تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
در خصوص مسئلهای که مطرح نمودهاید به چند نکته اشاره میکنم : 1. شاید بتوان گفت که مهمترین رویداد زندگی ما که چگونگی آن تا حد زیادی به نگرشها و رفتارهای ما بستگی دارد، رویداد ازدواج است. ازدواج و انتخاب همسر مسئله ای است که اگر عاقلانه، با احتیاط و به دور از شتاب و هیجانزدگی انجام شود و فرد (چه دختر و چه پسر) همسر مناسب و متناسب خود را به درستی گزینش کند، موجب گشوده شدن فرصتهای پرشماری برای آرامش، عشق، معنویت و لذتجویی حلال برای جسم و جان او میشود و اگر خدای ناکرده انتخابی نادرست و از روی هیجانزدگی اتفاق افتد، ممکن است بسیاری از فرصتهای خوب زندگی او تباه شده و در حسرت یک زندگی مطلوب، همواره تلخ کام بماند یا طعم گزنده جدایی را بچشد و یا سردی و نامهربانی یک زندگی ناشاد و پرتنش را در همه عمر تجربه کند.
2. برای یک انتخاب مطلوب و رضایتبخش که آرامش و صمیمیت و شادکامی را به دنبال داشته باشد، توجه به جوانب گوناگون موضوع ازدواج بسیار حائز اهمیت است. هرگونه بیاعتنایی یا سهلانگاری میتواند پیامدهای تلخی را در پیداشته باشد. بدون تردید، یک انتخاب درست، مبتنی بر شناخت کافی از کسی است که میخواهیم او را انتخاب کنیم. برای شناخت کافی و مطلوب، نیازمند داشتن معیارها و ملاکهای روشن و تصریح شده برای خود هستیم و رسیدن به این ملاکها، متوقف بر یک خودشناسی کارآمد و کامل است. تا وقتی به روشنی نمیدانی اهدافت در زندگی، باورهایت نسبت به موضوعات مهم زندگی، ارزشهایت، نیازها، ویژگی های شخصیتی، علایق و سلایق و انتظاراتت از همسر آینده چیست، یقینا نخواهی توانست فردی را انتخاب کنی که بتواند تو را به خواسته هایت نزدیک کرده و در کنار او احساس آرامش و اطمینان خاطر داشته باشی. شور بختانه باید گفت که اغلب دختران و پسران علیرغم پندارشان، در واقع، نمی دانند به دنبال چه هستند و باید چه چیزی یا چه کسی را برای رسیدن به خواستههاشان برگزینند! و اصلا بسیاری نمیدانند که هدفشان در زندگی و یا ازدواج چیست؟ اما پس از انتخاب و مسدود شدن راه بازگشت، آهسته آهسته پی میبرند که چه میخواستهاند و چه چیز را به دست آوردهاند! رشد سرسامآور طلاق و بدتر از آن، طلاق عاطفی در جامعه ما، ریشه اصلیش را باید در همین سهلانگاری و بیتوجهی به مسأله مهم و سرنوشتساز انتخاب همسر جستجو کرد. برای رسیدن به یک معرفت مطلوب از خود و یافتن معیارهای واقعی، نیازمند مدیریت هیجانها و احساسات هستیم. باید عینک دلبستگیها و علاقههای عاطفی را از چشمها برداشته و با واقعبینی و جامعنگری به همه مسایلی که برایمان اهمیت دارد و چارچوب یک زندگی سعادتمندانه و رضایتبخش را فراهم میآورد بنگریم و بیندیشیم. موضوع خودشناسی و کشف معیارها و ملاکهای شخصی برای انتخاب، باید الزاما پیش از آغاز گفتگو با گزینه های همسری صورت گیرد.
