تخمین زمان مطالعه: 32 دقیقه
بیداری اسلامی تلاش جوامع در راستای احقاق حقوق از دست رفته ی خود و ایجاد تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی با محوریت اسلام است. این حرکت عظیم که در آغاز شکوفایی خود قرار دارد در پی احیای تمدن اسلامی با آسیبها و تهدیدهایی روبهرو است که خواص جامعه میتوانند در هدایت این حرکتها نقش اساسی را ایفا کنند.
حقیقت و ماهیت بیداری اسلامی چیست؟
بیداری اسلامی در حقیقت زنده شدن دوبارهی یک ملت در پرتوی اسلام اصیل و تجدید حیات اسلام است که در پناه آن، استقلال، عدالت و همهی آموزهها و ارزشهای متعالی الهی، بار دیگر زنده میشود و حیات مییابد. در واقع ماهیت بیداری اسلامی بر محوریت اسلام است و در این فرآیند، ملتها در پی پیدا کردن نقش واقعی خود و پاسخ دادن به ندای فطری خود هستند. آنها میخواهند در سرنوشتشان تصمیمگیر باشند و در حقیقت حس استکبارستیزی، استقلالطلبی، عدالتخواهی و خداجویی سبب آغاز این حرکت عظیم در کشورهای منطقه شده است.
هدف غایی بیداری اسلامی چیست و چه اندازه تا تحقق اهداف آرمانی بیداری اسلامی فاصله است؟
هدف اصلی حرکت بیداری در تمام این کشورها تشکیل حکومت دینی و اجرای شریعت است و در واقع هر ملتی، به اندازهی درکی که از اسلام دارد، آن ایدهآل را دنبال میکند. این مسئله بستگی به رهبران آن جنبشها دارد. برای مثال، ایدهآلها و هدف انقلاب اسلامی ایران تأسیس حکومت اسلامی بر اساس نظریهی ولایت فقیه بود که با رهبری صحیح امام راحل (رحمت الله علیه) و حمایت مردم ایران محقق شد. اما در کشورهایی که به این درک عمیق نرسیدهاند، مسلماً اهداف و ایدهآلها در این سطح بالا نیست. به هر حال، همهی این کشورها، از جمله مصر، به دنبال پیاده کردن اسلام هستند؛ اما با توجه به شرایط و درکشان، با یکدیگر متفاوت هستند.
کشورهای منطقه چه اندازه در رسیدن به اهداف آرمانی جنبش بیداری اسلامی موفق بودهاند و چه اندازه با آن فاصله دارند؟
همان طور که عرض کردم، هدف اصلی این انقلابها تأسیس حکومت اسلامی است، اما درجه و چگونگی رسیدن به این هدف به رهبران جنبشها بستگی دارد. البته این اهداف مرحله به مرحله محقق میشود. برای مثال، در حال حاضر ساختار ولایت فقیه در قانون اساسی ما نهادینه شده و مادیت و معنویت و در واقع مصالح دنیا و آخرت در آن لحاظ شده است. این طور نبوده است که از همان ابتدا تمام مشکلات و نیازها دیده شود. این سیر تکاملی تا همین امروز هم ادامه دارد. کشورهایی که به تازگی این حرکت را آغاز کردهاند و در حقیقت در حال انتقال از حالت بیداری به سمت نظاممند کردن انقلاب خود هستند، تا رسیدن به بلوغ کامل، مسیری طولانی را پیش رو دارند. البته آنها به دلیل تفاوت نگاهشان به حکومت اسلامی و نداشتن تفکر ولایتمداری و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) که حضرت امام (رحمت الله علیه) مد نظرشان بود و انقلاب ما نیز بر اساس آن آرمانها بنا شد، با ما تفاوت دارند و این مسئله مشکلاتی را پیش روی انقلابهای منطقه قرار داده است.
هدف اصلی حرکت بیداری در تمام این کشورها تشکیل حکومت دینی و اجرای شریعت است و در واقع هر ملتی، به اندازهی درکی که از اسلام دارد، آن ایدهآل را دنبال میکند. اما این مسئله بستگی به رهبران آن جنبشها دارد. برای مثال، ایدهآلها و هدف انقلاب اسلامی ایران تأسیس حکومت اسلامی بر اساس نظریهی ولایت فقیه بود اما در کشورهایی که به این درک عمیق نرسیدهاند، مسلماً اهداف و ایدهآلها در این سطح بالا نیست.
انقلاب اسلامی به عنوان آغازگر و هدایتگر جریان بیداری اسلامی در دنیا، چه نقشی در جهتدهی فکری و ایدئولوژیک به این جریان میتواند داشته باشد؟
بله، ما معتقدیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر بیداری اسلامی در جهان بود و اشتراکات موجود بین انقلاب اسلامی ایران و انقلابهای منطقه دلیل این مدعاست. اگر به انقلابهایی که قبل از انقلاب اسلامی ایران در جهان اتفاق افتاده است نگاه کنید، مانند انقلاب بلشویکی روسیه یا انقلاب چین و الجزایر، میبینید که همه بر یک ارتش آزادیبخش تکیه دارند.
البته ماهیت این ارتشها تفاوت داشت. برای مثال، در روسیه جبههی کارگران، نخبگان جامعه را تشکیل میدادند و در ارتش سرخ دوره میدیدند. زمانی که ارتش سرخ بر ارتش تزاری پیروز شد، انقلاب آنها به پیروزی رسید. همچنین در چین وقتی ارتش کشاورزها پیروز شد، انقلاب به پیروزی رسید. اما انقلاب ایران با آن انقلابها بسیار متفاوت بود. این اولین دورهای بود که به راستی مردم نقش پیدا میکردند و حضرت امام (رحمت الله علیه) تنها مرجعی بود که با انگیزهی الهی و تدبیر لازم، هر زمانی که نیاز بود، مردم را به میدان فرامیخواند.
