کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آيا کسي غيرازخداوند متعال علم غيب مي‎داند؟ چرا شيعيان امامان خود را عالم به غيب مي‎دانند؟


1. غيب در لغت:غيب در لغت به چيزي گفته مي‎شود كه از ديده پنهان باشد مثل پنهان شدن خورشيد و غروب نمودن آن، و بعدها در مواردي كه از حواس انسان چيزي پنهان باشد و يا از علمش مخفي باشد نيز غيب به كار رفته است و امّا مراد از غيب در اين ‌جا علوم و آگاهي هايي است كه از راه‎هاي غيرعادي به دست آيد، خواه از قبيل شهود باشد و يا غيب و پنهاني.[1]2. غيب در آيات قرآن:آيات قرآن در اين زمينه به چند دسته تقسيم مي‎شوند.1. آياتي كه علم غيب را مخصوص خداوند مي‎دانند مثل آيه‎ي ذيل «و عِندَهُ مفاتيح الغيب لاَيْعَلَهُما اِلاّ هُو...»[2] كليدهاي غيب نزد اوست و جز او كسي آن هارا نمي ‎داند...[3]2. آياتي كه صريحاً علم غيب را درباره پيامبران و بندگان شايسته خداوند اثبات مي‎كنند مانند آيه‎ ي « عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول..ٍ»[4] خداوند به غيب آگاه است و براسرار غيبش احدي را جز كساني كه مي پسندد از پيامبران اطلاع نمي ‎دهد. و مانند آيه‎ي كه مي گويد: «...چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب آگاه كند ولي خداوند از ميان رسولان خود هر كس را بخواهد برمي گزيند، (و قسمتي از اسرار نهان را كه براي مقام رهبري او لازم است در اختيار او مي گذارد) ...»[5]جمع اين دو دسته آيات اين است كه علم غيب اصالتاً و ذاتاً مال خدا است و خدا مالك حقيقي آن است و او به هركس كه بخواهد تعليم مي ‎دهد، منتهي با اين حال زمام اين عمل بدست اوست و از سلطنت خداوند خارج نمي ‎شود.[6]در نتيجه ي بيان فوق بخش اوّل سؤال «آيا غير از خداوند كسي ديگر علم غيب مي داند» روشن شد كه بلي ديگران با عنايت خداوند و تعليم او مي‎توانند به غيب و آينده... آگاهي پيدا كنند.امّا قسمت دوّم سؤال كه چرا شيعيان امامان خود را عالم به غيب مي‎دانند؟اوّلاً از آيات گذشته روشن شد كه امكان دارد كه افراد شايسته، از طرف خداوند آگاه به غيب شوند، و اين امكان را فلاسفه هم تأييد مي‎كنند؛ چنان‎كه بوعلي سينا مي ‎گويد: «اگر عارفي از غيب خبر داد و آينده درستي آن را ثابت كرد او را تصديق كن...»[7] و مرحوم صدرالمتألهين گفته: «نفس بر اثر اتصال با جهان عقل و يا عالم مثال (جهان صور اشياء) آگاهي هايي (غيبي) كسب مي ‎كند[8] و ثانياً: آيات و روايات دلالت دارند، كه ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ علم الهي، و آگاهي غيبي خدادادي دارند كه به عنوان نمونه به بعضي از آن‎ها اشاره مي‎شود: الف: آيات قرآن: 1. بگو هر چه مي‎خواهيد انجام دهيد بزودي خداوند و پيامبران و مؤمنان كار شما را خواهند ديد و بزودي به سوي عالم غيب و شهادت باز مي گرديد.»[9] آيه‎ي فوق مي رساند كه عده‎اي از مؤمنين همراه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ناظر اعمال مردمند، و قطعاً اين افراد، انسان‌هاي لايق و شايسته‎اي بايد باشند، وبه شهادت تمام فرق اسلامي، در اعمال و رفتار شايسته‎تر از ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ وجود ندارد، و در روايات هم بيان شده است كه مراد از مؤمنان ائمه ـ عليهم السّلام ـ مي‎باشند چنان‎كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود مراد از مؤمنان در آيه‎ي «قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ...» ائمه هستند.