دوستانم مرا به ارتباط با دخترهای همکلاسی ترغیب می کنند /

تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه

در خصوص مسایلی که مطرح کرده‌اید به چند نکته اشاره می‌کنم :


در خصوص مسایلی که مطرح کرده‌اید به چند نکته اشاره می‌کنم : 1. بدون شک در بسیاری از مواقع، احساسات و عواطف مثبت یا منفی ما بیش و پیش از آن که ریشه در رویدادها و شرایط بیرون از ذهن ما داشته باشند، محصول افکار، نگرش‌ها، نوع نگاه و تفسیر ما از اتفاقاتی است که در پیرامون ما روی می‌دهند. یک حادثه یکسان می‌تواند دو احساس کاملاً متضاد را در دو فرد ایجاد کند. مثلاً دو مرد را فرض کنید که در جریان سونوگرافی همسرشان می‌شنوند که فرزندشان دختر است. یکی بسیار خوشحال و دیگری بسیار ناراحت می‌شود. آیا دختر بودن، عامل خوشحالی یا ناراحتی است؟ مسلماً نه؛ زیرا اگر عامل، دختربودن جنین بود، باید در هر دو مرد احساسی یکسان را ایجاد می‌کرد در حالی که دو احساس متضاد را پدید آورده است. پس عامل اصلی این دو احساس متضاد چیست؟ عامل اصلی، نوع نگاه این دو مرد و تفسیری است که هرکدام برای این رویداد در ذهن خود می‌پرورند. یکی گمان می‌کند که پسردار بودن مایه افتخار است و نداشتن آن را عیبی برای یک مرد می‌پندارد و در نتیجه از اینکه فرزند او دختر است ناراحت می‌شود ولی مرد دوم چون فرزند دختر را مظهر عشق و زیبایی و مایه برکت می‌داند و آنچه برای او مهم است سلامتی جنین است نه جنسیت او، خوشحال می‌شود و خدا را سپاس می‌گوید. این قاعده در همه رویدادهایی که در اطراف ما و مرتبط با ما رخ می‌دهد، جاری است. براین اساس، گاهی تفسیر ما از وقایع پیرامونی، تفسیری درست و واقع‌بینانه و مبتنی بر نگرش‌های صحیح است و در نتیجه احساسی که به ما دست می‌دهد و رفتارهایی که متأثر از این احساس از ما سر می‌زند، درست و واقع‌بینانه است، و گاه تفسیرها و افکار ما غیرمنطقی و نادرست است و در نتیجه احساس‌های پدید آمده نیز احساس های ناموجه و نامقبول خواهند بود. شاید بتوان گفت احساس‌های منفی ما نظیر خشم، حس‌انتقام، افسردگی، اضطراب، ناامیدی، احساس تحقیرشدگی و ... در غالب موارد، احساس‌هایی نامقبول‌اند که زاییده افکار غیرمنطقی و ناموجه بوده و ما را آزرده‌ خاطر می‌کنند. از این‌رو بهترین و تاثیرگذارترین شیوه برای مهار احساس‌های رنج‌آور و آزاردهنده و رسیدن به سطح مطلوبی از رضایت‌مندی و آرامش، پالایش و پیرایش افکار و نگرش‌هاست. نخست باید افکار و نگرش‌های خود درباره مسأله مورد نظر را شناسایی کرده و ارزیابی کنیم و در صورتی که آن‌ها را افکاری غیرواقع‌بینانه و نادرست یافتیم، با تفکر و تأمل، افکاری صحیح و واقع‌بینانه و مبتنی بر ارزش‌ها و باورهای اصیل و منطقی را جایگزین آن‌ها کنیم و با شیوه‌های صحیح فکری و رفتاری، در تعمیق و تحکیم افکار صحیح و زدوده شدن افکار ناصحیح از قلب و ذهن خود تلاش کنیم. این کوشش‌های فکری، در مواقع تعارض، ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. هنگامی که فرد، راجع به یک موضوع، احساس‌های متفاوت و متضادی را تجربه می‌کند، آرامش و امنیت روانی خود را از دست می‌دهد و این احساس ناامنی و آشفتگی بر رفتارها و ارتباط‌هایش تأثیر منفی و نامطلوبی بر جای می‌گذارد. در این هنگام بررسی و واکاوی افکار و نگرش‌ها، مؤثرترین شیوه برای حل تعارض به شمار می‌رود. 2. به نظر می رسد که شما در موضوع دوستی با دختران و رفتن به سوی رفتارهایی که باور دارید نادرست و آسیب‌زننده‌اند، گرفتار تردیدها و تعارض‌هایی