انقلاب اسلامی ایران، با رهبری مقتدرانهی امام خمینی و حضور جدی همهی اقشار مردم در میدان به پیروزی رسید و سبب شد تا شعار «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد» به واقعیت برسد. در این انقلاب این طور نبود که یک ارتش آزادیبخش پیروز شود. انقلاب ایران با حضور مردم، سیاست و دیانت را در هم آمیخت و مصالح دنیا و آخرت را در نظر گرفت و این مسئله بسیار زیباتر در قانون اساسی ایران متبلور شده است.
همین ماهیت اسلامی به نوعی در انقلابهای منطقه و حرکت بیداری اسلامی متبلور شده است. به همین دلیل، مردم با اینکه احتمال میدهند در تیراندازیها به شهادت برسند، با شجاعت در صحنه حاضر میشوند و این مسئله سبب تکامل وجودشان میشود. تظاهرات مردم از مسجد یا نماز جمعه شروع و به آنها ختم میشود. همچنین وقتی رأیگیری میشود، اسلامگراها رأی میآورند.
ما معتقدیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) آغازگر بیداری اسلامی در جهان بود و اشتراکات موجود بین انقلاب اسلامی ایران و انقلابهای منطقه دلیل این مدعاست.
امام خمینی (رحمت الله علیه) روش به میدان آوردن مردم و نشان دادن اینکه مردم قدرت اصلی هستند را قبل و بعد از انقلاب در عرصههای مختلف به کار بردند، مثلاً در قضیهی جنگ، بسیج مستضعفین را به میدان آوردند یا راهپیمایی روز قدس را پایهگذاری کردند و هر سال مردم روزهدار با آن حالت معنوی در جمعهی آخر ماه مبارک رمضان در این راهپیمایی شرکت میکنند. همهی اینها در هم آمیخته شدهاند. حضرت امام برای اینکه بتواند این حرکت و روش را در همهی کشورها گسترش بدهد، مراسم برائت از مشرکین در مکه را پایهگذاری کردند و همین مسئله زمینهی انتقال این روش شد.
البته این روش با توجه به شرایط متفاوت کشورها، بروز و ظهور مختلفی دارد. مثلاً انتفاضهی فلسطین از مراسم برائت ما آغاز شد و امروز این حرکت فلسطین را به این عظمت رسانده است. اقدام حضرت امام در برابر کشتار حجاج در سال 67 نمونهی دیگری در همین زمینه است. در آن زمان، ایشان مانع از حضور مردم کشور ما در مراسم حج شدند و پیامی به حجاج دادند و در قسمتی از آن، به مسئلهی فلسطین پرداختند، چون اهمیت این مسئله را میدانستند. در واقع شروع انتفاضه در فلسطین این گونه بود که گروهی از فلسطینیها در سال 66 با ما در مراسم برائت شرکت کرده و شهید داده بودند و در داخل فلسطین چهلم گرفتند. این چهلم به صورت تظاهرات از داخل مسجد بیرون آمد و اساس حرکت انتفاضه شکل گرفت.
برای اینکه عمق این مسئله را درک کنیم، به پیام حضرت امام اشاره میکنم که اتفاقاً همزمان با پیام ایشان پیرامون قطعنامهی 598 است. حضرت امام، در قسمتی از پیام که مربوط به فلسطین است، از آیهی نور در سورهی نور (الله نور السموات و الارض) برداشت بسیار زیبایی مطرح کردند. ایشان با آن آیه شروع میکنند که خداوند به پیامبر قول میدهد امن و امان وارد مسجدالحرام شود.
شرح این موضوع مفصل است و در این گفتوگو نمیگنجد. در مجموع میخواهم به این مسئله اشاره کنم که بیداری اسلامی به اندازهی درک ملتها و با توجه به شرایط تمدنی و فرهنگی آنها شکلهای مختلفی پیدا میکند، ولی اصل همهی آنها بر خداوند و حضور مردم در صحنه تکیه دارد. در واقع بیداری اسلامی برآمده از این دیدگاه است که مردم تصمیم میگیرند قدرت را خودشان به دست بگیرند و علیه استکبار و صهیونیست قیام کنند. این حرکت بسته به تمدن، فرهنگ و رهبری آنها متفاوت است. نتیجه این حرکت و سازندگی در ایران منجر به انقلاب اسلامی شد، چون رهبری آن کاملاً دقیق و حسابشده بود؛ طوری که امام قبل از اینکه به تهران برسند، مقدمات تدوین قانون اساسی را نیز فراهم کرده بودند.
یکی از نکاتی که در انقلاب مصر پیش آمد این بود که انقلاب مصر رهبر نداشت و امروز همین مسئله آنها را با مشکلاتی مواجه کرده است. حضرت امام وقتی به کشور بازگشتند، همهی چیزهایی را که لازم بود به هم ریختند و قوانین صحیح را جایگزین آنها کردند. برای مثال، یکی از مشکلات انقلاب مصر این است که همان سیستم قضایی که مبارک ساخته بود او را محاکمه کرد؛ ولی حضرت امام در ایران دادگاههای انقلاب را مطابق با شرع ایجاد کردند تا مطابق با نظریهی انقلاب احکام قضایی صادر شود.
بیداری اسلامی به اندازهی درک ملتها و با توجه به شرایط تمدنی و فرهنگی آنها شکلهای مختلفی پیدا میکند، ولی اصل همهی آنها بر خداوند و حضور مردم در صحنه تکیه دارد. در واقع بیداری اسلامی برآمده از این دیدگاه است که مردم تصمیم میگیرد قدرت را خودشان به دست بگیرند و علیه استکبار و صهیونیست قیام کنند.
همچنین ایشان کمیتههای انقلاب اسلامی را ساختند و بعدها این کمیتهها در ساختار نیروی انتظامی ادغام شدند. سپاه پاسداران هم به همین صورت تشکیل شد. در حقیقت حضرت امام دربارهی همهی بخشهای انقلاب فکر کرده بودند و بر اساس تفکر اسلامی، انقلاب را ساختند. تسخیر لانهی جاسوسی نیز در همین راستا قرار میگیرد. این حرکت تأثیر بسزایی در تثبیت خط انقلاب داشت؛ در حالی که در مصر این طور نیست.