[10]2. «...قل كفي بالل شهيدا...» [11] بگو براي شهادت ميان من و شما، خدا و كسي كه علم الكتاب دارد كفايت مي‎كند»در اين آيه شهادت عالم به تمام كتاب، در رديف شهادت خداوند ذكر شده است، آيه‎ي ديگر مي ‎گويد، «..او يتلوه شاهد منه..»[12] اين شاهد از خاندان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و از اهل‎بيت اوست، حال اين‎ كسي كه علم الكتاب را دارا است چه كسي مي ‎باشد. روايات متعددي از طريق شيعه و اهل سنّت، نقل شده كه منظور از اين شاهد كه علم الكتاب را دارد علي ـ عليه السّلام ـ مي‎ باشد.[13] اهميّت «علم الكتاب»‌ داشتن هنگامي روشن مي شود كه در داستان حضرت سليمان و احضار تخت بلقيس توسط كسي كه بهره‎اي از علم الكتاب داشت دقت كنيم، «كسي كه بهره‎اي از علم الكتاب داشت گفت: من تخت بلقيس را حاضر مي كنم پيش از آن‎كه چشم به هم بزني...»[14]وقتي آگاه بودن از برخي از علم الكتاب چنين اثر شگفت‎انگيزي داشته باشد، مي ‎توان حدس زد كه داشتن همه علم‎الكتاب چه آثار عظيم‎تري را در بر خواهد داشت.[15] در نتيجه علي ـ عليه السّلام ـ عالم به غيب و آگاه به علم الكتاب مي باشد، ائمه ديگر با كمك روايت مشمول آيه‎ي فوق قرار مي ‎گيرند چنان‎كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود به خدا قسم آن كسي كه علم همه كتاب را دارد، ما هستيم، به خدا قسم علم همه كتاب نزد ماست؟[16] آيا با اين حال نمي ‎توانند به إذن الهي، بر غيب آگاهي داشته باشند؟ب: روايات: 1. از شيعه و سني نقل شده است كه علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «رسول خدا هزار باب علم به من آموخت كه هر بابي هزار باب ديگر مي گشايد و مجموعاً‌ هزارهزار باب تا آن‎جا كه از هر چه بوده و تا روز قيامت خواهد بود، آگاه شدم و علم منايا و بلايا (مرگ‎ها و مصيبت‎ها) و داوري بحق را فرا گرفتم،[17] از روايات فوق به خوبي استفاده مي‎شود كه علي ـ عليه السّلام ـ (و با تعليم آن حضرت ائمه ديگر) از گذشته و آينده آگاهي دارند.2. چند روايت مختصر:از امام صادق ـ عليه السّلام ـ سؤال شد هنگامي كه سؤالي از امام مي ‎شود چگونه و با چه عملي جواب مي دهد، فرمود گاهي به او الهام مي شود و گاهي از فرشته مي ‎شنود و گاهي هر دو[18] و فرمود: امامي كه نداند چه مصيبتي به او مي رسد و كار او به كجا مي انجامد حجّت خدا بر بندگانش نخواهد بود[19] و نيز چند روايت از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: هرگاه امام بخواهد چيزي را بداند خداي متعال او را آگاه مي ‎سازد.[20] گذشته از اين‎ها در روايات عديده‎اي غيب‎گويي ‎هاي ائمه ـ عليهم السّلام ـ نقل شده است كه دقيقاً بعدها واقع شده است اين روايات در حدّي مي ‎باشند كه يقين آورند، مانند خبر دادن علي ـ عليه السّلام ـ از آينده خوارج[21] شهادت رشيد هجري[22] و ميثم تمّار[23] و گزارشي از حوادث كربلا[24] و خبر از آينده خود با معاويه[25] و ده ها مورد ديگر از علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه ديگر.[26]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. علم پيامبرو امام در قرآن،‌احمد مطهري، غلامرضا كاردان.2. بررسي مسائل كلّي امامت، ابراهيم اميني، ص 231ـ322.3. تجليّات ولايت، علي كبر بابازاده، ج 1ـ2، تمام كتاب. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image