ذکر هو به جای انا در قرآن برای خدا /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چرا در آیه از قران مثل ایه زیر خداوند که خود قرآن را نازل کرده از ضمیر هو به جای انا استفاده کرده؟هو الله الخالق الباری المصور له الاسما الحسنی....چرا در سوره حمد هنگامی که به ایاک نعبد و ایاک نستعین تا آخر سوره که می رسد مخاطب از خداوند تعویض یافته و به دعای بندگان تغییر می یابد؟آیا تناقض بین اینکه قران سخن پروردگار است به وجود نمی آید؟


با سپاس از ارتباط شما به این مرکز به نکاتی توجه کنید. الف. خداوند متعال در مورد خود و معرفی اوصاف و کمالات خود از ضمایر غائب و متکلم هر دو استفاده   نموده است و در قران کریم هر دو نوع ضمیر را در مورد خود به کار برده است که به مواردی اشاره می شود : إِنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری (طه- 14) یا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (نمل- 9) فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (قصص- 30) سوره حشر هو اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ (22)   هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)   هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (24)  ب. خداوند وجود ِ محض است . همه ی ِ جهان ، تمثیل و تجسیم اراده ی اوست . قرآن میگوید به هر سو که رو کنید ، وجه الله است . پس خداوند می تواند متکلّم باشد و در عین حال مخاطب باشد . متکلم است و مخاطب ، لیکن آنقدر عالی و والامرتبه است ، گویی خارج از ذهن و توهمات بشر است . پس برای خود از ضمیر غائب استفاده میکند ... و این فقط خداوند است که می تواند در آن واحد هم متکلم باشد ، هم مخاطب و هم حاضر و هم غائب . ج.   علت این که در رابطه با خداوند متعال، گاهى ضمیر غایب «هو» اطلاق مى شود به خاطر این است که ذات او از ما پنهان است و گاهى ضمیر متکلم «انا » به کار مى رود به این دلیل است که عالم در محضر خداست و ما نیز در محضر او هستیم و او همیشه در صحنه عالم حاضر است، بنابراین استعمال هر دو ضمیر جایگاه خاص خود را دارد. ج. در جاهایی که ضمیر غایب آمده هر جایی تفسیر خاصی دارد بیشتر جاها اسم «الله» یا « رب» یا «رحمن»آمده و بعد از آن ضمیر «هو» آمده که به آن اسم بر می گردد مانند:« الله لا اله الا هو» بعضی جاها برای شأن و عظمت خداوند ضمیر «هو» آمده مانند «قل هو الله احد» ضمیر هو که ضمیر مفرد غائب است از مفهوم مبهمى حکایت مى کند، در واقع رمز و اشاره اى به این واقعیت است که ذات مقدس او در نهایت خفاء است، و از دسترس افکار محدود انسانها بیرون، هر چند آثار او آن چنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهرتر و آشکارتر است،سپس از این حقیقت ناشناخته پرده برمى دارد و مى گوید: هو الله احد او خداوند یگانه و یکتا است.( مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه،انتشارات اسلامیه، ج 27، ص: 433)     ب. إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ (حمد-5 ) این آیه سرآغازى است براى نیازهاى بنده و تقاضاهاى او از خدا، و در حقیقت لحن سخن از اینجا عوض مى شود، زیرا آیات قبل حمد و ثناى پروردگار و اظهار ایمان به ذات پاک او و اعتراف به روز قیامت بود. اما از اینجا گویى بنده با این پایه محکم عقیدتى و معرفت و شناخت پروردگار، خود را در حضور او، و در برابر ذات پاکش مى بیند، او را مخاطب ساخته نخست از عبودیت خویش در برابر او، و سپس از امدادها و کمکهاى او سخن مى گوید: تنها ترا مى پرستم و تنها از تو یارى مى جویم (إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ). به تعبیر دیگر: هنگامى که مفاهیم آیات گذشته در جان انسان جاى گیرد، و اعماق وجودش به نور اللَّه پرورش دهنده جهانیان روشن مى شود، و رحمت عام و خاص او و مالکیتش در روز جزا را درک مى کند، انسان به صورت یک فرد کامل از نظر عقیده در مى آید، این عقیده عمیق توحیدى نخستین ثمره اش از یک سو بنده خالص خدا بودن، و از بندگى بتها و جباران و شهوات در آمدن، و از سوى دیگر، دست استمداد به ذات پاک او دراز کردن است. تفسیر نمونه، ج 1، ص: 43 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image