رهبری نیز در فرمایشات اخیرشان به این موضوع اشاره کردند و فرمودند که آنها باید تکلیف خودشان را با استکبار روشن کنند.
در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در جهتدهی فکری و ایدئولوژیک به این جریان چه میزان ایفای نقش میکند؟
مسلما ما به طور مستقیم دخالت نمیکنیم چون قانون اساسی ما این اجازه را به ما نمی دهد و هیچ کس نباید در امور داخلی دیگر ملتها دخالت کند. ولی خود آن ملتها باید از ما الگو بگیرند. در حقیقت خود جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب می شود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند. مقام معظم رهبری فرمودند ملت ایران این تجربه بزرگ را امروز در مقابل ملتهای دیگر قرار داده است و فرمودند در این اوضاع حساس، دستگاه سیاست خارجی کشور باید حرف نویِ جمهوری اسلامی را برای ملتهای جهان تبیین کند؛ و البته در این خصوص باید مراقب باشیم تا با رفع نقایص موجود راه دشمن را در تضعیف الگو شدن ایران ببندیم.
مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان بر لزوم گفتمانسازی بیداری اسلامی تأکید کردند و در این راستا به نقش خواص هم اشاره فرمودند. به نظر شما، خواص جهان اسلام در برابر حرکت بیداری اسلامی چه تکلیفی دارند؟
اصولا خواص شکل دهنده فکر و جهت دهنده این حرکتها هستند رهبری نیز در اجلاس بیداری اسلامی بر اهمیت نقش نخبگان در حرکت بیداری اسلامی تاکید کردند و فرمودند ایجاد یک فکر و گفتمان به دست خواص جامعه است. در واقع این خواص جامعه هستند که می توانند ملت ها را به سمت سعادت و یا شقاوت هدایت کنند.
اما متأسفانه آنها در این انقلابها به وظایف خود به خوبی عمل نکردند و سردرگم بودند. برای مثال، هرچند اخوان المسلمین سابقهای طولانی دارد، ولی در انقلاب مصر و مسائل اخیر سردرگم است و متأسفانه آن طور که باید نتوانسته است مسائل را از هم تفکیک کند. این موضوع علیالخصوص در قضایای سوریه، منطقه و فلسطین دیده میشود. در قضیه درگیری غزه هم مصر حکم یک میانجی را داشت و در واقع بیطرف بود، در حالی که اخوان سالها راهنمای فلسطین بوده است. بنابراین، آنها به عنوان خواص در جهان اسلام نتوانستند مردم مصر را خوب رهبری کنند. خواص وظایف خطیری دارند، اما متأسفانه تا به حال آن طور که باید نقش ایفا نکردهاند.
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب می شود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند.
آسیبهای پیش روی حرکت بیداری اسلامی چیست؟
مهمترین مسئله این است که فریب آمریکا و استکبار را نخورند، چون آنها خیلی زیرکانه برای انحراف این انقلابها تلاش میکنند. یکی از حربههای دشمنان اختلافافکنی بین شیعه و سنی و تفکیک این دو گروه است. به نظر بنده، در حقیقت این آمریکاست که اخوان را منحرف کرده است. اخوان المسلمین فریب غربیها را خورده است و مسائل را طایفهای و مذهبی میبیند. اخوان به وحدت اسلامی توجه نمیکند، در حالی که مسائل قومی سم مهلکی برای بیداری اسلامی به شمار میرود.
مهمترین مسئله این است که مردم از دین و قرآن جدا نشوند. تا زمانی که مردم پیوند خود را با این دو حفظ کنند، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. رهبران کشورها باید به مردم خودشان و تعلیمات اسلامی متکی باشند.
برگرفته از:تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی (1؛
تبلور روح انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی ، گفتگوی برهان با «حسین شیخ الاسلام»؛ مشاور ریاست مجلس در امور بین الملل ، تهیه و تنظیم: مریم عسگریپرور، ۱۳۹۱/۹/۲۸ .
تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی(2)؛
درباب رابطهی اسلام امریکایی و بیداری اسلامی
با افزایش موج بیداری اسلامی در جهان اسلام به وضوح شاهد دستپاچگی غرب از افزایش پایگاههای اسلامی در منطقه هستیم . در راستای جبران این خسران ، ابرقدرتها سعی دارند تا با نفوذ در مراکز اندیشهای بیداری اسلامی در مسیر دستیابی جهانی به اسلام ناب انحراف ایجاد کنند.
گرو ه فرهنگی-اجتماعی برهان؛ بیداری اسلامی امروزه از مهمترین مسائل بینالمللی است. از یک سو کشورهای اسلامی با شنیدن نوای آزادی و رهایی از اسارت در سایه سار اسلام با روحیه و انگیزهی انقلابی در برابر ظلم و جور ایستادهاند و از سویی دیگر ابر قدرتهای منطقه ای و جهانی سعی در سرکوب و یا بعضاً ایجاد انحراف در این موج عظیم مسلمین دارند. مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاه های جهان اسلام در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی ضمن تأکید بر لزوم مرجعیت اسلام عمل و اقدام فرمودند:« دشمنان از کلمهى "بیدارى اسلامى"میترسند[...]چرا؟ چون وقتى اسلام در هیئت حقیقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردهى دلارنمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافی گری نمیترسند؛ از اسم اسلامى که امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهىکه فرمود: «و لینصرنّ اللّه من ینصره»،(1) میترسند.». در این ارتباط با دکتر «محمد علی آذرشب» استاد دانشگاه تهران و رئیس مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب به گفتگو نشستهایم.
بیداری اسلامی معلول چه قرائتی از اسلام است؟
قطعاً قرائت محمدی و علوی از اسلام به بیداری اسلامی منتج میشود. در واقع اسلام با هدف بیداری و احیاگری آمده است. آیهی مبارکه میفرماید: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ» بنابراین ماهیت اسلام احیاگری است. به عبارت دیگر، بیداری اسلامی قرائت احیاگری جامعهی اسلامی از اصول مسلم اسلام است؛ البته اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، پرچمدار آن اهل بیت (علیهم السلام) هستند. در واقع قرآن، پیامبر و ائمه (علیهم السلام) همگی به دنبال یک هدف هستند که همانا بیداری امت اسلام است.
