اخلاق /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

اگر بيدار شدن براي انجام فريضه نماز شب را توفيقي از طرف خدا بدانيم و از طرفي پيامد هر توفيقي را گامي در جهت رسيدن به کمال و خوب شدن بدانيم پس چرا افرادي عليرغم اينکه چنين توفيقي را خدا و توسلات به حضرات معصومين نصيب شان کرده و حدود چند سال موفق به سحر خيزي شده اند اما کوچک ترين اثري در رفتار و کردار و نيات دروني و احوالات شان پديدار نشده است حال آن که به نقل از علامه طباطبايي اگر دنيا مي خواهي نماز شب و اگر آخرت مي خواهي نماز شب. حال اگر کسي توفيق بيداري در سحر و به قصد تقويت حالات دروني خود پيدا کند چگونه است که اين توفيق که اصلش بر اصلاح نفس است اثري در بر نداشته است؟


صفاي درون و ضمير پاک شما را مي ستايم و پاسخ سؤال شما را در قالب چند نکته بيان مي کنم. نکته 1. نويسنده کتاب روان شناسي دين مي نويسد: «آلپورت به دو نوع نگرش در مورد دين معتقد بود درون سو و برون سو... افراد با نگرش درون سو، دينداري را في نفسه هدف مي دانند... و در مقابل افراد برون سو دين را وسيله اي براي رسيدن به اهداف ديگر مي پندارند» سپس ايشان تحقيقي ميداني از آلپورت را ذکر مي نمايد که بر اساس آن دين و اعمال مذهبي براي افراد درون سو آرامش درون را به همراه آورده ولي افراد با نگرش برون سو از آن بي بهره مانده اند. بنابراين صرف عبادت، حتي نماز شب خواندن دليل بر کمال نيست، بلکه آن عبادتي کمال حساب مي شود که براي رضاي خدا و خشنودي او باشد. اين تحقيقات مويد فرمايش برخي از علماي ماست که فرموده اند برخي تازه بعد از چند سال عبادت مي فهمند که عبادتشان براي خدا نبوده، يعني شرط اوليه و اصلي عبادت را که قربة الي الله بودن است را نداشته، و شخص در اين سالها خودش و اميال و آرزوهاي خودش را عبادت مي کرده است و گرفتار اين حجاب بوده. مثلا نماز شبش به اين خاطر بوده که طي الارض پيدا کند و يا صورتش نوراني شود ويا رزق و روزي اش فراوان شود، البته شکي در اين نيست که «در چهره هايشان (اهل حق جلّ جلاله) طراوت و نشاط را مي بيني و مي شناسي اما اين غير از تهجد به نيت نوراني شدن چهره است. پس بسته به ميزان تلاش و جهد انسان و نيت خالص اوست که اين گونه اعمال در انسان تأثير مي گذارد، نه صرف ظاهر عمل در همه، تأثيرات يکسان گذارد. نکته 2. شما «پيامد هر توفيقي، گامي در جهت رسيدن به کمال و خوب شدن» را مفروض و قطعي دانسته و اصل اشکالتان را بر اين فرض استوار کرده ايد. ولي بايد عرض کرد: اين گونه نيست که پيامد هر توفيقي از جانب حضرت اله به انسان، گامي در جهت رسيدن وي باشد. زيرا عنايت و توفيق از جانب خداوند کريم به عبد به منزله فرصتي براي او جهت تقرب بيشتر به خداست. و بديهي است که اگر او از اين فرصت استفاده نکند، اين فرصت خواهد سوخت و تکاملي از آن براي عبد حاصل نخواهد گشت. و چه بسيارند افرادي که از اين فرصت ها استفاده نمي کنند و لذا در جا مي زنند و به مطلب نمي رسند. زيرا اين اعمال زمينه و شرايط مثبتي را فراهم مي نمايند. اما، اين پايان کار نيست بلکه عوامل ديگري نيز در اين امر دخيلند که از جمله آنها ترک محرمات و عمل به واجبات مي باشد. نکته 3. در قسمتي از نامه خود فرموده ايد «به نقل از علامه طباطبايي اگر دنيا مي خواهي نماز شب و اگر آخرت مي خواهي نماز شب». بايد به عرض برسانم که در انتساب اين جمله به علاّمه طباطبايي(ره) اشتباهي رخ داده است. زيرا در حالات مرحوم قاضي(ره) مي خوانيم: «و او آنچه از شب ها و سحرها در درون سينه