شادی و نشاط در اسلام /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

ویرایش علمی - در رابطه با شادی در اسلام توضیح بدید که شادی های مجاز ما چی هست . مثلا یک مجلس عروسی شاد امروزی باید چجوری باشه که هم شاد باشه و هم توش گناه نباشه؟دوم اینکه حدیثی از امام علی هست که میگه غیرت مرد مایه ایمان و غیرت زن مایه کفر اوست من نمی تونم این موضوع رو هضم کنم. لطفا توضیح بدید. یعنی زن نمی تونه احساس مالکیت و تعصب رو مردش داشته باشه!؟


فرهیخته عزیز دغدغه دینی و الهیتان ستودنی است اما در پاسخ به پرسشتان بطور اجمال باید گفت:از دیر باز شادی و نشاط جایگاه ویژه ای در زندگی انسانها داشته است.در فرهنگها و ادیان گوناگون جشنها و مراسم ویژه ای برای شاد کردن افراد وجود داشته.اسلام نیز به عنوان یک دین فراگیر و جامع ازاین موضوع غافل نبوده و برای نشاط پیروانش اهمیت قائل شده است و مطابق با فطرت انسانی آنها برای شادی و نشاط فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان دستورات و اعیاد ویژه ای در نظرگرفته است. آیات و روایات گوناگون مبین این مطلب مهم هستند. آنچه اسلام در تمام امور روی آن انگشت گذاشته است کرامت و فضیلت انسانی است. از نظر دین مبین اسلام انسان دارای دو بعد حیوانی و روحانی است. اگر در تمام جنبه های زندگی اقدامات و فعالیتهای ما باعث تقویت بعد روحانی شود از نظر اسلام قابل تایید و مقبول است و بالعکس آن نفی می شود.با این پیشگفتار کوتاه در تفصیل سخن می پردازیم به ماهیت شادی از نظر اسلام و روانشناسی.ماهیت شادی (شادی چیست؟)همه ما تاکنون در زندگی لحظات شادی را تجربه کرده ایم. ولی شاید تا به حال از چیستی آن سوال نکرده باشیم.احساسات – که شادی-غم-خشم- نفرت و... از آن جمله است – حالت‌های انفعالی نفس، در مقابل امور بیرونی است؛ انسان در مقابل چیزهای شادی آور شاد و در مقابل چیزهای اندوه آور غمگین می‌گردد؛ از نظر لغوی شادی هم معنی کلماتی چون شادمانی، خوشحالی،بهج، بهجت، استبهاج، بشاشت، مسرت،.طرب، ارتیاح، وجد، انبساط، سرور، فرح و سراء میباشد.(لغتنامه دهخدا) در قرآن کریم از شادی با واژه فرحیاد شده و مجموعا حدود 21 بار با مفاهیم و الفاظ مختلف آمده است.در روانشناسی تعریف دقیق شادی عبارتست از غلبه بر خشم و از بین بردن رخوت و سستی در عزم و اراده و تصمیم.روان شناس برجسته، دیوید مایرز، نویسنده کتاب «به دنبال شادکامى؛ چه کسى شاد است و چرا؟»، شادى را چنین تعریف مى کند:حس خوشى؛ احساس اینکه زندگى، در کل به خوبى و خوشى ادامه مى یابد.بر اساس تحقیقات روانشناسی عنصر شادی و رضایت مندی امری شخصی ـ تربیتی و به عبارتی اکتسابی است و این خط بطلانی است بر باورهای رایج که شاد زیستن و رضایت خاطر را صرفا در گرو هر چه بیشتر داشتن عناصری می دانند که مستقل از فردیت، هویت و کیفیت روانی آدمهاست.به طور خلاصه مى توان گفت: هر انسانى مطابق جهان بینى و اندیشه خویش، اگر به چیزهاى مورد علاقه اش برسد، در خود، حالتى احساس مى کند که «شادى» نام دارد. به بیان دیگر، شادى، نبود نگرانى و اندوه در قلب و ذهن انسان است(به نقل از سایت آفتاب) شادی به صورت مطلق،خوب یا بد نیست؛‌بلکه باید بر اساس ملاک‌های معین اخلاقی داوری و حکم نمود بر این اساس شادی به دو نوع پسندیده و کاذب تقسیم می شود.