۶۸: اللهم صل على محمد وآله ، وادراءعنّى بلطفک ، واغذنى بنعمتک /

تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه

۶۸: اللهم صل على محمد وآله ، وادراءعنّى بلطفک ، واغذنى بنعمتک .


68: اللهم صل على محمد وآله ، وادراءعنّى بلطفک ، واغذنى بنعمتک . امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعاى شریف مکارم الاخلاق ، پس از آنکه درود مى فرستد به حضرت محمد و آلش ، دو مطلب را از پیشگاه مقدس حضرت بارى تعالى درخواست مى نماید. اول : بار الها! به لطف و عنایت خود هر آنچه زیانبار و مضر است ، از من دفع کن . دوم : بار الها! با نعمت خود به من قوت و غذا اعطا فرما. معنى دراء و لطف به خواست خداوند توانا، این دو جمله از کلام حضرت زین العابدین (ع ) موضوع بحث و سخنرانى امروز است . در آغاز لازم است معناى کلمه دراء و همچنین کلمه لطف که در دعاى امام (ع ) آمده است روشن شود. علامه سید على خان مى گوید: دراء الشى ء دراء دفعه . اللطف الرفق والبر. (167) دراء به معناى دفع کردن چیزى است ، و لطف به معناى مدارا و نیکى نمودن است . فى اءسماءاللّه تعالى اللطیف ، هو الذى اجتمع له الرفق فى الفعل والعلم بدقائق المصالح وایصالها الى من قدرها له من خلقه . (168) لطیف از اسماء حضرت بارى تعالى است . او کسى است که در ذات مقدّسش مداراى در عمل ، با علم و آگاهى به دقایق مصلحتها جمع شده تا آن را به فردى از مخلوق خود که درباره اش مقدر فرموده است ، برساند. بلایاى گوناگون اگر سؤ ال شود که چرا امام (ع ) از بلاهایى که دفع آنها را خواستار شده است نام نبرده و تنها به اداى یک جمله کوتاه وادراء عنى بلطفک اکتفا فرموده است ؟ در پاسخ مى توان گفت : بلایایى که ممکن است در طول زندگى دامنگیر انسانها شود به قدرى زیاد است که به شمار نمى آید. اما به طور کلى و نوعى مى توان قسمتى از آنها را به عنوان بلایاى ارضى و سماوى ، طبیعى و مصنوعى ، تدریجى و ناگهانى ، روحى و جسمى ، حکومتى و مردمى ، همگانى و فردى ، و از این قبیل ذکر نمود. با مطالعه در یک آیه و حدیثى که ذیل آن آمده است تا اندازه اى متوجه مى شویم که بلایا چقدر وسیع و گسترده است . قل هو القادر على ان بیعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا ویذیق بعضکم باءس بعض . (169) اى پیمبر گرامى ! به مردم بگو: خداوند قادر است که عذابى را از بالاى سر شما فرو فرستد یا از زیر پا معذّبتان نماید یا شما را به تفرّق و پراکندگى مبتلا کند و بعضى را به بلاى بعض دیگر گرفتار سازد. بلایایى از بالاى سر عذاب از بالاى سر، مانند فرستادن بارانهاى شدید و به جریان افتادن سیلهاى سنگین بنیان کن که مردم را هلاک کند و منازل و مزارع و دامهاى آنان را با سرعت نابود نماید، یا طوفانهاى شدید و سریعى را در فضا به جریان اندازد، ساختمانها را فرو ریزد و مردم زیادى را مقتول و مجروح نماید، یا صاعقه فرستد و امواج آن مایه هلاکت افراد و از بین بردن اموالشان گردد، یا کوههاى آتشفشان از بالاى سر مردم فوران کند و با مواد مذاب و سنگهاى گداخته که از دهانه آن خارج مى شود، روستاها و قراء اطراف آن را ویران نماید و مردمى را که نتوانستند فرار کنند، طعمه مرگ سازد. عذاب از زیر پا مانند زلزله که گاهى منازل را بکلى ویران