تداوم بیداری اسلامی در گرو چه عواملی است؟
تداوم بیداری اسلامی در گرو فهم صحیح، همت، آگاهی و آشنایی با تجربیات سایر احیاگران است؛ چرا که بیداری اسلامی موضوع تازهای نیست. سالهای زیادی است که جهان اسلام در حال حرکت به سمت بیداری است. در طول این چند سال، تجربیات زیادی کسب شده است، افراد خبره و تأثیرگذار جهانی شدهاند و امروز بیداری اسلامی به شکل فعلی تجلی یافته است. بنابراین ملتهای مسلمان باید از تجربیات سایرین بهرهی کامل را ببرند. این راه توسط سید جمالالدین اسدآبادی، کواکبی، فعالان نهضت مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت در ایران، انقلاب اسلامی، نهضت انتفاضه در فلسطین و... پیگیری شده است و اینها تجربیاتی هستند که ملل مسلمان باید به آنها بیش از پیش توجه داشته باشند و در ادامهی مسیر از اندوختههای آنان بهره بگیرند.
نکتهی مهم دیگر در این امر شناخت دشمن است. امروزه بدون مبالغه، یکی از مهمترین توجهات دشمن به دام انداختن بیداری اسلامی است و آنها با هر وسیلهای سعی در به انحراف کشاندن جریان بیداری اسلامی دارند. با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب، استفاده از تجربیات جمهوری اسلامی ایران در مواجههی با دشمن، در فراز و نشیبهایی که در این 3 دهه با آن روبهرو بوده است، میتواند راهگشا باشد.
انحراف در بیداری اسلامی چگونه شکل میگیرد؟
اگر ملتهای مسلمان راه را برای نفوذ مزدوران استعمار باز بگذارند، قطعاً جنبش به انحراف کشیده میشود. مزدوران قدرتهای بزرگ جهانی، که در صدد به انحراف کشیدن این جنبش هستند، چندین چهره دارند؛ چهرههای لیبرال دمکرات و آزادیخواه، اسلامگرایان متحجر و... آنها در واقع با این مواضع سعی در تخریب جریان بیداری دارند. بنابراین باید مسلمان آگاه و بهروز، به دور از تحجر، اسلام واقعی را به نمایش بگذارند و با خودداری از افراط و تفریط، خود را در جامعه معرفی کنند و طرح و ایدهی اصیل اسلام را ارائه دهند.
امروزه بدون مبالغه، یکی از مهمترین توجهات دشمن به دام انداختن بیداری اسلامی است و آنها با هر وسیلهای سعی در به انحراف کشاندن جریان بیداری اسلامی دارند.
آیا میتوان میان اسلام حداقلی یا به تعبیر حضرت امام، اسلام آمریکایی، با ظهور حرکتهایی نظیر بیداری اسلامی رابطه برقرار نمود؟
ما اسلام حداقلی و حداکثری نداریم، اسلام متعادل داریم؛ «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّه وَسَطًا» در واقع اسلام یعنی دروی از افراط و تفریط. اسلام همواره به اعتدال دعوت میکند. بنابراین اسلام حداقلی و حداکثری بیمعناست. حدود و ثغور اسلام نیز کاملاً مشخص است. بنابراین نتیجهی بیداری اسلامی همان اسلام حقیقی خواهد بود که میتوان آن را به تمام دنیا، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، عرضه کرد.
برخی از سران استعمار سعی دارند که بیداری اسلامی در نهایت به اسلام سکولار منتج شود. نظر حضرتعالی راجع به این نوع گرایش به بیداری اسلامی چیست؟
این یکی از شگردهای نظامهای استعماری برای از بین بردن اسلام واقعی است. نظامهای سلطه، برای ارائهی اسلام سکولار در مقابل اسلام اصیل، که منادی آن جمهوری اسلامی ایران است، سعی میکنند طرحی ارائه دهند که ضمن سازگاری با اسرائیل با آمریکا، ظاهر اسلامی نیز داشته باشد. در واقع آنها سعی دارند از اسلام آمریکایی دفاع کنند.
البته اگر مسلمانان با آگاهی کامل، مرز اسلام اصیل و ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) را مشخص کنند، این تز آمریکا شکست میخورد.
هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک نسخه برای تمام کشورها ارائه داد، ولی فصل مشترک تمام این برنامهها اسلام است که باید کامل و جامع اجرا گردد.
تبعیت از الگوی انقلاب اسلامی تا چه اندازه میتواند متضمن تداوم بیداری اسلامی در جهان اسلام باشد؟
حتماً لزومی ندارد از الگوی انقلاب اسلامی تبعیت کنند، زیرا هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک نسخه برای تمام کشورها ارائه داد، ولی فصل مشترک تمام این برنامهها اسلام است که باید کامل و جامع اجرا گردد. البته همان طور که عرض شد، استفاده از تجربیات انقلاب اسلامی، قطعاً به عبور کمخطر سایر کشورها از فراز و نشیبهای مقاومت کمک شایانی خواهد کرد.
سخن پایانی
دو مطلب با توجه به بیانات رهبری بسیار مهم به نظر میرسد. ابتدا آنکه بیداری اسلامی، بیداری و آگاهی ملتهای مسلمان را به دنبال دارد. دوم اینکه این حرکت کاملاً اسلامی است و ایدئولوژی اسلامی حامی آن است. بیداری اسلامی امری اتفاقی نبوده و از بطن تجربیات و انگیزههای اعتقادی مردم برآمده است.(*)
با تشکر از فرصتی که در اختیار «برهان» قرار دادید./۱۳۹۱/۹/۳۰
تبیین بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس اساتید و بیداری اسلامی(3)؛
بیداری اسلامی در چه مرحلهای است؟
در واکنش به رفتار حاکمان در جهان اسلام گفتمان اسلامگرایی محور قرار میگیرد، چرا که هویت مردمان خاورمیانه با اسلام قوام یافته است. گفتمان بیداری اسلامی به این جهت هم قابلیت پذیرش و اعتبار دارد و هم در دسترس است که سابقهی طولانی حضور در عرصههای فکری و سیاسی جوامع اسلامی را دارد.