هستید که مانع از رسیدن به یک تصمیم و رفتار ایمن و آرامش‌بخش در این موضوع شده است. از یک طرف متانت، تقوا، حیا، عفت و پاکدامنی را دوست دارید و آن‌ها را ارزش‌هایی دینی و رفتارهایی مصونیت‌آفرین و پسندیده می‌دانید و دوست دارید که این الگوی‌های رفتاری وخصلت‌های زیبای اخلاقی را در شخصیت خودتان نگه‌دارید و بپرورید و از طرف دیگر در ذهن و سبک زندگی شما، قضاوت‌ها، واکنش‌ها و نوع تفسیر دیگران از رفتارهای شما نیز مسأله‌ای مهم و تاثیرگذار است؛ کسانی که احیانا با نرفتن به سمت دوستی‌های آلوده شما را متهم به عقب‌ماندگی و حماقت کرده و ممکن است از خود طرد کنند و پشت سر یا مقابل چشم‌ها در مورد شما غیرمنصفانه داوری کنند. متأسفانه واقعیت این است که اغلب مردم در مسائل مهم زندگی و حتی مهم‌ترین و اصلی‌ترین ارزش‌ها و رفتارهای دینی و اخلاقی چنین تعارض‌هایی را تجربه می‌کنند. وقتی در زندگی از معیارها و ملاک‌های بنیادی، اصیل و برآمده از عمق تفکر، باورمندی و شناخت محروم باشیم و به خاطر پسند و رضایت مردم بیش از آنچه که باید، ارزش قائل می‌شویم و در همه مسائل زندگی، قضاوت‌ها و واکنش‌های آنان را ملاک مهمی در انجام یا ترک رفتارهامان قرار می‌دهیم، مسلماً با چنین تعارض‌هایی مواجه خواهیم بود. انسان دیندار عاقل، سبک‌زندگی‌اش را نه بر اساس پسند و ناپسند دیگران، که بر اساس اصول عقلایی، انسانی و الهی سامان می‌دهد. برای انتخاب هر رفتاری، به انگیزه‌ها، خاستگاه‌ها و پیامدهای آن توجه کرده و اگر آن را حکیمانه و مورد رضای خداوند یافت انجام می‌دهد، هرچند کسانی آن را نپسندند و او را سرزنش کنند. تا زمانی که خدا را از خود راضی می‌بیند، غمی از ملامت اغیار ندارد(و لا یخافون لومه لائم؛ سوره مبارکه مائده/ آیه شریفه 54) و اگر رفتار یا خصلتی را عاری از حکمت و رضایت خداوند دید، آن را ترک می‌کند هرچند کسانی او را بر آن رفتار تشویق کنند و ترک آن را بر او نپسندند و او را با انواع برچسب‌ها تحقیر کنند. به خوبی می توان حدس زد که شما برای نظر و قضاوت دیگران بیش از آنچه که باید و شایسته است اهمیت و ارزش قائل هستید. نظرات و سلایق دیگران در زندگی شما حضوری پررنگ و برجسته دارد و ناهشیارانه بسیاری از رفتارهای شما را مدیریت می‌کند. پیامد چنین مسأله‌ای این است که زندگی شما، بیش از آن که با اراده و خواست شما مدیریت و هدایت شود، با سلایق و انتظارات دیگران جریان دارد؛ یعنی شما بیش از آن که برای خودتان زندگی کنید برای دیگران زندگی می‌کنید. وقتی بنای زندگی ما بر راضی نگه داشتن دیگران به هر قیمت قرار می‌گیرد، همواره نگران از قضاوت‌های آن‌ها هستیم، تعارض‌های زیادی را بر خود تحمیل می‌کنیم و از واکنش‌های منفی آن‌ها افسرده و دل‌سرد می شویم و انگیزه‌های مثبت خود را از دست می‌دهیم و در بسیاری از موارد مجبوریم که از خواست‌ها، نیازها و انتظارات خود چشم‌پوشی کرده و بر اساس نظر دیگران رفتار کنیم ولی علیرغم همه این از خودگذشتگی‌ها، هیچگاه نمی توانیم رضایت همه اطرافیان خود را جلب کنیم. به هر علتی، شما اکنون در معرض توجه و احیانا حسادت برخی دوستان و هم‌کلاسی‌ها هستید و این مورد توجه بودن برای شما خوشایند و موجب احساس عزت‌مندی و آبروست و مایلید که این موقعیت همچنان حفظ شود. مهمترین آسیبی که فرد را در چنین شرایطی تهدید می‌کند این است که به خاطر حفظ موقعیت و از دست ندادن توجه دیگران از اصول و ارزش‌هایی که هویت‌بخش زندگی او هستند و احیانا پایبندی به همین ارزش‌ها او را در چشم ها بزرگ و در