اعتبار سنجی احادیث /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

با وجود جعل زیاد احادیث چگونه از اعتبار آنها اطمینان حاصل کنیم؟


شناسایى روایات جعلى از راه هاى مختلفى مى باشد از جمله:مخالف بودن روایت با - صریح قرآن - مخالف بودن آن با دیگر روایات که مورد عمل تمامى فقها مى باشد و یا مخالف بودن آن با ضروریات مکتب شیعه و یا با بدیهیات عقلى که مورد اتفاق تمامى عقلا است و از طریق راویان حدیث که در علم رجال ضعف و قوت تمام راویان حدیث مورد بحث قرار گرفته است. تشخیص این گونه روایات توسط خبرگان در علم حدیث که همان فقها هستند صورت مى گیرد. عمل به حدیث در غیر مسائل اخلاقى، دعاها و یا مستحبات نظر به این که نیاز به کارشناسى دقیق فقهى دارد براى غیرفقیه و مجتهد طبق مبناى مشهور بین فقها جایز نیست.مطالب و دعاهاى کتاب «مفاتیح الجنان» از کتاب هاى اولیه و نیز روایات جمع آورى شده است و بیشتر دعاهاى آن (به ویژه متن) مأثور است. اساسا مرحوم شیخ عباس قمى (مؤلف مفاتیح الجنان) این کتاب را به جهت تهذیب و تصفیه کتاب هاى دعا از مطالب ساختگى و تحریف شده تألیف کرده است. البته نمى توان ادعا کرد که همه مطالب آن از نظر سند صحیح است. همچنین بعضى از احادیثى که در کتاب شریف بحارالانوار و هم چنین سایر کتاب هاى حدیث جمع آورى شده است از نظر سند و یا متن ضعیف و قابل بحث است و این کار متخصصین فن حدیث شناسى است که خود یکى از شاخه هاى مهم علوم اسلامى است، لذا هیچ کس نمى تواند به طور عام بگوید تمام احادیثى که در فلان کتاب وارد شده از نظر سند و متن تام و صحیح است ولى وجود برخى از روایات ضعیف در این کتاب ها نباید سبب مهجور و متروک شدن آنها بشود و در مجموع این کتاب ها حاوى بهترین و ناب ترین آثار از ائمه معصومین(ع) در مسائل اعتقادى، اخلاقى، تاریخى و سایر معارف دینى مى باشد.یکى از عوامل عمده اى که باعث نقصان و تحریف سنت پیامبر(ص) و روایات اهل بیت(ع) گردید، جعل و دستبرد در احادیث به دست معاندان دین و جاعلان حدیث بود. آنان روایات بسیارى در موضوعات مختلف جعل و در احادیث نبوى و روایات اهل بیت(ع) وارد کردند. جاعلان حدیث حتى در معانى برخى از روایات صحیح نیز دست به تحریف و تغییر زدند؛ درست بر خلاف دستور رسول خدا(ص) که مردم را از جعل و تحریف حدیث منع کرده بود. امیرالمؤمنین(ع) نیز که بعد از پیامبر(ص) حافظ سنت نبوى و احکام اسلام بود، به شدت با جعل و تحریف حدیث مخالفت مى کرد. آن حضرت در خطبه 210 نهج البلاغه درباره اقسام راویان حدیث، بهترین راویان و همچنین راویان دروغ پرداز زمان حضرت رسول(ص) ایراد سخن فرموده اند و روش جرح و تعدیل احادیث و مجازات اخروى دروغ پردازى در حدیث را بیان فرموده اند. اقسام احادیث رواج یافته «إِن فِى أَیدِى الناسِ حَقا وَ بَاطِلا وَ صِدقا وَ کِذبا وَ ناسِخا وَ مَنْسُوخا وَ عَامّا وَ خَاصّا وَ مُحْکَما وَ مُتَشابِها وَ حِفظا وَ وَهما وَ لَقد کُذبَ عَلَى رَسولِ اللَّه(ص) عَلَى عَهْدِهِ حَتّى قَامِ خَطیبا فَقالَ مَنْ کَذَبَ عَلَى مُتَعَمدا فَلْیتبوا مَقْعَدَهُ مِنَ النّار»؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 210، (مؤسسه فرهنگى تحقیقاتى امیرالمؤمنین(ع)). در میان احادیثى که در دسترس مردم قرار دارد، هم حق وجود دارد و هم باطل، هم راست و هم دروغ، هم ناسخ و هم منسوخ، هم عام و هم خاص، هم محکم و هم متشابه و هم احادیثى که به درستى ضبط گردیده و هم احادیثى که با ظن و گمان روایت شده است. در روزگار پیامبر اکرم(ص) آن قدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد که ایشان ایستادند و خطابه ایراد فرمودند که هر کس از روى عمد به من دروغ نسبت دهد، جایگاه او پر از آتش است. اقسام راویان حدیث «وَ إِنمَا أَتاکَ بِالحَدیثِ أَربَعَةُ رجال لَیْسَ لَهُمْ خَامِس...»؛ همان. افرادى که حدیث نقل مى کنند، چهار دسته اند که پنجمى ندارند: دسته اول «المنافقون...»