نقد کتاب روزهای پیشاور (قسمت اول) /

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

نقد کتاب: روزهای پیشاور (قسمت اول)


نقد کتاب روزهای پیشاور (قسمت اول) نقد کتاب روزهای پیشاور نقدی بر کتاب شبهای پیشاور (قسمت اول)با سلام متن زیر نقد و ردیه ای بر قسمت اول کتاب روزهای پیشاور نقدی بر شبهای پیشاور میباشد . نویسنده میگوید: ادعای 1 : سنی ها کتب خود را تغییر می دهند تا اسنادی را که بر ضد خودشان است، از بین ببرند. و بعد مثال می زند که در سال 1319 کتاب «تفسیر کشاف» جار الله زمحشری چاپ شد و حاوی شعری بود که در سال 1373 هجری آن شعر را از چاپ جدید حذف کردند و بعد نتیجه می گیرد: اگر ما در کتاب خود به فلان مسأله در کتاب سنی حواله کردیم و در آن کتاب نیافتید، بدانید که سنی ها کتاب خود را تغییر داده اند ...[1] جواب:در کتاب شبهای پیشاور هر چه گشتیم حتی در صفحه ای که نویسنده گفته متنی با این مضمون پیدا نشد که:اگر ما در کتاب خود به فلان مسأله در کتاب سنی حواله کردیم و در آن کتاب نیافتید، بدانید که سنی ها کتاب خود را تغییر داده اند ...لطفا اگر دوستان پیدا کردند اطلاع دهند .نویسنده میگوید:محال است کتب اصلی ما دست خوش تحریف شود. چهار مذهب اصلی اهل سنت که با سلفی ها می شوند پنج مذهب، در طول تاریخ در رقابت شدیدی با یکدیگر بوده اند و هرکدام سعی می کردند که روش خود را به عنوان روش پیامبر ثابت کنند. جواب:در این قسمت مشاهده میکنید که خود نویسنده اعتراف کرده مذهب سلفیه غیر از مذاهب اهل سنت میباشد و اختراعی بودن ان را با زبان خودش بیان میکند .پس ما در این نوشته با یک سلفیه یا وهابی طرف هستیم.منشا این تفاوتها سلفیه یا وهابیت با مذهب اهل سنت از سر شخصی به وجود امد که علماء اهل سنت به او بد وبیراه میگفتند و او را ناصبی میخواندند که برای نمونه چند مورد ذکر میشود: ابن حجر هیثمی او درباره ابن تیمیه می گوید: «وی کسی است که خداوند متعال، او را خوار و گمراه و کور و کر و ذلیلش کرد. صاحبان علم به این مطلب تصریح نموده اند».الفتاوی الحدیثیه ص114 حسن بن علی سقاف او می گوید: «ابن تیمیه کسی است که او را شیخ الاسلام می نامند و گروهی نیز به کلماتش استدلال می کنند؛ در حالی که او ناصبی و دشمن علی است و به فاطمه علیها السلام نسبت نفاق داده است»التنبیه و الرد سقاف ص 7 علامه زاهد کوثری او در بخشی از کلماتش در ردّ ابن تیمیه می گوید: «... از کلمات او آثار بُغض و دشمنی با علی علیه السلام ظاهر می گردد».الحاوی فی سیره الطحاوی ص 26و....برای اختصار به همین مقدار بسنده میشود.نویسنده میگوید:اگر تحریف کتابها ممکن بود، حنفی ها برای خود یک کتاب بخاری داشتند و شافعی ها نیز، بخاری دیگر ! ... و هر کس سعی می کرد احادیثی را که خلاف مذهبش است، از صحیح بخاری حذف کند. اما می بینیم از مغرب تا مشرق از شمال تا جنوب یک بخاری و یک مسلم و یک ترمذی و یک نسایی داریم. پس عوض کردن و تغییر دادن کتاب های ما ممکن نیست !جواب:تحریف فقط به معنای این نیست که کل یک کتاب تحریف شود بلکه چه یک کلمه تحریف شده باشد و با این حال حق را هم مخفی میکند.