دلها عزیز کرده است چشم بپوشد و خواست دیگران را بر رضای خداوند و ارزش‌های اخلاقی و دینی ترجیح دهد. البته خیلی واضح است که وقتی هشیارانه یا ناهشیارانه به سمت جلب رضایت دیگران حرکت می‌کنیم در واقع وارد شرایطی شده‌ایم که هویت ما را دچار تحول و دگرگونی می‌کند. کسی که تا پیش از این شرایط، هویت و معنای زندگی‌اش را بر اساس باورهای الهی و ارزش‌های انسانی تعریف می‌کرد و سبک زندگی‌اش تجلی همان ارزش‌ها و نگرش‌ها بود، هویتی جعلی و مشوش و معجونی از انواع ارزش های ریز و درشتی پیدا می‌کند که برای جلب رضایت دیگران از آنان به عاریت گرفته است. در یک چنین شرایطی بدون تردید نمی‌توان همه را از خود راضی نگه داشت و در هر موقعیتی باید کسانی را رنجاند تا کسان دیگری از تو راضی شوند و این یعنی سقوط از جایگاهی که برای حفظ آن، هویت اصیل خود را فراموش کرده‌ای! خداوند حکیم در قرآن کریم(سوره مبارکه زمر/ آیه شریفه 29) مثل زیبای می‌زند: آیا آن برده‌ای که چند سرور بدخو و ناسازگار دارد (که هر کدام خواسته درشت و دشواری را از او طلب می‌کند و لحظه‌ای او را آرام نمی‌گذارند) با بنده‌ای که تنها یک سرور دارد (در آرامش و اطمینان خاطر) مساویند؟! مسلما مساوی نیستند. بنده نخست شاید هیچگاه نتواند رضایت همه اربابانش را به دست آورد و همواره از سوی آن‌ها به بهانه‌هایی توبیخ و سرزنش شود اما بنده دوم با خیالی آسوده خود را وقف پرداختن به نیازهای تنها سرور خویش می‌کند و همواره مورد رضایت او خواهد بود. تعجب نکنید این مثل مثل زندگی ماست! در زندگی هرگاه به خواست این و آن تن می‌دهیم و جلب رضایت مردم برایمان ملاکی مهم و تأثیرگذار در انتخاب‌ها می‌شود در حقیقت آن‌ها را بندگی می‌کنیم. امام جواد علیه السلام می‌فرماید : «من اصغی الی ناطق فقد عبده فان کان الناطق عن الله فقد عبد الله و ان کان الناطق عن الشیطان فقد عبد الشیطان»؛ کسی که برای عمل به خواست گوینده‌ای به سخن او گوش می‌سپارد در حقیقت او را بندگی کرده است. پس اگر گوینده از خاستگاهی الهی سخن بگوید و دعوت کند، شنونده خدا را عبادت کرده است و اگر گوینده از جانب شیطان سخن براند، شنونده شیطان را عبادت کرده است! در مسأله‌ای که در آن دچار تردید هستید، رفتار حکیمانه رفتاری است که بر اساس باورهای دینی و ارزش‌های الهی بوده و از عمق قلب و ذهن شما بجوشد نه آن که به خاطر جلب رضایت گروهی یا خلاص‌شدن از تحقیرها و سرزنش‌های برخی دیگر باشد. رفتارهای جوشیده از اعماق باور و احساس انسان، رفتارهایی ماندگار و بالنده و رفتارهایی که برای جلب رضایت دیگران است، رفتارهایی بی‌ریشه و بی‌قمیت است. قرآن کریم از یک سو رفتارهای بر آمده از باورهای صحیح و اصیل را به درختی تشبیه کرده که ریشه‌اش در اعماق زمین و شاخ و برگش در گستره آسمان و میوه‌هایش تازه به تازه کام هر رهگذری را شیرین می‌کند، و از سوی دیگر رفتارهایی که بر اساس باورهای نادرست و انگیزه‌ها و ارزش‌های غیر‌الهی شکل می‌گیرد را به درختی مثل می‌زند که ریشه‌هایش از زمین بیرون‌ زده و هیچ ثبات و قراری ندارد و هر لحظه ممکن است از بین برود (آیات شریفه 24 تا 26 سوره مبارکه ابراهیم). عفت، حیا، پاکدامنی و هر الگوی رفتاری دیگر، مادام که از ژرفای قلب و جان تو بروید و ریشه‌هایش از باورها و ارزش‌های دینی تو که با تار و پود احساس و عواطفت گره خورده است، سیراب شود، رفتاری ماندگار، آرامش‌بخش، مصونیت‌آفرین و افتخار‌آمیز برای تو خواهد بود و اگر از لابه لای تعارض‌ها و تردید‌های ذهنی و برخاسته از تلقین‌ها و تحقیرها سر برآورد، رفتاری مزاحم، ناایمن و آشفته‌کننده ذهن و روان تو خواهد بود. تلاش کن که برای هر رفتاری که در پیش می‌گیری فلسفه، حکمت و دلیل قانع‌کننده داشته باشی که وجدان تو را و ذهن تو را و قلب تو را آرام و قانع کند، هرچند دیگران نتوانند آن را بفهمند. 