گروه بینالملل برهان/ عبداله مرادی؛ امروز دنیا با یک حادثهى عظیم مواجه است. این حادثهى عظیم عبارت است از بیدارى اسلامى. این یک حقیقت است. ملتهاى مسلمان و امت اسلامى به تدریج بیدار شدهاند. امروز اگر مستکبرین عالم بخواهند بر ملتهاى مسلمان مسلط شوند، کار دشوارى دارند. بیدارى وارد امت اسلامى شده و رسوخ و نفوذ کرده است. در بعضى از کشورها هم این بیدارى به انقلاب تبدیل شد و رژیمهاى فاسد و وابسته را تغییر داد. لیکن این، بخشى از بیدارى اسلامى است؛ همهى بیدارىِ اسلامى نیست. بیدارى اسلامى گسترده است، عمیق است.
رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید جهان اسلام، 21 آذر 91
شکلگیری گفتمان بیداری اسلامی
گفتمان ناسیونالیسم عربی به واسطهی جمال عبدالناصر، که حدود 2 دهه در جهان عرب یکهتاز بود، بر 3 بنیان «مبارزه با اسرائیل، گرایش به سوسیالیسم و پانعربیسم» قرار داشت. این گفتمان سکولار توانست مبارزه با استعمار غرب، نفی رژیمهای پادشاهی، تحقق آزادیهای اجتماعی و سیاسی و حل معضل توسعهنیافتگی را با ادعای تحقق آرمانهای ملت عرب پیگیری نماید؛ اما پس از شکستهای 1967 از اسرائیل و صلح مصر با اسرائیل، گفتمان ناسیونالیسم عربی دچار واگرایی معنایی شد، چرا که مفاهیم مفصلبندیشده در آن گفتمان با حذف دال مبارزه با اسرائیل و امپریالیسمستیزی دچار بیقراری شدند، اما گفتمان ناسیونالیسم عربی با طرح دگرسازی از ایران به مفصلبندی جدیدی دست زد.
به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اندیشهی شیعی آن، این جبههگیری عربی علیه ایران تشدید شد. گفتمان ناسیونالیسم عربی با ارائهی «اعتدال عربی» به عنوان دال مرکزی توانست عناصری نظیر لیبرالیسم اقتصادی، توسعه، سکولاریسم، امنیت و صلح خاورمیانه را در طول زمان به وقفههایی در گفتمان خود تبدیل کند. بنابراین کرامت انسانی، اندیشههای آرمانخواهانهی اسلامی مردم و غرور ملی به مثابهی کالای قاچاق در زیر پوست جوامع عربی پنهان شد.
پس از آن، دیکتاتورهای کشورهای عربی تلاش کردند، همچون محمدرضا پهلوی، برای فرار از خواستهای ملت و سرکوب آنان و حفظ اقتدار خود، مشروعیت و امنیت خود را در پیوند با غرب و حمایت آمریکا تعریف کنند. نتیجه این میشود که فقدان حکمرانی خوب، خودکامگی و سرکوب سیاسی به علاوهی فقر و نابرابری لایههای زیرین جوامع عربی را به واکنش وامیدارد. این واکنش با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مقاومت پیروزمندانهی حزبالله در لبنان و پیروزی حماس در جنگ 22 روزه تقویت شد. در این واکنش البته گفتمان اسلامگرایی محور قرار میگیرد، چرا که هویت مردمان خاورمیانه با اسلام قوام یافته است. گفتمان بیداری اسلامی به این جهت هم قابلیت پذیرش و اعتبار دارد و هم در دسترس است که سابقهی طولانی حضور در عرصههای فکری و سیاسی جوامع اسلامی را دارد (حقیقت، 1385، 2 تا 23). از سوی دیگر، به دلیل سرکوب شدید توسط حکومتهای ناسیونالیستی وابسته به آمریکا، بیش از همهی گفتمانها، استحقاق و مشروعیت لازم برای کسب قدرت سیاسی را دارد.
آنچه صحت قدرت نظریهپردازی بیداری اسلامی را آشکار میسازد، پس از قدرت استدلالی، تأیید تجربی است؛ امری که تا کنون با پیروزی اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مصر، پیروزی اسلامگرایان در تونس و همچنین جهتگیریهای اسلامی لیبی و مراکش محقق گردیده و بیش از همه باعث نگرانی اسرائیل و آمریکا شده است. تأکیدات جدی بر اسلامخواهی در قانون اساسی پیشنهادی مصر و لیبی، بیتوجه به پیشنهادهای سکولاریستی اردوغان، دلیلی دیگر بر اسلامی بودن تحولات خاورمیانه و پیوستگی این تحولات با مبارزات بیداری اسلامی در تقابل با بحران خلافت، استعمار خارجی و... در قرن گذشته است.
بنابراین هنگامی که گفتمان ناسیونالیسم عربی با ارائهی دال مرکزی اعتدال عربی در خود عناصر، صلح با اسرائیل، پیوند با غرب، سکولاریسم، استبداد سیاسی، لیبرالیسم اقتصادی را تعریف میکند؛ در مقابل، بیداری اسلامی هویت خود را در اسلامخواهی، دمکراسیخواهی و استقلال جستوجو میکند. در واقع با توجه به نتایج انتخاباتهای اخیر در کشورهای اسلامی، دریافتیم که گفتمان بیداری اسلامی بیشترین توانمندی معنایی در مفصلبندی معناهای سرگردان در خواستهای مردم را دارد.
بنابراین گفتمان بیداری اسلامی یک منظومهی معنایی وسیع است که تلاش میکند ارزشهای عمیق اسلامی، مفاهیم و خواستهای مردمی را در یک چارچوب منسجم معنایی گرد هم آورد و با تکیه بر دال مرکزی مردمسالاری دینی، به بقیهی عناصر بیداری اسلامی معنابخشی و آنها را مبدل به وقته در گفتمان خود کند. لذا این گفتمان، هم به لحاظ نظری و هم در عمل، طیف وسیعی از مطالبات مردم در کشورهای مسلمان را نمایندگی میکند.