اما ایا در کتب اهل سنت تحریف وجود دارد ؟این موارد در کتب اهل سنت مملو میباشد که برای نمونه چند مورد را نقل :با هم دیگه مبینیم صحیح بخاری , چاپ دار الفکر - بیروت اینجا بخاری حدیثی را درباره متعه (ازدواج مؤقت) نقل میکند که ترجمه کامل آن را برای شما میگذاریم : ( " عمران بن حصین میگوید : آیه متعه در کتاب خدا نازل شد وما این کار را با رسول خدا (ص) انجام دادیم وآیه ای در تحریم آن نازل نشد وتا وقتی که نبی اکرم (ص) از دنیا رفتند آن را منع نکردند , بعد یک مردی آمد وبه رأی خودش عمل کرد , محمد گفت : میگویند أو عمر بود " )توضیح :آنجا که میگوید : " یک مردی آمد وبه رأی خودش عمل کرد "منظورش این است که : یک مردی آن را (ازدواج مؤقت را) تحریم کردوآن جائی هم که میگوید : " محمد گفت : میگویند أو عمر بود "یعنی : محمد بن اسماعیل بخاری (صاحب خود کتاب) گفت : او عمر بوده استحالا نکته اینجا استکه متاسفانه وبرای حفظ آبروی بعضی ها ونفی کردن عمل آن هابه خلاف سنت پیامبر (ص) آمده اند در چاپهای جدید این جمله را برداشته اند : " محمد گفت : میگویند أو عمر بود "!!! عکس ها ومستندات ذیل را نگاه کنید ؛که توجه خواهید کرد این جمله در سه چاپ :دار احیاء التراث العربی – بیروت –دار الکتب العلمیة – بیروتدار المعرفة- بیروت-نیست وحذف شده وبه تعبیری دیگر در این حدیث دست کاری وتحریف شده است . !! دار احیاء التراث العربی بیروت دار الکتب العلمیة - بیروت دار المعرفة بیروت حکم را به شما واگذار میکنیم . نمونه ای دیگر: به خاطر حفظ آبروى ابوبکر، روایت را تحریف مى‌کنند . ابوعبید قاسم بن سلام در کتاب الأموال و بکرى اندلسى در کتاب معجم ما استعجم مى‌نویسند:أما إنی ما آسی إلا على ثلاث فعلتهن وثلاث لم أفعلهن وثلاث لم أسأل عنهن رسول الله (ص) وددت أنی لم أفعل کذا لخلة ذکرها.قال أبو عبید: لا أرید ذکرها. آگاه باشید که من بر سه چیز که انجام دادم غصه مى‌خورم و سه چیز که انجام نداده‌ام و سه چیز که دوست داشتم آن را از رسول خدا مى‌پرسیدم.دوست داشتم که من فلان کار را نمى‌کردم!!! آن‌گاه موارد آن را ذکر کرده .ابوعبیده مى‌گوید: من نمى‌خواهم بگویم ابوبکر چه گفت... .أبو عبید القاسم بن سلام (متوفای224هـ )، کتاب الأموال، ج 1، ص 174، ناشر: دار الفکر. - بیروت. تحقیق: خلیل محمد هراس، 1408هـ - 1988م؛البکری الأندلسی، عبد الله بن عبد العزیز أبو عبید (متوفای487هـ)، معجم ما استعجم من أسماء البلاد والمواضع، ج 3، ص 1076 ـ 1077، تحقیق: مصطفى السقا، ناشر: عالم الکتب - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1403هـ. و حاکم نیشابورى به صورت کامل بحث هجوم به خانه صدیقه شهیده را از روایت حذف کرده تا خیال همه راحت شود و اصلا نیازى به بحث‌هاى رجالى نباشد: أخبرنا الحسین بن الحسن بن أیوب أنبأ علی بن عبد العزیز ثنا أبو عبید حدثنی سعید بن عفیر حدثنی علوان بن داود عن صالح بن کیسان عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف عن أبیه قال دخلت على أبی بکر الصدیق رضی الله عنه فی مرضه الذی مات