3. از نظر فقه اسلام، روابط دوستانه و عاشقانه زن و مرد نامحرم گناه و ممنوع است. در سبک زندگی دینی و زیست مؤمنانه، روابط باید بر اساس حدود و ارزش‌های اخلاقی و دینی سامان یابد، روابطی که خارج از این چارچوب‌ها به هر بهانه‌ای شکل می گیرد پذیرفتنی نیست و آسیب‌های فراوانی را از جهات گوناگون برای فرد و جامعه به دنبال دارد. یکی از نیازهای مهم و اصیلی که خداوند حکیم و مهربان در وجود ما قرار داده است و شاید در اغلب موارد انگیزه دوستی‌ها و ارتباطات اجتماعی قرار گرفته و موجب پیوند زن و مرد و شکل‌گیری پیمان ازدواج می شود، نیاز دلبستگی و محبت است. این نیاز را، اگر چه از همان ابتدای زاده شدن در همه انسان‌ها و بلکه حیوانات به وضوح می‌توان مشاهده کرد، اما در هر برهه از زندگی و طی مراحل گوناگون رشد روانی، موضوع متفاوتی را جستجو می‌کند و محبوب تازه‌ای را می‌طلبد. مادر، اولین و با نفوذترین موضوع عشق برای کودک به شمار می‌رود و چگونگی رابطه او با کودک، مبنای مهمی برای شکل‌گیری شخصیت و سبک دلبستگی فرد با دیگران خواهد بود. برای دختران، از اواسط دوره کودکی تا پایان نوجوانی، پدر موضوع عشق قرار می‌گیرد. پدر اولین مردی است که دختر، جنس متفاوت با خود را از دریچه شخصیت او می‌شناسد و شخصیت و نوع ارتباط پدر با دختر بر نگرش‌های او نسبت به مردان بسیار مهم و تأثیرگذار است. با شروع دوران بلوغ و جوانه زدن امیال جنسی، نوجوان، چه دختر و چه پسر، رفته‌رفته احساس می‌کند که نیاز عشق و دلبستگی‌اش موضوع دیگری را جستجو می‌کند. نوجوان در می‌یابد که پدر و مادر اگرچه همچنان برای او عزیز و محبوبند، اما دیگر نمی‌توانند نهاد نا آرام او را آرام کرده و نیاز او را آن‌چنان که باید تأمین کنند. کم‌کم پی‌می‌برد که این روان متلاطم و مضطرب او تنها در کنار همسری مهربان و نوازش‌گر، به ساحل امنیت و آرامش می‌نشیند. از سوی دیگر نیاز دلبستگی با نیازهای دیگر و از جمله نیاز جنسی، چنان درهم آمیخته که به دشواری می‌توان آن را (به ویژه در دختران ) از هم جدا کرد. خداوند وجود مرد و زن را به‌گونه‌ای آفریده است که هر کدام بدون دیگری ناقص و ناکامل است. مرد برای رسیدن به تعادل روانی و شخصیتی، به وجود زن نیازمند است و بسیاری از نیازهای وجودی او تنها و تنها در کنار یک زن به سامان می‌رسد و زن نیز بدون مرد همین گونه است. این ناقص بودن و احساس نیازمندی، انگیزه نیرومندی برای گرایش زن و مرد به یکدیگر است. شکی نیست که این نیاز اصیل و نیرومند باید به صورتی مطلوب ارضا شده و تنش ناشی ازآن فرو نشیند، تا در پرتو این کامیابی، دیگر نیازها و استعدادهای فرد به شکوفایی نزدیک شوند و نه تنها آرامش و لذت را برای او فراهم کنند که موجب پویایی و رشد شخصیت او گردند. باید به خوبی توجه کرد که نیاز دلبستگی تنها نیاز وجود ما نیست و نمی‌توان با بی‌اعتنایی به منظومه نیازهای متنوع و تو در توی وجود خویش، مانند نیاز به امنیت، احترام، زیباشناسی، معنویت، پرستش، کمال طلبی، فضیلت‌خواهی و ... تنها به یک نیاز توجه کرده و آن را چنان برجسته کنیم که گویی با رسیدن به وصال محبوب، به همه لذت‌ها و آرزوها رسیده‌ایم. بی‌توجهی به نیاز‌های دیگر و تمرکز بر یک