؛ منافقان نفوذى اند که تظاهر به ایمان مى کنند و نقاب اسلام بر چهره دارند، نه از گناه مى ترسند و نه از آن دورى مى جویند و از روى عمد دروغ به پیامبر(ص) نسبت مى دهد. اگر مردم مى دانستند که او منافق دروغگوست، از او نمى پذیرفتند و گفتار دروغین او را تصدیق نمى کردند، اما از روى ناآگاهى مى گویند: او از اصحاب پیامبر است؛ رسول خدا را دیده و از او حدیث شنیده و از او گرفته است. پس حدیث دروغین او را قبول مى کنند. در صورتى که خداوند تو را از منافقان آن گونه که لازم بود، آگاه کرد و وصف آنان را براى تو بیان داشت. آنان پس از پیامبر باقى ماندند و پیشوایان گمراهى و دعوت کنندگان به آتش نزدیک شدند. پس به آنان ولایت و حکومت بخشیدند و بر گردن مردم سوار گردیدند و به وسیله آنان به دنیا رسیدند. همانا مردم با سلاطین و دنیا هستند، مگر آن کس که خدا او را حفظ کند. دسته دوم «مخطئون:رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسول اللَّه شَیئاً لَمْ یَحْفَظْهُ وَجههُ فَوَهِمَ فِیهِ وَ...»؛ همان. اهل خطا و اشتباه که همان مردمى اند که از پیامبر(ص) چیزى را شنیده اند، اما سخن آن حضرت را درست حفظ نکرده و با توهم چیزى را فرا گرفته اند. چنین شخصى از روى عمد دروغ نمى گوید؛ بلکه آنچه در اختیار دارد، روایت و به آن عمل مى کند و مى گوید: من از پیامبر(ص) آن را شنیده ام، اگر مسلمانان مى دانستند که او اشتباه کرده و غیر واقعى پنداشته است، از او نمى پذیرفتند. خودش هم اگر آگاهى مى یافت که اشتباه کرده است، آن را رها مى کرد. دسته سوم «الجاهلون بالحدیث:رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَیْئاً یَأمُرُ بِهِ ثُمَّ أَنَّهُ نَهَى عَنهُ وَ هُوَ لا یَعلَمُ أَو...»؛ ناآگاهانى که حدیث شناس نیستند. کسى است که شنیده پیامبر(ص) به چیزى امر فرمود و سپس از آن نهى کرد و او آن نهى را نمى داند، یا شنید چیزى را که رسول خدا نهى کرد و بعد از آن امر کرده است و او این امر را نمى داند؛ یعنى نسخ شده را حفظ کرده است، ولى ناسخ را نمى داند. اگر بداند که حدیث او منسوخ است، ترکش مى کند و اگر مسلمانان هم مى دانستند که منسوخ است، ترکش مى کردند. دسته چهارم «الحُفاظُ الصادقون» همان. حافظان صادقند کسى که نه به خدا دروغ مى بندد و نه به پیامبرش دروغ نسبت مى دهد. او دروغ را از ترس خدا و حرمت نگه داشتن از رسول خدا(ص) دشمن مى دارد. در آنچه از پیامبر(ص) شنیده، اشتباه نکرده؛ بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده و آن چنان که شنیده بدون کم و کاست نقل کرده است. پس او ناسخ را دانسته و به آن عمل کرده است؛ منسوخ را نیز فهمیده و از آن دورى جسته است؛ خاص و عام، و محکم و متشابه را شناخته و هر کدام را در جاى خویش قرار داده است.همان. این خطبه علاوه بر این که منشأ تعارض روایات را بیان مى کند، لزوم تدبر در روایات و فهم صحیح از سقیم و واقعى از جعلى را نیز گوشزد مى نماید. در حکمت 98 نهج البلاغه نیز حضرت على(ع) ضرورت عمل کردن به روایات صحیح را متذکر شده اند: «إِعْقِلْوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَة لا عَقْلَ رِوایَة فَإِن رُواةَ العِلمِ کَثیِر وَ رُعاتَهُ قَلیل»؛ همان، حکمت 98. چون روایتى را شنیدید آن را بفهمید و عمل کنید؛ نه این که بشنوید و نقل کنید؛ زیرا راویان علم فراوانند و عمل کنندگان به آن اندک. از این سخنان گهربار حضرت على(ع) در نهج البلاغه استفاده مى شود که امام(ع) نسبت به جعل و تحریف و شناخت آن اهمیت فراوانى قایل بوده اند. امام(ع) وظیفه دارد با نظر به منصب امامت و براى دور نگه دارى سنت نبوى از تحریف و جعل، به مردم تذکر و هشدار بدهند. بحث تعارض اخبار هم از این خطبه فهمیده مى شود. اگر انسان این چهار گروه را بشناسد و احادیث را خوب متوجه شود، دیگر تعارضى پیدا نخواهد شد. مى توان از تقسیم بندى این خطبه، یکى از ادله تعارض روایات را فهمید که همان جعل روایت جعل روایات موضوعه نیست، بلکه این مسأله علل دیگرى هم دارد که برخى از آن ها عبارت است از: صدور برخى روایات به جهت تقیّه، عدم ضبط صحیح روایت و... . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/15723) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image