علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آیا در خصوص اعتراف به تقصير، روایاتی از معصومین (ع) وجود دارد، چند نمونه ی آن را بیان نمایید؟


قبل از اين که به جواب سؤال پرداخته شود مطالبي در مورد عصمت پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ لازم به ذکر مي باشد: الف: عصمت پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ در جاي خودش به دلائل عقلي و نقلي ثابت شده و در محل خودش بايد مطالعه شود در اين جا به برخي از دلايل عصمت آنان اشاره مي شود: 1. مي دانيم از جمله ی فلسفه ی فرستادن پيامبران، اتمام حجت است. يعني يکي از فلسفه هاي وجودي حجج الهي که پيامبران و اولي الامر مي باشد.- و اولي الامر (نساء / 59) به اعتراف فخر رازي از علماء برجسته اهل سنت، معصوم از گناه هستند؛- اتمام حجت است و اين غرض آنگاه برآورده مي شود که پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ معصوم، باشند. در صورتي که آنان معصوم نباشند و در مواردي مردم را به خطا دعوت کنند و بعد تقصير آن را به گردن شيطان بيندازند، اتمام حجت حاصل نمي شود. 2. خدا در قرآن کریم، برخي از بندگانش را به «مخلصين» توصيف نموده که آن ها از وسوسه ی نفس و شيطنت شيطان در أمان هستند و شيطان اغواگر، از دسترسي و اغواي آنان اظهار عجز کرده است. و بدون شک مصداق اکمل مخلصين، پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ هستند و اگر اينان از گناه معصوم نباشند، بايد اعتراف کنيم که در قرآن کریم، اختلاف و تناقضي وجود دارد. زيرا عدم عصمت پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ با مخلص بودن شان قابل جمع نيست، در حالي که قرآن کريم، مصون از اختلاف و تناقض است و خدا نفوذ باطل را از قرآن نفي و عصمت آن را برهاني نموده است. 3. اگر پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ معصوم از گناه نباشند، لازم مي آيد خدا بندگانش را موظف به اطاعت از کساني کرده باشدکه به خطاء دعوت مي کند و چنين دستوري از حکيم علي الاطلاق محال است. از آن چه گفته شد به اين نتيجه مي رسيم که عصمت پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ و فاطمه الزهراء جاي ترديدي نيست همان طوري که در مباحث مربوط به عصمت آنان اين مسأله برهاني گشته است، ب: مأمور شدن پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ به طلب استغفار (نصر / 5) و نيز اين که معصومين در مقام دعا و راز و نياز با خدا از خداوند طلب مغفرت مي نمايند، به چه معني است و چه توجيهي دارد و آيا با مقام عصمت آنان منافات ندارد؟ و اگر معصوم هستند پس اعتراف به گناه چگونه توجيه و تبيين مي شود؟ در جواب اين سئوال بايد گفت: هيچ منافاتي بین استغفار و مقام عصمت وجود ندارد. زيرا اولا استغفار هر بنده به حسب حال خود او بايد ملاحظه شود و استغفار معصومين ـ عليهم السلام ـ براي درخواست ادامه مغفرت و تکميل شکرگزاري است. چون هر موجود امکاني و هم چنين همه کمالات او در حدوث و بقاء نيازمند فيض الهي مي باشد، لذا اگر امداد الهي نمي بود، حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ گرفتار گناه مي شد. زيرا صدور گناه از معصوم محال عادي است نه محال عقلي، و با کمک خدا به گناه آلوده نشد. به بيان ديگر، استغفار معصومين ـ عليهم السلام ـ براي دفع عارض شدن غفلت و گناه است نه براي رفع و بر طرف کردن گناه، از اين جا اين نکته نيز روشن مي شود که به کار بردن کلماتي از قبيل مغفرت و امثال آن معنايش آن نيست که حتما گناهي تحقق يافته است، لذا در قرآن کريم در موارد زيادي کلمه مغفرت خدا نسبت به بندگان به کار رفته که اصلا گناهي صورت نگرفته است. چون تکليفي وجود نداشته است. نظير آن چه در مورد مستضعفين و کساني که از جهاد، معذورند و نيز مضطر به خوردن از حرام شده اند، به کار رفته است. ثانيا گناه در همه جا، به معناي عرفي يعني مخالفت تکاليف الهي و آمرزش گناه و صرف نظر نمودن از عقاب نمي باشد، بلکه در برخي موارد مانند معصومين ـ عليهم السلام ـ، گناه و مغفرت به معنائي است که تنها ذوق عشق و محبت آن را درک مي کند به اين