نیاز و غفلت از واقعیت‌های زندگی، ارزش‌های اخلاقی و دینی، آموزه‌های پیشوایان دین و ... اغلب موجب خام‌اندیشی و تک‌سونگری شده، و خود عامل مهمی در رویارویی ما با ناکامی‌ها، شکست‌ها و آسیب‌های روانی و اجتماعی خواهد بود. تفاوت مهم انسان و حیوان در همین نکته نهفته است که حیوان بر اساس غریزه کور تصمیم می‌گیرد و وقتی به چیزی احساس نیازکرد، فقط موانع طبیعی و خارج از اراده او ممکن است مانع رسیدن او به خواسته‌اش شوند، اما انسان این توانمندی و استعداد را در خود می‌بیند که می‌تواند و باید که بر اساس واقعیت‌های زندگی و ارزش‌های انسانی و الهی به دنبال ارضای نیازهایش باشد. به همین خاطر، آدمی گاه باید برای رسیدن به برخی از خواسته‌هایش صبوری کرده و منتظر فرصت مناسب باشد و گاه به خاطر نیازی بالاتر و ارزشی پربهاتر، از پاره‌ای از نیازهای پایین‌تر، چشم بپوشد. حیوان گرسنه تنها به سیر کردن شکمش می‌اندیشد، اما انسان عاقل و مهم‌تر از او انسان دیندار، نه تنها به رفع گرسنگی، که همراه آن به حفظ کرامت خود و ارزش‌های اخلاقی هم توجه دارد. اگر بخواهیم نیازهای خود را به‌گونه‌ای تأمین کنیم که مایه سعادت و شادابی و پویایی شخصیت ما شوند، ناگزیریم که اولا : آنها را به خوبی و جامعیت بشناسیم و به منظومه نیازهای مادی و معنوی و رابطه آنها با هم توجه کنیم، ثانیا : با در نظر گرفتن معیارها، واقعیت‌های زندگی و ارزش‌های صحیح (از طریق عقل، دین و تجربه) بهترین روش و مناسب‌ترین شیوه را برای ارضای آن‌ها انتخاب کنیم و بکوشیم با استمداد از خداوند و توسل جستن به روح پاک اولیای الهی، تفکر، مشورت، صبوری و بردباری و پرهیز از هیجان‌زدگی، خود را از افتادن در رفتارهای نادرست، آسیب زننده و ناکام‌کننده مصون بداریم. 4. بی‌حجابی و عشوه‌گری دختران و زنان از یک سو و روابط عاشقانه ناسالم با پسران از سوی دیگر منشأ انحطاط اخلاقی زنان و مردان و نیز از بین رفتن انرژی‌های مفید در جامعه است. وقتی زنان برای حضور در انظار عمومی و مورد توجه واقع شدن از طرف مردان مجبورند اوقات زیادی را صرف آرایش و بزک کردن خود کنند و مردان نیز وقت و انرژی فراوانی را صرف تماشای این جاذبه‌ها کنند، جامعه با التهابات جنسی - روانی مواجه شده و انرژی هایی که باید صرف مسائل مهم و آباد کردن جامعه و پیشرفت‌های مادی و معنوی شود، در رفتارهای جنسی ناقص و ناکام مصرف می‌شود. پژوهش‌های فراوانی در کشورهای غربی مؤید این نکته است که کیفیت سطح تحصیلی و موفقیت علمی در مدارس و دانشگاه‌های تک‌جنسیتی به مراتب بالاتر و بیشتر از مدارس و دانشگاه‌های دو جنسیتی و مختلط است، به گونه‌ای که در بسیاری از کشورهای غربی تمایل دولت‌ها برای ایجاد دانشگاه‌ها و مدارس تک ‌جنسیتی قابل انکار نیست. حتی در دانشگاه‌های معتبر دنیا آیین‌نامه‌های سخت‌گیرانه‌های برای رعایت پوشش مناسب و جلوگیری از پوشش‌ها و رفتارهای مبتذل و زننده وجود دارد. 5. زن و مرد هر دو در قبال حفظ پاکی و عفت، در محیط جامعه مسؤول‌اند. پاسداشت عفت و تقوا تنها وظیفه مردان نیست. بلکه مرد و زن هر دو متعهد به مراقبت از آن هستند تا در سایه پاکدامنی و طهارت روح، فضائل الهی و انسانی در وجود آنها بروید و ببالد و این خصلت‌ها به نسل‌های دیگر به عنوان میراثی پربها منتقل شود. نیاز جنسی تنها یکی از نیازهای زیستی و روانی مرد و زن است و باید به گونه ای صحیح و کامل ارضا شود. وقتی به هر علت و از جمله فراوانی و رواج کالاهای جنسی و روابط بدون تعهد و صرفا از سر تفنن و سرگرمی، به این