مى نماید، عده زیادى از زن و مرد و کودک زیر سقفها و دیوارهاى فرو ریخته جان مى سپارند، عده اى مجروح مى شوند و آنان که زنده مى مانند، اغلب تهیدست و بى بضاعت گشته و در شدت مضیقه به حیات خود ادامه مى دهند. بلایایى از زیر پا گاهى دریا از زیر پاى مردم پیشروى مى نماید و منزلهاى اطراف را خراب مى کند، اهالى را متوارى مى نماید، و آنان را در زندگى به بلایا و شداید گوناگون مبتلا مى سازد. گاهى مردم در جامعه گرفتار به بلایا و شداید گوناگون مبتلا مى سازد. گاهى مردن در جامعه گرفتار اختلاف عقیده دینى و سیاسى مى شوند، دسته بندى ها در آن موقع آغاز مى گردد، گروهها در مقابل یکدیگر مى ایستند، و در نتیجه آتش فتنه و فساد که عذاب بزرگ الهى است ، بین آنان مشتعل مى گردد و به بلاهاى عظیم مبتلا مى شوند. عذابهایى که مذکور افتاد و مى توان از این آیه برداشت نمود، اغلب بلایاى طبیعى و مربوط به نظام آفرینش است ، ولى در روایتى که ذیل این آیه آمده ، امام (ع ) از عذابهاى غیر طبیعى نام برده است . عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : من فوقکم من السلاطین الظلمة و من تحت ارجلکم العبید السوء و من لا خیر فیه ، اءو یلبسکم شیعا یضرب بعضکم ببعض بما یلقیه بینکم من العداوة والعصبیة و یذیق بعضکم باءس ‍ بعض هو سوء الجوار. (170) بلایاى اجتماعى امام صادق (ع ) فرمود: عذاب از بالاى سر یعنى معذب بودن از ناحیه سلاطین و زمامداران ظالم ، و از زیر پا یعنى عذاب دیدن از افراد فرومایه و پست اجتماع و آنان که فاقد خیر و خوبى هستند، و گرفتار انشعاب شدن و تجاوز بعضى به بعض دیگر بر اثر القاى عداوت و عصبیّت ، و ابتلاى بعضى به عذاب بعض دیگر مانند مبتلا بودن آدمى به همسایه بد است . در کنار مصائب جمعى و گروهى ، بلایاى فردى و شخصى وجود دارد که نه قابل پیش بینى است و نه قابل پیشگیرى ، بى خبر و به طور ناگهان مى آید و برق آسا به زندگى خاتمه مى دهد. در روزگار گذشته ، این قبیل وقایع بسیار روى داده که بعضى از آنها در تاریخ ثبت گردیده و برخى به دست فراموشى سپرده شده است ، و در اینجا یک مورد از حوادث فردى ذکر مى شود: بلایاى فردى یعقوب بن داود، وزیر مقتدر و نافذ الکلمه مهدى عباسى بود. برادرى داشت به نام عمر بن داود که او نیز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزى عمر تصمیم گرفت با جمعى از دوستان و بستگان خود به گردش ‍ بروند. وسایل آسایش فراهم آمد و مقدار لازم خوراک و میوه هاى گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانى عمر درگذشت و همه بستگان به شگفت آمدند. علت مرگ این بود که سبدى از انگور نزد وى بردند، اما دو حبّه از خوشه اى برگرفت و به دهان افکند. بدون اینکه بر حبّه ها دندان بزند و پوستشان را بشکافد، به پایین فرستاد، اما حبّه ها در گلو ماندند، نه فرو رفتند و نه بیرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنیا رفت . برادرزاده اش ‍ داود بن على در عزاى او ضمن اشعارى گفت : عنر صبح در کمال سلامتى و خوشى با دوستان و بستگان به سر برد، اما اکنون میّت خانواده است و در قبرى نزد آرامگاه پدرش که از توده هاى سنگ و ریگ پوشیده شده ، آرمیده است . (171) مرگهاى ناگهانى با گسترش تمدن صنعتى و پیشرفت اختراعات ، مرگهاى ناگهانى به شکلهاى مختلف افزایش یافته و هر روز در گوشه و کنار دنیا وقایع ناگوارى روى مى دهد، گاه طیاره سقوط مى کند و عده اى کشته مى شوند، گاه بر اثر واژگون شدن ماشین یا تصادف قطار، عده اى بى خبر و به طور ناگهانى از دنیا مى روند، گاه گروههاى مختلف براى ارعاب مردم یا ایجاد اختلال در گذرگاههاى پر جمعیت بمبهایى را کار مى گذارند و موقعى که زنان براى خرید لوازم منزل به محل مى روند، ناگهان بمب منفجر مى شود و عده اى زن با کودکانى که همراه برده بودند، کشته مى شوند. آیا کسى جز خداوند دانا از آفات و بلاهاى ناگهانى که هر لحظه ممکن است دامنگیر انسانها شود، اطلاع دارد؟ آیا جز ذات اقدس الهى کسى مى تواند بلاهاى گوناگون را بگرداند و آدمى را از خطر برهاند؟ پاسخ این پرسشها واضح است و ملجاء و پناهى جز پرورگار دانا و توانا وجود ندارد. امام سجاد (ع ) در جمله اول این قطعه دعا، از خداوند دفع بلایا را با عبارتى کوتاه درخواست نموده و عرض ‍ مى کند: وادراء عنّى بلطفک . بار الها! آفات و خطرات را به لطف خود از من بگردان و دفع فرما. امام (ع )، متعلّق دفع را توضیح نداده ، زیرا اگر نوع بلایا را مى گفت ، باعث تطویل کلام مى گردید و اگر مى خواست بعضى از بلایا را توضیح دهد، قابل احصاء نبود؛ از این رو، حضرت على بن الحین علیه السلام دفع آفات را خواسته و متعلق دفع را به علم الهى محوّل نموده است ، مثل اینکه ضمن دعاى تعقیبات مشترکه آمده است : اللهم انى اساءلک من کل خیر احاط به علمک واعوذ بک من کل شرّ احاط به علمک . (172) علم الهى به همه بلایا بار الها! از هر خیرى که علمت به آن احاطه دارد، از تو خواهانم ، پروردگارا! از هر شرى که علمت به آن محیط است ، به تو پناه مى برم . مى توان گفت دعاى امام سجاد (ع ) نیز در اینجا چنین مى شود: وادراء عنى بلطفک کل شر احاط به علمک . بار الها! هر شرى را که علمت به آن احاطه دارد، با لطف خود از من دفع فرما. دوستداران حضرت زین العابدین (ع ) به پیروى از مولاى خود، شایسته است روزى چند بار، ولو به فارسى ، یا به هر زبان که مى دانند، به پیشگاه الهى عرض کنند: بار الها! به لطف خود هر شرى را که علم تو به آن احاطه دارد، از من بگردان و دفع فرما. امام سجاد (ع ) در این جمله کوتاه ، دو تقاضا از پیشگاه خداوند نموده است : اول آنکه بلایا و آفات را از وى دفع نماید، دوم آنکه دفع آفات از ناحیه بارى تعالى با لطف و رفق انجام شود. معاشرت و مواجهه با مردم به رفق و مدارا از عوامل پیروزى و موفقیتهاى اجتماعى است و اولیاى گرامى اسلام ، ضمن روایات متعددى ، ارزش این خلق پسندیده را به پیروان خود خاطر نشان ساخته اند. اثر رفق و مدارا عن النّبى صلى اللّه علیه و آله : ان الرفق لم یوضع على شى ء الا زانه ، ولا نزع من شى ء الا شانه . (173) رسول اکرم (ص ) فرمود: هر چیزى که رفق و نرمى بر آن قرار داده شود، مایه جمال و زیباییش مى گردد، و رفق و ملایمت از هر چیزى که برداشته شود، او را زشت و معیوب مى نماید. آموزگارى که به نوآموز درس مى دهد، اگر رفق و ملایمت را رعایت نماید، به فرموده رسول گرامى (ص )، آن تدریس از جمال و زیبایى برخوردار مى شود، نوآموز به درس خواندن دلگرم و علاقه مند مى گردد و به قول شاعر: درس معلم ار