در بررسی خاستگاه بیداری اسلامی، یکی از نکاتی که کمتر محل مناقشه است خاستگاه ضداستعماری بیداری اسلامی است. گفتمان اسلامگرایی، هرچند داعیهدار دمکراسیخواهی در روشهاست، ولیکن مسئولیت تبعات گذشته را صرفاً متوجه استبداد داخلی نمیکند، بلکه عوامل خارجی را نیز نشانه میرود و یقیناً روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل و دشمنی با اسلام، استکبار جهانی را به تقابل جدیتر و واضحتر با بیداری اسلامی خواهد کشاند.مراحل تحولات بیداری اسلامی
در مورد ریشهها و گفتمان غالب تحولات انقلابی خاورمیانه، هر چه از روزهای آغازین اعتراضات فاصله میگیریم، بیشتر درمییابیم که این تحولات ماهیتی اسلامی دارند و واقعیات به نحو فزایندهای از نگرش مبتنی بر بهار عربی ـکه مبنای تحولات کشورهای عربی را سرریز فرآیندهای عرفی شدن و سکولاریسم از عرصههای عمومی کشورهای فراصنعتی به کشورهای در حال توسعه نظیر جوامع خاورمیانه میدانند و بهار عربی را فرآیند جهانی شدن فرهنگ لیبرال دمکراسی و سرمایهداری ارزیابی میکنندـ به دور است.
لذا پس از مطالعهی ماهیت تحولات اخیر، باید دانست که بیداری اسلامی، به مثابهی یکی از انواع مدلهای انقلاب در جامعهشناسی سیاسی، دارای ریشهها، اهداف، ابعاد و مراحل سیر مخصوص به خود است. بیداری اسلامی، به مثابهی یک انقلاب اجتماعی، عبارت است از حرکتی مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی ارزشها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی و رهبری جامعه که میتواند با گرد هم آوردن مردم بر مبنای ارزشهای اسلامی، به سامان سیاسی جامعه بر مبنای اسلام بپردازد.
لذا در اندیشهی راهبردی مقام معظم رهبری، میتوان به یک خط سیر در جنبش بیداری اسلامی از عوامل شکلگیری تا تثبیت و نیل به اهداف غایی اشاره نمود. این اندیشهی راهبردی، به اقتضای زمانه، مسیر گام به گام انقلاب را مورد تأکید قرار داده و بر آسیبهای خاص هر مقطع و فراموش نکردن اهداف غایی تأکید نموده است. لذا میتوان مراحل نظری تحولات بیداری اسلامی را در اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای به شکل زیر تبیین نمود.
الف) تزلزل در ارزشهای حاکم بر رژیمهای طاغوتی ـ استبدادی
بیگمان اولین مرحلهی آغاز هر دگرگونی سیاسی اجتماعی الهامبخش نبودن، بیفایده قلمداد شدن و عقلانی نبودن ساختار ارزشی حاکم بر جامعه است. این ساختار ارزشی به ویژه اگر از ماهیتی تحمیلی و اقتدارگرا نیز برخوردار باشد، نمیتواند خود را بر ساختارهای عمیق فرهنگی سنتی گذشته و همچنین خواستههای فزایندهی جدید تطبیق دهد. لذا بسیاری استحالهی ارزشها را مهمترین و اساسیترین مشخصهی یک انقلاب میدانند. در کنار زیر سؤال رفتن ارزشهای حاکم، البته نارضایتی عمیق از شرایط موجود، فقر و شکاف اجتماعی، فاصلهی طبقاتی، بیاعتمادی مردم به آینده، گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشههای جدید جایگزین و گسترش روحیهی انقلابی در افراد جامعه، متضمن شکلگیری انقلاب است.
این تغییر ارزشی در حوزهی نظریهی بیداری اسلامی با زیر سؤال رفتن ارزشهای حکومتی ناسیونالیسم عربی نظیر وفاداری به حاکمیت موروثی آغاز گردید، چه اینکه این امر هم با ارزشها و فرهنگ اسلامی و هم با خواست مشارکتجویانهی مردمی و احساس کرامت و عزت انسانی در تضاد بود. اندیشههای اسلامگرا به مدت دهها سال الگوی ناسیونالیسم عربی حاکم را به عنوان نظم قلابی تحمیلی رد میکردند و حتی بسیاری اساساً نظم مدرنیسم را مورد نقادی قرار میدادند. لذا بیداری اسلامی با تکیه بر «بازگشت به اسلام ناب»، متضمن پذیرفتن غفلت تاریخی و یک نوع «توبهی اجتماعی» است.
ب) معرفی نظم ارزشی جدید بر مبنای اسلام
دومین بُعد تحول انقلابی، تغییر، شورش و جایگزینی نظم ارزشی جدیدی است که خود را برآمده از فرهنگ جامعه، منطبق با عقلانیت و پاسخگوی تحولات جدید میداند. به گفتهی بسیاری، هیچ انقلابی بدون ظهور ایدئولوژی و نظم ارزشی جدید شکل نمیگیرد و هر چه این ایدئولوژی به آرمانهای آن جامعه نزدیکتر باشد پیروزی نزدیکتر و موفقتر است.
ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و نـاسـیـونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهی دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند ثابت کنیم (بیانات مقام معظم رهبری در 18 تیر 70).
اسلام در این بیان، تبدیل به درونیترین احساسات و اندیشهها میشود و با جهتدهی به رفتار انسانی، خود را در قالب هویت نشان میدهد. این هویت اسلامی در گام اول خود را در نمادها، رفتارهای فردی و سپس حوزههای اخلاقی و اجتماعی نشان میدهد. سید محمد قطب مینویسد: «امروز بیداری اسلامی مدیون کسانی است که عاشق اسلاماند و ایمان مشعل راه آنهاست. آنها به سوی مقابله با دشمن میروند، فریاد برمیآورند که قرآن، کتاب و سنت رسول خدا برنامهی زندگی ماست. آنها کسانیاند که حاضرند در این راه از جانشان بگذرند و به دعوت الهی لبیک گویند (قطب، 1370، 52).