نیاز بیش از حد معمول دامن زده می‌شود، افراد ممکن است بخش عمده‌ای از انرژی و امکانات خود را صرف پرداختن به آن کرده و به طور طبیعی از ادراک و تأمین نیازهای عالی‌تر و معنوی باز مانند؛ و این امر خود خسارت بزرگی برای فرد و جامعه خواهد بود. اساساً ادراک نیازهای عالی و معنوی، جز با تأمین معقول و معمول نیازهای زیستی و پرهیز از التهاب‌های تصنعی در امر نیازهای بیولوژیک امکان پذیر نیست. ذهنی که همواره درگیر نیاز جنسی است کجا فرصت می‌کند به نیازهای انسانی پرداخته و در جهت تأمین این نیاز حرکت کند. 6. اساساً نگاه اسلام عزیز به زن، نگاهی حاکی از شکوه، کرامت و احترام است و از این‌رو، هرگونه رفتاری که به این کرامت و عزت لطمه بزند و آن را پایمال کند، از دیدگاه دین، ممنوع و مورد نکوهش واقع شده است. اسلام در صورتی به زن اجازه می‌دهد که زیبایی‌های بدنی‌اش را به مردی نشان دهد که در این رابطه عزت، حرمت و کرامت زن محفوظ مانده و مرد، نه تنها قدردان این امانت الهی باشد، که حس احترام و نگاه عزتمندانه خود نسبت به زن را به شکل‌های مختلف نشان دهد. اصلا حکمت قراردادن مهر برای زنان، این است که مرد صداقت خود در اظهار عشق به زن مورد علاقه‌اش را با هدیه‌ای پربها، به همه بفهماند. با بررسی آداب و رسوم ازدواج در تمامی فرهنگ‌ها، این نکته به روشنی دیده می شود که در همه جا، مرد برای رسیدن به زن مورد علاقه خود و همسری با او، مراسم های گوناگونی را برگزار کرده و هزینه‌های زیادی را صرف می‌کند(که گاه شگفتی آدمی را بر می‌انگیزد) و با دشواری به وصال زن محبوبش می‌رسد و این نیست مگر برای آنکه هم قدر و منزلت زن محفوظ بماند و هم مرد، ارزش عشق و زندگی با محبوبش را بیشتر احساس کند. دین به زن اجازه می‌دهد تنها تنش را در اختیار مردی قرار دهد که برای روح او نیز ارزش قائل بوده و با او وارد رابطه ای متعهدانه و عزتمندانه شود. بی‌حجابی یعنی ارزان‌فروشی و خود را به رایگان در اختیار هوس‌های مردان قرار دادن! این واقعیتی است که زنان بخواهند یا نخواهند اتفاق می افتد. مگر اینکه زنی واقعا طالب چنین سوداگری سبک‌سرانه‌ای باشد! 7. بدون شک پرهیز از روابط نامشروع و رعایت تقوا و عفت، حکمی ضروری و واجب برای مردان و زنان مؤمن و دیندار به شمار آمده است و اگرچه ابتداءً رعایت و لزوم رفتار عفت‌ورزانه از حقوق الهی است اما می‌تواند از حقوق‌الناس نیز محسوب شود. این استدلال که برخی برای توجیه روابط خود می‌کنند، که این ها حق‌الله است و خدا از حق خود می‌گذرد و ما را خواهد بخشید، استدلالی نادرست و نوعی توجیه ناموجه و نامقبول است. اگر فرض را بر این بگذاریم که رعایت تقوا حق الله است باز تفاوتی در مسأله پیدا نمی‌شود. کدامین تضمین وجود دارد که خداوند از حقوق خود بگذرد! چه کسی این اطمینان را به ما داده است که خداوند بدون توبه و بازگشت به عبودیت و اطاعت او از گناهان ما چشم‌پوشی می‌کند. پس این همه وعده عذاب و کیفری که در قرآن کریم و کلام پیشوایان دین برای گناهان شمرده شده است آیا از سر بازی و سرگرمی است. شک نیست که خداوند مهربان و کریم است و ممکن است از بسیاری از بدی‌های ما چشم بپوشد و ببخشد اما آیا به طور خصوصی چنین وعده‌ای به ما داده شده است. آیا کسی از غیب خبر آورده که تو راحت و آسوده باش که گناهت بخشوده می شود! آیا این نوعی خودفریبی ابلهانه نیست؟! آیا عاقلانه و حکیمانه است که غافلانه و با این بهانه که فلان گناه حق الله است در ارتکاب آن جسارت ورزیده و حریم الهی را بشکنیم! آیا این