بود زمزمه محبّتى جمعه به مکتب آورد طفل گریز پاى را بر عکس ، اگر آموزگار با طفل رفتار تند و خشن داشته باشد، بچه را دلسرد و بى علاقه به درس مى نماید. پیمبر گرامى اسلام (ص ) خود معلم جامعه بود. خداوند او را مبعوث فرمود که مردم را از جهل برهاند، بلاى عظیم بت پرستى را که معلول نادانى بود، دفع نماید و موجبات سعادت جامعه را فراهم آورد. براى آنکه در این راه به پیروزى نایل گردد، خداوند به وى دستور داد که در تبلیغ دین حق با لطف و مدارا عمل نماید، به نرمى و ملایمت سخن گوید و از این راه پیروزى بزرگى نصیب آن حضرت گردید. عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله ، امرنى ربى بمداراة الناس کما امرنى باداء الفرائض . (174) امام صادق (ع ) از رسول اکرم (ص ) حدیث نموده که فرموده خداوند مداراى با مردم را به من امر فرمود، همانطور که اداى واجبات و فرایض ‍ را. دفع بلا از راه خشونت خداوند مسبب الاسباب اگر بخواهد بلایى را از کسى دفع نماید و او را از خطر محفوظ دارد، مى تواند وسیله نامطبوع و خشنونت آمیزى را مقدّمه دفع بلا قرار دهد و مى تواند از راه پیشامد و رویدادى بسیار مطبوع و لطیف ، به آن هدف مقدس جامه تحقق بپوشاند و بلا را بگرداند. مثلا در میدان فروش میوه و سبزى بمب نیرومندى کار گذارده شده که طبق محاسبه بیست دقیقه دیگر منفجر خواهد شد. مرد محترمى در میدان ، کار لازمى دارد و باید به آنجا برود. فاصله منزلش تا میدان به قدر پنج دقیقه پیاده رفتن است . از منزل خارج مى شود. اگر در راه با مانعى برخورد ننماید، موقعى به میدان مى رسد که چند دقیقه بیشتر به لحظه انفجار باقى نمانده است ، اما خداوندا اراده فرمود که بلا را از وى دفع نماید. چند قدمى از منزل دور نشده به مردى برمى خورد که با در امر معامله اى اختلاف حساب دارد. آن دو در رهگذر توقف مى کنند، مطلب اختلاف حساب را به میان مى آورند، کلماتى را با هم ردّ و بدل مى نمایند و هر یک به نفع خود سخن مى گوید و تند مى شود. این تبادل کلام چند دقیقه به طول مى انجامد که ناگهان صداى مهیب انفجار به گوش مى رسد. مردم از پى صدا مى روند. خداوند براى حفظ جان آن مرد با ایمان و محترم که عازم میدان بود، مانع ایجاد نمود، با مرد طرف معامله خود مواجه گردید، در رهگذر توقف نمودند، آنقدر با هم سخن گفتند که بمب منفجر شد و بلا از جان آن مرد دفع گردید. گرداندن بلا از راه لطف گاهى همان مرد شریف و با ایمان که عازم میدان است ، از منزل خارج مى شود، چند قدمى بیشتر نرفته که در راه با یکى از دوستان قدیمى بسیار محترمش برمى خورد، یکدیگر را در آغوش مى گیرند و به هم ابراز محبت مى کنند. مرد با ایمان از دوست قدیمى خود درخواست مى کند به منزلش ‍ بیاید تا از وى پذیرایى کند. دوست قدیمى مى گوید کار فوت شدنى دارم ، باید حتما بروم ، اما به احترام دعوت شما به قدر نیم ساعت در منزلتان توقف مى کنم . صاحب منزل میوه و شیرینى مى آورد. با هم گرم صحبت مى گردند که متگاه صداى انفجار بمب شنیده مى شود. گویى خداوند آن دوست قدیمى مرد با ایمان را ماءمور نموده بود که در موقع معین از آن رهگذر عبور نماید، دعوت صاحبخانه را بپذیرد، در منزلش قدرى توقف کند، و در خلال آن ملاقات آمیخته به لطف و رفق ، بمب منفجر شود