سید صادق شیرازی و ولایت فقیه -آیت الله شیرازی و ولایت فقیه /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

نظر آقای سیدصادق شیرازی درباره ولایت فقیه و حدود اختیارات او چیست؟


طبق انچه که در رساله توضیح المسایل ایشان در این باره امده است در مورد ولایت فقیه ایشان مانند برادرشان مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی قائل به ولایت شورای فقها هستند و در این باره چنین می گویند:« حاکمیّت در اسلام، نسبت به غیر معصومین(علیهم السلام) در موضوعاتى که احکام عمومى بر آنها مترتب است در صلاحیّت شوراى مراجع تقلید است و باید سایر شرایط شرعى نیز فراهم باشد و استبداد در حکومت جایز نیست.» همچنین می گویند:«تشخیص احکام عامّه، موضوعات آن و عناوین ثانویه عامه و پیاده کردن آن در جامعه، متوقّف بر تأیید شوراى فقهاى مراجع تقلید مى باشد، و اگر آن حکم یا موضوع یا عنوان ثانوى شخصى باشد فتواى فقیه جامع الشرایط کافى است.»( رساله توضیح المسائل آیت الله سید صادق حسینی شیرازی , مسأله 3445-3532)دربارة رهبری شورایی، متون فقهی شیعه تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی ایران، همگی ساکت اند. پس از انقلاب، در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مصوب 1385ش، شورای رهبری متشکل از سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری، با شرایطی، به رسمیت شناخته می شوداساس این نظریه بر «ولایت شورایی» به جای «ولایت فردی» استوار است چه اینکه در این نظریه شرط «مرجع تقلید» بودن لحاظ شده است، از همین رو تمامی مراجع تقلید یا دست‌کم برخی از آنان شایستگی احراز مقام ولایت فقیه را دارند. بنابراین هرگاه یکی از فقها در زمانی به عنوان تنها مرجع تقلید زمان خود شناخته شود. همان شخص به تنهایی ولی‌فقیه خواهد بود و تمامی مسئولیتهای مربوط به ولایت سیاسی و ادارة مملکت را به عهده خواهد داشت. اما اگر در زمانی که چند فقیه و مرجع تقلید وجود دارند، همه آنان به صورت شورایی یا برخی از آنان (براساس انتخاب بین خودشان) ولایت امر را به صورت شورایی بر عهده خواهند گرفت. ولی در هر حال در این نظریه اگر چند فقیه ولایت داشته باشند بهتر است تا اینکه یک فقیه در رأس هرم قدرت قرار گیرد.به نظر می رسد بیان ملاحظات و نکاتی پیرامون این نظریه خالی از لطف نباشد :یکی از شرایطی که در ولایت شورایی برای اعضای آن در نظر گرفته شد، شرط «مرجعیت» است. این شرط علاوه بر اینکه در قانون اساسی مصوب 58 آمده بود، در برخی از کتب فقهی متاخر نیز ذکر شده است.اما به نظر می‌رسد، شرط مرجعیت به عنوان شرط واجب برای احراز مقام ولایت، شرطی اضافه باشد. زیرا آنچه که از روایات استفاده می‌شود به ویژه حدیث مقبولة عمر بن حنظله ( اصول کافی ، ج 1 ، ص 86 ، دار الکتب الاسلامیه ، تهران ، 1388 قمری ) که مهمترین روایت در باب ولایت فقیه است، صرفاً اطلاع و آگاهی از احکام و قوانین الهی شرط شده است، اطلاع از قوانین الهی، همان فقاهت و اجتهاد است نه مرجعیت. علاوه بر آن ممکن است کسی فقیه جامع شرایط و مجتهد تمام عیار باشد لیکن مرجعیت را نپذیرد یا به هر طریقی مرجع نباشد، آیا این شخص شایستة ولایت نیست یا آیا احادیث مربوط در باب ولایت فقیه شامل او نمی‌شود؟ در زمان حاضر هستند علمایی که سالها در حوزة علمیه قم به عنوان مجتهد طراز اول مشغول تدریسند اما مرجعیت را به دلایلی نپذیرفته‌اند علیرغم اینکه شایستگی امر را قطعاً داشته‌اند.علاوه بر مسایل فوق، آیا ولایت و زعامت امّت اسلامی تنها با مرجعیت حاصل می‌شود یا اینکه شرایطی مثل مدیریت و مدبّریت نیز لازم است؟ و آیا عنداللزوم مرجعیت مقدم است یا مدیریت سیاسی داشتن؟ بدیهی است وقتیکه فقیهی (غیر مرجع) وجود داشته باشد آگاهی از وضع زمان و حسن تدبیر و درایت و شجاعت، مقدم خواهد بود بر مرجع تقلیدی که محسّنات فوق را نداشته باشد. پس آنچه برای ولی فقیه شرط اساسی است، فقاهت است نه مرجعیت.نکتة دیگری که در این نظریه قابل تأمل است این است که تعدد ولی فقیه به صورت شورایی به صلاح جامعه نیست. زیرا به هر حال اختلاف نظر در بین اعضا پیدا می‌شود و اگر این اختلاف در بین تودة مردم و مقلدین رسوخ پیدا کند، چند دستگی را در بین مقلدین بوجود خواهد آورد و بدیهی است که وجود چند دستگی و تَشتُّت آراء در بین مردم به ویژه در مواضع حساس، به ضرر نظام اسلامی خواهد بود. بنابراین ضرورت استحکام و تداوم نظام سیاسی و حکومت اسلامی می‌طلبد که در رأس قدرت، یک فقیه جامع شرایط قرار گیرد که البته در موارد مقتضی با دیگر علما و کارشناسان مشورت نماید و البته تصمیم نهایی را شخصاً اتخاذ کند. این امر از وجود اختلاف و چنددستگی در بین اعضای شورا و مقلدین آنان ممانعت می‌کند.