غرب و هزینه برای شناخت اعتقاد شیعی  /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

هالیوود و مهدویت(۲)؛ غرب و هزینه برای شناخت اعتقاد شیعی غرب به مساله شناخت محورهای اسلام و به ویژه شیعه خیلی اهمیت می دهد. و حاضر است برای این آشنایی هزینه کند. با ساخت بازی های رایانه ای، فیلم های سینمایی و ... خبرگزاری شبستان: مهدویت از کی برای غرب یک دغدغه شد؟ اولاً، بعد از مساله ظهور صفویه در ایران و اوج گیری اهداف استعماری غرب نسبت به شرق و اینکه ایران را می خواست دروازه هند کند، مسأله مذهب ما هم برای آنها جدّی شد، عثمانیسنی بود و ما شیعه و آنها هم از این استفاده کردند. آنجا به طور جدّی وارد شناخت مبانی مذهبی ما شدند که از آن برای خود استفاده کنند.


هالیوود و مهدویت(۲)؛ غرب و هزینه برای شناخت اعتقاد شیعی غرب به مساله شناخت محورهای اسلام و به ویژه شیعه خیلی اهمیت می دهد. و حاضر است برای این آشنایی هزینه کند. با ساخت بازی های رایانه ای، فیلم های سینمایی و ... خبرگزاری شبستان: مهدویت از کی برای غرب یک دغدغه شد؟ اولاً، بعد از مساله ظهور صفویه در ایران و اوج گیری اهداف استعماری غرب نسبت به شرق و اینکه ایران را می خواست دروازه هند کند، مسأله مذهب ما هم برای آنها جدّی شد، عثمانیسنی بود و ما شیعه و آنها هم از این استفاده کردند. آنجا به طور جدّی وارد شناخت مبانی مذهبی ما شدند که از آن برای خود استفاده کنند. یکی از مواردی که اینها به آن پی بردند این بود که ما در اعتقادات اسلامی یک منجی داریم که زمانی ظهور میکند و لذا سعی کردند که از این موضوع برای رسیدن به اهداف سلطه جویانه خود استفاده کنند. اینکه شما می بینید "مستر همفر" در کتاب خاطراتش ذکر می کند که چطور ما محمدعلی باب را انداختیم در این فضا و گفتیم تو بابی و امام زمانی به نحوی نشان می دهد که غرب نسبت به تأثیر و اوج حضور این اندیشه در تمدن اسلامی شناخت پیدا کرده است، این را داشته باشید، تا بعد برویم سراغ امام مهدی سودانی. آن کسی که در سودان حدود 100، 120 سال پیش قیام کرد و تحت عنوان مهدی در جهان مطرح شد. این بعد دوم بود و کتبی که صهیونیست ها بعد از آن نوشتند که مشهورترینش "چهارپر" است که سعی کرده مهدویت را در ذهن جهانیان بشکند. یعنی مسأله، مسألة دامنه داری است و بعد از آن شما بیائید سراغ مرکز شیعه شناسی استراسبرگ فرانسه که البته آنها امام جعفرصادق(ع)، را مبنا قرار داده اند، می خواهم این نکته را بگویم که برای غرب شناخت محورهای اسلام و به ویژه شیعه خیلی مطرح است. شما می دانید غربی ها از ایران و عراق خیلی ایمن نبودند. کشورهای عربی را با دست نشانده ها توانستند تحت سیطره خود دربیاورند، امّا اینجا را نه. در جریان فتوایی که داده شد و مسلمان ها ریختند به سفارت روسیه در ایران، همه را به قتل رساندند. صرف اینکه به ناموس ایران تجاوز شده بود و پشت سرش دیدند پشت همه این جریانات یک آخوندی نشسته و دوتا جمله نوشته. اهل سنت با چنین فضایی آشنا نبود که حکم جهاد داده بشود، اینها فهمیدند یک قشری در این وسط وجود دارد که قدرت بسیار عظیمی دارد، بعد در مسألة تحریم تنباکو هم این را