فیه أعوده فسمعته یقول وددت أنی سألت النبی صلی الله علیه وسلم عن میراث العمة والخالة فإن فی نفسی منها حاجة. النیسابوری، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 381، ح7999، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م. این هم چند نمونه از تحریف در کتب اهل سنت. نویسنده میگوید:2- شما برای سرکوب مذهب اهل سنت دست به دامان کسانی شده اید که خودشان ازاهل سنت متنفرند و از سخنان آنها مثال آورده ای که ببینید اهل سنت خودش چه می گوید ! مخالف اهل سنت را به عنوان اهل سنت معرفی کرده ای. همین شعری که می گویی، حذف شده است؛ ببین در آن چه نوشته شده بود؟ آن شعر را در صفحۀ 523 کتابت آورده ای و در آن سنی ها متهم شده اند که شراب و گوشت سگ را حلال می دانند و نکاح با دختر خود را جایز می شمارند و خداوند را مجسم می کنند و گوساله هستند ! شما را به خدا چنین شخصی می تواند اهل سنت باشد؟ من این کتاب را علیه شیعه ها نوشته ام در حالی که در گذشته شیعه بودم و نامم محمد باقر است. آیا سنی مکار حق دارد سخنان مرا به عنوان سند بیاورد و بگوید: ببینید محمد باقر شیعی ،خودش، می گوید: عمر خوب بود؟! بله این هم سند از کتب شیعه که عمر خوب بوده است. مراجعه کنید به کتاب «روز های پیشاور» ؟! جواب:چرا وقتی حقایقی که از کتب اهل سنت مطرح میشود و خوشایند بعضی ها نیست میگویند تو داری توهین میکنی ؟یا دروغ میگویی؟ اولا:این مطلب را نویسنده شبهای پیشاوری در برابر سوالی از اهل سنت اورد که شما شیعیان فاسق هستید.لذا ایشان این ابیات زمخشری را در جواب این شخص اورد.ثانیا:این اشعار و فتاوا مال شیعیان که نیست شما اینگونه کینه توزی میکنید. اما ایا این مطالب که جناب زمخشری به ان اعتراف کرده صحت دارد: نبیذ پاک و خوردنش حلال!!نویسنده و مؤلّف فتح القدیر مى گوید: با اینکه نبیذ همانند خمر سکر آور است ولى نوشیدن آن مباح است.زیرا آنچه که از خرما گرفته مى شود نامش عصاره و جوشانده خرما است نه شراب که بنا بر نظر أبو حنیفه و أبو یوسف حلال است.مشاهده مى کنید که چگونه یک یا چند نفر به نام فقیه و اسلام شناس حکم قطعى خدا را تقطیع و با جرأت حرام خدا و رسول را حلال مى کنند.آیا وهّابیان بر مبناى این سخنان و نقلها اجازه مى دهند که کسى در دو شهر مکّه و مدینه (چون در این دو شهر حضورشان پر رنگ تر است) آزادانه به خرید و فروش و نوشیدن نبیذ به پردازند؟یقیناً پاسخ منفى است، زیرا بر اساس حکم قطعى قرآن هر آنچه سکر آور است در شرع مقدّس حرام و ممنوع است.ولى سؤال مى شود که با وجود این فتاوا و سخنان در کتابهاى فقهى و حدیثى چکار مى کنید؟ متن عربی إباحة النبیذ مع مشارکته الخمر فی الإسکارإباحة النبیذ مع مشارکته الخمر فی الإسکار. فتح القدیر 9 / 30'وفیه : لأن المتخذ من التمر اسمه نبیذ التمر لا السکر وهو حلال على قول أبی حنیفة وأبی یوسف ، الهدایة 8 / 31 وفیه : وقال شریک بن عبد الله إنه مباح ، وفی هامش فتح القدیر 8 / 31: وهو حلا ل على قول أبی حنیفة وأبی یوسف ، حکم النبیذ وحلیته : الإستذکار 24 / 304، المبسوط 24 / 12 : حدثنا