ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

چرا اهل سنت ميگويد که امامت از اصول دين نيست؟


قبل از پاسخ به سوال توجه به اين مطلب لازم است که اگر امام و خليفه بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به دستور خدا و نص رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تعيين شده باشد امامت از اصول دين خواهد بود، اما اگر نصب و تعيين امام بر مردم وجوب عقلي يا شرعي داشته باشد در اين صورت امامت از فروع دين به شمار خواهدآمد. اما اينکه چرا اهل سنت امامت را از اصول دين نميدانند، دليل خاصي دارد و آن اينست کهآ هنگامي که پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رحلت فرمودند، برخي از اصحاب که از موسسين اهل سنت به شمار ميآيند به تمام دستورات و راهنماييهاي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در باره امامت و خلافت پشت پا زدند و خود سرانه براي به دست گرفتن قدرت سياسي در سقيفه بنيساعده جمع شدند و بعد از مشاجرات و منازعات شديد ابوبکر به پشتيباني عمر به عنوان خليفه تعيين ميشود و سپس از ديگران براي او بيعت ميگيرد. عايشه همسر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين داستان را که در صحيح بخاري نقل شده، چنين بيان ميکند: « زماني که رسول خدا رحلت کردند، ابوبکر در مدينه حضور نداشت و عمر برخاست و به مردم گفت: به خدا قسم رسول خدا نمرده است، تا اينکه ابوبکر آمد و فوت پيامبر را تاييد نمود و به مردم توصيههايي انجام داد که در اين هنگام خبر رسيد که عدهاي در سقيفه بنيساعده اطراف سعد بن عباده جمع شده و ميگويند از ما (انصار) يک امير و از شما (قريش) يک امير باشد. سپس ابوبکر و عمر و ابو عبيده جراح به سوي آنان رفتند در ابتداء عمر براي آنان ايراد سخن نمود و سپس ابوبکر او را ساکت کرده و خود به سخن گفتن آغاز نمود و در ضمن سخنان خود خطاب به انصار گفت: ما اميران هستيم و شما وزيران، ولي حباب بن منذر گفت نه، به خدا قسم يک امير از ما و يک امير از شما باشد. ولي ابوبکر گفت نه، اميران ما هستيم و شما وزيران هستيد و آنان (قريش) وسط عرب و از نظر حسب عربي ترند. و سپس خود با عمر بيعت کرد، ولي عمر گفت بلکه با تو بيعت ميکنيم و تو آقاي ما و بهترين ما و دوست داشتنيترين ما نزد رسول خدا هستي و عمر دست ابوبکر را گرفت و با او بيعت کرد و سپس ديگران با او بيعت کردند. يکي از ميان جمع گفت که با اين کار سعد را کشتيد، عمر گفت خدا او را بکشد». اين تمام چيزي است که اساس و بنياد اهل سنت را در مسئله امامت تشکيل ميدهد. ملاحظه ميشود که در اين جلسه و شوراي تعيين امامت و خلافت نه به هيچ حديثي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ استناد شده است و نه به آيهاي از قرآن بلکه به صراحت تمام، مسئله عربيت و حسب و نسب معيار و ملاک خلافت قرار داده شده است. در ادامه اين جريان خلافت عمر هم با نصب ابوبکر و خلافت عثمان هم با دستور عمر با شوراي شش نفره بدون هيچ استنادي به روايت رسول خدا و آيات قرآن به انجام رسيد. و اين جريانات خارجي باعث گرديد که بعدها متکلمين اهل سنت در صدد توجيه آن برآيند. لذا آنان در ابتداء اصل امامت را از فروع دين شمرده تا خلافت ابوبکر و عمر و عثمان زير سوال نرود و در راستاي اين هدف مي گويند: اهل سنت مي گويد که بر مسلمانان واجب است براي خود امام تعيين کند تا به مصالح آنان از قبيل تنفيذ احکام و اقامه حدود و آماده سازي ارتش و گرفتن صدقات و مصرف آن براي مستحقين، بپردازد. سپس آنان به اين باور شدند که پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تعيين خلافت را به صحابه تفويض نموده و خود پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هيچ نقشي در تعيين خلافت نداشته است. و نيز شرايط و خصوصيات امام و خليفه را بر همين اساس تعيين نموده و گفته اند امام بايد قريشي باشد و لازم نيست که معصوم و يا اعلم از ديگران باشد و همين وقايع خارجي در تعيين خلافت خلفاي صدر اسلام روش هاي انتخاب امام را در مذهب اهل سنت تشکيل مي دهند و مي گويند امامت يک شخص، با اختيار اهل صلاح ثابت مي گردد و حتي با يک نفر عادل و مجتهد قابل اثبات مي باشد. و مي گويند دليل بر اينکه با بيعت يک نفر، امامت يک شخص، منعقد ميگردد اين است که اصحاب (اهل سنت) براي امامت، اجماع را شرط ندانسته و فقط عقد را در امامت شرط نموده و سپس بيعت را واجب گردانيده و روي همين جهت ابوبکر به تنهايي، امامت را براي عمر منعقد نمود و سپس ديگران آن را جايز دانسته و با او بيعت کردند. از مطالبي که بيان شد به دست ميآيد که اهل سنت در مسئله امامت به آموزه هاي قرآني و حديثي کمترين توجهي نکرده و آنچه که در صدر اسلام بعد از رحلت رسول خدا در مسئله خلافت و امامت واقع شده است را مبناي امامت و خلافت قرار داده و لاجرم بايد آن را از فروع دين به حساب بياورند تا آن چه واقع شده توجيه گرديده و صحت و حقانيت خلافت خلفاء قابل قبول گردد. و اين وقايع راه را بر اينکه امامت از اصول دين باشد ميبندد، زيرا اگر آنان بپذيرند که امامت ريشه قرآني و حديثي دارد تا از اصول دين باشد، بنيان امامت مطرح در اهل سنت فرو ميريزد و خلافت همه خلفاء به ويژه خلفاي سه گانه صدر اسلام زير سوال رفته و در نتيجه اساس اهل سنت متزلزل ميگردد. بنابر اين آنان ناچارند بر اين مطلب تاکيد کنند که امامت از اصول دين نيست، بلکه از فروع دين ميباشد و مانند ساير فروع مثل نماز و روزه و امثال اينها تعيين امام هم بر مردم واجب است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image