ریشهی حوادث اخیر خاورمیانه را نیز باید در لگدمال شدن حس کرامت و عزت مردم جستوجو نمود؛ امری که در بسیاری از تحلیلهای سیاسیـاقتصادی مورد غفلت قرار گرفته است و البته این هویت و این کرامت جز در سایهی تکیه بر مبانی اسلامی حاصل نمیگردد.
ج) دوران قیام و اعتراض
نتیجهی تزلزل ارزشهای حاکم و ظهور ایدئولوژیهای جدید، گسترش روحیهی انقلابی یک انقلاب است. شورشها، انتقادهای مستقیم و خالی از کنایه، تظاهرات آرام و غیرآرام و... همه و همه از نشانههای رسیدن جامعه به این سطح از نارضایتی است. در مرحلهی دوم، یعنی بروز ایدئولوژی و ارزشهای جایگزین، هنوز مردم عامی نوعی پشیمانی، برای مقابله با تغییرات در آینده و حفظ وضع موجود را با خود همراه دارند، ولی در مرحلهی گسترش روحیهی انقلابی، دیگر این محافظهکاری به تدریج از بین میرود. ورود به دورهی آنارشیستی، بازگشت به عقب را ناممکن میکند و ادامهی سرکوب منجر به تسریع در انقلاب میگردد. این در حالى است که یکی دیگر از عمدهترین تفاوتهای دگرگونی حاصل از بیداری اسلامی با تجربههای کلاسیک انقلاب، در حرکتهاى آرام، نفى خشونت و توسل به روشهاى مسالمتآمیز بود. این دگرگونی نتیجهی حضور گستردهی مردمی با تأکید بر اعتراضات مدنی و مشروعیتزدایی از حاکمیت طاغوتی با توسل به ابزار نرم قدرت بود. در اندیشهی مقام معظم رهبری، حضور مردمی نه تنها ویژگی یک انقلاب، که ضامن تحقق اهداف انقلاب نیز هست:
من وقتى پیکر دلاور ملت پرافتخار مصر را از تلویزیون در میدان تحریر دیدم، یقین کردم که این انقلاب پیروز خواهد شد. در چنین انقلابهایى، اصول و ارزشها و هدفها نه در مانیفستهاى پیشساختهى گروهها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبیت میشود (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى، 26 شهریور 1390).
اندیشههای اسلامگرا به مدت دهها سال الگوی ناسیونالیسم عربی حاکم را به عنوان نظم قلابی تحمیلی رد میکردند و حتی بسیاری اساساً نظم مدرنیسم را مورد نقادی قرار میدادند. لذابیداری اسلامی با تکیه بر «بازگشت به اسلام ناب»، متضمن پذیرفتن غفلت تاریخی و یک نوع «توبهی اجتماعی» است.
د) تغیر نخبگان حاکم
تغییر نخبگان یکی دیگر از مراحل تحول انقلابی است. گسترش انقلابیگری و اعتراضات مردمی، نخبگان حاکم را در معرض سقوطی قرار میدهد که جز با سرکوب گسترده و حمایت خارجی، آن هم برای کوتاهمدت، گریزی از آن نیست؛ اما پس از سقوط نخبگان حاکم و منسوخ شدن نهادهای حاکم، جامعهی انقلابی به سوی دورانی از نزاع گفتمانی میان اندیشههای جدید کشانده میشود. گفتمان بیداری اسلامی وارد نزاعی معنایی با بقایایی اندیشهی ناسیونالیسم عربی و اندیشههای لیبرالـدمکراسی میگردد تا بتواند به خواستهای مردمی و بحرانهای فکری جامعه پاسخهای بهتری بدهد.
بُعد دیگر این مرحله انتقال قانونی قدرت و مشروعیت نظام سیاسی جدید است. واقعیت این است که مرحلهی تغییر نخبگانی، عمدتاً با پیروزی اسلامگراها در انتخابات کشورهای مسلمان به پایان رسیده است، چه اینکه دیدیم اسلامگرایی با برخورداری از ویژگیهای در دسترس بودن، قابلیت پذیرش، هماهنگی با سنتها و... توانسته است نزاع معنایی پس از انقلاب را با پیروزی سپری نماید و عمدهی نخبگان سکولار و لیبرالـدمکرات را در حاشیه قرار دهد. لذا انتخابات در کشورهای اسلامی متضمن پیروزی اسلامگرایان خواهد بود.
خود غربىها و مستکبران عالم هم به این اعتراف مى کنند که در هر کشورى از کشورهاى اسلامى اگر انتخابات آزادى انجام بگیرد، منتخبان ملت، عناصر معتقد و پایبند به اسلام و مروج اسلام خواهند بود. براى همین است که ادعاى دمکراسى خواهى غرب امروز دچار تناقض است. از یک طرف پرچم دمکراسى و مردم سالارى را در دست گرفته اند، از سوى دیگر جرئت نمى کنند این پرچم را در دنیاى اسلام به معناى واقعى کلمه برافرازند، چون مى دانند در هر کشورى از کشورهاى اسلامى اگر آرا و انتخاب مردم در آن نقش پیدا کند، بدون تردید اسلام خواهان زمام قدرت و حکومت را در دست خواهند گرفت و منتخبان ملت، مسلمانها خواهند بود (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 11 شهریور 1384).