ناچیز شمردن حریم خداوند نیست؟! یعنی حرمت و قداست آدمیان از حرمت و قداست خداوند بالاتر و ارجمندتر است؟! در روایات پرشماری ار پیامبر و امامان علیهم السلام آمده است که بدترین و سخت‌ترین گناه از نظر کیفر گناهی است که انجام دهنده آن، آن را سبک و ناچیز بشمارد. اصولاً یک از راه‌های فریب شیطان، ایمن کردن آدمی از مکر و قهر خداوند است. خداوند در سوره مبارکه اعراف، آیه شریفه 99 می‌فرماید : تنها انسان‌های زیان‌کارند که از مکر خداوند خود را در امان می‌بینند. 8. بر اساس آموزه‌های دین، رهیافت‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی و نیز تجارب انبوه و متراکم نسل‌های گذشته بشر، بهترین، سالم‌ترین و مؤثرترین راه برای ارضای نیازهای گوناگون عاطفی و جنسی ما ازدواج است. ازدواج فرصت یک انتخاب آگاهانه، متعهدانه و هوشمندانه را پیش پای تو می‌نهد و به تو کمک می‌کند که فردی را برای زندگی مشترک انتخاب کنی که بیش‌ترین سنخیت، همراهی و شباهت را با تو داشته باشد و در زندگی یار تو باشد نه سنگ راه تو! همه وجودت را بخواهد و به تو نگاهی انسانی داشته باشد. هم صورتت را طالب باشد و هم سیرتت را. کسی که همه وجودش را برای تو در میان آورد و همه وجود تو را دوست بدارد. این‌ها همه تنها در یک ازدواج سالم و عاقلانه به دست می‌آید و در روابطی خارج از چارچوب ازدواج، به دشواری می‌توان برایش نمونه‌ای پیدا کرد. دوستی دختر و پسر رابطه‌ای پر از ابهام، سوءتفاهم و گاه فریب و ظاهرسازی است. در اکثر موارد نیازهای عاطفی، دختران را به سمت دوستی می‌کشاند. به خصوص دخترانی که از یک خانواده‌ گرم و صمیمی محروم بوده‌اند، برای دست‌یابی به محبت و توجهی که در ارتباط با والدین و به ویژه پدر به دست نیاورده‌اند به این دوستی‌ها گرایش پیدا می‌کنند، و این در حالی است که پسران اغلب برای لذت‌جویی جنسی و احساس اقتدار و کفایت شخصی به سوی دوستی با دختران جذب می‌شوند. همین تفاوت انگیزه در دختر و پسر، موجب بسیاری از اشتباهات و احیانا فریبکاری‌هایی می‌شود که بیشترین آسیب آن به دختران وارد شده و گاه آثار منفی‌اش تا پایان عمر بر زندگی آن‌ها سایه می‌اندازد. تحقیقات علمی و تجارب مشاوره‌ای نشان می‌دهد که مردان عموماً، برای انتخاب همسر، به دنبال زنانی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کرده و خود را از خیانت آن‌ها در امان احساس کنند. پسران ممکن است در ابتدای رابطه دوستی، به خاطر هیجان جنسی(که همواره آن را در آغاز می‌پوشانند) خواهان این باشند که زن به راحتی تن به ارتباط دوستی داده و فرایند صمیمی شدن را سریعاً طی کند، اما با صمیمی شدن زن، به یکباره شخصیت او در ذهن مرد فروریخته و احساس اعتماد به او رنگ می‌بازد‎. چنین ارتباط‌هایی اگر هم به ازدواج منتهی شود، همواره موجب نگرانی و بدبینی مرد به همسر شده و بر روابط زناشویی همسران تأثیر منفی می‌گذارد. در ازدواج‌هایی که با دوستی(ولو دوستی‌های پنهان و در پوشش آشنایی برای ازدواج) آغاز می‌شود، مردان اغلب با سخت‌گیری‌های افراطی و آزاردهنده می‌کوشند زن را کنترل کرده و به خیال خود مانع خیانتی شوند که همواره از آن بیم دارند. مردان برای همسری، به زنان متکبر و سخت‌رو در برابر نامحرم و در عین حال مهربان و مطیع در برابر همسر، علاقه نشان می دهند. پسرانی که پیش از ازدواج با دختران رابطه دوستی داشته‌اند و به وضوح همراهی و تبعیت‌جویی و اطاعت بی چون و چرای آنان در جلب رضایت پسران را تجربه می‌کنند، در زندگی زناشویی به نوعی دچاربدبینی