تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
پیش از پرداختن به اصل سؤال، توجه به نکاتی سودمند است:1-نقش بی بدیل و تعیین کننده زنان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه به عنوان مادر و يا همسر و همراه و شريك شيرينيها و تلخيهاي زندگي، از مسائل انکار ناپذیر است تا جایی که قرآن مجید اطاعت از والدین را بعد از اطاعت خداوند قرار داده است بدون اینکه بین زن و مرد (پدر و مادر) فرقی بگذارد. رسول خدا (ص) نیز نسبت به حضرت خدیجه حضرت فاطمه (س) احترام زیادی قائل بودند . این همان حقیقتی است که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی بر آن تأکید می کند و می فرماید: «تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا (ص) به این مولود شریف [حضرت فاطمه (س) ] است،تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست.[1]».2- انديشه يكساني و يگانگي ماهوي زن و مرد انديشهاي قرآني است كه از آيات الهي به روشني به دست ميآيد. زن در نگاه قرآن، در بعد روحي و جسمي از همان گوهري آفريده شده كه مرد آفريده شده است و هر دو جنس در گوهر و ماهيت يكسانند.قرآن می فرماید:اي مردم، از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفتش را نيز از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسياري پراكنده كرد، پروا داريد[2].اوست آن كس كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفت وي را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد[3].در این آیات قرآن کریم زن از نظر ارزش انسانی با مردان مساوی و یکسان شمرده شده است و از این جهت مرد هیچ گونه برتری بر زن ندارد .حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد، نه بدن وی، انسانیت انسان را جان او تأمین می کند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان.[4]بنابراین؛ این دو را از چهره ذکوریت و انویث نشناسید، بلکه از چهره انسانیت بشناسید.و همچنین زن در تفكر قرآني، همپاي مرد، تكاملپذير است و در پرتو شناخت و عمل ميتواند سير تكاملي داشته باشد. قرآن كريم هرگاه از كمالات و ارزشهاي والايي كه انسان به آنها ميرسد، سخن ميگويد، زنان را همدوش مردان قرار ميدهد[5]قرآن نه تنها بر یکسانی میان زن و مرد در حقیقت انسانیت تأکید می کند، بلکه اساسـاً آن را یکی از نشانه ها و آیات الهی می داند و همین همسانی را مایه سکونت، انس و الفت می شمارد.[6]بر اساس همین مبناست که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، به همسانی حقوق انسانی بین زن و مرد معتقد است. وی در این باره می گوید:« از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انسان اند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را هم چون مرد دارد، بلکه در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.[7]3- در هیچ روایت یا خطبه ای از امام علی(ع) نیامده است که: مردان هم از نظر عقل و هم از جهت احساس از زنان برترند.آنچه را که منسوب به حضرت علی(ع) است این است که زنان از نظر احساسات و عواطف بر مردان برتری دارند.اما این که امام علی(ع) در خطبه هشتاد نهج البلاغه، در مورد نقصان عقل زنان مطلبی فرموده است، از جهاتی قابل بررسی است:الف- بر فرض صحت انتساب این روایت به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجه ی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر (ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی (ع) در بصره به راه انداختند. امام علی (ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند[8]. بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عایشه و عایشه صفتان باشد، نه همه زنان جهان. زیرا بدون شک زنانی بوده و هستند که از نوابغ روزگار و بسیار عاقل تر از مردان عصر و زمان خود بوده اند. چه کسی می تواند عقل و درایت زنانی مانند حضرت خدیجه (ع)، حضرت فاطمه (س)، زینب (س)، و دیگر زنان بزرگ تاریخ را در پیشرفت اسلام و مبارزه آنان را در کنار مردان در جهت رشد و اعتلای کلمه توحید، انکار کند یا کمتر از مردان بداند. بنا بر این چطور می توان گفت که مراد حضرت علی (ع) از چنین گفتاری مذمت و ملامت همه زنان (صنف زنان) بوده است؟علاوه حضرت علی (ع) در برخی موارد از ضعف عقل مردان کوفه وبصره شکایت کرده و در سرزنش و نکوهش آنان مطالبی بیان فرموده است،به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه چهاردهم نهجالبلاغه می فرماید: "عقلهاي شما سبك و افكارتان سفيهانه است"[9].در خطبه سي و چهارم فرمود: "اف بر شما (مردان)...شما عقل خود را بکار نمی اندازید."[10].در خطبه نود و هفتم فرمود: "ای گروهی که بدنهای شان (اجسام شان) حاضر و عقل هایشان غایب است (عقل ندارند)...."[11].در خطبه 131 آمده است: "ای جانهای دارای اختلاف و ای قلبهای پراکنده ای که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان غایب(تعطیل) است..."[12]در اين موارد امام علي(ع) به روشني برخي از مردان را مذمت ميكند و آنان را كم خرد و سبك انديش معرفي ميكند، در حالیکه از كوفه و بصره مردان عالم و دانشمند ديني فراواني به جهان اسلام تقديم شده است.بعبارت دیگر قضایا و حوادث تاریخی در یک مقطع خاص ممکن است، زمینه ستایش را فراهم کند و در مقطع دیگر زمینه نکوهش و مذمت را[13] و پس از گذشت زمان هم زمینه مدح منتفی می شود و هم زمینه مذمت و نکوهش[14]، و از این جهت نکوهش های نهج البلاغه درباره زنان یا مردان کوفه و بصره، یک قضیه شخصیه است[15].