متلاطم دارد در اولين دفعه اي که علامه طباطبايي را مي بيند به وي منتقل مي کند و مي گويد: پسرم دنيا مي خواهي نماز شب، آخرت مي خواهي نماز شب. و آن سوز آتشين در درون علامه مؤثر مي افتد و علامه از آنجا به بعد شاگرد ايشان مي شود و...». نکته 4. بايد به اين نکته توجه داشته باشيد که جملاتي را که از اهل سلوک و عرفان مي شنويد (همانند جمله مرحوم قاضي(ره) خطاب به علامه طباطبايي(ره) جزئي از حقيقت است نه تمام آن، يعني عارف باديدن زمينه هاي خاصي در شخصي به او مي گويد فلان کار را بکن ولي اين بدين معني نيست که هر کس آن کار را انجام دهد به مسائلي خواهد رسيد، زيرا امکان دارد که گره کار او عدم انجام واجبات به صورت مکفي باشد. در اين صورت حتما به او گفته خواهد شد: اول واجبات خود را انجام بده؛ همانطور که مرحوم فيض در کتاب خود قدم هاي سلوک را رتبه بندي کرده است. پس نمي توان به مجرد ديدن چند کلمه به صورت مقطع از يک کتاب بسيار قطور، در مورد آن قضاوت کرد. نکته 5. يکي از مراتب کمال نفس، همين است که انسان بيابد که تغييري در خودش ايجاد نشده است و عبادت ها، حتي نماز شب بر او تأثير نگذاشته. زيرا در اين صورت حداقل فرد در جهل مرکب نمي باشد و اين خود قدمي است و محرکي است براي تفکر و تلاش بيشتر در جهت کمال. نکته 6. بايد به اين نکته توجه داشته باشید که راه طلب بسيار پر پيچ و خم و داراي اهوال بسيار است و شيطان رجيم در کمين، پس شايسته است قبل از شروع سفر اطلاعاتي پيرامون آن، از کتب علمايي که عمري را در مجاهده و مراقبه سپري کرده اند کسب کرد. ما به هنگام سفر عادي مثلا به شيراز، اطلاعاتي درباره راه و غيره جمع آوري کرده و سپس اقدام به مسافرت مي کنيم لذا به طريق اولي بايد از سفري به اين عظمت و اهميت، که سرنوشت ابدي ما بستگي به آن دارد آگاهي نسبي داشته باشيم. که کتبي چون «رساله زادالسالک» از ملا محسن فيض کاشاني(ره) مي تواند نقشه راه خوبي براي ما باشد ايشان در ابتداي اين رساله مي فرمايد «... اما بعد اين رساله ايست موسوم به زاد السالک در جواب سوال يکي از برادران روحاني نوشته شده که از کيفيت سلوک راه حق پرسيده بود». نکته 7. کتاب مرصاد العباد که ازکتب مرجع در بحث سير و سلوک است در باب احتياج به استاد در سلوک، تربيت انسان و پيمودن راه رسش، سخنان بسيار ارزشمندي بيان داشته و يکي از وجوه نياز به استاد را بروز برخي از شبهات و آفات و مزلّا ت در طيّ طريق دانسته که هر يک به تنهايي مي تواند سالک را از راه بدر کرده و گمراه نمايد. چه بسا که اگر مشکلات خود را به استادي باز گوييد، او دليل در جا زدن و عدم پيشرفت در راه سلوک الي الله را به شما خواهد گفت. و در خروج از اين بن بست ياري گرتان خواهد شد. البته طبق تاکيد بزرگان، توسل به ائمه ـ عليهم السلام ـ اجمعين همواره در اين مسير ياري گر خواهد بود. نکته 8. جهت آگاهي بيشتر پيرامون اين مباحث به کتاب مقالات استاد محمد شجاعي رجوع نماييد. ايشان در جلد اول مباني نظري تزکيه را مورد بحث قرار داده اند و در جلد دوم و سوم به ذکر طريق عملي تزکيه پرداخته اند و مباحث بسيار عالي کاربردي را در اين خصوص ذکر نموده اند. اميدوارم که زندگي پرشور و نشاط و فعالي را داشته باشيد و هر لحظه گامي بلند در مسير کمال و قرب الهي برداريد. در پايان هديه از مثنوي معنوي جهت تشويق آن عزيز در راستاي اصرار بر ادامه طلب تقديم مي گردد: هر که چيزي جُست بي شک يافت او چون بِجِدّ انــدر طلــب بشتافت او .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image