آخوند درباری-آخوند حکومتی /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

به نظر شما تفاوت بین آخوند درباری و حکومتی در چیست؟


از دیدگاه امام راحل ( ره ) کمک گرفته تا مطلب روشن تر و وجوه افتراق تبیین گردد . ایشان مرتبا از واژه هاى آخوندهاى دربارى و روحانى نماها نسبت به برخى افراد یاد مى نمودند که گاه به آخوندهاى داخلى و گاه به وهابیون اشاره داشتند . از نظرگاه ایشان ، اشخاصى با این عناوین شناخته مى شدند که چندین خصوصیت و نقیصه را به همراه خود داشته باشند . 1 : عدم شناخت اسلام در خطاب به آخوندهاى وهابیت فرموده اند : « بعضى از این آخوندهاى دربارى که ما را نصیحت مى‌کنند که بیایید به اسلام برگردید . اینها اسلام را نمى‌دانند چه است . اینها اسلام را جز خوردن چیزى نمى‌دانند » ( صحیفه امام ج 13 ص 298 ) 2 : فساد در جایى اشاره دارند که : « ما گِله‌مان از این آخوندهاى دربارى فاسد است » ( همان ج 15 ص 441 ) 3 : مخالفت با اسلام مبارز امام با توجه به دیدگاه اینان در مبارزه با طاغوت ها بیان مى‌دارند : « آخوندهاى دربارى از خدا بى‌خبر که مؤید آنان ( سلاطین ) و مخالف با رژیم اسلامى هستند و کوشش در هدم اسلامِ پرخاشگر بر ستمگران به سیره رسول اللَّه ( ص ) و علم کردن اسلامِ شاهنشاهى و ملوکى هستند » ( همان ج 18 ص 5 ( 4 : منزوى کردن اسلام ایشان درباره ضرر این گروه چنین فرموده اند : « آن ضررى که از این آخوندهاى دربارى ، اسلام مى‌خورد ، بدتر از آن ضررى است که از امریکا مى‌خورد ، براى اینکه ، اینها با یک ظاهر اسلامى اسلام را منزوى مى‌کنند و آنها با این ظاهر نمى‌توانند بکنند » ( همان ج 18 ص 53 ) 5 : توجیه کننده ظلم سلاطین امام این افراد را انسان هایى مزور و توجیه کننده ظلم ظالمان دانسته و دیگران را از خطر آنان آگاه مى نمایند : « روحانیون متعهد اسلام باید از خطر عظیمى که از ناحیه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگویند ، چرا که این بیخبران هستند که حکومت جابران و ظلم سران وابسته را توجیه و مظلومین را از استیفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسیق و کفر مبارزان و آزادیخواهان در راه خدا حکم مى‌دهند » ( همان ج 20 ص 339 ) 6 : دین فروشى ایشان اصولا این عده را جزء حوزه هاى علمیه ندانسته و خواستار اخراج آنان از این ساحت قدسى شده اند : « آخوندهاى دربارى که دین را به دنیا مى‌فروشند از این لباس خارج و از حوزه‌ها طرد و اخراج شوند » ( ولایت فقیه ص 137 ) 7 : نفاق امام اینان را انسان هاى منافق دانسته ( که به تعبیر عرف ، گاه به میخ و گاه به نعل مى‌کوبند ) و ابراز مى دارند : « یک آخوند دربارى صداى نفاق برمى‌دارد و فریاد نفاق‌انگیز مى‌کشد » ( صحیفه امام ج 15 ص 440 ) اما نسبت به اصطلاح دیگرى که ذکر کردید ( آخوند حکومتى ) باید چنین گفت که اگر منظور شما از آن ، روحانیونى باشند که در برخى مناصب دولتى به خدمت اشتغال دارند ، به حق مى بایست اقرار نمود که میان این قشر خدوم ، با دسته اول ، فرق بسیار بوده که به طور کلى مى توان عکس موارد فوق را در مورد آنان صادق دانست . بدین معنا که اینان با اسلام عجین و دمخور ، معتقد به مبارزه با مستکبران جهان خوار ، مخالف انزواى دین و . . . مى باشند بر خلاف گروه اول . گذشته از این ، در جامعه اسلامى حضور و دخالت روحانیت در مسائل مختلف فرهنگى ، سیاسى و . . . امرى اجتناب ناپذیر و لازم مى نماید . در اینجا مناسب است بر حسب ضرورت به چند سخن از امام راحل استنادکنیم تا موضوع قدرى روشن تر گردد . 