و مرد با ایمان از خطر مرگ رهایى یابد. امام (ع ) در جمله کوتاه دعاى خود، از خداوند دو تقاضا مى نماید. اول مى گوید: وادراء عنّى . بار الها! مرا مشمول فیض و عنایت خود فرما و بلایا را از من بگردان . دوم عرض مى کند: بلطفک . بار الها! بلایایى را که بر سر راه دارم با لطف و رفق از من دفع فرما. امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعا که موضوع بحث امروز است ، عرض ‍ مى کند: واغذنى بنعمتک بار الها! به نعمت خود قوت و غذا به من عطا فرما. در این عبارت ئو کلمه شایان ملاحظه است : یکى غذاء و آن دیگر نعمت . معنى غذاء و نعمت الغداء ما یغتدى به من الطعام والشراب . هو ما به نماء الجسم و قوامه . والنعمة ما قصد به الاحسان والنفع . (175) غذاء چیزى است از خوردنى و نوشیدنى که با آن تغذیه مى شود، نموّ جسم و قوام بدن وابسته به آن است . نعمت آن چیزى است که اعطا کننده اش قصد احسان و نفع رساندن داشته باشد. بشر و دیگر موجودات زنده روى زمین به غذا احتیاج دارند. اگر به قدر کافى تغذیه کنند، نیرومند و توانا هستند و قواى آنها به خوبى انجام مى کند. اگر تغذیه آنها ناقص باشد، فعالیتشان به نسبت ناقص خواهد بود، و اگر غذا نرسد، گرسنگى به حیاتشان خاتمه مى دهد. از جمله آیات بزرگ حضرت بارى تعالى ، نظام متقن و محکمى است که براى تغذیه تمام موجودات زنده زمین پایه گذارى فرموده و در پرتو آن ، حیات فردى و حیات فردى نوعى همه آنها محفوظ است و چرخهاى زندگى در خشکى و دریا به گردش خود ادامه مى دهند نباتات به طور طبیعى از آب و زمین و همچنین از هوا و آفتاب تغذیه مى کنند، خود زنده مى مانند و براى گیاهخواران و دانه خواران غذا مى سازند. حیوانات گیاهخوار و پرندگان دانه خوار از روییدنى ها و دانه ها تغذیه مى کنند، خودشان زنده مى مانند و غذاى درندگان و پرندگان گوشتخوار را تهیه مى نمایند. جنین تا در رحم است ، به وسیله جفت از وجود مادر تغذیه مى کند و پیش از آنکه به دنیا بیاید، کارگاه شیر سازى پستان مادر به طور خودکار به راه مى افتد تا همزمان با ولادت نوزاد، غذایش آماده و مهیا باشد. جالب آنکه شیر مادر که غذاى طبیعى کودک است ، عالى ترین و کاملترین غذا براى اوست و اگر از آن تغذیه کند، تمام نیازهاى کودک برآورده مى شود. نظام عالم و تغذیه موجودات زنده عن النبى صلى اللّه علیه و آله قال : لیس للصبى لبن خیر من لبن امه . (176) رسول اکرم (ص ) فرموده : براى طفل ، هیچ شیرى بهتر از شیر مادر نیست . بچه هاى حیوانات برّى و بحرى از خزندگان ، پرندگان ، چرندگان ، درندگان ، و حشرات دو گروهاند، بعضى دورات کودکى ندارند مانند ماهى ها و حشرات ، پس از آنکه تخم ریزى کردند، موقعى که بچه از تخم بیرون مى آید به هدایت تکوینى بارى تعالى ، خود ش از پى غذا مى رود و آنها که دوران کودکى دارند، بعضى براى تغذیه و زنده ماندن به مادر احتیاج دارند و بعضى به حمایت پدر نیز محتاجند و این برنامه ها با قلم قضاى الهى ، در لوح وجود همه آنها ثبت شده است . خلاصه آفریدگار حکیم از طرفى موجودات زنده را نیازمند به غذا آفریده و از طرف دیگر نظام حکیمانه جهان را به گونه اى پایه گذارى فرموده که به همه آنها غذا برسد و نیازشان بر طرف گردد. وما من دابة فى الارض الا على اللّه