کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

خداوند می فرماید: ما جن و انس را برای عبادت خلق کردیم و برای کسی که از آن تخلف کند عذاب دردناک خواهد بود. بنابر اين ايمان افراد از روي ترس يا طمع خواهد بود آيا اين نوعي جبر نيست؟


برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته ضروری است: نکته اول: از طریق عقل و نقل ثابت شده است که همه امور این عالم، غیر از چهره ظاهری که دارند یک صورت باطنی ورای ظاهر خود دارا هستند که از چشم غیر، پنهان و مخفی است. از جمله این امور اعمال ما انسان هاست که واجد همین دو وجهه است از طرفی یک صورت دارد که ما آن را انجام می دهیم و از طرف دیگر همین کاری که انجام داده ایم چه خوب و چه بد، صورتی دارد که بعد از مرگ ( و گاهی در همین دنیا) بر ما معلوم خواهد شد. صورتی که مشتمل بر چهره واقعی عمل بوده و اگر بر ما معلوم شود روشن می شود که بهشت و جهنم چیزی غیر از همین اعمال نیست صورت باطنی عمل هر کس یا نوری است که در بهشت او را در آینده می سازد و یا ظلمت و آتشی است که جهنّمش را می سازد. مطابقت ظاهر با باطن عمل، یک امر جعلی قرار دادی تحمیلی نیست بلکه یک امر تکوینی متعلق به مشیت الهي است که با اختیار انسان حاصل می شود. خداوند به بشر گفته است که اثر فلان عمل چیست یعنی این که اگر آن را انجام دهی گرفتار اثرش بی شک خواهی شد پس اگر کسی مرتکب کاری شد که از آثارش آگاه بود، مسلماً به لحاظ عقلی هم تمام عواقب آن برعهده خودش خواهد بود با ذکر دو مثال مطلب را روشن تر می کنیم: مثال اوّل: خداوند در قرآن فرموده است، که هر که مال یتیمی را ظالمانه بخورد مثل این است که آتش خورده است یعنی صورت باطنی این عمل زشت خوردن آتش است. این نمونه ای از اعلام و اخبار است حالا اگر کسی این عمل را مرتکب شد با آن که از اثرش آگاه بود؛ معلوم است عواقبش یعنی گرفتار شدن به کار زشتش که همان خوردن آتش است بر عهده خود اوست إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَمَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا یا آن که در حق مؤمنین در روز قیامت می فرماید: يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِم با نور اعمال صالح. مثال دوّم: اثر تکوینی سقوط کردن از ارتفاع زیاد برای انسان یا شکستن استخوان هاست یا مرگ او، حالا اگر کسی بگوید من می خواهم از یک ساختمان ده طبقه سقوط کنم و سالم بمانم این مخالف اثر تکوینی عمل و نشدنی است یا این که کسی بگوید چرا هر کس از بالای برج به زمین می افتد می میرد چرا زنده نمی ماند. خوب معلوم است اقتضای ماده و مادیات این است که با سقوط از چنین ارتفاعی، شخص بمیرد، یا خود را در آتش بیندازد و بگوید چرا می سوزم. اقتضای آتش آن است که بسوزاند این ها و از جمله این امور اثرات تکوینی لایتغیر حتمی است که انسان با اراده خود نمی تواند آن ها را باطل کند. منظور آن است که انسان است که خودش را در جهنم اعمال خود می سوزاند نه خدا. این مار و عقرب ها که همراه شخص در قبر و قیامت است همان ملکات زشت و اعمال ناپسند اوست که حالا به این صورت در آمده است و به همین خاطر روز قیامت فرد آرزو می کند بین او و عمل زشتش فاصله ای زیاد می بود. يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ‏و أَمَدَا بَعِيدًا. نکته دوم: به لحاظ آن که ظرفیت انسان ها متفاوت است هر کس دارای استعداد و ظرفیت وجودی خاص خود است به مقتضای این ظرف وجودی عبادات و بندگی ها هم متفاوت خواهد شد بر طبق آن چه در حدیث وارد شده است عبادات بر سه قسم است: قال ابی عبد الله ـ علیه السلام ـ : العِبادةَ ثَلاثة قومٌ عَبدوا الله عَزَّوَجل خوفاً فَتِلک عِبادَةُ العَبید و قَومٌ عَبَدو الله تَبارک و تَعالی طَلب الثّواب فَتِلک عِبادَة و قومٌ عَبدوُ الله عَزَّوجِل حُبّا لَه فتلک عِبادَةُ الاَحرارِ و هِی اَفضَلُ العِبادَة. عبادت بعضی عبادت احرار است این یک نوع بندگی است. بعضی هم از ترس دوزخ خدا را عبادت می کنند این هم یک نوع بندگی است و گروهی هم برای ثواب و رسیدن به بهشت و همین طور این هم یک جور عبادت است. اشتراک عمل هم برای ثواب و رسیدن به بهشت و همین طور این هم یک جور عبادت است. اشتراک عمل این هر سه گروه در بندگی و اختلافشان در مقاصد و آثارشان است با این حال در حدیث ـ به این مطلب اشاره نشده که عبادت فقط مخصوص گروه آخر است و دیگران از آن بهره ای ندارند معلوم است ظرفیت وجودی که پیغمبران و امامان دارند عموم مردم ندارند پس آن عبادت ها که خداوند از آن ها می خواهد از دیگران نمی خواهد. سوای این که خداوند در قرآن اشاره می کند به این که بعضی در دعایشان فقط دنیا را می خواهند و بعضی هم دنیا و آخرت را پس بیان می کند که این دو فرقه از نتیجه اعمال خود بهره مند خواهند شد. و نمی گوید که به یکی عطا می کنیم و به دیگری نمی دهیم این یعنی هر کس برای کاری که می کند اگر زحمت بکشد و برای وصول به هدفش تلاش کند خداوند او را در رسیدن به مقصودش یاری می کند. نکته سوم: این که اشتباه است اگر بگوئیم اختیار این است که اگر رو به خدا بکنیم یا نکنیم عذاب نشویم به دلیلی که در نکته اول ذکر شد. اختیار این است که فرد با اراده خود یکی از ـ دو راه را با آگاهی به پیامدها و عواقب آن انتخاب کند و لا محاله منتظر عواقب خوب یا بد آن باشد. ضمن این که اگر قرار باشد بد و خوب یک جا و دارای عاقبتی یکسان باشند، این مطلب با عدل خدا قابل جمع نیست یعنی به لحاظ عقلی قابل فهم نیست که امام حسین به بهشت برود و عمر سعد هم از بهشتیان باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image