و بی‌اعتمادی به جنس زن شده و به دشواری می‌توانند اطمینان پیدا کنند که همسرشان پیش و پس از ازدواج پاکدامن بوده و به آن‌ها وفادار خواهد ماند. علاوه بر این مسلماً هر زنی بخشی از جاذبیت ها و زیبایی‌ها را با خود دارد. یکی چهره زیبا، دیگری اندام فریبا و سومی قلبی مهربان یا صدایی دلفریب دارد و همه این جاذبه‌ها در یک فرد جمع نمی شود. پسرانی که دارای روابط دوستانه با دختران هستند ناخودآگاه همواره با استناد به تجارب خود، نخواهند توانست نسبت به همسر احساس رضایت کرده و در زندگی به سطح مطلوبی از آرامش و رضامندی عاطفی و جنسی دست پیدا کنند. 9. روابط دوستانه دختر و پسر، بخاطر هیجان‌انگیز بودن، ممکن است معنای تازه‌ای برای زندگی طرفین پدید آورد و این معنای جدید، آنها را به هم وابسته کند. هر چه شرایط برای نامقبول بودن رابطه شدیدتر باشد (به ویژه وقتی احساس گناه و یا تعارض‌های اخلاقی-دینی در آنها شدید باشد) ناخواسته علاقه و وابستگی آنها شدیدتر و افزون‌تر می‌شود. تجربه به ما نشان داده است که دختران و پسران مذهبی و سخت‌گیر، وقتی در دام رابطه عاشقانه گرفتار می‌شوند در آغاز استرس، اضطراب و احساس گناه شدیدتری را تجربه می‌کنند و برای حل تعارض‌های اخلاقی – عاطفی خود، به مدلل‌سازی و توجیه اخلاقی و شرعی بیشتری نیاز دارند. چرا که احساس گناه و تعارض‌های اخلاقی، آرامش را از آنها سلب می‌کند و شرایط روانی دشواری را برای آن‌ها پدید می‌آورد. اما کم‌کم انگیزه‌های عاطفی از طرف دختر و انگیزه‌های جنسی از طرف پسر، آن‌ها را به هم نزدیک‌تر کرده و توان مدیریت احساس و هیجان را از آنان می‌رباید. روابط عاشقانه با هر پوشش و هر انگیزه‌ای، به خصوص برای دختر، بسیار آسیب‌زا و خطرناک است. اغلب دختران و پسران گمان می‌کنند که توانایی خودمهارگری و مدیریت هیجان‌های‌شان را دارند و به راحتی می‌توانند خود را از گرفتار شدن در رفتارهای نادرست حفظ کنند اما این یک گمان ساده‌انگارانه و ناشی از نشناختن امیال عمیق و نیرومند جنسی و عاطفی است. مردان در برابر تکانه‌های جنسی بسیار ناتوان‌تر و تأثیرپذیر‌تر از زنان هستند و به همین خاطر دوست دارند که خیلی زود به مرحله لذت‌جویی جنسی برسند و این مسأله دختر را تحت فشار شدید عاطفی از یک سو و احساس گناه و ترس از رسوایی یا آسیب دیدن و فریب‌خوردن قرار می دهد، ولی متأسفانه بسیاری از دختران به خاطر وابستگی و ترس از برهم خوردن رابطه‌ای که کم کم جزئی از هویت و معنای زندگی آن‌ها شده، تن به خواسته‌های جنسی مرد داده و خود را در معرض آسیب‌های فراوان قرار می‌دهند. بر اساس تحقیقات روان‌شناختی و تجارب بالینی ما، رابطه زن و مرد حتی در سالم‌ترین صورت‌های آن بدون مایه‌های جنسی نیست هرچند طرفین کوشش کنند آن را پنهان کرده و یا انکار کنند. این وضعیت در صورتی که طرفین جوان باشند و زن از زیبایی برخوردار باشد به مراتب شدیدتر خواهد بود. روابط عاشقانه هرچند ممکن است هیجان‌خواهی دختر و پسر را ارضا کند ولی نتیجه‌ای جز اضطراب جدایی، افسردگی، کاهش لذت‌بری از دیگر جنبه‌های زندگی و مشغولیت‌های ذهنی فراوان و ... نتیجه‌ای ندارد. در پایان برای دریافت اطلاعات بیشتر، کتاب‌های زیر را به شما پیشنهاد می‌کنم : روانشناسی رابطه ها غلامعلی افروز رشد، علی صفایی حایری، انتشارات لیله القدر، قم صراط، علی صفایی حایری، انتشارات لیله القدر، قم موفق باشید. باز هم با ما مکاتبه کنید. نویسنده : احمد فامیل دردشتی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image