رزقها. (177) هیچ جنبنده اى روى زمین نیست ، مگر آنکه رزقش به عهده خداوند است . ارتزاق بشر و سایر موجودات ارتزاق انسان از منابع طبیعى با ارتزاق نباتات و حیوانات از جهانى متفاوت است و در اینجا به ذکر دو مورد اکتفا مى شود. اول : تکوین نبات و حیوان در طبیعت و ارتزاق آنها از یکدیگر در حدى است که بر طبق آن ساخته شده اند و نمى توانند چیزى بر کمّیّت و کیفیتش بیفزایند، اما انسان موجودى است عاقل و آزاد، خداوند به مشیّت حکیمانه خود او را از امتیازات مهمّى برخوردار نموده است . یک جا در قرآن شریف فرمود: هو الذى خلق لکم ما فى الارض جمیعا. (178) او خداوندى است که تمام آنچه را که در زمین است ، براى شما آفریده . و در جاى دیگر کتاب مجید فرموده : الک تر ان اللّه سخر لکم ما فى الارض . (179) نمى بینى که آفریدگار توانا تمام محتویات کره ارض را مسخّر ارضى در تاءمین رفاه و بهبودى زندگى خویش بهره بردارى نماید. بشر و تسخیر طبیعت درختان جنگل قادر نیستند در خود تغییرات اساسى دهند و وضع خویش ‍ را دگرگون سازند، امام انسان قادر است با حفر چاه یا قنات یا به وسیله بستن سدّ در رودخانه ها، زمین مرده را احیاء کند و آن را به صورت مزرعه یا باغ میوه درآورد و از محصولش ارتزاق نماید. حیوانات علفخوار فقط از آنچه در طبیعت تکوین شده استفاده مى کنند و نمى توانند براى خود چراگاه بسازند و از نعمت بیشتر برخوردار گردند، اما انسان قادر است براى دامهایى که از آنها تغذیه مى کند، مرتع به وجود آورد و رزق خود را توسعه دهد. حیوان گوشتخوار مى تواند مرغى را که در طبیعت ساخته شده شکار کند، آن را طعمه خود سازد، اما انسان ماشین جوجه کشى ساخته و تخم مرغهاى طبیعى را به وسیله آن ماشین به مرغ تبدیل مى کند و از گوشتش تغذیه مى نماید و خلاصه ، ارتزاق انسان از منابع طبیعى با بهره بردارى تمام موجودات زنده ارضى بسیار متفاوت است . نبات و حیوات و محدودیت راهنماى نباتات و حیوانات در گزینش غذاى مفید و متناسب ، هذایتى است که حضرت بارى تعالى در عمق وجودشان قرار داده و با سرشتشان آمیخته است و در آن خطا و انحراف وجود ندارد؛ شاخه گل مى داند که از چه موادّى باید تغذیه کند تا محصولش معطّر و رنگین باشد، و همچنین درخت گلابى و انگور مى داند چه موادى را جذب کند تا بتواند گلابى و انگور بیاورد، و چون منشاء اعمال نباتات و حیوانات هدایت تکوینى خداوند است ، اولا به جبر اجرا مى شود و نبات و حیوان در قبول و ردّ آنها از خود اراده و اختیارى ندارند تا بتوانند از اجرایش سرپیچى نمایند یا در آن تحوّل و تغییرى ابه وجود آورند، و پانیا هدایت الهى صراط مستقیم است و به ناپاکى و گناه آلوده نیست ، آنچه را که انجام مى دهند، بر وفق نظام حکیمانه آفرینش است . اما انسان ، آزاد آفریده شده و ممکن است بر اثر لذّت گرایى ، خویشتن رابه خوردنى ها و نوشیدنى هاى مضرّ آلوده نماید و به عوارض زیانبارشان مبتلا گردد، و همچنین قادر است غذا را از راههاى غیر مشروع و تجاوز به حقوق دگران تهیه نماید و مرتکب گناه گردد. از این رو، خداوند در کنار هدایت تکوینى ، براى انسانها هدایت تشریعى مقرّر فرموده و به وسیله پیمبران ابلاغ نموده است تا آنان را به مسیر صحیح و مصلحت رهبرى نماید. قرآن شریف درباره رهبر