الأعمش عن إبراهیم عن علقمة أنه شرب عبد الله بن مسعود. شرح منهاج الکرامة - العلامة الحلی ص صفحة 111. ازدواج پدر با دخترفتواى امام مالک و به تبع او شافعى در حلال بودن ازدواج پدر با دخترش که از طریق غیر مشروع یعنى زنا به دنیا آمده باشد و همچنین با خواهر و دختر پسر و دختر دخترش که به همین روش به دنیا آمده باشند از فتواهاى نادر روزگار است و دلیلى که بر جواز آن نیز آورده است نادر تر از خود حکم و شنیدنى است.وى مى گوید: به این دلیل نکاح جایز است که این پدر و دختر شرعاً با یکدیگر نسبتى ندارند و بیگانه هستند و چون از راه غیر مشروع متولّد شده است ارث نمى برد و نفقه او هم واجب نیست. متن عربی حلیة الزواج مع البنت من الزنا أفتى] المالک[ بحلیة الزواج من بنته من الزنا ، ومن أخته وبنت ابنه ، وبنت بنته، وبنت أخیه وأخته من الزنا ، مستدلا بأنها أجنبیة منه ، ولا تنتسب إلیه شرعا ، ولا یجری التوارث بینهما ، ولا تعتق علیه إذا ملکها ، ولا تلزمه نفقتها ، فلا یحرم علیه نکاحها کسائر الأجانب. المغنی لابن قدامة 7 / 485 .و أفتى الشافعی بحلیة الزواج من بنته من الزنا ، ومن أخته وبنت ابنه ، وبنت بنته ، وبنت أخیه وأخته من الزنا ، مستدلا بنفس دلیل الإمام مالک فی هذه المسألة کما مر آنفا. المغنی لابن قدامة 7 / 485 .وهذه المسألة ذکرها الفخر الرازی فی مناقب الشافعی مسلما بها ومدافعا فیها عنه. مناقب الإمام الشافعی ، ص 532 .إلیها أشار الزمخشری فی الأبیات المتقدمة بقوله : فإن شافعیا قلت قالوا بأننی أبیح نکاح البنت والبنت تحرم. المغنی لابن قدامة 11 / 34، المحلى 6 / 87. نیم خورده سگ وخوک پاک و حلال است اگر تا کنون شنیده بودید که این دو حیوان نجس و حرام گوشت هستند ولى بشنوید که رئیس فرقه مالکیها فتوا به پاکى و حلیّت داده است، و مى گوید: سگها و خوکها طاهر وپاک هستند و نیم خورده آنان نیز پاک و مى شود با آن وضو گرفت و آن را نوشید واگر پوزه آنان با غذا تماسّ پیدا کرد آن غذا حرام نیست و دستور به شستن ظرف غذا صرفاً از روى تعبّد است نه دلیل شرعى. این سخن بر خلاف حکم خدا و نظر تمامى فقها اعمّ از شیعه و سنّى است.خداوند متعال در سه آیه از قرآن ( 173 بقره، و 3 مائده، و 115 ـ نحل) مردار و خون و گوشت خوک را از خوردنیهاى حرام اعلام فر موده و در سخن رسول خد(ص) خوک در کنار سگ نجس معرّفی شده و ظرفى که دهان سگ و خوک به آن رسیده باشد باید هفت مرتبه شسته و خاک مالى شود(کتاب الأمّ، للإمام شافعى: 1/19) .شافعى مى گوید: خوک هیچ ارزشى ندارد و کسى مالکش نمى شود( کتاب الأمّ: 3/12).محى الدین نووى مى گوید: علما بر نجاست خوک اتّفاق و اجماع دارند و او را بدتر از سگ مى دانند(المجموع: 2/568). متن عربی طهارة الکلب والخنزیر1 - أفتى ]المالک[ بطهارة الکلاب والخنازیر ، وسؤرهما طاهر یتوضأ به ویشرب ، وإن ولغا فی طعام لم یحرم أکله ، وعنده أن الأمر بغسل الإناء من ولوغ الکلب فیه مجرد تعبد . المغنی لابن قدامة: 1 / 70. بنا به فرض محال که جناب زمخشری ادم موثق نباشد با این فتاوا چه میشود کرد. متن شعر رمخشریاما شعری که در کتاب شبهای پیشاور از کتاب زمخشری بدان استناد شده این است إذا سألوا عن مذهبی لم أبح به وأکتمه, کتمانه أسلم لی!