استعمار غرب-استبداد غربی-تمدن غرب-مکتب ماکیاولی /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

تمدن معاصر غرب بعد از دست یابی به قدرت نظامی برتر و تکنولوژی و صنعت پیش رو و با کنار گذاشتن دین و ارزشها ی الهی و اخلاقی از زندگی اجتماعی و حکومتی ، با هدف دست یابی به ثروت ملت های دیگر و چپاول ذخایر زیر زمینی آنها و بازاریابی برای فروش محصولات صنعتی خود ، به سوی قاره های دیگر هجوم آورد . تنها عامل کنترل قدرت به دست آمده از علم و تکنولوژی و صنعت ،ایمان وتمسک به ارزشهای دینی و اخلاقی بود که غربی ها با پذیرش جهان بینی امانیستی و طرد ارزشهای دینی و اخلاقی از زندگی اجتماعی و حکومتی ، فاقد آن شده بودند از این رو به توسعه طلبی و برتری جویی و استعمار ملت های دیگر روی آوردند.


تمدن معاصر غرب بعد از دست یابی به قدرت نظامی برتر و تکنولوژی و صنعت پیش رو و با کنار گذاشتن دین و ارزشها ی الهی و اخلاقی از زندگی اجتماعی و حکومتی ، با هدف دست یابی به ثروت ملت های دیگر و چپاول ذخایر زیر زمینی آنها و بازاریابی برای فروش محصولات صنعتی خود ، به سوی قاره های دیگر هجوم آورد . تنها عامل کنترل قدرت به دست آمده از علم و تکنولوژی و صنعت ،ایمان وتمسک به ارزشهای دینی و اخلاقی بود که غربی ها با پذیرش جهان بینی امانیستی و طرد ارزشهای دینی و اخلاقی از زندگی اجتماعی و حکومتی ، فاقد آن شده بودند از این رو به توسعه طلبی و برتری جویی و استعمار ملت های دیگر روی آوردند. انسان غربی چون گذاره هایی نظیر اصالت لذت و سود جویی و ... را کاملا پذیرفته است ، لذا در رسیدن به سود و منفعت و لذت بیشتر هیچ قیدی را نمی پذیرد و با تمام توان به دنبال تسلط بر دیگر ملل جهان میباشد و در این راه از توجیهات فلسفی و اشتهای سیری ناپذیر خود نیز بهره میبرد . اهدافی که در اشغال دیگر کشورها و استفاده از زور دنبال می شود را می توان در 5 هدف زیر خلاصه کرد :1- تسلط بر منابع اولیه و ذخایر زیرزمینی کشورها ، برای تأمین مواد اولیه ی کارخانجات صنعتی 2- تبدیل کشورهای آسیایی ، آفریقایی و آمریکای مرکزی و جنوبی به بازار فروش محصولات غربی 3- اشغال کشورها و تبدیل آنها به مستعمرات 4- به یغما بردن ثروتهای ملتها و کشورها 5- تأمین نیروی کار ارزان که به ایجاد نظام برده داری و تجارت انسان انجامید .در ادامه لازم است که ریشه های تاریخی و فلسفی استفاده از زور و قدرت در تاریخ غرب بررسی شود . غرب به عنوان یک تمدن برای استیلا وتسلط بر دیگر ملل و تمدنها شیوه های مختلفی را آزموده است و در این راه با تکیه بر نظریات فلاسفه خود پیش رفته است . برای نمونه به تعدادی از این نظریه ها و نظریه پردازان آنها اشاره می نمائیم :الف .ماکیاولی« مکتب ماکیاولیسم که آن را «فلسفه استبداد جدید» نیز می خوانند شامل مجموعه ای از اصول، روش ها و دستوراتی است که ماکیاولی (1469- 1527) فیلسوف و سیاستمدار ایتالیائی برای حکومت ارائه کرد. وی نخستین کسی است که در تاریخ غرب افکاری را برای روش حکومت استبدادی تجویز کرده که مسبوق به سابقه نبوده یا لااقل تا آن تاریخ این چنین با صراحت نوشته نشده است؛ از این رو، آن را «فلسفه استبداد جدید» نامیده اند. در تاریخ فلسفه سیاسی، ماکیاولی به عنوان معلم حکمرانان ستمگر شهرت یافته است. (1)ماکیاولی دیدگاهی بدبینانه دارد و طرفدار ظلم و حکومت مطلقه و نامحدود است . او در بعد انسان شناختی، انسان را موجودی سیاسی و ذاتاً فاسد، شرور و خودخواه قلمداد می کند. (2)از این رو، برای دفع شر انسان و برقراری نظم در جامعه، تشکیل حکومت مقتدررا ضروری میداند. (3) ماکیاولی معتقد است که زمامدار باید خودپرست باشد و با روش بدبینی و اعمال سخت گیرانه و ظالمانه بی حد و حساب پیش برود. (4) زمامدار نه تنها معمار کشور و دولت بلکه معمار اخلاق، مذهب، اقتصاد و همه چیز می باشد، اگر رهبری بخواهد بقا داشته باشد، نباید از زشتی و شرارت احتراز کند. تنها دولت متکی به زور موفق است و بس؛ هیچ مقیاسی جز موفقیت سیاسی و افزایش قدرت برای قضاوت درباره عمل حاکم