بزرگوار اسلام (ص ) فرموده : ویحل لهم الطیبات ویحرم علیهم الخبائث . (180) انسان و غذاى حلال و حرام پیمبر اسلام آنچه را که پاک و طیّب است بر مردم حلال مى کند و آنچه را که پلید و خبیث است تحریم مى نماید. درباره تهیه مال دستور داده شده : یا ایها الذین آمنوا لا تاءکلوا اموالکم بینکم باالباطل . (181) اى اهل ایمان ! اموال یکدیگر را از راه باطل نبرید و نخورید. اسلام خوردن گوشت خوک و نوشیدن مشروبات الکى را تحریم نموده و آنها را از خبائث شناخته است . دنیاى پیشرفته امروز، هم اکنون گوشت خوک را مى خورد و مشرب الکلى را مى نوشد، زیان نوشابه هاى الکلى در دنیاى علم روشن شده و شاید عن قریب عوارض زیانبار گوشت خوک از نظر اخلاقى و معنوى و همچنین از نظر عوارض جسمى نیز روشن و واضح گردد. به دست آوردن رزق حلال و اجتناب از غذاى حرام در آیین مقدس اسلام مورد کمال توجه است و در این باره روایات متعدّدى از اولیاى گرامى دین رسیده که بعضى از آنها در اینجا ذکر مى شود. عن ابیجعفر علیه السلام قال : لیس من نفس الا وقد فرض اللّه لها رزقها حلالا. (182) امام باقر(ع ) فرمود: هیچ انسانى نیست مگر آنکه خداوند براى او رزق حلال مقرر فرموده است . اندرز لقمان به فرزندش و فى وصایا لقمان لابنه : والزم القناعة والرضا بما قسم اللّه وان السارق اذا سرق حبسه اللّه من رزقه وکان علیه ائمه ولو صبر لنال ذلک وجاءه من وجهه . (183) در وصایاى لقمان به فرزندش آمده است : همواره ملازم قناعت و راضى به تقسیم خداوند باش . دزد وقتى مرتکب سرقت مى شود، خداوند از رزق او مى کاهد و گناه دزدى به عهده اش مى ماند. اگر صبر مى کرد و دزدى نمى نمود، همان مقدار از راه مشروع به وى مى رسید. بى صبرى و حرام خوارى دخل على علیه السلام المسجد وقال لرجل : امسک على بغلتى فخلع لجامها و ذهب به فخرج على علیه السلام بعد ما قضى صلوته و یبده در همان لیدفعهما الیه مکافاءة له فوجد البغلة عطلى . فدفع الى غلمانه الدرهمین لیشترى به لجاما. فصادف الغلام اللجام المسروق فى السوق قد باعه الرجل بدرهمین فاخذه بالدرهمین و عاد الى مولاه . فقال على (ع ): ان العبد لیحرم نفسه الرزق الحلال بترک الصبر ولا یزداد على ما قدر له . (184) على (ع ) در رهگذر به مسجدى رسید. از قاطر پیاده شد که به داخل مسجد برود، مردى در آنجا بود. قاطر را به او سپرد و وارد مسجد گردید. آن مرد لجام قاطر را درآورد و با خود برد. امام (ع ) در مسجد نماز گزارد، دو درهم در دست گرفته بود تا اجرت آن مرد را بدهد. موقعى که آمد، دید که قاطر بدون نگهبان و بى لجام است . دو درهم را به کسى که با حضرت به داخل مسجد آمده بود داد که برود و لجامى بخرد. او در بازار آمد، لجام قاطر را در دکّانى دید که مرد سارق آن را به دو درهم فروخته بود. فرستاده على (ع ) آن را به دو درهم خرید و نزد مولاى خود برگشت و جریان را به عرض حضرت رساند. امام (ع ) فرمود: آدمى با بى صبرى ، خود را از رزق حلال محروم مى نماید و چیزى بیشتر از آنچه مقدر است به وى نمى رسد. استفاده از رزق حلال خلاصه ، در اسلام ، رزق حلال اهمیت بسیار دارد و مسلمان موظّف است این امر را درباره خود و درباره کسانى که نفقه آنها بر وى واجب است ، رعایت نماید و حداقل از غذایى استفاده کند که در