شادی پسندیدهدر بسیاری از موارد؛ اسلام در باره موضوعات نظر مطلق و قطعی صادر نکرده است و تنها توضیحی پیرامون چگونگی و کیفیت آنها داده است و در کل؛ احساسات به خاطر متغیر بودن آن در افراد از آن دسته هستند.متغیر به این معنا که ممکن است عاملی در فردی تنها باعث خوشحالی و لبخند شود اما در دیگری از حد اعتدال خارج شده به حرکات غیر معقول بینجامد که هر کس باید اینگونه موارد را در خود شناسایی کرده و از آنها اجتناب کند. شادی در مجموع اگر کنترل شده در حد اعتدال منطقی و همراه با یاد خدا و سپاس باشد از نظر اسلام پسندیده است.آنچه آیات و روایات درباره شادی آمده است همه نوع پسندیده آنرا توصیه می کنند .اسلام دین مرزهاست میان حق و باطل مرز باریکی است که تشخیص آن برای عقول ناقص ما دشوار و در برخی موارد ناممکن است پس اگر علم و آگاهی دینی را در امور خود دخیل کنیم رفتارها و اعمال ما نیز از حد اعتدال و مطلوب خارج نخواهد شد.شادی کاذبشادی هایی که همراه با نافرمانی خدا، آزار و اذیت دیگران، لهو و کارهای بیهوده و خطر آفرین هستند در زمره شادیهای کاذب و ناپسند قرار می گیرند.از نظر روانشناسی لبخند و رفتار خوشایندی را که در مقابل یک مشتری یا مهمان ناخواسته از خود نمایان می کنیم نیز کاذب به شمار می روند.اصولا شادی های کاذب آنی، زود گذر و با نتایج ناخوشایند همراه هستند.امیر مؤمنان، وضعیت غفلت زدگان دنیا را که به شادی‌های تخدیری روی آورده و به آن دل خوش کرده‌اند،‌چنین توصیف می‌کند: چه بسیار تن‌هایی عزیز و خوش آب و رنگی که به کام زمین فرو رفته‌اند، حال آنکه در دنیا با ناز و نعمت تغذیه می‌شده‌اند و در دامن آبرو و شرف پرورش می‌یافته‌اند، ‌لحظه‌های اندوهگنانه‌شان را با تفریح درمان می‌کردند و هر گاه به مصیبتی دچار می‌آمدند به بی تفاوتی پناه می‌بردند، تا مبادا لحظه خرمی زندگی و بازی پوچ و سرگرمی‌شان را از دست بدهند. آری،‌درست در همان گرماگرم عیش و نوش و در فضای آن زندگی غفلت آلود که دنیا و عاشق ناز پرورده‌اش به هم لبخند می‌زنند ‌ناگهان روزگار با خار جان گزایش او را می‌گزد و در گردش روزان و شبان نیروهایش را در هم می‌شکند و هیولای مرگ از نزدیک بر او خیره می‌شود. قرآن ‌ضمن ‌بیان ‌عذاب‌های ‌دوزخیان ‌می ‌فرماید: ذلکم بما کنتم تفرحون فی الأرض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون، غافر / 75. این‌به‌خاطر آن‌است‌ که ‌به ‌ناحق ‌در زمین ‌شادی‌ می‌ کردید و از روی‌غرور و مستی‌به‌خوشحالی‌می‌پرداختید جالب ‌این ‌که ‌در آخر آیه ‌می‌فرماید: (بما کنتم‌تمرحون) که ‌به ‌معنای‌شادی ‌به ‌خاطر مطالب ‌بی‌اساس‌یا شدّت‌فرح‌ آمده‌است‌و شدتّ فرح‌ معمولاً از گناه‌و فساد سر در می‌آورد. بعضی‌از شادی‌ها به ‌جهت ‌همراه‌ بودن ‌با فساد و گناه، سرانجام‌ به‌ ذلّت‌و رسوایی ‌شخص‌می‌انجامد. حضرت علی (ع) می­فرماید: «من تلذذ بمعاصی الله اورثه الله ذلُاً» کسی که از گناهان معاصی لذت ببرد خدا او را ذلیل خواهد نمود. همچنین شادی قارون به خاطر مال و ثروت زیاد که در قرآن به آن اشاره شده از نوع مذموم آن شمرده شده است.جایگاه شادی در اسلامبر اساس آیات قرآنی و روایات؛ شادی یکی از ویژگیهای بارز مومنان و بهشتیان است پیامبر اسلام همواره تبسم بر لب داشتند و هیچگاه با صدای بلند و قهقه نخندیدند.نوع نگاه و طرز تلقی امروزی ما انسانها از شادی به گونه ایست که آنرا نوعی تخدیر کننده برای رهایی و فراموش کردن فشارها و استرس روزانه می دانیم.ولی از نظر اسلام اینچنین نیست شادی قلب تپنده زندگی است.