شاهد دیگر آنست که در مواردی؛ امام (ع) نقص عقل را به بسياري از انسانهاي ديگر نيز نسبت داده است. در سخني حضرت علي(ع) ميفرمايند: خودبيني، نشانه ضعف و كمي و نقصان خرد اوست[16]. در اين حديث و احاديث ديگري[17]، مواردي چون؛ خودبيني، شهوت، تابع هواي نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراين بعید نیست که نسبت نقص عقل به زنان نیز، از همين قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملي عارضي به ويژه در آن زمان بوده كه باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. اين عوامل چون ذاتي و در سرشت زن نيستند با تربيت و تهذيب قابل زدايشاند.و در واقع این گونه سرزنش های زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمی گردد، همانطوری که سرزنش های مردان، به اصل ذات آنها بر نمی گردد.علاوه این گونه روايات غالبا جنبه تربيتي و تحذيري دارد. يعني هشداري به مردها براي عدم سرسپاري در برابر دستورات و خواستههاي رنگارنگ زنان است كه چه بسا آنان را گرفتار آفات و آسيبهاي متعددي ميسازد و متضمن آن است كه تا حدودي بايد مردان روحيه استقلال خويش را حفظ نمايند به ويژه آن كه در شرايطي مانند جنگ و ناملايمات كه پيروي از هواها و افكار آنان موجب ركود وسستي ميشود و اين مطلب با شرايط زماني اميرالموءمنين (ع) رابطه تنگاتنگي دارد.[18]ب- به یک اعتبار می توان گفت؛ عقل بر دو نوع است:1- عقل حسابگر یا عقل اجتماعی.2- عقل ارزشی.ممکن است ک مراد حضرت علی (ع) از برتری عقل مردان بر زنان در عقل حسابگر باشد نه عقل ارزشی .بعبارت دیگر؛ برتری ناشی از تفاوت های موجود در زن و مرد، تنها در عقل حسابگر است، اما عقل ارزشی که موجب تقرب به خدا می شود و بهشت به وسیله آن تحصیل می شود[19]، در چنین عقلی مردان بر زنان برتری ندارند.[20]ج- ما هر چه را که انكار كنيم اين حقيقت را نمىتوانيم انكار نمائيم كه بين اين دو جنس هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت های زيادى است كه ذكر آنها در كتب مختلف ما را از تكرار آنها بى نياز مىسازد و خلاصهی همه آنها اين است كه چون زن پايگاه وجود و پيدايش انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام مىپذيرد همانطور كه جسما متناسب با حمل و پرورش و تربيت نسلهاى بعد آفريده شده از نظر روحى هم سهم بيشترى از عواطف و احساسات دارد.و لذا مقام مادری و تربیت فرزند و تقسيم مهر ومحبت بين افراد خانواده، به زن واگذار شده است. [21] بعبارت دیگر ؛ اگرچه همانطوریکه در مقدمه بیان شد زن و مرد در هویت و ارزشهای انسانی باهم دیگر تفاوتی ندارند اما به مقتضیات جنسی خود به طور متفاوت عمل می کنند. خداوند موجودات را بر اساس حکمت و به تناسب موقعیت و مسئولیتی که باید عهده دار آن باشد، آفریده است. زن و مرد نیز از این قانون استثنا نیستند. زن و مرد از جهاتی مانند جسم، روان، احساسات و عواطف، با هم فرق دارند. علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به کانون خانوادگی بیش از مردان است. زن از مرد رقیق القلب تر است. و کلام حضرت علی (ع) ناظر به این تفاوتهای روانی و جسمی زنان با مردان است. یعنی خواسته است بفرماید: احساسات زن بر عقل او غلبه دارد که اگر این نبود زن نمی توانست به وظایف مادری خود عمل کند و از این جهت مرد در نقطه ی مقابل زن است و عقل مرد بر احساس او غلبه دارد و این تفاوتها در نظام خلقت بر طبق حکمت الهی است و وجود این تفاوتها هم ضروری است، پس حضرت در مقام ارزش گذاری یکی بر دیگری نیست بلکه در صدد گزارش از یک واقعیت تکوینی است و اینکه احساسات و عواطف اگرچه در جای خود مطلوب است اما در تصمیم گیری های سرنوشت ساز نباید حرف اول را بزند.پی نوشتها:[1]صحیفه ی نور، ج14، ص 200.[2] "يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً كثيرا و نساء"، نساء، 1.[3] "هو الذي خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها" اعراف،189[4] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 76.[5] -احزاب، 35 - آل عمران، 195 [6]روم،21.[7]صحیفه ی نور، ج3، ص 49.[8] معادیخواه، خورشید بی غروب (ترجمه نهج البلاغه)، خطبه 79.[9] "خفّت عقولكم و سفهت حلومكم...".[10] "افّ لكم... فأنتم لا تعقلون...".[11] "أيها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم...".[12] "أيتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم..."[13] یعنی ستایش ها و یا نکوهش ها در برخی موارد معلول شرایط و حوادث خاص است.[14] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 368، 369. [15]معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی غروب، خ 14و 13. [16] "اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله". الكافي،ج1، ص 27، ح31،كتاب العقل و الجهل ....[17] مثل؛«اعجاب المرءِ بنفسه حمق» شرح غرر الحکم و دررالحکم، ج 1، ص 311. [18] ر . ك: زن در آيينه جلال و جمال آيت الله جوادي آملي.[19]اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل، باب 1، حدیث 3، ص 11. «العقل ما عبد به الرحمن و الکتب به الجنان».[20]جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 268، 369. [21] نک: تفسير نمونه، ج2، ص: 164.منبع: http://farsi.islamquest.net .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.