اعزام كرد كه رهسپار يمن شوند و طرزساخت و به كار بردن آن را فرا گيرند ) 2 (مسلمانان صدر اسلام تا چندين قرن علوم ديگران را از قبيل فلسفه، فيزيك و شيمى، حساب و هندسه، هيئت و نجوم و 000 به زبان اسلامى ترجمه كردند و با افكار خود آن را تكميل نمودند و دانشگاههاى بزرگ و كتابخانه هاى با عظمتى تاسيس كردند و ازاين طريق خود را از بيگانگان بى نياز ساخته و مشعلدار علوم گرديدند. ساليان درازى مراكز اسلامى در بغداد و شام و مصر و اندلس و ايران مركز تحصيل دانشجويان جهان بود، ولى امروز بسيارى از مسلمانان شرايط زمان و اوضاع روز را ناديده گرفته و مى خواهند با وسايل و ابزار ديرينه زندگى كنند و سيادت خود را در تمام جهان گسترش دهند، در صورتى كه جهان روز به روز نوتر گشته، علوم و تمدن لحظه به لحظه دگرگون مى گردد ولى هنوز وسيله تبليغاتى، وسيله پخش و نشر معارف اسلام ما ضعيف است. اين سه عامل قسمتى از عوامل ترقى مسلمانان صدر اسلام بود و عوامل ديگرى نيز درپيشرفت آنان تاثير چشمگيرى داشته كه از تشريح آنها براى پرهيز از اطاله سخن خوددارى مى كنيم و اين بحث را با آيه زير كه علل برترى مسلمانان را يادآور مى شودبه پايان مى رسانيم؛ آنجا كه خداوند به جامعه مسلمانان خطاب مى كند و مى فرمايد: و انتم الاعلون ان كنتم مومنين و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.) 3 (روى اين بيان و با توجه به مفاد آيه ياد شده، پاسخ سوال ديگرى نيز روشن مى گرددكه آيا اميدى هست كه مسلمانان عظمت ديرينه خود را بازيابند؟ پاسخ اين سوال مثبت است و با ملاحظه مطالبى كه پيرامون سوال نخستين ايرادگرديد، پاسخ اين سوال روشن مى شود؛ زيرا با تجديد و به كار بستن عواملى كه درآغاز اسلام باعث ترقى و پيشرفت آنها گرديد، بار ديگر همان پيشرفت نصيب آنهامى گردد. اگر مسلمانان كنونى بسان مسلمانان آغاز اسلام فداكار باشند، اتحاد و اتفاق راجايگزين اختلاف و نفاق كنند و رهبران اسلامى شرايط و روح زمان را خوب درك كنند، باز اعتلا و عظمت آنها تجديد مى گردد البته هر نوع تحول و تكامل بايد در حدودقوانين اسلام قرار گيرد و موضوع درك روح زمان وسيله تحريف يا كنار گذاردن قوانين اسلام از صحنه زندگى نباشد. پی نوشتها: 1- از باب نمونه به كتاب علل انحطاط مسلمين نگارش شكيب ارسلان، مراجعه فرماييد. 2- سيره ابن هشام، جلد 2، بخش نبرد با طائفيان. 3- سوره آل عمران، آيه 139پاسخ به پرسشهاى مذهبى، آیت الله العظمی ناصر مكارم شيرازى‏و آیت الله جعفر سبحانى .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image