امام رضا علیه السلام می فرمایند:اوقات روز شما 4 بخش باشد بخشی برای تامین معاش بخشی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و...بخشی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح نیرو بگیرید و از این نیرو برای انجام وظائف استفاده کنید.(بحارالانوار ص 321): از این حدیث می توان به جایگاه شادی در اسلام و تاثیر مثبت و مفید آن بر سایر جنبه های زندگی پی برد.بر خلاف نظر عده ای که اسلام را دین غم و اندوه می دانند اسلام دین سر زندگی و نشاط است و این نشاط در پیروان راستین این دین کاملا مشهود و هویدا است.حد و حدود شادی و نشاط در اسلامآیا احساس شادی با تمام مزیتها و فوائدش باید کنترل شود و برای آن حد و حدودی قائل بود؟از نظر اسلام اصل کنترل باید در تمام شئونات زندگی رعایت شود یعنی اسلام یک زندگی افسار گسیخته و بی هدف را نفی می کند و همه انسانها را در چارچوب دین به زندگی متعادل و معنوی دعوت می کند.در اینکه همه انسانها در جستجوی شادی هستند شکی نیست اما گاه در ابراز شادیهای خود دچار افراط و تفریط هایی می شویم امروزه ابراز شادی های ما در جشنها و مهمانیها با گناهان بزرگی چون غیبت، تمسخر، شوخی های رکیک، رقص و موسیقی های مبتذل همراه است بطوری که احساس می کنیم اگر مجلسی بدون اینها باشد شاد نخواهد بود، در واقع به نوعی مجالس خود را دین زدایی و امروزی کرده ایم.اگر فردی جرئت کند مجلسی مطابق با معیارهای اسلامی برگزار کند او را متحجر و عقب مانده میدانیم.گرچه شادی از نیازهای اولیه انسان است، هر شادمانی و نشاطی مطلوب اسلام نیست.،هر کدام از این موارد موجب غم و اندوه درونی در دنیا و حسرت و پشیمانی در آخرت است. آنچه اسلام آن را شادی می نامد و ضروری می داند، نشاط و شادمانی ای است که با رعایت آداب و موازین اسلامی و شرعی به دست آمده باشد.امام صادق علیه السلام می فرمایندنشاط و شادی در پرتو راضی بودن به رضای خدا و یقین به دست می آید و اندوه و غم در شک و نا خوشنودی از مقدرات الهی حاصل می شود.عوامل شادیحتما تا به حال پس از شرکت در جشنی مورد این سوال اطرافیان خود قرار گرفته اید که آیا خوش گذشت؟ چه معیارهایی را برای پاسخ به این سوال در نظر گرفته اید؟خوشی از نظر شما چیست؟البته بسته به سن و فرهنگ افراد این سوال ممکن است جوابهای گوناگونی داشته باشد ولی در کل چند مورد مشترک هستند: پذیرایی خوب با انواع غذاها،رقص و موسیقی، بودن درکنار دوستان و فامیل و خوش و بش با آنها.شاید تعدادعواملی که امروزه باعث شادی ما می شوند از انگشتان دست هم فرا تر نرود و این به خاطر نوع نگاه ما و محدود کردن آن به چند عامل مادی زود گذرو جهل ما نسبت به اصل شادی است. دراکثر کتابها و مقالات روانشناسی پیرامون شادی این چند منبع را مکررا به عنوان عواملی که منجر به شادی می شوند ذکر کرده اند:خوردن، فعالیت های اجتماعی، رابطه جنسی، ورزش، موفقیت و تایید اجتماعی، استفاده از مهارتها محیط و آب و هوا، تفریح و استراحت. اسلام تمام این موارد را به عنوان منابعی که به شادی البته از نوع زودگذر آن منتج می شود قبول دارد و پیرامون هر کدام دستوراتی نغز دارد و آنها را تحت کنترل دین در آورده است. اکثر ما انسانها کم و بیش از همه این موارد در زندگی خویش برخورداریم ولی باز هم خلا نشاط و سرور درونی را احساس می کنیم.