و باید به این نکته هم توجه داشت که این نظریه از جهت قائلین به ان در بین فقهای عظام در اقلیت برخوردار است و برخی از قائلین به ان نیز از این نظریه بازگشته اند .( برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به منبع ذیل مراجعه نمایید دراسات فی ولایة الفقیه، حسینعلی منتظری ، ج 2، ص 37 ) علاوه بر اشکالات فوق اشکالات دیگری نیز این نظریه را به ویژه در مقام اجرا به چالش می کشد که فهرست وار اشاره می شود : چگونگی تصمیم گیری در شورای مراجع در صورت اختلاف / چگونگی امکان ولایت سیاسی به جمع مراجع به ویژه در شرایط حساس سیاسی – اجتماعی که به قدرت و تمرکز در تصمیم گیری نیاز دارد / تعریف مرجع تقلید چیست و در زمان حاضر که با ده ها مرجع تقلید مواجه هستیم چگونه و با چه معیاری و چه تعدادی از اینها در شورای رهبری باید باشند و ....این اشکالات نظری و ابهامات اجرایی موجب شد که در بازنگری قانون اساسی در سال 1368، بحث رهبری شورایی به طور کلی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حذف شود و علاوه بر آن شرط مرجعیت در رهبری نیز از قانون اساسی برداشته شد .( برای اطلاعات بیشتر پیرامون نظریه ولایت شورایی مراجع به منابع زیر مراجعه نمایید :الفقه (اجتهاد و تقلید) ، سید محمد شیرازی ، دار الایمان ، قم ، 1403 قمری الفقه (دوله الاسلامیه ) ، سید محمد شیرازی ، ج 101و 102 ، دارالعلوم ، بیروت ، 1408 قمری الفقه (حقوق) ، سید محمد شیرازی ، ج 100 ، دارالعلوم ، بیروت ، 1408 قمری ) ایت الله سید محمد صادق روحانی :.اما درباره اعتقاد ایشان به ولایت فقیه باید گفت وی در زمره کسانی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ضمن تالیفاتی – که به انها اشاره خواهد شد – اقدام به توضیح وتبیین ابعاد مختلف نظام حکومت در اسلام از جمله بحث ولایت فقیه پرداختند . به این معنا ایشان از افراد مدافع ولایت فقیه در عصر غیبت به معنای عام ان هستند . ایشان فقیه را در دوران غیبت امام معصوم (عج ) دارای ولایت عامه در امور مربوط به ریاست و حکومت و اداره شوون امت اسلامی می دانند . توجه شما را به چند استفتا در این زمینه که در پایگاه اطلاع رسانی ایشان موجود است جلب می کنم :سوال 1 : نظر جنابعالى در مورد ولایت فقیه چیست؟ولایت چند معنى دارد: 1) ولایت تکوینیه 2) وجوب اطاعت و قبول قول ولى در احکام شرعیه 3 )ولایت تصرف در اموال و انفس مردم 4) وجوب اطاعت در اوامر شخصیه عرفیه 5) حکومت و ریاست دنیویه به اداره شئون امت; همه این اقسام بر حضرات معصومین علیهم السلام ثابت است و در زمان غیبت، خود امام زمان ارواحنا فداه داراى همه آنها است ولى مجتهدین خصوص آن قسم پنجم را واجدند.سوال 2 : چرا ولی فقیه، مستقیماً با رأی مردم انتخاب نمی شود ؟ در حالی که در زمان حضرت علی (ع) این رویه که مردم خبرگانی را انتخاب کنند و آنان ولی را انتخاب کنند،نبود. با وجود اینکه ولایت حق مسلم علی (ع) بود، ولی ایشان بعد از بیعت با مردم حکومت را پذیرفتند ؟ جواب: باسمه جلت اسمائه در ولی فقیه مجتهد بودن ، عدالت وقدرت بر اداره مملکت شرط است و این امور را هر کسی تشخیص نمی دهد ، مگر فقهاء؛ لذا مجلس خبرگان بر این امر تعیین شده اند. حضرت علی ( علیه آلاف التحیه والثناء) که ولایتشان چندین مرتبه بالاتر از ولایت فقیه بود و از طرف خدا به ایشان عنایت شده بود ، مردم با حضرت بیعت نکردند بلکه برای حکومت که مرتبه آن خیلی پائین تر است بیعت گرفته شد . به هرحال بحث ولایت ومراتب آن بحث مفصلی است و احتیاج به بحث طولانی دارد که دراین مختصر نمی گنجد. فرق بین مرجع تقلید و ولایت فقیه در چیست؟ سوال 3 :ولایت فقیه به معناى حکومت فقیه است.مرجع تقلید کسى است که در فروع دین قول او حجت است، بنابراین فرق واضح استبا توجه به استفتائات فوق و با توجه به تالیفات ایشان در زمینه حکومت در اسلام به این نتیجه می رسیم که ایشان از مدافعین جدی نظریه ولایت فقیه می باشند و از نظر ایشان فقیه در امر حکومت داری و ریاست اداره امت بر دیگران ولایت دارد. البته بررسی حدود این ولایت از منظر ایشان امر جداگانه ای است که در صورت نیاز با سوال جداگانه ای ان را مطرح فرمایید .( برای اطلاعات بیشتر در زمینه نظریات ایشان پیرامون حکومت اسلامی و ولایت فقیه به منابع زیر مراجعه کنید :نظام حکومت در اسلام ، سید محمد صادق روحانی ، قم ، 1355فقه الصادق (ع) ، سید محمد صادق روحانی ، جلد 18 )در پایان همچنان متظر مکاتبات بعدی شما هستیم. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image