3. یکی از مسایل مهم و قابلتوجه در مسأله انتخاب همسر، که پیشبینی کننده مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت یک ازدواج به شمار میرود، این است که زن و مرد از لحاظ جنبههای مختلف شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی، همگن و مشابه باشند. تناسب و تشابه زوجین که در ادبیات دینی از آن با تعبیر کفویت نام برده شده است، موجب میشود همسران علاوه بر درک بهتر و شناخت کاملتر از ویژگیهای یکدیگر بتوانند به گونه مناسبتری به انتظارات هم پاسخ گفته و تفاوتهای فاحش در زمینههای گوناگون دینی، تحصیلاتی، خلقوخو، اقتصادی... به عاملی برای دلخوری، سوءتفاهم و تنش در روابط آنها تبدیل نشود. بدیهی است که دو نفری که از جنبههای گوناگون به هم نزدیکترند بهتر و پویاتر میتوانند ارزشها، انتظارات، علایق، حساسیتهای مثبت و منفی یکدیگر را درک کرده و در برابر آن واکنشی به هنگام و متناسب داشته باشند. بیتوجهی اکثر مردم نسبت این مسأله مهم و سرنوشتساز چیزی از اهمیت وتأثیرگذاری آن نمیکاهد بلکه تنها موجب میشود در زندگی مشترک به بسیاری از خواستهها و اهداف خود نرسند. آمار بالای طلاق و بدتر از آن جدایی عاطفی در میان خانوادهها گویای این حقیقت است که بیشتر خانوادهها برای این رویداد مهم، استراتژی و راهبردهای لازم و مطلوب را آماده نمیکنند. متأسفانه بسیاری از دختران و پسران نه تنها فاقد ملاکهای روشن و برآمده از تفکر و تأمل و مشاورت هستند، که تلاش کافی و مورد نیاز برای شناخت کاندیدای ازدواج با خودشان را هم انجام نمی دهند. البته باید توجه داشته باشیم که تناسب و کفویت کامل و صد در صد میان زوجین هرگز در ابتدای آشنایی و شاید تا آخر زندگی به وجود نمیآید زیرا زن و مرد به خاطر تفاوتهایی که از لحاظ بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، جسمی، روانشناختی، سبک تربیتی والدین، میزان و کیفیت آموختهها و نیز تجارب پرشمار دوران کودکی و نوجوانی دارند، دارای علایق انتظارات و نگرشهای متفاوتی هستند، اما هر چه این تفاوتها کمتر باشد به تعامل بهتر و پویاتر آنها کمک بیشتری کرده و این امکان را برای آنها فراهم می کند که با تکیه بر مشترکات و تشابهها، راههایی را جهت سازگاری و واکنش بهتر در برابر تفاوتها اتخاذ کنند. ازدواج موفق و رضایتبخش همانند تندرستی و سلامت بدنی است. همانگونه که اکثر مردم از شیوه صحیح تغذیه، خواب، فعالیت بدنی... غفلت کرده و توصیههای پزشکان و متخصصین امر را به هیچ میانگارند و همین مسأله موجب ابتلا بسیاری از آنان به انواع بیماری های قلبی- عروقی، دیابت، سرطان، فشارخون ... شده و میشود و در این میان اقلیتی از مردم به این امور اهمیت میدهند، در ازدواج نیز، اقلیتی از خانوادهها و دختران و پسران، به ملاکهای درست و حقیقی بها داده و کوشش لازم را برای یک انتخاب مطلوب به کار میگیرند.
4. پسران و دخترانی که در دام دلبستگیهای نیرومند پیش از ازدواج میافتند و از دریچه آن به ازدواج وارد میشوند، اغلب با دیدن برخی خصوصیات ظاهری و رفتاری از طرف مقابل، گمان میبرند که همین خصوصیات یرای یک زندگی رضایتبخش کافی است. مثلا، برخی دختران شیفته استقلال یا غرور پسر و برخی دلداده قد و قامت یا شوخ طبعی و... او میشوند و تمامی شخصیت او را با همین یک یا چند خصوصیت برای خود تحلیل کرده و میپندارند که شخصیتش ایده آل و کامل است و میتوانند در کنار او به آرامش دست یافته و خوشبخت شوند. پسران اغلب، یا دلشده اندام زیبا و روی فریبا و یا فریفته متانت و تکبر و یا حتی حجاب نیکوی دختر میشوند و میپندارند که همین یک یا چند خصلت زیبا، نشانگر شخصیت کامل و زیبای اوست؛ اما حقیقت این است، که نه هر آنچه ما در بادی امر، زیبا و ارزشمند تصور میکنیم واقعا زیباست و نه یک یا چند خصلت زیبا میتواند دلیل بر شخصیت مطلوب فرد باشد. به قول کارل یونگ، اکثر ما آدمها برای آنکه وارد اجتماع شویم و مقبولیت اجتماعی پیدا کنیم، به طور هشیار و یا ناهشیار، به خود ماسک میزنیم و چهرهای دیگرپسند از خود به نمایش میگذاریم؛ دیگران ما را با این ماسک میشناسند، امّا شخصیت واقعی ما همواره پنهان میماند، جز برای کسی که برای