اگر از مذهبم سوال نمایند فاش نمیکنم تا سالم بمانم فإن حنفیاً قلت, قالوا بأننی أبیح الطّلا وهو الشراب المحرم!زیرا اگر بگویم حنفی هستم میگویند شراب حرام را حلال میدانی وإن مالکیاً قلت, قالوا بأننی أبیح لهم لحم الکلاب وهم هم!و اگر بگویم مالکی هستم میگویند گوشت سگ را حلال میدانی وإن شافعیاً قلت, قاولوا بأننی أبیح نکاح البنت والبنت تحرم!و اگر بگویم شافعی هستم میگویند نکاح دختر را که حرام است حلال میدانی وإن حنبلیاً قلت, قالوا بأننی ثقیل حلولی بغیض مجّسموماذا قصد بهذا الکلام بارک الله فیکمو.... نویسنده میگوید: جار الله زمخشری از نظر اهل سنت یک انسان گمراه است او معتزلی است و نزد ما ارزشی ندارد. نویسندۀ کتاب شبهای پیشاور، این مرد، که ادعا می کند، سنی ها نکاح با دختر خود را جایز می دانند را سنی معرفی کرده است و در صفحه های مختلف کتابش ؛ او شاهد آورده است که خود سنی ها می گویند: علی برحق و عمر باطل بود!!! جواب:این رسمی بین بعضی از بی سوادها شده که اگر نتوانند قضیه ای را توجیه کنند از اصل منکر ان میشوند. حال که این نویسنده وهابی که خیلی هم ادعای علم میکند نتوانسته این حرف زمخشری را توجیه کند و ان را حق دیده لذا خواسته از اصل منکر زمخشری شود نمیدانم روی چه حساب ایشان خود را عالمی بس بزرگ میداند که میتواند جناب زمخشری را هم بی اعتبارکند. اما ایا زمخشری قابل اعتماد است :هیچ شکی در مورد اعتماد بودن ایشان نزد علمائ اهل سنت نیست. شرح حال زمخشری:قال عبد القادر القرشی الحنفی: «محمد بن عمر بن محمد بن عمر الزمخشری، الإمام الکبیر، المضروب به المثل فی علم الأدب، لقی الفضلاء و صنّف التصانیف: التفسیر و غریب الحدیث و غیرهما. و له دیوان شعر. و شهرته تغنی عن الإطناب بذکره. ولد بزمخشر، قریة من قرى خوارزم، فی رجب سنة 467. و توفی رحمه اللّه تعالى بجرجانیة خوارزم، لیلة عرفة سنة 537. و أجاز للحافظ السلفی» الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة 160/2. امام کبیر –درمتبحر بودن علم ادب به ایشان مثل زده میشود بزرگان را درک کرده و کتابهای را تصنیف کرده -برای او دیوان شعری میباشد -شهرت ایشان ما را از طولانی کردن کلام بی نیاز میکندو.... ابن خلکان: «أبو القاسم محمود بن عمر ... الامام الکبیر فی التفسیر و الحدیث و النحو و اللغة و علم البیان. کان إمام عصره من غیر مدافع. تشدّ إلیه الرّحال فی فنونه ...».وفیات الأعیان: 5/168.امام کبیر در تفسیر و حدیث و نحو و لغت و علم بیان –او امام و بزرگ عصر خودش میباشد و... یاقوت الحموی: «کان إماما فی التفسیر و النحو و اللغة و الأدب، واسع العلم، کبیر الفضل، متفنّنا فی علوم شتى، معتزلی المذهب، متجاهرا بذلک ...» معجم الأدباء: 7/147. الداودی: «کان واسع العلم کثیر الفضل، غایة فی الذکاء وجودة القریحة، متفننا فی کلّ علم، لقی الکبار و صنف التصانیف المفیدة ...» طبقات المفسرین: 2/314. الکفوی: «الشیخ الامام الفهّامة جار اللّه العلّامة أبو القاسم محمود ابن عمر بن مجد الدین الزمخشری. إمام عصره بلا مدافعة، کان نحویا ذکیا خبیرا بالمعانی و البیان، فقیها مناظرا، متکلّما نظّارا، أدیبا، شاعرا، محدّثا، مفسرا.