در اینجاست که دین اهمیت خود را نمایان می کند. اسلام علاوه بر اینها موارد دیگری را که منجر به شادی و نشاط درونی و ماندگار تر می شود ذکر کرده است.من جمله:1_ایمان الا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ(سوره یونس آیه 62) بدانید به درستیکه براولیای خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى شوند 2_ احیای حق و از بین بردن باطل امام علی علیه السلام در نامه خود به عبدالله بن عباس می نویسد: پس بهترین چیزنزد تو در دنیا رسیدن به لذتها یا گرفتن انتقام نباشد بلکه هدف تو خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد. 3_ پرهیز از گناه هر روزی که در آن گناه نشود عید استامام صادق علیه السلام 4_شاد کردن دیگران امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:ای کمیل خانواده ات را فرمان ده که روزها را در به دست آوردن بزرگواری و شبها را در رفع نیاز خفتگان بکوشند.سوگند به خدایی که تمام صدا ها را می شنود هر کس دلی را شاد کند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازند(نهج البلاغه-حکمت 257) 5_شادی به وقت اطاعت از خدا شادی مومن به طاعت پروردگارش و غمش برگناه و عصیان اوستامام علی علیه السلام(غررالحکم ودررالکلم ج 4ص 139) 6_گره گشایی امام کاظم علیه السلام در این باره می فرمایند:به درستی که زیر عرش سایه ای است که ساکن نمی شود در آن مگر کسی که کار خیری را برای برادر دینی اش انجام دهد یا گرفتاری او را رفع و یا قلبش را شاد نماید.(بحارالانوار ج11ص569) 7_شادی در روزهای فرح معصومان و اعیاد اسلامی در این باره امام رضا علیه السلام به ربان بن شبیب می فرمایند:اگر دوست داری به درجات عالی بهشت با ما باشی به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باش.(بحارالانوارج44ص286) علاوه بر این موارد اسلام استفاده از بوی خوش، پوشیدن لباسهای پاکیزه، تمیز و مرتب بودن، مسواک زدن و بسیاری ازعوامل دیگر را در شاد بودن موثر می داند. نتیجه گیریشادی را اگر یکی از نیازهای اولیه انسان ندانیم باید جزء نیازهای ضروری وی تلقی کنیم.احساس شادی با تمام آثار مثبت و مفیدش اگر در راستای تعالی انسان تحت کنترل در نیاید ممکن است منجر به پیامدهای شوم دنیوی و اخروی گردد.شماری از عواملی را که می تواند احساس نشاط را تقویت و یا ایجاد کند بر شمردیم ومی توانیم اینگونه نتیجه بگیریم که نوع نگرش و جهان بینی انسانها به محیط و جهان پیرامون خویش تاثیر بسزایی در برخورداری از شادی و نشاطی پایدار دارد.انسانی که با عینک خداو دین او جهان پیرامون را می نگرد همه چیز حتی غمها و مشکلات را آسان و شادی آفرین می داند.(منبع: حد و مرز شادی در اسلام-مریم احمدی )اما در رابطه با سوال دومتان که در حکمت 124نهج البلاغه آمده است: غیرة المرئة کفر و غیرة الرجل ایمان: «غیرت زن، کفر و غیرت مرد، ایمان است». بطور اجمال باید بگویم :منظور حضرت مطلق غیرت نیست چراکه غیرت زن به طور مطلق و همه جا کفر نیست بلکه گاهی نیز پسندیده است مانند غیرت در برابر بیگانه و کم و کاستی های زندگی، احساس مالکیت و تعصب روی مردش و... لذا باید بگوییم منظور از غیرتی که نهی شده، آن غیرتی است که زن در مقابل خواسته و حکم خداوند در قبال شوهر خودش و در برابر خواست او و ازدواج مجدد از خود نشان می دهد.اما در تفصیل سخن باید گفت؛ برای رسیدن به جواب باید دو مرحله را طی کرد :الف : توضیح فرمایش حضرت علی (ع).ب : مشخص کردن مصادیق این فرمایش.