درمان فکر گناه /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

لطفا جهت خلاصی از فکر و اندیشه گناه و خیالات سوء روشی بیان فرمایید.(منظور ارائه راهی برای ادب و تقوای فکر و خیال میباشد.)


در پاسخ به توضیح زیر توجه کنید . 1-قبل از هر چیزی گفتنی است که فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛ برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود. فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، از این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد ولی بعد موفق به انجام آن نشود، برایش ثواب می نویسند، ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد؛ از سوی دیگر انسان هرگز نمی تواند لحظه ای را بدون فکر و خیال بگذراند، اما اینکه چه اندیشه و خیالی را به ذهن خود خطور دهد و آن را در ذهنش بپروراند و یا اینکه از ورود و گسترش چه افکاری به ذهنش جلوگیری کند مختار است. وجود زمینه و گرایش های فکری خاص، خواهش ها و تمایلاتی که در اعماق وجود انسان نهفته است، نگرانی و اضطراب بیش از حد و ... می تواند سبب پریشانی فکر و خطور افکاری ناپسند به ذهن انسان گردد. بنابراین ریشه یابی افکار ناروا کاری است که هرکس می تواند در باره خودش انجام دهد و با از بین بردن علل و ریشه ها از شر اینگونه افکار خلاصی یابد.اکنون که شما برای ریشه یابی و خلاصی از اینگونه افکار اقدام نموده اید، می توان گفت که نیمی از راه را پیموده اید و انشاء الله با راهکارهایی که در ادامه عرضه می گردد نیم دیگر راه را نیز طی کرده و به آرامش خواهید رسید. 2-قبل از بیان راهکارهاى عملى جهت کنترل افکار گناه آلود، توجهتان را به چند نکته کلیدی جلب مى کنیم : اولا :   چنانچه تکرار این افکار و شک زیاد به حد افراط رسیده و همیشگی است و بدون اختیار و ناخود آگاه در ذهن شما رخ می دهد ومدت مدیدی نیز هست که گرفتار آن هستید باید بگوئیم که شما متأسفانه دچار نوعی وسواس فکری خاصی گشته اید که البته قابل درمان نیز هست ؛ ولی اگر این افکار به این حد نرسیده و گاه گاهی اتفاق می افتد خوب است بدانید شما الحمد لله هنوز گرفتار وسواس فکری نشده اید هر چند باید با مبارزه و تلاش به پیشگیری از آن بپردازید . ثانیا :   شرط اساسى کنترل و درمان این گونه شک زیاد ، همکارى صمیمانه و نزدیک شماست؛ نباید پنداشت که با بیان یکى دو نکته همه چیز درست مى شود و همچنین نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پى گیرى مستمر، مى توان یک شبه، همه افکار را از ذهن خود دور کرد. ثالثا :   به شما توصیه می‌کنیم اگر این افکار وسواسی شما را به شدت آزار می‌دهد و اضطراب شدیدی بر شما وارد می‌کند، حتما به یک روان‌شناس بالینی متعهد مراجعه کنید. در غیر این صورت با اجراى راهکارهاى ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پى گیرى نمائید.و اما با توجه به این نکات و با توجه به لحن سوالتان که البته کمی ابهام آمیز هست به نظر می رسد ما باید اول نکاتی را در مورد وسواس فکری خدمتتان ارائه نمائیم و سپس راهکارهای عملی جهت مبارزه با این نوع فکر را برایتان بیان کنیم. امید است که پاسخ ما راهنمای کامل و مفیدی برای شما واقع گردد . وسواس :  وسواس عبارت است از یک فکر تکراری یا تصویر ذهنی سمج که به صورت ناخواسته و ناخوانده و تکرارشونده روی می دهد. وسواس ها به هیچ وجه به صورت ارادی روی نمی دهند، بلکه فکرها و تصویرهایی هستند که فارغ از خواست شخص، ضمیر خودآگاه او را دست خوش تاخت و تاز می سازند. موضوع فکر وسواسی ممکن است ناراحت کننده، متناقض، کفرآمیز، شرم آور، شهوت انگیز، قبیح، غیراجتماعی و یا همه اینها با هم باشد. فرد نه طالب آنهاست و نه آنها را خوش دارد، بلکه بر عکس کوشش خود را بکار می برد تا به هرترتیبی خود را از چنگ آنها رها کند. وسواس یک تجربه غیرفعال است یعنی به زور بر ذهن فرد تحمیل می شود. روان شناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نِوروزهاى شدید مى دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب می کند و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال مى سازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشکار است.روانکاوان نیز وسواس را نوعى غریزه وا خورده و ناخودآگاه معرفى مى کنند و آن را حالتى مى دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده اى خاص، که اغلب وهم آمیز و اشتباه است آدمى را در بند خود مى گیرد، آنچنان که اختیار و اراده را از او سلب می کند و بیمار را وا مى دارد که حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى کار یا افکار خود آگاه است اما نمى تواند از قید آن رهایى یابد.بنابراین وسواس فکری می تواند مشکلات متعدد و مسایل آزار دهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد. در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیمار سعی در مقاومت در مقابل آنها دارد، نمی تواند از آنها خلاص شود. این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی مانند سوال ذهنی درباره اینکه : چه کسی خدا را آفریده ؟ هدف از زندگی چیست ؟ گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترسهای مرضی و... متفاوت است و تقریبا همه این افکار، بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می دهند. 3-راهکارهای عملی جهت مقابله با چنین افکار مزاحم شما مى توانید از دستورالعملهاى زیر بهره گیرید و امیدواریم به تدریج از شر آن رهایى یابید:1. اولین قدم برای شناخت وسواس و درمان آن، داشتن آرامش است. اساسا عامل اصلی وسواس اضطراب است. بنابراین سعی کنید در همه حالات زندگی خصوصا در مواقع ظهور این افکار آرامش خود را حفظ نمائید2. برای مقابله با وسواس فکری، باید نسبت به آن بی اعتنا بود. اگر بتوانید به افکاری که به ذهنتان خطور می‌کند بی ا‌عتنا باشید و به آنها اهمیت ندهید، به تدریج از شر آنها رهایی خواهید یافت.3. منحرف ساختن فکر به سوی محاسبات ذهنی یکی از مفید ترین راه حلها است. لذا از آنجا که معمولاً این افکار در زمانهای خاصی به سراغ شما مى آید، سعى کنید با یک برنامه ریزى دقیق و حساب شده ذهن خود را به موضوعات مهم و جذاب دیگر مشغول سازید و هیچ گاه بیکار نباشید .4. فرمان ایست؛ در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی، علاوه بر درمانهای دارویی و قبل از آن درمانها، از روشهای خاصی استفاده می شود که مهمترین آنها روش توقیف فکر نام دارد؛ بدین ترتیب که از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد می زند : ایست !؟! به نظر می رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند .بنابراین هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: «بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى دیگر خواهید رفت.5. به مچ دستتان کش نازکى ببندید و هر گاه این افکار به ذهنتان آمد و شما را رنج داد کش را بکشید و رها کنید. با احساس دردى شدید که به شما دست مى دهد، از آن افکار خارج خواهید شد.6. تغییر فکر و تصویر؛ با کمی تمرین انسان فرا می گیرد که چگونه تصویرهای ذهنی خود را دستکاری کند . این مهارت را می توان با تمرین تقویت کرد. لذا اگر تصویر های ذهنی، شما را آزار می دهد، تصویرها را به طرق مختلف تغییر شکل دهید. به هر نحوی که می شود بر آن تصویر تسلط پیدا کنید و آن را در مهار خود در آورید. مثلا گاهی که این افکار به ذهن شما فشار آورد با پوزخندی در صدد تحقیر آن فکر برآیید. فراموش نکنید که این خود ما هستیم که میزان بزرگی یا کوچکی مشکل را تعیین می کنیم. پس می توانیم از کوه کاه بسازیم یا از کاه کوه .7. ذکر این نکته نیز لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازى هاى شیطان و وسوسه هاى نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است، و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پرکردن فضاى قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتى هاى خلقت او، جایى خالى براى شیطنت شیطان در قلب خود باقى نگذارد.8. کنترل حواس؛ گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد، داده های حواس ظاهری او است. لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد. یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و... . قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز آنچه را علم و اطمینان به آن نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل، همه مسؤولند (سوره مبارکه اسراء، آیه شریفه 36). بنابراین یکی از مهمترین راه های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است.9. بد نیست تأکید شود که این گونه افکار یک بیماری تلقی می شود و هرگز مورد مؤاخذه قرار نمی گیرید. به عبارت دیگر اگر این افکاری که بی‌اختیار به ذهنتان خطور می‌کند شاید به ظاهر گناه آلود باشد، اما لازم نیست نگران باشید و احساس گناه بکنید. از این نظر مطمئن باشید. دلیل آن هم غیراختیاری بودن آن است و همین پرسش شما حکایت از آن می کند که در صدد حل آن بوده و ناخواسته به ذهنتان می آید. به قول یکی از بزرگان که فرموده بود : شاید انسان بتواند روزی سپری برای جو زمین اختراع کند تا هیچ شهابی به آن نخورد ولی هر گز نمی تواند کاری کند که حتی فکر بد هم به ذهنش خطور نکند، مگر معصومین وکسانی که به مقام مخلصین رسیده باشند ( که قطعا هیچ کدام از ما جزء این دو گروه نیستیم). بنابراین شخصی که وسواس فکری دارد و نمی تواند از چنگال آن رهایی یابد، نباید سعی کند که افکار وسوسه گونه را با فشار آوردن به ذهنش فراموش کند. چرا که خود این کار به مرور زمان باعث تضعیف اعصاب وتقویت این افکار می شود، بلکه سعی کند آنها را همچون آب رودخانه ای ببیند که می آید و می رود. در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم : ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فى جوفه : اذن ینفث فیها الوسواس الخناس ! و اذن ینفث فیها الملک ! فیؤید الله المؤمن بالملک ، فذلک قوله و ایدهم بروح منه. هر مؤمنى قلبش دو گوش دارد ، گوشى که در آن وسواس خناس (شیطان) می دمد ، و گوشى که فرشته در آن مى دمد ، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت مى کند ، و این همان است که مى فرماید : و ایدهم بروح منه .در پایان ذکر این نکته لازم و ضروری به نظر می رسد که رهایی از افکار مزاحم نیاز به اراده و خواست شما دارد، پس با تمام توان و با توکل بر خداوند منان و به کار بستن راهکارهای ارائه شده اقدام کنید.موفق و پیروز باشید. چشم به راه مکاتبات بعدی شما هستیم . نویسنده : حسین رضاییان .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image