دیدند. اینها نکات مهمی است که در نگاه غرب نسبت به شناخت مفاهیم محوری شیعه نقش داشت. قبل از انقلاب اسلامی و فیلم "نوسترآداموس" هم اینها فعالیت هایی در این راستا انجام داده بودند. منتهی مسأله مهدویت پس از پیروزی انقلاب ایران برای اینها مطرح شد. این فیلم مربوط به سال های80 و 81 میلادی است. در فیلم هم ذکر می شود که در سال گذشته ولی جهان در سال81 با این فیلم آشنا شد. اینها وقتی با انقلاب اسلامی روبرو شدند. به تصریح خودشان غافلگیر شدند. رئیس سازمان سیا این نکته را در حرف هایش گفته بود. از این جهت شما می بینید خیلی خام در این فیلم با این مسأله برخورد می کنند. این فیلم را "اورسونولز" که فوق العاده معتبر بود در جهان سینما و بنا به اعتبارش هم او را برداشتند. مفسر اشعار نوسترآداموسش کردند. اسکار هم به او دادند که یهودی هم هست و فیلم "همشهریکفین" را ساخته بود، در 23 سالگی. خیلی ساده برخورد می کند، می گوید 600 میلیون مسلمان در خاورمیانه جمع شده اند، ثروت عظیمی دارند و برای صلح جهانی خطرناکند. شما احساس نمی کنید که باید این حرف را برای مخاطبت جا بیندازی که مسلمان چون به ارزش های نهفته خودش پی برده و ثروت دارد، الزاماً خطر است؟ یعنی هرکه ارزشش را بفهمد و ثروت داشته باشد، برای صلح جهانی خطر است؟ خیلی رو برخورد کرده است، چون خیلی سراسیمه می خواهند امواج انقلاب اسلامی را تخریب کنند و تصویر و تفسیر بدی از آن ارائه دهند و آمدند روی مسأله مهدویت، چون بالاخره آنها پی برده بودند که باید روی این نظریه کار شود. "هایزر" و همراهانش که در اوج انقلاب اسلامی در سال57 به ایران آمده بودند و قرار بود همان19 بهمن مدرسه رفاه، مسجد دانشگاه تهران را که اکثر شخصیت ها در آنجا بودند و فیضیه را بزنند، امّا امام با این استراتژی که "بگویید این حکم از من نیست"، توانست این مسأله را مهار کند و بعد آمدند سراسیمه وارد عمل شدند که این هم قابل بررسی است. باید روی آن تحقیق بکنیم. قبل از انقلاب هم بود، بعد از انقلاب هم سراسیمه آن فیلم را ساختند، بعد وقتی در جنگ نقش محوری امام زمان(ع) مطرح شد. عین کلام امام این است که فرمانده اصلی جنگ امام زمان(ع) هستند. مسأله بسیار فراتر رفت برای غربی ها که آن کنفرانس خیلی کلاسیک و سطح بالای تل آویو را گذاشتند. من مجموعه گفتارهایی که پیرامون امام زمان(ع) را درحد توان خودم در این کنفرانس ارائه شده، جمع آوری کرده ام. در کتاب "تهاجم فرهنگی" خودم آورده ام که برنارد لوئیس این را می گوید. چون مضمون مقالاتش به دستم رسیده است. دیدم چقدر مسألة امام زمان(ع) برای اینها مهم است. بعد بازی کامپیوتری "یا مهدی" ساخته شد، مقالات مختلفی نوشته شد، فیلم های مختلفی ساخته شد، منتهی از دهة90 آمدند سبک کار را عوض کردند. خیلی جالب است اگر به این نکته توجه شود. دیدند اگر بیایند امام زمان شیعیان را نفی کنند، به نحو دیگری اثباتش کرده اند، چون در جهان این اتفاق وجود دارد که چیزی را غرب نفی کند، حتماً یک ارزشی دارد. افکار عمومی جهان این زیرکی را هم دارند و در عین حال که این کار انجام شود. به نحوی تبلیغ هم هست. لذا عوض شد و در دهه90 در فیلم هایی مثل "صهیون"، "آرماگدون" یک بعد اثباتی برای آن طرف مطرح شد. به جای بعد تخریبی این طرف. ولی باز با این حال در سال1997 برای اینکه مسأله نوستر آداموس فراموش نشود، چون در این فیلم گفته شده بود، هر چند خود نوستر آداموس عدد نیاورده و صور فلکی را گفته که تکرار پذیرند و زمان دقیقی برای این مسأله مشخص نکرده و نمی توانسته هم مشخص کند، چون اگر شارلاتان بوده که قطعاً نمی توانسته و اگر نه "کذبالوقّاتون". اصلاً نمی توانسته عدد بگوید. اینها گذاشتند برای اینکه امواج انقلاب اسلامی را در جهان تخریب کنند و برای اینکه فراموش نشود که گفته بودند سال99. در سال97 "گاسپار وانبرگر" Next war (جنگ بعدی) را نوشت و بخشی از آن را اختصاص داد به اینکه در سال99 شخصی در ایران به قدرت می رسد، به اسم "محمد منتظری" که اسم اصلی امام زمان(ع) است و منتظری هم از انتظار گرفته شده و هیچ ارتباطی با "شهید محمد منتظری" حزب جمهوری اسلامی ندارد. (در فیلم نوستر آداموس هم می گوید مردی که نام آخرین پیامبر را برخود دارد، دوشنبه را برای تعطیل بر خواهد گزید. می گوید ایشان به قدرت می رسد و دانشمندان ناراضی هسته ای شوروی را فرامی خواند و می گوید من به شما دلار می دهم اسلحه بسازید، اینها می آیند یک اسلحه می سازند به اسم "ذوالفقار". کافی است شما سکانس اولیه فیلمThe sold of Islam ـ 1986، BBC را ببینید که ذوالفقار می آید، کره زمین را متلاشی می کند. اول 4 قسمت این فیلم این صحنه بود که من در برنامه های تصویری دانشگاهی خودم از آن استفاده می کنم. ذوالفقار آزمایش می شود و نتیجه مثبت است، وقتی نتیجه مثبت می شود، رئیس جمهور فرضی ایران به امریکا می گوید خلیج فارس را خالی کنید، آمریکا چون ارزیابی درستی ندارد. خالی می کند. نیروهای ایرانی می روند به سمت سرزمین های غربی که صلیبی ذکر می کند. قصه پرتی است. مشخص هم بود که می خواهد قضیه نوستر آداموس را که 17، 18 سال از آن گذشته و در ذهن ها فراموش شده، زنده کند. شما می گوئید قصه ای نوشته شده است و وهم است و... امّا اینها سناریو می سازند و مبنای برخورد سیاسی خودشان را این سناریو خود ساخته قرار می دهند. خبر این است در تاریخ9 دسامبر 1998 (18 آذر 77) نیویورک تایمز، روزنامه مشهور آمریکایی، خبر داده که: "عده ای از دانشمندان انستیتو بیوتکنولوژی روسیه به خدمت ایران در آمده اند... و عدهای دیگر در روسیه برای تولید سلاح های میکروبی همکاری می کنند. فردی به نام مهدی رضایت مشاور علمی رئیس جمهور ایران، یکی از فعالان ایرانی در این زمینه است". این درحالی است که آقای خاتمی مطقاً مشاوری به اسم مهدی رضایت ندارد. جالب این است که این خبر را نیویورک تایمز می دهد. (میخواهم بگویم پشت پرده صهیونیسم دارد همه چیز را به هم وصل می کند). بعد دولت آمریکا به استناد خبر نیویورک تایمز بیانیه می دهد و از تلاش های تسلیحاتی ایران ابراز نگرانی می کند، اینها دارند اینجوری در این فضا کار می کنند. ما در تهران به بچه هایی برخورد کرده ایم که "یا مهدی" و "الله اکبر" به گوششان خورده احساس نفرت به آنها دست داده است؛ چرا؟ چون خوب دارد جوانان ما را تربیت می کند. آخر غرب از امام زمان ما چه اطلاعی دارد که می آید و بازی "یامهدی" را می سازد. شما در نیویورک بگوئید: Persian Gulf inferno‎ را می خواهم. می گوید: What do you mean?‎ ، منظورت چیست؟ شما بفرمایید "یا مهدی" بازی در اختیارتان قرار می گیرد. این دارد تربیت می کند. من در کتاب مباحث جدیدم که البته در "تهاجم فرهنگی" ذکر نکرده ام، گفته ام که الان تربیت دارد جای تهاجم را می گیرد و همه اینها بیانگر آگاهی از نقش محوری مهدویت در 200 سال گذشته در تکوین حرکت های اجتماعی و سیاسی در متن شیعه است. من به جد عرض می کنم که غرب هرجا پا گذاشته تأثیر را دیده که انقلاب اسلامی اوجش بود، لذا الان روی تخریب مفهوم مهدویت در جهان کار می کند، از یک طرف مهدویت ما را می کوبد، از یک طرف دارد مهدویت تخیلّی خودش را ترویج می دهد، ماتریکس می سازد و Zion را. جالب است بدانید که الان در استرالیا دارند همزمان قسمت دوم و سوم ماتریکس را می سازند. سال آینده که به بازار خواهد آمد ببینید چقدر استعاره های صهیونیستی و مهدویت در آن نقش دارد. متأسفانه اسم شخصی را که با اسم مهدی در مسجدالحرام قیام کرد، در ذهنم نیست. اصلاً موصاد به یاری فهد آمد، 3 روز اصلاً مکه و مدینه در دست این ها بود و اینها ذکر کردند که ما با اسم امام زمان داریم قیام می کنیم. شما این مسأله را داشته باشید. انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و دقیقاً مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین اتفاقی در مکه و مدینه می افتد. می دانید که مکه و مدینه مرکز جهان اسلام هستند. (هیچ فکر کرده اید چرا تخریب مجسمه بودا با حج مسلمین همگام و همزمان شد؟ خیلی مهم است. همچنان که رسانه های ما روی جشن کریسمس در جهان توجه دارند یک اتفاق مهم جهانی دارد می افتد. یک میلیون مسلمان دارند، جمع می شوند مکه، طبیعی است که رسانه ها زوم می کنند، خبر ارائه می دهند، فیلم تهیه می کنند. جالب است بدانید روزنامه های ایران هفته پیش در ایّام عید قربان تصویری را از مسجدالحرام در صفحه اول خودشان چاپ کردند و خیلی هم زیبا بود و از رویترز بود. همزمان با انعکاس این عظمت اسلامی در مکه و مدینه تلویزیون CNN فیلم پخش می کند که دارند با آر.پی.جی مجسمة بودا را می زنند. اینها همزمانی اش واقعاً مسأله دار است و دارد آن را خنثی می کند). در فیلم نوستر آداموس هم عظمت مسلمین را در مکه و مدینه نشان می دهد. اینها سمبل وحدت عظمت و قدرت و هویت ما هستند و غرب می داند که هر اتفاقی می افتد از آنجاست، این یک مسأله. قیامی که در مکه رخ می داد و متأثر از انقلاب اسلامی ایران بود. برای غرب خیلی مهم بود، برای غرب می توانست این موضوع این جور باشد که مکه می تواند مرکز خیلی مسائل باشد. ضمن اینکه می دانیم امام زمان(ع)، قیامشان را از آنجا شروع می کند. آنچه که شما فرمودید کاملاً درست است. او می خواهد اولاً نیروی نظامی اش یک سد بین ایران و عربستان باشد. سیاست خارجی غرب در خلیج فارس این است که نگذارد بین این دو قدرت ائتلاف استراتژیک صورت بگیرد؛ از یک طرف هم نمی خواهد تنازع باشد. چون خیلی ها طرف ایران را می گیرند و او مشروعیت اش را از دست می دهد و تنازع