دین و سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

دین به تنهایی چهره زیبایی دارد ولی واسطه یه کشور با خدا نیست واسطه انسان با خداست و سیاست واسطه کشور با دنیاست.


« مفهوم و گستره دین »دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسان ها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد.بر این اساس دینِ مبتنی بر وحی از بخش های گوناگون تشکیل می شود؛ بخشی شامل عقاید است؛ یعنی شامل باور و اعتقاد به حقایق و واقعیت های جهان هستی بر اساس توحید است؛ مانند اعتقاد به وجود خدا، وحی و نبوت، قیامت و معاد، بهشت و دوزخ و مانند آن ها. بخش دیگر دین، اخلاقیات است؛ یعنی تعالیمی است که فضایل و رذایل اخلاقی را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس او را از رذایل، تخلق آن را به فضایل ارایه داده است. بخش دیگر دین، شریعت و مناسک و احکام و مقرّرات است که روابط فرد با خود و با خدای خود و با دیگران یعنی روابط اجتماعی، حقوقی، مدنی و سلوک اجتماعی و کیفیت روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی در این بخش قرار می گیرد.( جوادی آملی ، عبد الله ، دین شناسی ، قم ، مرکز نشر اسرا ، 1385، ص 27-28)بر این اساس نمی توان دین را در رابطه انسان با خدا خلاصه نمود بلکه دین رابطه انسان با خدا ، خود و رابطه با دیگران همه را شامل می شود .بررسی آیات قرآن کریم (سوره بقره، آیه 43.183-سوره حجرات، آیه 10،11،12- سوره آل عمران، آیه 103- سوره توبه، آیه 5، 73، 123- سوره مائده، آیه 38- سوره نور، آیه 2- سوره انفال، آیه 60و...) نشان می دهد که دین اسلام، از سویی مبدء و معاد و وحی و رسالت را به عنوان مسائل اعتقادی طرح نموده و از سوی دیگر، به بحث از فضائل و رذائل اخلاقی و تحصیل و ترک هر یک پرداخته است و از سوی سوّم، مسائل فردی و عبادی را ارائه نموده و در بعد دیگر، احکام اجتماعی و اقتصادی و نظامی و سیاسی، حدود و قصاص و دیات، و جنگ و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر را برای حفظ و حراست از احکام دینی و حکومت اسلامی، به مسلمانان اعطاء فرموده است.( جوادی آملی ، عبد الله ، ولایت فقیه ، قم ، مرکز نشر اسرا ، 1385،ص67-68)بنابر این گستره دین تمامی ابعاد زندگی انسان را در بر گرفته و دین محدود به امور عبادی ، اخلاقی و فردی صرف نمی باشد زیرا دین برای هدایت انسان از سوی خداوند متعال ترسیم شده است و این هدایت در صورتی کامل خواهد بود که تمامی ابعاد زندگی انسان و همه نیازهای فردی و اجتماعی او را در بر بگیرد چه اینکه در غیر این صورت باید بپذیریم که در بخشی از زندگی ، خداوند انسان را به حال خود واگذارده و این با هدایت و تربیت الهی سازگار نیست . « نسبت دین و سیاست »با روشن شدن مفهوم دین و گستره آن ، نسبت بین این دو آشکار خواهد شد زیرا سیاست و حکومت یکی از ابعاد مورد توجه دین بوده و چیزی خارج از آن نیست تا ما آن را به دین بچسبانیم یا مخلوط کنیم یا نکنیم بلکه سیاست برآمده از متن دین و تعبیه شده در درون دین است و جدا نمودن آن از دین ، نقص دین در این بخش را به همراه خواهد داشت. از این رو همانگونه که اشاره نموده اید دین چهره زیبایی دارد زیرا از سوی کسی تنظیم شده است که خالق و آفریننده زیباییهاست اما این زیبایی تنها منحصر به امور عبادی و اخلاق فردی نبوده بلکه همه ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرد و سیاست دینی ترسیم کننده چهره زیبای دین در عرصه های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و... است نگاهی گذرا به مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام به خوبی بیانگر این زیبایی است و در عهد نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر منشور حکومت اسلامی ترسیم شده است که نمود عملی زیبایی دین در عرصه سیاسی و اجتماعی و حکومت است .