تمامی عمر، شریک زندگی ما خواهد بود. بنابر این عاقلانه و حکیمانه است که تا از متناسب بودن مجموعه ویژگیهای شخصیتی و خانوادگی فرد مورد نظر اطمینان حاصل نکردهاید و مطمئن نشدهاید که موانعی برای ازدواج شما با او وجود ندارد، اجازه پدید آمدن دلبستگی و نیروگرفتن آن را به خود ندهید. زیرا وقتی دلبستگی پیدا شد، هرچه دلبستگی نیرومندتر میشود همپای آن، قضاوت عقلانی و مبتنی بر شناخت واقعبینانه دشوار و گاه ناممکن میگردد. دلبستگی، رفتهرفته موجب پیدایش اضطرابجدایی، بیقراری و افسردگی میشود. این حالات آزاردهنده هنگامی که به محبوب دسترسی نباشد و به خصوص اگر در کنار ما باشد و هر روز او را ببینیم، وضعیت روانی فرد را آشفتهتر میکند. اکنون که به هر علت به آن خانم علاقهمند شدهاید، مسلما انکار، سرکوب و یا پنهان کردن این علاقه و دلبستگی کار درست و سودمندی نیست،زیرا وقتی دلبستگی شکل میگیرد ممکن است به دنبال آن، تعارضهای عاطفی و شناختی هم پیدا شوند و شرایط آزاردهندهای را به وجود آورند که گویا در مورد شما چنین مسألهای رخ داده است. تعارضها وقتی پدید آمدند، باید به گونه درستی حل وفصل شوند و گرنه آرامش خاطر را از ما میگیرند. از اینرو هر گونه تعلل در این خصوص عاقلانه به نظر نمیرسد. زیرا ممکن است دستدست کردن شما موجب شود که در این میان خواستگار دیگری مطرح شود و فرصت از شما گرفته شده و حسرت آن برایتان بماند. از سوی دیگر ممکن است خانم ازدواج کرده و یا در آستانه ازدواج باشد و یا به هر علت نخواهد با شما ازدواج کند و تعلل شما باعث ماندن در حالت تعارض بشود. بهترین شیوه این است که از دختر مورد نظر خواستگاری کنید. خواستگاری، به شیوه صحیح، موضوع دلبستگی را در مسیری طبیعی و منطقی قرار میدهد. برای این کار میتوانید یکی از استادان متأهل و نسبتا بزرگسال خودتان را واسطه قرار داده و از ایشان بخواهید نظر خانم درباره ازدواج با شما را جویا شده و در صورت امکان وسیله آشنایی خانوادههای شما شود. همچنین میتوانید خیلی مؤدبانه و به دور از هیجانزدگی از دختر خانم بخواهید که شماره پدرش را به شما بدهد تا از طریق خانواده موضوع خواستگاری را پیگیری کنید. راه دیگر این است که از خواهر یا مادر خودتان بخواهید در صورت امکان به دانشگاه آمده و با دخترخانم صحبت کنند. خواستگاری از خود دختر بدون اطلاع خانواده، در بسیاری از مواقع موجب سوءتفاهم شده و ممکن است به سرانجام خوبی منتهی نشود. علاوه بر اینکه خواستگاری از طریق خانواده دختر، شأن و آبروی او را بهتر حفظ میکند. بسیار دیدهایم که خواستگاری پسر از خود دختر، موجب شده که این امر برای دختر دلبستگی ایجاد کرده و ذهن او را بیجهت درگیر مسألهای نموده که سرانجامش روشن نیست. وقتی موضوع را با خانواده دختر در میان بگذارید، کمکم همه جوانب موضوع برای طرفین روشن شده و اگر صلاحیت و تناسب لازم را در شما بیابند مطمئنا با برخی کاستیها (و از جمله نداشتن شغل) کنار آمده و به شما فرصت خواهند داد آنها را برطرف کنید. خانوادههای اصیل و فهیم بیش از هر چیز به شخصیت سالم، اخلاق و ایمان فرد اهمیت داده و به او فرصت خواهند داد شرایط لازم مانند اشتغال، اتمام تحصیلات، ... را فراهم کند. بنابراین به نظر میرسد که مسأله اشتغال در آغاز کار چندان مهم نباشد. آنچه مهم است توانایی، همت و اراده لازم برای به عهده گرفتن مسئولیت همسری و تلاش برای فراهم کردن زمینههای ضروری ایفای این نقش، از جمله شغل مناسب است. نکته دیگری که تذکر آن را لازم میدانم این است که هرگز مسأله علاقه خودتان را با دوستان و همکلاسیهایتان در میان نگذارید. این کار ممکن است موجب شود که این مسأله سرزبانها افتاده و حرف و حدیثهای نادرستی را بزاید و یا برخی با پیشنهادهای نادرست مسیر منطقی و عاقلانه را منحرف کنند. از آنجا که در جامعه ما خانواده نقش مهمی در شکلگیری و موفقیت ازدواج جوانان و به خصوص دختران دارند، هرگونه گفتگو و قراری میان دختر و پسر باید از طریق خانواده و یا با اطلاع آنها انجام شود.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
نویسنده : احمد فامیل دردشتی
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.