بيان که علاقه ی انسان نسبت به محبوب حقيقي يعني الله هرگاه به حد شيفتگي برسد، حتي اشتغال به ضروريات زندگي از قبيل خوردن و... را جایگاه استغفار می دانند. چون اين کارها هر چند از ضروريات زندگي است، ولي يک يک آن ها اشتغال اختياري به غير خداست و لذا مايه شرمندگي محبت و بنده خالص خدا نزد خداست. بندگي ناشي از محبت کار محب را بجايي مي رساند که اراده که چيزي غير از خواسته خدا را بخواهد براي انسان باقي نمي گذارد و در چنين حالتي انسان احساس مي کند که کوچکترين توجه به خود، گناهي عظيم و پرده ضخيمي است که جز آب مغفرت خدا آن را نمي تواند برطرف کند و لذا بيشترين استغفارها را پيامبران و ائمه ـ عليهم السلام ـ داشته اند. با رویکرد دیگر، استغفار دارای مراتب است. انسان های معمولی از گناهان و کوچک و بزرگ استغفار می کنند و معصومین از ترک اولی. به اضافه آن که معصوم (ع)، عظمت خدای تبارک و تعالی را می بیند که انسان های معمولی به آن قلّه دسترسی ندارند و معصوم در خشت خام چیزهای را می بیند که برخی در آیینه نمی بینند و به خاطر این از ترک اولی نیز استغفار می کنند. و این اسغفارشان حقیقی است نه صوری و زبانی. خود خدای تبارک و تعالی به رسول اکرم (ص) فرمود: استغفار کن. چون در فتح مکّه یک آن انبوه جمعیّت، توجّه شما را جلب کرد و این خطور ذهنی برای تو پیامبر استغفار آفرین است. امّا کلمات و جملاتي که در آن معصومين ـ عليهم السلام ـ مسأله اعتراف به تقصير را با بهترين بيان در آن گنجانده در کتب روایی، ادعيه و نيز زيارات فراوان است فقط به چند مورد اشاره مي شود: 1. در مناجات امير مومنان و معصومين ـ عليهم السلام ـ اين گونه آمده است: خدايا! اگر ببخشي چه کسي از تو اولي و سزاوارتر به عفو است و اگر اجل من نزديک شده، ولي عمل من مرا به تو نزديک نکرده است، پس من اعتراف به گناه را به درگاه تو وسيله قرار دادم. 2. خدايا! به حقيقت پوشيدي گناهان مرا در دنيا در حالي که به سترپوشي آن ها در آخرت به تو محتاج تر هستم. 3. خدايا! عذرخواهي بدرگاهت عذرخواهي کسي است که از پذيرفتن عذرش بي نياز از تو نيست پس عذرم را بپذير. 4. دعا عرفه: خدايا! منم معترف به گناهان خودم. پس آن ها را بيامرز برايم خدايا منم که بدو خطا کردم... . 5. خدا فرمانم دادي، پس عصيان کردم، نهي کردي، پس من مرتکب شده و مخالفت کردم. فبأي شيء استقبلک يا مولاي. با چه روئي در مقابل و بدرگاهت بيايم. 6. خدايا وقتي گناهانم را مي بينيم، هراسان مي شوم و وقتي به کرم تو مي نگرم به طمع مي افتم... پس اعتراف به گناهان خود را وسيله ی عذرخواهي نزد تو قرار مي دهم. آقاي من عذابم مکن. زيرا اميدم توئي... . 7. امام سجاد ـ عليه السلام ـ به درگاه خدا رفته و اين گونه عرض مي کند: خداي من، اين من هستم که به درگاه گرامي تو، هم چون فرمانبردار خوار ايستاده و با شرمندگي خود مانند محتاج عيالمند از تو درخواست مي نمايم اعتراف دارم که هنگام احسانت جز خودداري از معصيت تو فرمان نبرده ام. 8. ... خدايا در حالي که از گناهان کوچک هلاک کننده و از گناهان بزرگ تباه سازنده به سوي تو مي گريختم، مرا به زمين زد و از رو آوردن به تو و دوري از گناه جلوگيري نمود. 9. پس اين جاي من جاي پناه آورنده به تو و جاي اقرار کننده (به گناه خود) براي تو است... مرا بيامرز زيرا تو بهترين آمرزندگاني.. خدايا تو مرا (به کار نيک) فرمان دادي (فرمانت را) بجا نياوردم و مرا نهي کردي و بازداشتي و من بجا آوردم و انديشه بد، خطاء و نادرستي را براي من آراست پس در انجام فرمانت تقصير کردم. 10. در بخشي از دعاي کميل اين گونه آمده است: و قد آتيتک يا الهي بعيد تقصيري و اسرافي... . خدايا در حالي به درگاهت آمدم که درباره ی تو کوتاهي کرده ام و بر خود اسراف و زياده روي کرده ام در حالي که به تقصيرم اعتراف مي کنم. عذرخواه آمده ام. زيرا راه گريزي از آن چه کرده ام ندارم. در مبانی و منابع دینی در این خصوص مطالب بلند و بسیار درس آموز آمده است که بیان تمام آن در این مختصر مقدور نمی باشد. دقت در منابع دینی گویای این نکته است و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image