وجود ندارد. ماکیاولی معتقد است که حاکم خود، قانون است و مردم موظف هستند از او پیروی نمایند؛ اما خود حاکم موظف به رعایت اخلاق و قانون نیست. بلکه او مافوق قانون است. روش حکومت مجاز شمردن اموری از قبیل تزویر، تعصب، جنایت و... است تا در سایه آن بتواند نظم را ایجاد و حفظ کند. (5) چنانچه ظلم و جنایت زمامدار را در معرض اتهام قرار می دهد. منعی نیست؛ زیرا نتیجه عمل وی که موفقیت است او را تبرئه خواهد کرد. (6)ب. توماس هابزنمونه دیگر از اندیشمندان متمایل به زور در مغرب زمین، توماس هابز (1588 - 1679) فیلسوف انگلیسی است. وی در کتاب لویاتان (حیوان ترسناک) تاکیدش بر وجود یک فرمانروای نیرومند و مقتدر به مثابه حیوان و جانور وحشتناک است. از نظر او، انسان دو حالت دارد؛ حالت اول، حالت طبیعی و مربوط به زمانی است که هنوز جامعه به شکل گسترده وبزرگ بوجود نیامده است. در چنین جامعه کوچک و انفرادی، نه قانونی وجود دارد و نه خوب و بد مطرح است، بلکه همه پیرو امیال و خواسته های شخصی و صرفاً مشغول زندگی خویش اند. همانند زندگی حیوانات هر کس قدرتش بیشتر باشد. بهره مندی و حقش نیز بیشتر خواهد بود. وی این حالت طبیعی را به حالت جنگ میان همگان تشبیه می کند. اما زندگی در این وضع بسیار دشوار، وحشیانه، ترسناک و همراه با بدبختی و نهایتاً کوتاه مدت خواهد بود. اینجاست که انسان با استفاده از هوش و عقل معاش خود به این نتیجه می رسد که سودش در این است که به حالت دوم تن در دهد.اما حالت دوم، حالتی معقول یا اجتماعی است؛ در این وضعیت عموم مردم برای نیل به سود بیشتر و پایدار، با یکدیگر پیمانی می بندند تا جامعه ای بسازند که همه آحاد آن تابع قانون باشند. از آنجا که انگیزه سودجویی و خودخواهی در آدمیان پس از پیدایش جامعه بزرگ و گسترده نیز همچنان باقی است بنحوی که هرگاه احساس قدرت نمایند، باز پیمان را می شکنند، از سوی دیگر چون آدمی از عواقب پیمان شکنی ترس دارد، لذا ضروری است قدرتی به وجود آورد که همه از آن بترسند و بدین وسیله مردم با توافق یکدیگر قدرت خود را به یک گروه نیرومند و ترجیحا به یک نفر می سپارند تا اراده های همه در او جمع شود. (7)از دیدگاه هابز عدالت یعنی اطاعت از قانون و ستم یعنی شکستن قانون، (8) لذا حاکم که خود برتر از قانون است از دایره معنای عدالت و ظلم بیرون بوده و قیام علیه او جایزه نیست. (9) از طرفی چون جامعه بر قدرت زمامدار استوار است، نباید او را محدود ساخت. تاکید هابز عمدتا بر حفظ و صیانت از «نظم اجتماعی» است. (10) و نقش مردم بیش از «قرارداد» چیزی نیست تا در سایه این پیمان و سپردن قدرت مطلق به یک نفر به صلح و آسایش و آرامش و ارضاء امیال برسند. وی شیوه سلطنتی و پادشاهی را بهترین نوع حکومت می داند و آن را هر چند خودکامه و استبدادی باشد، بر جوامع دیگر، ترجیح می دهد. او آزادی سیاسی را از آن حیث که به زیان نظم و آرامش جامعه است نفی می کند. اقلیت مخالف نهایتاً یا باید تسلیم شود و یا باید از بین برود. (11)هابز گرچه از مهمترین نظریه پردازان سیاسی است که نظریه قرارداد اجتماعی را مطرح نموده است، اما نتیجه و ماحصل دیدگاه وی درباب حکومت، مشروعیت بخشی به نظام استبدادی و دیکتاتوری است. با این تفاوت که این چنین نظامی با توافق و حمایت مردم بوجود آمده و مشروع تلقی می شود. در قرن بیستم بزرگترین حکومتهای استبدادی به وجود آمد. موسولینی در ایتالیا با عنوان فاشیسم، ژنرال فرانگو در اسپانیا با عنوان فالانژیسم، و هیتلر در آلمان با عنوان نازیسم، پرون در آرژانتین و استالین در روسیه تزاری با عنوان مارکسیسم و کمونیسم و ...» (12)با توجه به این قبیل اندیشه ها وتطبیق آن با عملکرد غرب می بینیم که اعتقاد به این گذاره ها در غرب بسیار بالا می باشد انسان غربی با توجه به ذات منفعت طلب و سود جو و لذت گرای خود همیشه به دنبال این بوده است که بیشترین منافع را کسب کند و از بیشترین لذت های مادی بهره ببرد . انسان غربی برای رسیدن به نهایت بهره و توسعه هیچگونه قیدی را برای خودش باقی نگذاشته است و تمامی قیود