به نفع ماست. چون افکار عمومی دنیای اسلام با ماست و اگر این افکار عمومی مواجه بشوند که دشمن ایران عربستان است، خادم الحرمین مشروعیت خود را در دنیای اسلام از دست می دهد لذا شما نقشه را اینطور ببینید که این نیروها حائل بین مکه و مدینه هستند، با ایران، ایرانی که پیام انقلابی دارد و آنجایی که مشروعیت مذهبی دارد البته حرمین، نه حاکمانش و طبیعی است که در چنین فضایی می آیند در اینجا نیرو پیاده می کنند. نکته دیگری هم هست، امام در سال 1359 سخنرانی داشتند، در آن سخنرانی که پیرامون نیمه شعبان بود، فرمودند: "در تمام بشر کسی نبوده الا مهدی موعود(ع) که خدای تبارک و تعالی ذخیره کرده است برای بشر. هر یک از انبیاء که آمده اند برای اجرای عدالت آمده اند و مقصدشان این بود که در همه جهان عدالت را اجرا کنند. لکن موفق نشدند بعد از انبیا و اولیای بزرگ از پدران حضرت موعود کسی نبوده است که عدالت را اجرا کند و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای همچنین مطلبی. این سخنرانی وقتی پخش شد اولین جایی که در کشورهای عربی انعکاس داشت "الرأیالعام" بود در کویت. پس از آن40 مقاله یا فتوا صادر شد مبنی بر تکفیر حضرت امام به 3 دلیل که مثلاً ایشان معتقد شده پیامبران عاجزند، توانایی امام زمان(ع)، فوق قدرت است. و تکمیل شریعت، پس شریعت ناقص است و ایشان می آیند و شریعت را تکمیل می کنند. غرب از اینجا هم پی برد که مسأله مهدویت چیز بسیار خوبی است برای آنها که بتوانند مسأله ایجاد کنند. مجموع این برنامه ها به گونه ای نشان می دهد غرب واقعاً دارد روی این مسأله کار می کند و حداقل یکی از اهداف استراتژیک حضور در خلیج فارس که من یقین دارم این است. وقتی در هند می بینم "گوتمه" را طلب می کنند، زرتشتی ها که معتقدند دنیا دارد، تمام می شود، زمان ظهور "سوشیانت" دارد می آید، در یهود و مسیحیت هم این مسأله بسیار بالاست. پس انگیزه ها و پتانسیل و پذیرش جهانی وجود دارد. لازم هم نیست که ما بگوئیم شما بیایید جای مسیح امام زمان ما را بشناسید، بلکه امام زمان(ع) را جوری مطرح کنید که مسیح زیر مجموعه اش بشود و بتواند به تمام نیازها پاسخ بدهد. اتفاقاً اگر بتوانید در اینترنت سایت بزنید و با جهان وارد مذاکره شوید، ببینید چقدر برایتان مطلب می آید. مجله نیوزویکNews week ، 23 آگوست1999، گزارش ویژه دارد و یک جمله بسیار مهمWhat must be done? (چه باید کرد؟) انسان به بحران رسیده و انسانی که به بحران برسد ناخودآگاه چشمش به آسمان است و آینده. رسالت شناساندن امام زمان، امام حسین و امام علی(ع) به جهان کم از شناسایی آنها توسط خود ما نیست. منتهی نوع بیان بسیار مهم است. پی نوشت: سخنان دکتر حسن بلخاری 2. سوره بقره(2)، آیه17: مَثَلشان،6 مَثَل آن کسی است که آتشی افروخت، چون پیرامونش را روشن ساخت، خدا روشنایی از آنان بازگرفت و نابینا در تاریکی رهایشان کرد.» 3. همان، آیه19: یا چون بارانی سخت در ظلمت همراه با رعد و برق از آسمان فرود آید، تا مبادا که از بانگ صاعقه بمیرند، انگشتان خویش در گوش ها کنند. و خدا بر کافران احاطه دارد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image