1 : ایشان نسبت به حضور روحانیت در صحنه اجتماع و سیاست تاکید داشته و چنین وصیت فرموه‌اع‌ند : « به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم ، وصیت مى‌کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلاى مجلس ، کنار نکشند و بى‌تفاوت نباشند » ( همان 21 ص 420 ) 2 : امام در تاکید بر حضور علما در صحنه سیاست ، نمونه هاى موفقى را ذکر و چنین مى فرمایند : « آنى ( کسى ) که مى‌گویدکه آخوند چکار دارد به سیاست ، آنى که با آخوند خوب نیست ، این با اسلام بد است . . . مسئله مشروطیت یک مسئله سیاسى بود و بزرگان علماى ما درش دخالت داشتند ، تأسیسش کردند . مسئله تحریم تنباکو یک مسئله سیاسى بود و میرزاى شیرازى این معنا را انجام داد » ( همان ج 20 ص 117 ) 3 : ایشان عدم دخالت روحانیت در امور مملکت را تقبیح کرده و بیان مى دارند که : « اینهایى که مى‌گویند روحانیت باید دخالت نداشته باشد ، نمى‌فهمند . یا مى‌فهمند و مردم را اغفال مى‌کنند . این اشتباه است » ( همان ج 11 ص 165 ) نتیجه آن که بر اساس آنچه از امام راحل نقل گردید مى‌توان گفت دسته اول از روحانیت ( که امام از آنان بعنوان روحانى نماها یاد و خواستار اخراج آنان از حوزه ها مى باشند ) مطرود بوده ولى ما و جامعه ، به دسته دوم نیاز مبرم داشته و این حضور ، ضرورتى مستمر دارد . اما نسبت به بخش پایانى سوال شما باید گفت مراجع معظم تقلید دیدبانان نفوذ ناپذیر دژ مستحکم دین بوده و همیشه تاریخ به وظائف شرعى و اجتماعى خود عمل نموده اندکه مى توان مشروطه ، ملى شدن صنعت نفت و انقلاب بى نظیر قرن یعنى انقلاب اسلامى ایران را در این راستا دانست و این امر امروز نیز چنین مى باشد . لذا در پاسخ ، توجه به چند نکته مهم مى باشد : اولا : این که حکومت اسلامى ، انحرافى داشته و مراجع در مقابل آن بخاطر ملاحظه برخى مسائل در برابر آن سکوت اختیار کرده اثبات شود چرا که به صرف ادعا چیزى را نمى توان نفیا و یا اثباتا پذیرفت . ثانیا : اگر یک مرجع ، برخى حمایت هاى خود را رسانه اى نکند آیا مى توان گفت در برابر مسایل سکوت کرده و به آن رضایت دارد ؟ یا این که باید این موضوع را به این گونه تحلیل کرد که هر کدام از مراجع بر حسب احساس وظیفه خود ، به مسائل مختلف توجه داشته و در نهایت حرف دین را خواهد زد چه این که سخن او در رسانه هاى گوناگون خبرى و جمعى بازتاب یافته و یا این که چنین نگردد . علاوه بر این باید توجه نمودکه همه مراجع ، حاضر به رسانه اى شدن نبوده و به آن اقدام نمى‌کنند ولى در عین حال بر اساس تکلیف حرکت مى‌کنند . ثالثا : از همه گذشته ، مراجع معظم تقلید همچون آیات عظام مکارم شیرازى ، نورى همدانى ، سبحانى و . . . در مواضع مختلف ، جهت اجراى بهتر امور جارى سیاسى ، اجتماعى ، فرهنگى و . . . کشور مانند قضیه ورزشگاه ها ، اغتشاشات اخیر ، مشکلات اقتصادى مردم ، برخى مسائل فرهنگى و . . . توصیه ها و سفارشات و بعضا دفاع ها و یا اعلام مواضع ناموافق خود به دولت مردان داشته و همواره بر آن اصرار نموده اند . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image