بنابر این نباید سیاست را یک پدیده دنیوی صرف و برآمده از آرا مردم با چهره ای ناپاک و آلوده تصور کنیم که چهره زیبای دین را خدشه دار می کند البته روشن است که نوع نگاه دین به سیاست و سیاست برآمده از دین با سایر سیاست ها بسیار متفاوت است . زیرا سیاست از منظر دینی به معنای هدایت و تدبیر امور مادی و معنوی جامعه بر اساس تعالیم الهی است و چنین سیاستی ترسیم کننده چهره زیبای دین در بخش های اجتماعی و سیاسی و... می باشد مرحوم امام در این باره فرمودند: «و اللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفى کرده اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه مى گیرد اسلامى که حکومتش تشکیل شد در زمان رسول اللَّه و زمان حضرت امیر بود، حکومت عادله اسلامى بود؛ یک حکومتى بود با سیاست، با همه جهاتى که بود. مگر سیاست چى است؟ روابط ما بین حاکم و ملت، روابط ما بین حاکم با سایر حکومتها جلوگیرى از مفاسدى که هست، همه اینها سیاساتى است که هست. احکام سیاسى اسلام بیشتر از احکام عبادیش است. کتابهایى که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتابهایى است که در عبادت دارد» (صحیفه امام , ج 3, ص 227)و این بسیار متفاوت است با سیاست غیر دینی که ارزش ها و اصول دینی در آن جایگاهی ندارد و با تزویر وخدعه ونیزنگ همراه است . مرحوم امام در این باره با تقسیم بندی سیاست به سیاست اسلامی و سیاست حیوانی و سیاست شیطانی و ترسیم مرز سیاست صحیح و مورد قبول اسلام و سیاست نادرست و غیر قابل پذیرش اسلام چنین فرمودند:« پاکروان ( رئیس ساواک) به من گفت ( هنگامی که ایشان در جریان 15 خرداد در زندان بودند ) که سیاست دروغ گفتن است، خدعه است، فریب است. و کلمه اش هم این بود که «پدرسوختگى» است این را بگذارید براى ما من گفتم به این معنا که شما مى گویید ما هیچ وقت همچو سیاستى را نداشتیم ...سیاست خدعه نیست، سیاست یک حقیقتى است، سیاست یک چیزى است که مملکت را اداره مى کند؛ خدعه و فریب نیست . اسلام، اسلام سیاست است، حقیقتِ سیاست است، خدعه و فریب نیست.»( صحیفه امام , ج10,ص 124-125)«سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست. دیگران این سیاست را نمى توانند اداره کنند. این مختص به انبیا و اولیاست و به تبع آنها به علماى بیدار اسلام. ... اینکه مى گویند شما دخالت در سیاست نکنید و بگذارید براى ما، شماها سیاستتان، سیاست صحیحتان هم یک سیاست حیوانى است. آنهایى که فاسدند، سیاستشان سیاست شیطانى است. آنهایى که صحیح راه مى برند باز سیاستى است که راجع به مرتبه حیوانیت انسان، راجع به رفاه این عالم، راجع به حیثیاتى که در این عالم هست راه مى برند. لکن انبیا، هم این عالم را و هم آن عالم را هدایت مى کنند. مردم را به این راه و آنچه که صلاح ملت است، صلاح جامعه است. اینها آنها را به آن صلاح دعوت مى کنند. و صلاح مادى و معنوى از مرتبه اوّل تا آخرى که انسان مراتب کمال دارد. سیاستمداران اسلامى، سیاستمداران روحانى، انبیا- علیهم السلام- شغلشان سیاست است. دیانت؛ همان سیاستى است که مردم را از اینجا حرکت مى دهد و تمام چیزهایى که به صلاح ملت است و به صلاح مردم است. آنها را از آن راه مى برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است.»( صحیفه امام , ج13, ص 432-433) بنابر این از آنجا که سیاست دینی برآمده از متن دین می باشد زیبایی نهفته در دین در مورد سیاست نیز وجود خواهد داشت و همانگونه که احکام و دستورات دین بر اساس مصالح و مفاسد واقعی انسان ها تنظیم شده هر چند ممکن است انسان ها در برخی موارد آن مصالح و مفاسد را درک نکنند ، مسائل سیاسی دین نیز این گونه است و همان مصالح و مفاسد در این مورد هم وجود دارد به عنوان نمونه اگر با نگاه ظاهری به برخی از احکام دین مانند قصاص و حدود و ... نگاه کنیم ممکن است این دستورات را به نوعی خشونت آمیز و نازیبا تصور کنیم اما با نگاهی عمیق تر و توجه به حکمت و فلسفه آن که سلامت و امنیت جامعه اسلامی و ریشه کن نمودن آلودگی ها و نازیبائی هاست ، تصدیق خواهیم نمود که این احکام در راستای مصالح جامعه می باشد همانند جراحی که برای نجات جان انسانی اقدام به جراحی نموده و یا عضوی از اعضای بدن بیمار را قطع می کند در نگاه اول عمل او نوعی خشونت و ظلم به بیمار انگاشته می شود ولی با توجه به وضعیت کلی بیمار هر عقل و منطقی حسن چنین کاری را تصدیق خواهد نمود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image