أستاذ زمانه فی الأدب و مجتهد أوانه فی المذهب، له فی العلوم آثار ما لیس لغیره من أهل عصره، و کان من الفصاحة و البلاغة بالمحلّ الأعلى الذی تشهد به تصنیفاته، سیّما الکشاف فی التفسیر ...» کتائب أعلام الأخیار من فقهاء مذهب النعمان المختار- مخطوط. ابن الأثیر: «أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، الحنفی مذهبا، صاحب التصانیف العجیبة، و التألیفات الغریبة، مثل: الفائق فی غریب الحدیث، و الکشاف فی تفسیر القرآن، و الأمثال، و المفصّل فی النحو. و له الید الباسطة و اللسان الفصیح فی علوم الأدب، لغتها و نحوها و شعرها و رسائلها، و علم البیان، انتهت هذه الفضائل و به ختمت. و أقام بمکّة دهرا حتى صار یعرف بجار اللّه» جامع الأصول لابن الأثیر الجزری- مخطوط. الیافعی: «و فیها العلّامة النحوی اللغوی المفسّر المعتزلی ... کان متقنا فی التفسیر و الحدیث و النحو و اللغة و علم البیان، إمام عصره فی فنونه، و له التصانیف البدیعة الکثیرة الممدوحة الشهیرة ...» [3].مرآة الجنان- حوادث سنة 538. جای هیچ شکی در موثق بودن بلکه از بزرگان اهل سنت بودن برای شخصیت جناب زمخشری باقی نمیماند. نویسنده میگوید:4- وقتی شما می بینید که سنی ها خود، کوس رسوایی می زنند و کتاب های خود را تغییر می دهند، خوب است شما هم آستین ها را بالا بزنید و با نشان دادن این تحریف های روز مره، آبروی سنی ها را ببرید. آیا چنین چیزی ممکن است ؟ امروزه که کتاب ها در جاهای مختلفی چاپ می شوند و نسخه های اصلی در موزه ها نگهداری می شوند، آیا ممکن است که کتابها براحتی دستخوش تحریف شوند؟چگونه ممکن است سنی ها با اینهمه اختلافی که بین خود دارند، بیایند و متحدانه و هماهنگ، کتابی را تغییر دهند و دشمنان در طول و عرض دنیا از آن بویی نبرند؟! نویسندۀ کتاب شبهای پیشاور می گوید اگر سندی ارائه کردم و نیافتید، بدانید که من صادقم ! و کتب سنی ها کاذب است! به این ترتیب، هر نویسنده ای می تواند در آغاز کتاب خود چنین ادعای کند که در این صورت خود سند از اعتبار می افتد! جواب:در هیچ کجای کتاب شبهای پیشاور چنین مطلبی که ایشان میگویند یافت نشد.تحریف در کتب هم در بالا ثابت شد. نویسنده میگوید:5- آیا حق نداریم به نیت نویسندۀ کتاب شک کنیم؟ شما را به خدا تا به حال شنیده اید که سنی سگ و شراب را حلال بداند؟! و با دختر خود عروسی کند ؟! و آن وقت همین را به عنوان سند ارائه دهد؟! و بعد بگوید سنی ها کتاب خود را تغییر داده اند. در طول تاریخ چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاده است که سنی با دختر خود عروسی کند.آیا دروغ گویی بزرگتر از زمخشری و این آقای داعی شیاد ( نویسنده کتاب شبهای پیشاور ) سراغ دارید؟ جواب:این سوالات تکراری بود.دیدید که این فتاوا اتفاق افتاده و در مقابل بی ادبیهای نویسنده فقط میگوییم و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image