اخلاقی و دینی را از خود دور کرده و با نهایت سرعت به سمت کسب بهره بیشتر در حرکت است لذا برای دست یابی به هدف از هر وسیله ایی استفاده می کند ( جمله ی معروف ماکیاولی که هدف وسیله را توجیح میکند شعار تمامی سردمداران غرب بوده است ) . استفاده از زور برای ترویج غرب یکی از ابزارهای مهم غرب است که در طول تاریخ با بهره گیری از آن تمامی جوامع اشغال شده را غارت کرده است . چون انسان غربی برای رسیدن به هدف خود که همان توسعه ی ثروت است معتقد به اصالت قدرت است و همه چیز را با قدرت می سنجد لذا افزایش قدرت را در تسلط بر منابع و جوامع دیگر میداند لذا با استفاده از زور و توان نظامی اقدام به اشغال و غارت دیگر جوامع می کند . به عبارت دیگر وقتی کشوری و جامعه ایی با زور سرنیزه و ارعاب اشغال شد تمامی هویتش را در مقابل قدرت مسلط و اشغالگر به تدریج از دست خواهد داد و کشور اشغالگر اگر پایبند به هیچ قید اخلاقی والهی نباشد دیگر در رسیدن به اهداف خود هیچ مانعی نخواهد دید .غرب با چنین تفکراتی برای دست اندازی به دیگر نقاط جهان نیازمند زور و امکانات مالی و نظامی زیادی بود وبه علت گستردگی منابع و ملل دیگر دست اندازی غرب نمی توانست فقط با امکانات خود غرب امکان پذیر باشد لذا برای پیش برد اهداف خود از شیوه ها و روشها و ابزارهای مختلفی بهره برده است ( استعمار و حکومتهای دست نشانده ، تربیت نخبه گان غرب باور ، شعارها و ادعاهایی چون حق مردم و حقوق بشر و دموکراسی و جدیدا با شعارهایی چون مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی و حمله ی پیشگیرانه و ...) در آخرین نمایش از این دست شعارها و برنامه ها آمریکا با ادعای مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی و تروریسم اقدام به اشغال عراق و افغانستان نمود و با به جا گذاشتن صدها هزار کشتار همچنان به دنبال اهداف خاصی چون تسلط بر منابع نفتی عراق و تضمین امنیت اسرائیل و کنترل کشورهای منطقه ازجمله ایران است. . غرب برای به دست آوردن منافع بیشتر نیازمند این است فرهنگ خاصی ( فرهنگ تساهل و تسامح و لاقیدی و هرهری مذهبی و فرهنگ مصرف گرایی و خودباختگی در مقابل مظاهر غرب و فرهنگ برهنگی و لذت جویی و...) را در جوامع هدف حاکم کند تا بتواند به سهولت اهداف خود را در سریع ترین زمان ممکن محقق بکند و در این راه بهترین ایده استفاده از قدرت سخت و به عبارت دیگر زور است که با توجیهات فلسفی نظریه پردازان غرب نیز هماهنگ است . هرچند استفاده از زور به معنای منتفی شدن دیگر شیوه ها نیست اما استفاده از زور و ارعاب می تواند جامعه را از درون تهی کند و جامعه ی هدف را به راحتی تسلیم کند . غرب در استفاده از زور حد و مرزی نمی شناسد و در مقابل دشمن خود بهترین گزینه را نظامی گر می داند اما با یک پیش فرض آنهم نمایش قدرت در مقابل ملتها و جوامع ضعیف ، لذا تنها سلاح موفق نیز در مقابل غرب سلاح مقاومت بوده است . غرب به سرکردگی آمریکا در محیط بین المللی یک نظام دیکتاتوری خاصی را حاکم کرده اند که ظاهری اتو کشیده ولی باطنی بسیار بی رحم و ظالم دارد . در حقیقت همان گفته ی هابز که مخالف نهایتاً یا باید تسلیم شود و یا باید از بین برود را در جهان امروز حاکم کرده اند و خبری از شعار دهان پر کن دموکراسی در عرصه ی جهانی نیست و در چنین فضای بسته و پر خفقانی است که برخلاف قوانین خود نوشته ، آمریکا بدون مجوز سازمان ملل و با نادیده گرفتن افکار عمومی جهانی اقدام به لشکر کشی های متعدد میکند و این همان باطن واقعی لیبرال دموکراسی است . پی نوشتها 1- خداوندان اندیشه سیاسی، 2، 422- شهریار، 1073- همان، ص 1024- همان، 1045- شهریار، 1066- همان، 97 و 101 و 1077- لویاتان، 192-1588- همان، ص1719- همان، 196و 21110- همان189 11- لویاتان، 19512- ( برگرفته از : حاکمیت زور و دموکراسی در اندیشه سیاسی غرب ، محمد مهدی رشادتی ، روزنامه کیهان تاریخ 31/1/88) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 11/100108923) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image