هـ) نهادسازی
دستاوردهای هر انقلاب بایستی با گذر از مرحلهی جنبشی بودن به مرحلهی ساختاری شدن، تثبیت گردد. در واقع در آخرین گام یک انقلاب، ارزشهای آن انقلاب در یک ساختار سیاسیـحقوقی نهادینه میشود که باعث میگردد کارکرد نهادهای جدید به بازتولید و تعمیق ارزشهای انقلاب منجر شود. در واقع باید گفت اینک مردمسالاری دینی، به عنوان جمع میان ارزشهای اسلامی و روشهایی با حضور مردم در تصمیمگیری سیاسی الگویی جامع از خواست ملتهای منطقه را نشان میدهد. لذا هر گونه نهادسازی انقلابی مبتنی بر اسلام بایستی مردمسالاری دینی را مد نظر قرار دهد. حضرت آیتالله خامنهای در این باب میگویند:
یکى از مهمترین خواستههای مردم حضور و نقش قاطع مردم و آرایشان در مدیریت کشور است و چون مؤمن به اسلاماند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ یعنى حاکمان با رأى مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شریعت اسلامى است (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى، 26 شهریور 90).
در این میان، الگوی انقلاب اسلامی و توان نظری آن در تلفیق سنت و مدرنیته، جمهوریت و اسلامیت، دین و سیاست، پیوند معنویت و حکومت و به طور کلی ایجاد یک نظام مردمسالار دینی که بر پایه های جامعهی مدنی دینی و خاستگاههای نواندیشانهی اسلامی توانست یک تحول فکری در جهت بیداری اسلامی ایجاد کند. پس نکتهی اساسی بهرهگیری از اسلام در سامان سیاسی جامعه است و اساساً از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، ضرورتی در استفاده از الگوی جمهوری اسلامی در کشورهای حوزهی بیداری اسلامی وجود ندارد:
ملتهاى مسلمان ـاز آفریقا تا شرق آسیاـ به فکر ایجاد نظام اسلامى و حکومت اسلامى افتادند با فرمولهاى گوناگون، نه لزوماً با همان فرمول نظام جمهورى اسلامى ما، اما به فکر حاکمیت اسلام بر کشورشان افتادند. بعضى از کشورها موفق هم شدند، بعضى هم آیندهى نویدبخشى در انتظارشان هست از حرکتهاى اسلامى (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 88).
آنچه اهمیت دارد لزوم نظامسازی و نهادینه نمودن ارزشهای اسلامی در حکومت است، چه اینکه ایشان در یک نگاه آسیبشناسانه، عدول از ارزشهای انقلاب پس از امثال جمال عبدالناصر را در همین نکته تحلیل میکنند:
یکى دیگر از هدفها نظامسازى است. اگر در این کشورهایى که انقلاب کردند نظامسازى نشود، آنها را خطر تهدید میکند. در همین کشورهاى شمال آفریقا ما یک تجربهاى داریم مربوط به شصت هفتاد سال پیش؛ اواسط قرن بیستم... در همین مصر انقلاب شد، کودتا شد، نهضت شد، کسانى آمدند سر کار ـدر جاهاى دیگر هم همین طورـ اما نتوانستند نظامسازى کنند. نظامسازى که نکردند، این موجب شد که نه فقط آن انقلابها از بین رفت، بلکه حتى آن کسانى که به نام آن انقلابها سر کار آمده بودند خودشان از این رو به آن رو شدند... عبدالناصر که از دنیا رفت، دیدید جانشینهایش چه کردند... خود آن انقلابها هم عوض شدند؛ هم فکر نداشتند، هم نتوانستند نظامسازى کنند. باید در این کشورهایى که انقلاب کردند، نظامسازى شود. باید یک قاعدهى مستحکمى به وجود بیاید (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاههای جهان اسلام، 21 آذر 91).
جمعبندی
گفتمان بیداری اسلامی به عنوان طلایهدار سومین موج تغییر سیاسی در جوامع عربی حاصل شکلگیری گفتمان مقاومت در برابر گفتمان قدرت ناسیونالیسم عربی و نفی لیبرالـدمکراسی است. با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، گفتمان بیداری اسلامی بیشترین توانمندی را در ایجاد فضای استعاری هژمون در کشورهای خاورمیانه عربی داراست و با استفاده از دال مرکزی مردمسالاری دینی به این مهم دست میزند. لذا توانسته است در عمدهی انتخاباتهای کشورهای عربی خود را حائز اکثریت آرا نماید. اما دربارهی روند تحولات و مراحل انقلاب در نظریهی بیداری اسلامی باید گفت که این انقلاب با ایجاد تزلزل در ارزشهای حاکمیتهای استبدادی و استعماری در جوامع عربی آغاز شده است و اینک در مرحلهی تغییر نخبگان حاکم قرار دارد.
لذا جهت نیل به هدف غایی نهادسازی بر مبنای اسلام و تأمین سعادت انسانی، الزاماتی وجود دارد و البته این سیر تکاملی را آسیبهایی تهدید میکند. از جمله الزامات اساسی این روند تکیه بر حضور مردمی است، چرا که در بیان مقام معظم رهبری خطاب به اساتید دانشگاههای جهان اسلام، قدرت حقیقى در اختیار مردم است. با وجود مردمی آگاه و بابصیرت هیچ صدمهاى به بیداری اسلامی وارد نمیشود.
الزام دیگر، توجه به دشمن و استکبار جهانی است. در بررسی خاستگاه بیداری اسلامی، یکی از نکاتی که کمتر محل مناقشه است خاستگاه ضداستعماری بیداری اسلامی است. گفتمان اسلامگرایی، هرچند داعیهدار دمکراسیخواهی در روشهاست، ولیکن مسئولیت تبعات گذشته را صرفاً متوجه استبداد داخلی نمیکند، بلکه عوامل خارجی را نیز نشانه میرود و یقیناً روند حمایتهای آمریکا از اسرائیل و دشمنی با اسلام، استکبار جهانی را به تقابل جدیتر و واضحتر با بیداری اسلامی خواهد کشاند.
منابع:
1. آیتالله سید علی خامنهای، مجموعهی بیانات، پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای: www.khamenei.ir
2. سید محمد قطب، بیداری اسلامی، ترجمهی صباح زنگنه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1370.
3.صادق حقیقت، تحلیل گفتمانی انقلاب اسلامی، مجموعهی مقالات کنفرانس بینالمللی انقلاب اسلامی و چشمانداز آینده، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1385.
عبداله مرادی؛ دانشجوی دکترای روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی تهران/برهان/ 2/10/91
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.