و اما مرحله اول : ابتدا باید کلمات بکار رفته در این عبارت را معنی کنیم :1. زن و مرد که معنایش واضح است.2. کفر و ایمان؛ که خود در دو بخش مورد توجه قرار میگیرد، یکی ایمان و کفر عقیدتی و دیگری ایمان و کفر عملی. به نظر می اید در این تعبییر کفر و ایمان عملی مورد توجه است هر چند ممکن است در برخی موارد به کفر عقیدتی برگردد. و معیارش اطاعت و یا مخالفت با رهنمودهای خداوند متعال است.3. غیرت : معنای دقیقش این است : اجازه ندادن به شریک شدن دیگری در انچه که اختصاص به شخص دارد[طریحی فخرالدین / مجمع البحرین / ج3 / ص 432/ نشر 1375/ تهران.]. مثلا خداوند غیور است یعنی اجازه شراکت در انچه که مخصوص به اوست نمیدهد.وجود این صفت باعث آن می شود که آدمی از آنچه را که دوست می دارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است نگاهبانی نماید.در روایات اسلامی آمده است که خدای تعالی دارای صفت غیرت است و انسان های غیور را دوست دارد و به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است. «قال الصادق(ع): ان الله غیور یحب کل غیور و من غیرته حرم الفواحش» (میزان الحکمه، ح 15263). در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است که نسبت به یکی از اصحاب خود فرمود: «سعد غیور است، من از سعد غیورترم و خدای سبحان از من غیورتر است».و در کتاب «علم اخلاق اسلامی» درباره کسانی که از این صفت کمالی برخوردارند آمده است: غیرت نتیجه شجاعت، بزرگی و قوت نفس است. این صفت در حقیقت از صفات و ملکات شریف نفس آدمی است و مردانگی به آن تحقق می یابد، کسی را که صاحب غیرت نیست نمی توان در شمار مردان محسوب نمود (علم اخلاق اسلامی، ج 1، ص 324).از آنچه تاکنون متذکر شده ایم بر می آید که غیرت در درجه اول ریشه در طبیعت و فطرت آدمی دارد و انسان، غیرت را دوست دارد و درجه دوم این صفت برآیند ملکات اخلاقی بزرگی همچون شجاعت، کرامت و نیرومندی نفس است و مایه اصلی مردانگی در مردان.انواع غیرت عبارت است از: غیرت در دین، غیرت در ناموس، غیرت در اولاد، غیرت در اموال، غیرت نسبت به سرزمین.پس معنای این عبارت این میشود : اگر مردی اجازه ندهد که دیگری در انچه که مخصوص اوست (یعنی زنش) با او شریک شود نشانه ایمانش است. زیرا مطابق رهنمود الهی است. و اگر زنی اجازه ندهد زن دیگر در آنچه مخصوص اوست (یعنی شوهرش ) با اوشریک شود، نشانه کفر است چون مخالف فرمان و رهنمود الهی است.دو نکته :1. در بسیاری از روایات غیرت امری پسندیده شمرده شده و آن را یکی از ویژگیهای مومن معرفی کرده اند، بر همین اساس در برخی روایات اشاره شده است که این واکنش زنان در اصل غیرت نیست بلکه ریشه درحسادت دارد[ کلینی ، محمد بن یعقوب / اصول کافی / ج5 / باب غیرت زنان.].عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثاً1. امام صادق علیه السلام:غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و در مورد زنان در حقیقت حسادت است و به همین دلیل خداوند زنان را بر غیر شوهرشان حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریمتر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند![همان حدیث شماره یک.]2. هرچند خداوند متعال در این موارد غیرت به خرج دادن از زنان را اجازه نداده است ولی درعین حال شرایط سختی برای ازدواج مجدد لحاظ نموده و عدم توان بر رعایت عدالت را مانع آن قرار داده است[سوره نساء(4) آیه3].