پیشگاه الهى مورد موآخذه قرار نگیرد. عن رجل من جعفى قال : کنا عند ابیعبد اللّه علیه السلام فقال رجل : اللهم انى اءساءلک رزقا طیبا. قال فقال ابوعبداللّه (ع ) هیهات هیهات ! هذا قوت الانبیاء و لکن سل ربک رزقا لایعذبک علیه یوم القیامة . (185) مردى از جعفى مى گوید: در محضر امام صادق (ع ) بودیم . شخصى با حضور امام دعا کرد: بار الها! به من رزق طیّب روزى فرما. حضرت فرمود: چه درخواستى دور از اجابت ، این غذاى پیمبران است . از خداوند رزقى را بخواه که در قیامت تو را براى آن رزق عذاب ننماید. امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه الهى عرض مى کند: واعذنى لنعمتک . بار الها! با رحمت و نعمت خود به من قوت و غذا مرحمت فرما. امام (ع ) از خداوند رزقى را طلب مى کند و غذایى را مى خواهد که منشاء آن نعمت و رحمت او باشد. شاید مراد امام زین العابدین (ع ) از این غذا که درخواست نموده ، همان رزق طیبى باشد که امام صادق (ع ) در حدیث مذکور فرمود: آن رزق پیامبرات الهى است . در پایان بحث امروز، به مناسبت کلمه غذاء که در دعاى امام سجاد (ع ) آمده ، چند جمله اى از بلاى بزرگ گرسنگى و پاداش الهى به کسانى که گرسنه را سیر مى کنند به عرض شنوندگان محترم مى رسد. خداوند در قرآن شریف گرسنگى را در کنار ناامنى ذکر نموده و این هر دو را ماده امتحان مردم معرفى فرموده است . خطر ناامنى ولنبونکم بشى ء من الخوف والجوع . (186)البته شماها را به ناامنى و گرسنگى امتحان مى نماییم . اگر در جامعه ، حکومتى مقتدر وجود داشته باشد و امنیّت را برقرار نماید، افراد ظالم براى مصون ماندن از کیفرهاى قانونى دست تغدّى به روى مردم نمى گشایند و به آنان تجاوز نمى نمایند. اما اگر حکومت نباشد یا در حکومت احساس ناتوانى و ضعف شود، دست ستمکاران باز مى گردد و جان و کال و عرض مردم در معرض خطر قرار مى گیرد. فقط مؤ منین به خدا و انسانهاى واقعى هستند که در بود و نبود حکومت ، از مرز، حقّ و فضیلت قدمى فراتر برنمى دارند و از حدّ انسانیّت تجاوز نمى کنند. از این رو، در محیط ناامن ، باطنهاى پاک و ناپاک آشکار مى گردد و گروه طیب از خبیث تمیز داده مى شود. گرسنگى و امتحان خداوند گرسنگى همانند ناامنى ، وسیله آزمایش است . مردم بسیارى از این امتحان مانند امتحان ناامنى سرافکنده بیرون مى آیند. فى الخبر: واعوذبک من الجوع فانه بئس الضجیع . (187) بار الها! به تو پناه مى برم از گرسنگى که آن هم بستر بدى است . براى آنکه مسلمانان در گرسنگى به گناه آلوده نشوند و از مسیر حق منحرف نگردند، از طرفى اسلام سیر کردن گرسنه را کفاره بعضى از گناهان قرار داده و از طرف دیگر غذا دادن به آنان را از عبادات بزرگ به حساب آورده است . عن النبى صلى اللّه علیه و آل قال : من افضل الاعمال عنداللّه ابراد الکباتد الحارة و اشباع الکباد الجائعة والذى نفس محمد بیده لا یؤ من بى عبد یبیت شبعان واخوه المسلم جائع . (188) رسول اکرم (ص ) فرمود: از اعمل افضل و برتر نزد خداوند سرد کردن درونهاى گرم و سیر کردن درونهاى گرسنه است . قسم به خدایى که جان محمد در قبضه اوست ، ایمان نیاورده است به من بنده اى که شب سیر بخوابد و برادر مسلمانش گرسنه باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image