با این مقدمه باید بگوییم؛ مراد از کفر در این حدیث، معصیت و گناه یعنی کفر عملی است نه کفر اعتقادی. ومراد از آن حساسیتی است که زن در برابر همسر دوم از خود نشان می دهد و در واقع نوعی حسادت زنانه و حساسیت بی مورد و نابجاست که منجر به نافرمانی و معصیت خداوند و مخالفت با حکم و دستور خداوند می گردد. ولی غیرت مرد به معنای نهی از منکر و جلوگیری از آلوده شدن همسرش به فحشاء و آلوده دامنی است که امری مطلوب و برخاسته از ایمان و تعهد مرد است.زن اگر حسادت به همسر دیگر شوهرش بورزد مخالفت با فرمان خدا کرده و مخالفت و حسادت و غیرت مرد نسبت به گام نهادن مرد بیگانه در زندگی خانوادگیش اطاعت فرمان خدا است.غیرت بی مورد و حسادت زن در برابر شوهرش و مانع شدن از تعدد زوجات (با توجه به شرایط و ضرورت هائی که پیش می آید) با این که خداوند در قرآن صریحا آن را حلال فرموده منجر به مخالفت با احکام خدا می شود که اطلاق کلمه «کفر» بر آن می گردد.اما غیرت به خرج دادن مرد و مانع از این که بیگانه ای در همسرش شریک او باشد عین ایمان است چرا که خداوند بزرگ یک زن را تنها برای یک مرد حلال فرموده است.اگر انسان بخواهد در زمینه های فوق تحصیل غیرت کند باید یک سلسله امور را رعایت کند تا به تدریج انسانی غیرتمند نسبت به دین، ناموس، اولاد، اموال و سرزمین شود.برای تحصیل غیرت در دین باید:- امر به معروف و نهی از منکر کند نسبت به منکرات و سبک شمردن دین وارزش های دینی مسامحه نکند.- در حفظ دین و ارزش های الهی کوشا باشد و از بدعت در دین جلوگیری کند.- شبهات نسبت به دین را دفع و رد کند.- در ترویج احکام و معارف دین کوشا باشد.برای تحصیل غیرت نسبت به ناموس:- اهل خود (همسر، مادر، خواهران و دختران) را از مردان بیگانه محافظت کند.- از رفتن اهل خود در مکان های غیر ضروری که احتمال آلوده شدن به گناه است جلوگیری کند.- از معاشرت اهل و عیال خود با نامحرمان جلوگیری کند. منظور این نیست که از ارتباط با دیگران مطلقا اجتناب کنید، منظور از معاشرت صرف ارتباط نیست. در معاشرت علاوه بر ارتباط انس و الفت نیز وجود دارد.- ناموس خود را از نگاه کردن به مردان نامحرم منع کند.- همسر و اهل و عیال خود را از آنچه احتمال فساد و بدگمانی است باز دارد.- چیزهای مورد نیاز خانواده اش را حتی الامکان تأمین کند تا آنها در مقابل بیگانه و مردان نامحرم حاضر نشوند. این کار زمینه های فساد را نسبت به خانواده (همسر و فرزندان دختر) از بین می برد و رعایت نکردن آن زمینه آلودگی را فراهم می کند و بسیاری از زنان و دخترانی که آلوده می شوند ناشی از رعایت نکردن همین مسأله است.- از پوشیدن لباس های نازک اهل و عیال خود جلوگیری کند و نگذارد آنها خود را برای دیگران بیارایند.البته مرد در عین حال که باید کارهای فوق را انجام دهد نباید خیلی سخت گیر و بدگمان نسبت به اهل و عیال خود باشد، زیرا موجب به فساد کشیده شدن آنها می شود.- مطالعه احادیثی که در باب غیرت وارد شده در این زمینه مراجعه کنید به کتاب میزان الحکمه، باب غیرت، تألیف آقای محمدی ری شهری.بنابراین راه تحصیل غیرت این است که در هر زمینه ای انسان وظایف خود را دقیقا انجام دهد و کوتاهی نکند تا ملکه غیرت و شجاعت در او ایجاد شود.برای مطالعه بیشتر ر.ک:- آیت الله مکارم شیرازی، شرح نهج البلاغه، نشر مدرسه امام امیرالمومنین علیه السلام، ج 3، صص 268 و 523. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image